کاهش خشونت در عصر کووید 19
قرنطینه چه تاثیری بر خشونت خانگی گذاشته است؟
یکی از مسائلی که در موضوع کووید توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است، موضوع افزایش خشونتهای خانگی به دلیل قرنطینههای مربوط به کووید 19 بوده است. به این منظور میتوان از دادههای سطح حادثه در تماسهای مربوط به خشونت خانگی و گزارش جرمهای مرتبط با حملات خشونت خانگی از 18 بخش اصلی پلیس ایالات متحده که سوابق آنها نیز موجود است استفاده کرد. بررسیهای جدید موضوعات جالبی را مشخص میکنند. اگرچه پژوهشهای پیشین نشان از افزایش خشونت خانگی و محلی در زمان قرنطینههای مربوط به کووید 19 را نشان میدادند، اما به نظر میرسد پس از مدتی، روند کاهشی در این زمینه مشاهده میشود. در این پژوهش و بر اساس دادههای پلیس، هیچ نشانه مشخصی مبنی بر افزایش خشونت خانگی مشاهده نشده است. در عوض، به نظر میرسد که خشونت خانگی در طول دوره قرنطینه اول به طور قابل توجهی کاهش پیدا کرد و علاوه بر این، گزارشهای مربوط به قتل خانوادگی نیز تغییر قابل توجهی از خود نشان ندادند. نتایج نشان میدهند که قرنطینه ارتباط مستقیمی با افزایش خشونت خانگی نداشته است و به همین دلیل توصیه میکنیم پیش از استناد به برخی از آمارهای احتمالاً گمراهکننده، موضوعاتی را که ممکن است باعث تفاوت در نتیجهگیری شوند، در نظر بگیرید.
از ابتدای همهگیری کووید 19، اخبار زیاد و سیاستگذاریهای مختلف بر این موضوع تمرکز کرده بودند که محدودیتهای اجباری دولتی در فعالیتهای اقتصادی و جابهجاییهای شخصی که نهایتاً به قرنطینه منجر شد، احتمالاً موجب به افزایش خشونت خانگی میشود. این توجه به خشونت خانگی بسیار مهم بود زیرا هزینههای اقتصادی و اجتماعی خشونت خانگی بسیار بالاست و به نظر میرسد که استرس، اختلالات اقتصادی و انزوای اجتماعی از مهمترین پیشبینیکنندههای خشونت خانگی هستند. با وجود این، قرنطینهها و تعطیلیها بیسابقه بودند و برخی اتفاقات باعث شد که در واقعیت اتفاقهای متفاوتی روی دهد. به دلیل تعطیلیها، افراد کمتر در معرض محرکهای خشونت خانگی همچون خیانت و مصرف الکل در خارج از خانه قرار میگرفتند و به دلیل کاهش امکان حرکت، روابط بسیاری از زوجها تقویت شد. علاوه بر این بودجه زیادی برای پشتیبانی از قربانیان خشونت خانگی در نظر گرفته شد و رسانهها نیز در زمان قرنطینه توجه مردم را به سمت این موضوع به خوبی جلب کردند. به نظر میرسد که این تلاشها باعث شدهاند تکرار خشونت خانگی و میزان آن به دلیل همین موضوعات کاهش پیدا کرده باشد. پرداختهای محرک فدرال که برای کاهش اثرات همهگیری و خانهنشینی به افراد ارائه شد نیز توانست به طور قابل توجهی فقر را کاهش دهد و یکی از مهمترین محرکهای خشونت خانگی را خاموش کند. به عنوان یک نتیجه از این عوامل متضاد، اثر قرنطینههای انجامشده بر روی سطوح کلی خشونت خانگی، از لحاظ نظری تا حدودی مبهم بوده و احتمالاً میزان اثرگذاری هر کدام از این عوامل، در میان جوامع مختلف متفاوت است.
تعیین تاثیر کلی قرنطینهها بر خشونت خانگی نیاز به تجزیه و تحلیل تجربی دقیقی دارد، اما نتایج این پژوهشها باید به سرعت تولید و منتشر شود تا به موضوعات کنونی و مطرح در زمینه سیاستگذاری در زمان همهگیری و پاندمی کمک برساند. به دلیل فوریت در زمینه نیاز به این نتایج، پژوهشگران از رشتههای مختلف و تخصصهای گوناگون به دادههای اداری در دسترس برای ارزیابی بروز خشونت خانگی تکیه کردند. در ایالات متحده، منبع اصلی دادههای فوری برای این منظور، اطلاعاتی است که توسط پلیس در زمینه خشونتهای خانگی منتشر میشود. این دادهها یک یا دو معیار کلیدی در این زمینه را ارائه میکند. اول تعداد تماسهایی که برای دریافت خدمات از پلیس با پلیس گرفته شده (مثل تماسهای با 911 یا ارسالهای رادیویی یا هر نوع تماسی که به نوعی با پلیس گرفته شده است و درخواست کمک شده است) و دوم گزارش رویدادهای جنایی و قتلهای خانوادگی که به نوعی انجام پذیرفته است. بهرغم مجموعه اولیه از مقالاتی که نتایج متفاوتی به همراه داشتند، این ادعا که قرنطینهها باعث افزایش بروز خشونت خانگی میشوند، به عنوان یک واقعیت ثابت در پوشش رسانهای و در بحثهای سیاسی در مورد محدودیتهای همهگیر مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از مهمترین دلایلی که این پژوهش انجام شده است، بررسی عملیاتی و تجربی پژوهشهایی است که در زمینه افزایش خشونت خانگی تا پیش از این در ایالات متحده انجام پذیرفته است. پژوهشهای پیشین عموماً بر تماسهای دریافتی به وسیله پلیس به عنوان تنها منبع یا منبع اصلی تحلیل خود اتکا داشتهاند. اما این رویکرد، یک مشکل اساسی دارد. تماسهای گرفتهشده ممکن است لزوماً درست نباشند یا اینکه اگر فردی کمک بخواهد ممکن است در واقع مورد خشونت خانگی نباشد و موضوع به اشتباه بیان شود. علاوه بر این، همه تماسهایی که در حوزه خشونت خانگی تقسیمبندی میشوند، لزوماً نشاندهنده خشونت خانگی نیستند. مقالاتی که خشونت خانگی را مورد بررسی قرار میدهند، در زمانی که دورههای فصلی مختلف را بررسی میکنند، معمولاً تفاوت نشان میدهند و ممکن است نشاندهنده کاهش میزان خشونتهای خانگی در طول زمان باشند. با وجود این، از آنجا که مطالعه نتایج مختلف پلیس در حوزههای جغرافیایی متفاوت است، مشخص نیست که آیا اختلاف در برآوردها ناشی از تفاوت سیستماتیک بین دو نوع دادههای بهدستآمده از مناطق جغرافیایی مختلف یا تاثیر فصلها یا موضوعات دیگر است یا این تفاوتها به دلیل قرنطینهها و تعطیلیها ایجاد شدهاند.
برای بررسی این سوال و دستیابی به نتایج قابل قبول، با مطالعه 18 مرکز بزرگ پلیس شهری ایالات متحده که به بیش از 14 میلیون نفر خدمترسانی انجام میدهند و میتوان به دادههای سطح حادثه آنها در مورد تماسهای مربوط به خشونت خانگی دست پیدا کرد پژوهش را اجرا میکنیم. به همین منظور، دادههای تجربی را در مقایسه با هر کدام از دورههای زمانی مشابه در سالهای 2020 و 2019 مقایسه میکنیم. در این مورد، افزایش تماسهای مرتبط با خشونت خانگی را مشاهده کردیم، اما با بررسیهای بیشتر متوجه کاهش رفتارهای خشونت خانگی شدیم. وقتی وضعیت تماسهای خشونت خانگی و جرائم مربوط به آن را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که هیچ شاهد خاصی که نشان دهد جرائم افزایش پیدا کرده (به ویژه در رابطه با دوره پیش از آن) وجود ندارد. علاوه بر این هیچ مدرکی که نشان دهد جنایت و قتل خانوادگی در این دوره افزایش پیدا کرده وجود ندارد. علاوه بر این، میزان خودکشیهایی که به دلیل خشونتهای خانگی اتفاق افتادهاند، کاهش پیدا کرده است. این نتایج نشان میدهند که ادعاهای موجود مبنی بر افزایش خشونت خانگی که به دلیل قرنطینه و همهگیری بودهاند، از پشتیبانی کافی برخوردار نیستند و ظاهراً، به دلیل تعطیلی و قرنطینه، خشونت کاهش پیدا کرده است.
چرا خشونت کاهش پیدا کرد؟
یافتهها نشان میدهند که میان تماسهای مرتبط با خشونتهای خانگی و جرائم مرتبط با آن ارتباط معکوس وجود دارد. یعنی در زمان قرنطینه، تماسهای مربوط به خشونتهای خانگی افزایش پیدا کردهاند، اما جرائم مربوط به آن شاهد کاهش بودهاند. چرا؟ یکی از احتمالات این است که جرائم کاهش یافته است، اما نرخ گزارشدهی و درخواستهای اضافی در زمینه خشونت خانگی برای حوادث غیرجنایی یا جرائم غیرخانگی افزایش یافته است. این تماسها در زمان قرنطینه ممکن است از سوی افراد ثالث مثل همسایهها یا خبرنگاران که اطلاعات ناقصی در زمینه موضوع دارند گرفته شده باشد. در حالی که افرادی که مستقیماً در منزل یا درگیر مساله بودند، از این موضوع آگاهتر بودند و شاید تماسی با پلیس نگرفتهاند. این دادهها در مورد پلیس لندن مشاهده میشود. پلیس لندن ثبت کرده است که در زمان قرنطینه، تماس افراد ثالث در زمینه خشونت خانگی افزایش قابل توجهی را نشان میدهد. این اطلاعات در ایالات متحده در دسترس نیست، در حالی که اگر موجود بود، ارزش بسیار زیادی داشت.
با وجود این، به نظر میرسد وضعیت ایالات متحده نیز همینطور باشد. ظاهراً به دلیل تمرکز زیاد رسانهای بر موضوع خشونت خانگی، جامعه نسبت به این موضوع آگاهتر شده و افراد ثالث این موضوع را گزارش دادهاند و شاید به همین دلیل است که تماسها افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر به دلیل این توجه عمومی به مساله، در عمل میزان خشونت خانگی و جرائم مرتبط با آن کاهش پیدا کرده است.
البته موضوع دیگری نیز به نظر میرسد. شاید تماسهای بیشتر در زمینه خشونت خانگی نشاندهنده افزایش این جرائم بوده است، اما پلیس با شدت کمتری با این جرائم برخورد کرده و نتیجتاً به نظر میرسد میزان این جرائم کاهش پیدا کرده است. اما به چند دلیل این فرضیه مورد قبول نیست. با اینکه دپارتمانهای پلیس رویهها را برای کاهش قرارگیری افسران در برابر مشکلات تا حدودی تغییر و بهبود دادهاند، اما الزامات ثبت و ضبط موارد خشونت خانگی را تغییر نداده و همیشه تاکید داشتهاند که همچنان این موارد از اولویت بالایی برخوردار هستند و ماموران موظف به رسیدگی و ثبت درست آن هستند. در نظر داشته باشید که در دوره اول قرنطینه عمومی در ایالات متحده، شاهد کاهش چشمگیر جرائم خشونتآمیز غیرخانگی بودیم. به نظر میرسد کاهش ثبت پلیس بیشتر در زمینههای مرتبط با جرائم کوچک اتفاق میافتد و هیچوقت در برنامه پلیس کمرنگ کردن مسائل مربوط به خشونت خانگی نبوده است. احتمال نادیده گرفته شدن جرائم خانگی در گزارشهای پلیس، بسیار کم است. علاوه بر این در لس آنجلس که میتوان جرائم خانگی را به سوابق دستگیری مرتبط کرد، شواهدی مبنی بر اینکه پلیس در موارد مربوط به خشونت خانگی به صورتی کمتر یا خفیفتر برخورد کرده یا دستگیریها کمتر بوده مشاهده نمیشود.
با اینکه دادههای قطعی در زمینه گزارشدهی پلیس وجود ندارد، اما میتوانیم موضوع قتل را در نظر بگیریم. قتل موضوعی است که در هر حالتی گزارش میشود و پلیس همیشه آن را به صورت جدی ثبت و ضبط میکند. در پژوهش ما دیده شده است که گزارشها و اتفاقات مربوط به قتل، کاهش یا افزایش خاصی را نشان نمیدهند و بر همین اساس میتوان دید که به احتمال زیاد گزارشهای مربوط به خشونتهای خانگی تغییر زیادی از خود نشان نمیدهند.
جمعبندی
در این پژوهش، از دادههای پلیس در سطح حادثه در مورد تماسهای مربوط به جرائم خشونت خانگی استفاده شده که در شهرهای بزرگ و مناطقی از ایالات متحده که تعداد زیادی از افراد را تحت پوشش دارند، به دست آمده است. بر همین اساس تلاش شده است تا شواهد تجربی در مورد تاثیر همهگیری بر میزان خشونت خانگی را ارائه کند. برخلاف بسیاری از گزارشهای رسانهها و ادعاهای مخالفان تعطیلی و قرنطینه به دلیل همهگیری کرونا، شواهد بهدستآمده از افزایش نرخ خشونت خانگی در طول تعطیلی اجباری و قرنطینه پشتیبانی نمیکند. برعکسِ این موضوع، شاهد کاهش قابل توجه در حوادث مربوط به خشونت خانگی بودهایم که بعید به نظر میرسد به دلیل سهلانگاری در ثبت موارد اینچنینی باشد. اگر کاهش این موارد به دلیل کوتاهی پلیس میبود، نباید شاهد کاهش موارد منجر به قتل در این حوزه میبودیم. بررسیهای موجود در زمینه قتلهای خانگی و خودکشیها در این زمینه، نشاندهنده عدم تغییر معنیدار آنها در زمان تعطیلیهای اجباری و قرنطینهها بوده است.
با وجود این باید توجه داشته باشیم که کاهش خشونتهای خانگی ثبتشده نباید لزوماً باعث کاهش نگرانیها در مورد خشونتهای خانگی در ایالات متحده شود. نباید یافتههای این پژوهش به این صورت تفسیر شود که نگرانیها در حوزه خشونت خانگی بیدلیل بوده است. برعکس، ممکن است افزایش بودجه فدرال برای خدمات پشتیبانی و همچنین تلاشهای بخش خصوصی و جامعه به افزایش آگاهی (و افزایش تماسهای حوزه خشونت خانگی با پلیس در زمان تعطیلی داوطلبانه) و بهبود سیستمهای حمایتی برای قربانیان و بازماندگان کمک کند. این اقدامات ممکن است به کاهش نرخ خشونت خانگی کمک کرده باشد و بنابراین باید در طول تعطیلیهای احتمالی آینده و همچنین به عنوان تلاشهای سیستماتیک سیاستی مداوم برای کاهش مستمر خشونت خانگی در نظر گرفته شوند.