رفاه دیجیتال
کالاهای دیجیتال چقدر خلق ارزش میکنند؟
یکی از چالشهای فناوری دیجیتال -فناوریهای بهرهمندی از اطلاعات- اندازهگیری ارزش اقتصادی آنهاست. با فراگیر شدن اینترنت، زمانی که مردم صرف کالاهای دیجیتال میکنند، بهطور چشمگیری افزایش یافته است و این کالاها روزافزون ابعاد مختلف زندگی بشر را تحت تاثیر قرار میدهند. به عنوان مثال، یک فرد نوعی در آمریکا و انگلیس تقریباً 24 ساعت در هفته را برخط است. تعداد عکسهایی که به صورت برخط به اشتراک گذاشته میشوند از 350 میلیارد سال 2010 به دو هزار و 500 میلیارد (5 /2 تریلیون) در سال 2017 افزایش یافت. با این حال سهم بخش فناوری اطلاعات از تولید ناخالص داخلی که به صورت رسمی اندازه گرفته میشود طی چهار دهه اخیر حوالی 5-4 درصد ثابت باقی مانده است. این تناقض بازتابی از این واقعیت است که بهرغم ارزشی که کالاهای دیجیتال برای مصرفکنندگان میآفرینند، اما در عمل قیمت آنها صفر است و به صورت رایگان در اختیار قرار گرفته میشوند.
برای فهم بهتر منافع رفاهی کالاهای دیجیتال، در کنار معیارهای کنونی نظیر تولید ناخالص داخلی یا بهرهوری، به معیار جدیدی نیاز است. به تازگی تحقیقات علمی، روشهای جدیدی را برای اندازهگیری اثرات رفاهی کالاهای دیجیتال پیشنهاد کردهاند، روشهایی که عمدتاً بر مبنای آزمایشهای آنلاین و فراگیر انتخاب هستند. با این حال این تحقیقات تنها روی بخش محدودی از مناطق و کالاهای دیجیتال متمرکز هستند، امری که نمیتواند نمونه خوبی از بهرهمندی فراگیر از فناوری دیجیتال باشد. در این رابطه هشت اقتصاددان و دستاندرکار حوزه فناوری دیجیتال به نامهای اریک برینجالفسون و جائه جون لی از دانشگاه استنفورد، آویناش کولیس از دانشگاه کارنگی ملون و نیلس ورنرفلت از دانشگاه نورثوسترن آمریکا و اسد لیاقت، دالی کوتزمن، هاریتز گارو و دنیل دیسنروث از پلتفرم «متا» در مقالهای که به تازگی (سپتامبر 2023) در تارنمای انجمن ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا منتشر شده است، به بررسی اثرات رفاهی 10 کالای دیجیتال پرطرفدار پرداختهاند. در این مقاله از یک آزمایش آنلاین و مقیاس گسترده انتخاب از حدود 40 هزار نفر کاربر فیسبوک در 13 کشور استفاده شده است. در حالی که مطالعات پیشین تنها روی تعداد معدودی از کاربران چند کالای دیجیتال بهخصوص یک کشور متمرکز بودند، مقیاس گسترده و نمونه بزرگ این مقاله اجازه میدهد تا برآوردهای دقیقی از ارزشآفرینی 10 کالای دیجیتال پیشگام جهان ارائه و وضعیت کشورهای مختلف در این زمینه با یکدیگر مقایسه شود. بهطور خلاصه یافتههای مقاله حاکی از آن است که کالاهای دیجیتال اثرات رفاهی قابل توجهی را برای کاربران به ارمغان میآورند. بهطور جزئیتر، برآوردها نشان میدهند این کالاها حدود دو هزار و 520 میلیارد دلار (52 /2 تریلیون دلار) برای 13 کشور مورد بررسی ارزشآفرینی دارند، رقمی که معادل 95 /5 درصد از مجموع تولید ناخالص داخلی آنهاست. به علاوه طبق نتایج مقاله، افراد ضعیفتر جامعه و همچنین کشورهایی که تولید ناخالص داخلی پایینتری دارند، بیشتر از منافع کالاهای دیجیتال بهرهمند میشوند (در مقایسه با افراد و کشورهای غنیتر). با توجه به اینکه کالاهای دیجیتال مورد بررسی مقاله بهطور رایگان در اختیار هر دو گروه افراد فقیر و ثروتمند هستند (نظیر جستوجوگر گوگل)، میتوان انتظار داشت این کالاها به کاهش نابرابریهای درون و بین جوامع کمک کنند. همچنین نظر به اینکه هیچ یک از کالاهای مورد بررسی در چند دهه قبل وجود نداشتند، میتوان گفت رشد اقتصادی کشورها به واسطه معیارهای مرسوم اندازهگیری تولید ناخالص داخلی کمتر از حد برآورد شدهاند.
نمونه و روش مقاله
در مقاله از 39 هزار و 717 نفر از کاربران فیسبوک 13 کشور، نظرسنجی درونی این شبکه اجتماعی انجام گرفته است. دو مولفه اصلی این نظرسنجی عبارتاند از: انتخاب بهترین-بدترین که طی آن کاربران بهترین و بدترین ترجیحات خود را در فهرست ارائهشده انتخاب میکنند؛ و میزان تمایل به پذیرش تشویقی عدم استفاده از کالاهای دیجیتال با بهرهگیری از آزمایشهای انتخاب ناپیوسته تکی-دوتایی. مولفه نخست امکان برآورد ارزش نسبی هر یک از کالاها را فراهم میکند در حالی که بر مبنای مولفه دوم میتوان با بهرهگیری از روش ترجیحات آشکارشده، ارزش کالای الگو (که در این مقاله فیسبوک است) را به دست آورد. با این الگوسازی میتوان ارزش سایر کالاهای دیجیتال را رتبهبندی کرد. گفتنی است این مولفهها، روشهای شناختهشدهای برای ارزشگذاری کالاهای غیربازاری هستند. همچنین 13 کشور منتخب عبارتاند از: آمریکا، آلمان، نروژ، فرانسه، انگلیس، ایرلند، بلژیک، کانادا، اسپانیا، مکزیک، کرهجنوبی، ژاپن و رومانی. نمونه مورد بررسی هر یک از دو مولفه به صورت وزنی درآمدهاند تا کاربرانِ به صورت ماهانه فعالانه فیسبوک هر کشور به خوبی نمایندگی شوند (کاربرانی که در 30 روز اخیر وارد نمایه فیسبوک خود شدند). براساس آمارها، فیسبوک نزدیک به سه میلیارد کاربر فعال ماهانه دارد. بر این اساس استفاده از نمونهای که نماینده خوبی از این کاربران باشد میتواند مزیتی چشمگیر در برآوردهای مقاله نسبت به ادبیات موجود فراهم کند، ادبیاتی که اغلب از آزمونهای غیرواقعی یا نظرسنجی خارج از پلتفرم استفاده میکنند. گفتنی است که کاربران فعال ماهانه فیسبوک بخش قابل توجهی از جمعیت 13 کشور مورد بررسی را تشکیل میدهند. نرخ نفوذ فیسبوک در این کشورها بهطور میانگین 4 /59 درصد است. در این رابطه میتوان انتظار داشت که کاربران منتخب این مقاله نماینده خوبی از کاربران فناوریهای دیجیتال این کشورها باشند. همانطور که اشاره شد در این مقاله از روش مقیاسی بهترین-بدترین برای اندازهگیری تمایل نسبی پذیرش کنار گذاشتن (توقف استفاده) 10 کالای دیجیتال منتخب و همچنین عدم ملاقات حضوری دوستان برای یک ماه استفاده شده است. دستهبندی «ملاقات دوستان به صورت حضوری» به این دلیل گنجانده شده است که ارزش نسبی ارتباطات حضوری با ارتباطات برخط شبکه اجتماعی مقایسه شود. در اینباره فهرستی در اختیار کاربران مشارکتکننده قرار گرفت و از آنها خواسته شد تا ارزشمندترین و کمارزشترین گزینه خود را در فهرست انتخاب کنند. 10 کالای دیجیتال منتخب مقاله عبارتاند از فیسبوک، اینستاگرام، واتساپ (سه مورد نخست توسط پلتفرم متا ارائه میشود)، توئیتر، اسنپچت، تیکتاک، جستوجوی گوگل، نقشه گوگل، یوتیوب و فروشگاه اینترنتی آمازون. در اینباره با 11 آیتم فهرست اشارهشده در بالا و همچنین 10 مقدار پولی، برای نظرسنجی 70 پرسش طراحی شد. هفت پرسشی که تنها مقادیر پولی را شامل میشدند کنار گذاشته شده و از 63 پرسش باقیمانده بهطور تصادفی از هر نفر سه پرسش پرسیده شد. در شکل1، رتبهبندی کالاهای دیجیتال بر اساس بیشترین تا کمترین ترجیحی که نسبت به آنها وجود دارد به نمایش درآمده است. این رتبهبندی بر مبنای کاهش رفاهی است که در صورت کنار گذاشتن و عدم استفاده از این کالاهای دیجیتال اتفاق میافتد. بر این اساس جستوجوی گوگل، کالای دیجیتالی است که بیشترین ترجیح نسبت به آن وجود دارد، کالایی که حتی نسبت به ملاقات حضوری دوستان محبوبتر است. در ردههای بعدی این رتبهبندی به ترتیب یوتیوب، نقشه گوگل، واتساپ، فروشگاه اینترنتی آمازون و فیسبوک قرار دارند. دیگر کالاهای دیجیتال از قبیل تیکتاک، اینستاگرام، توئیتر و اسنپچت کمترین ترجیح نسبت به آنها وجود دارد. در نظرسنجی مشابه از کاربران فیسبوک 13 کشور، از آزمایش انتخاب ناپیوسته تکی-دوتایی تشویقی به منظور مشخص کردن میزان تمایل مشارکتکنندگان برای پذیرش عدم استفاده از فیسبوک برای یک ماه استفاده شده است. برای این مطالعه پلتفرم فیسبوک انتخاب شده است به این خاطر که میتوان از تطابق و سازگاری انتخاب کاربران اطمینان حاصل کرد، چرا که فعالیت واقعی آنها در فیسبوک قابل رویت است. در این رابطه از مشارکتکنندگان پرسش شد: «آیا تمایل دارید در ازای دریافت مبلغ X، برای یک ماه از فیسبوک استفاده نکنید؟» در این پرسش مقدار X به صورت تصادفی از میان 9 ارزش پولی 5 تا 100 دلار انتخاب میشود. بر این اساس به مشارکتکنندگان توضیح داده میشود که میتوانند بر مبنای گزینههایشان به صورت تصادفی برای دریافت مبلغ انتخاب شوند. در این صورت اگر حسابهای کاربری خود را برای یک ماه غیرفعال کنند، واجد شرایط دریافت مبلغ میشوند. پیشنهادها بر مبنای پول ملی مشارکتکنندگان است. به عنوان مثال، اگر مشارکتکنندهای از فرانسه برای دریافت پیشنهاد 50دلاری انتخاب شود، این پیشنهاد برای او به صورت معادل یورویی (در زمان انجام آزمایش) یعنی 45 یورو است. طبق آمارها 81 درصد از مشارکتکنندگان کمترین پیشنهاد (معادل پنج دلار) را رد کردند. 24 درصد هم بیشترین پیشنهاد (100 دلار) را رد کردند. طبق قانون تقاضا طبیعی است که با افزایش مبلغ پیشنهادی، سهم کاربرانی که پیشنهاد را رد میکنند کاهش مییابد. در این مطالعه ارزش متوسط فیسبوک مقدار پولی است که نیمی از مشارکتکنندگان در نظرسنجی در آن قیمت، پیشنهاد را میپذیرند و نیمی دیگر آن را رد میکنند. بر این اساس ابتدا، مدل لاجیت دوتایی وزنی برای مشخص کردن رابطه میان احتمال رد کردن پیشنهاد با مبلغ پیشنهاد برآورد میشود. سپس پیشنهاد مرتبط با احتمال 50درصدی رد کردن مشخص میشود. برای مشخص کردن چگونگی توزیع ارزشی که کاربران از فیسبوک به دست میآورند، ابتدا بررسی میشود که چطور ارزش متوسط برای کشورهای مختلف متفاوت است. در این رابطه ارزش متوسط وزنی کل 31 دلار است، ارزشی که از 11 دلار برای کشور رومانی شروع میشود تا 57 دلار برای کشور نروژ.
منافع رفاهی
در ادامه از این ارزشهای بهدستآمده از نظرسنجی از کاربران فیسبوک، برای محاسبه مجموع رفاهی که فیسبوک برای 13 کشور مورد بررسی ایجاد میکند استفاده میشود. این مهم با ضرب ارزش متوسط وزنی تمایل به پذیرش پیشنهاد عدم استفاده از فیسبوک در تعداد کاربران فعال ماهانه هر کشور حاصل میشود. برای محاسبه مقدار سالانه نیز عدد بهدستآمده در 12 ضرب میشود. یافتههای این بخش نشان میدهد فیسبوک (به عنوان یک کالای دیجیتال) در مجموع 246 میلیارد دلار برای 13 کشور مورد بررسی رفاه به ارمغان میآورد (مقداری که از 137 میلیارد دلار برای آمریکا تا 2 /1 میلیارد دلار برای کشور ایرلند متفاوت است). در مقابل با بهرهگیری از مدل انتخاب ناپیوسته تکی-دوتایی تشویقی برای محاسبه ارزش فیسبوک (به عنوان کالای دیجیتال مبنا) و همچنین بهکارگیری رفاه نسبی کالاهای دیجیتال محاسبهشده توسط روش مقیاسی بهترین-بدترین، میتوان ارزش هر یک از کالاهای دیجیتال را رتبهبندی کرده و رفاه کل این کالاها را برای کشورهای مورد بررسی برآورد کرد. این کار با ضرب ارزش کل سالانه فیسبوک برای هر کشور در رفاه نسبی هر یک از کالاهای دیجیتال نسبت به فیسبوک -جایی که مقدار رفاه ایجادشده فیسبوک یک در نظر گرفته میشود- صورت میگیرد. تجزیهوتحلیلهای این قسمت حاکی از آن است که 10 کالای دیجیتال انتخابشده در مجموع دو هزار و 520 میلیارد دلار (52 /2 تریلیون دلار) رفاه برای 13 کشور مورد بررسی به ارمغان میآورند، رقمی که از یک هزار و 290 میلیارد دلار برای آمریکا تا 13 میلیارد دلار برای رومانی متفاوت است.
تفاوت بین کشورها
به منظور ارزیابی تفاوت منافع رفاهی کالاهای دیجیتال میان کشورهای با درآمد بالا و کمدرآمد، ارزش متوسطی که کاربران (منتخب فیسبوک) از مجموع کالاهای دیجیتال بهدست میآورند به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی سرانه محاسبه میشود. بر این اساس یافتهها حاکی از آن است که ارتباط منفی معناداری میان ارزشآفرینی کالاهای دیجیتال و سطح تولید ناخالص داخلی کشورها وجود دارد. در اینباره 10 دلار افزایش در تولید ناخالص داخلی سرانه یک کشور منجر به کاهش 09 /2درصدی ارزشآفرینی 10 کالای دیجیتال آن کشور میشود. به عبارتی دیگر، منافع رفاهی کالاهای دیجیتال در کشورهای کمدرآمد نسبت به کشورهای با درآمد بالا بیشتر است.
وضعیت درون کشورها
به منظور تجزیهوتحلیل اثرات رفاهی کالاهای دیجیتال روی سطوح مختلف درآمدی یک جامعه، ارزش فیسبوک و سایر کالاهای دیجیتال بر مبنای سطوح درآمدی و تحصیلات محاسبه میشود. برای درآمد، از شاخص ثروت موقعیت مکانی که کاربران در آن سکونت دارند به عنوان یک نماینده، و برای تحصیلات از پاسخهای دریافتی نظرسنجی استفاده میشود. طبق یافتههای این بخش، به نظر میرسد ارزش پولی که کاربران از فیسبوک به دست میآورند بر مبنای این دو شاخص تفاوت چندانی ندارد. به عنوان مثال، کاربرانی که در مناطق با شاخص ثروتی پایین زندگی میکنند، ارزشی که فیسبوک برای آنها میآفریند، مشابه آنهایی است که در مناطق ثروتمند زندگی میکنند. بهطور مشابه، برای کاربرانی که سطح تحصیلات کمتر از راهنمایی دارند، ارزشآفرینی فیسبوک تفاوتی با افراد با تحصیلات دانشگاهی نمیکند. این یافتهها بیانگر آن است که کاربرانی که سطح درآمد و ثروت پایین دارند، به عنوان درصدی از درآمدشان، رفاه بیشتری از کالاهای دیجیتال دریافت میکنند.
زمان صرفشده
در نهایت برخی مطالعات پیشین ارزشی را که کالاهای دیجیتال رایگان برای کاربران آنها میآفریند بر مبنای زمان صرفشده در آنها و درآمد تبلیغاتی برآورد کردهاند. در این مقاله به منظور بررسی این موضوع، ارزشآفرینی برآوردشده فیسبوک با زمان صرفشده در این پلتفرم مقایسه شده است. بر این اساس مشارکتکنندگان در نظرسنجی بر اساس زمانی که در فیسبوک صرف میکنند به سه دسته تقسیم شدهاند: کم، متوسط و بالا. برای هر یک از این دستهها، ارزشی که فیسبوک برای کاربران میآفریند محاسبه میشود. نتایج این محاسبات حاکی از آن است که دسته اول که حداقل زمان را در فیسبوک صرف میکنند ارزش متوسط معادل 72 /19 دلار در ماه را بهدست میآورند. کاربران دسته دوم، ارزش متوسط دریافتی 97 /32 دلار دارند. و کاربران دسته سوم که بیشترین زمان را در فیسبوک صرف میکنند معادل 61 /40 دلار در ماه از این پلتفرم کسب منفعت میکنند. بر این اساس با مقایسه دسته اول و سوم مشاهده میشود که در حالی که زمان صرفشده در فیسبوک 84 /12 برابر میشود اما ارزشآفرینی این پلتفرم برای کاربران با افزایش 06 /2برابری همراه است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که منافع رفاهی کالاهای دیجیتال در مقایسه با زمانی که در آنها صرف میشود با شیب بسیار کمتری افزایش مییابد.