هزینه غرقشده سیاستمداران
چرا نمایندگان، نمایندگی نمیکنند؟
افراد مختلف به صورت سیستماتیک، متفاوت تصمیم میگیرند. پژوهشهای انجامشده نشان میدهند موضوعاتی مثل سن، جنسیت، ویژگیهای شخصیتی، تحصیلات، پیشزمینه فرهنگی، محیط اجتماعی و تجربیات باعث میشوند رویکرد افراد مختلف نسبت به تصمیمگیری متفاوت باشد. در علوم سیاسی این دیدگاهها باعث میشوند که سوگیری رایدهندگان و انتخابهای سیاسی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند. ما اطلاعات زیادی درباره رویکردهای فردی افراد مختلف در استدلالهایشان برای رسیدن به یک انتخاب سیاسی داریم. موضوعاتی مثل سوگیریهای شناختی، جلوگیری از زیان، بهبود نتایج در آینده و اعتماد بیش از حد به یک گروه سیاسی از جمله مسائلی هستند که ممکن است بر انتخابها و ترجیحات افراد در رای دادن و انتخاب یک گروه سیاسی تاثیرگذار باشند. به نظر میرسد هرچند همه مسائلی که در بالا گفته شد بر رایدهی و چگونگی رای دادن افراد تاثیرگذار است، اما عموم مردم همچنان به جای آنکه بر اساس استدلال و تحلیل تصمیمگیری داشته باشند، بر اساس تئوری «سیستم یک» رأی میدهند. تفکر سیستم یک به این معناست که افراد بهطور سریع و بدون هیچ استدلالی، به اولین چیزی که به ذهنشان میرسد، عمل میکنند و چندان پایبند تحلیل و بررسیهای دقیق نیستند.
با این پیشزمینه و این تحلیل که افراد به صورت عمومی چگونه انتخاب میکنند و چگونه رای میدهند، فکر کنید که سیاستمداران انتخابشده چگونه انتخاب میکنند. افرادی که انتخاب آنها بیشترین تاثیر را بر سیاستگذاریها و اتفاقاتی دارد که بر زندگی رایدهندگان تاثیر میگذارد. تا سالهای اخیر، بررسی رفتار سیاستمداران همیشه بر اساس برخی اطلاعات جسته و گریخته و محدود انجام شده است و نیاز به تحلیلی عمیقتر و کمّیتر به شدت در ادبیات این موضوع احساس میشود. بسیاری از پژوهشها برای بررسی رفتارهای سیاستمداران از روشهایی استفاده میکنند که مبتنی بر تحلیل افراد معمولی است و عملاً از ترمینولوژی آن پژوهشها برای بررسی سوگیریها و رفتارهای سیاستمداران انتخابشده استفاده میکنند. در ادبیات علوم سیاسی نیز، حجم زیادی از ادبیات بر این موضوع متمرکز شده است که افراد انتخابشده سیاستمدارانی استراتژیست، بیاحساس، هدفمند برای حداکثر کردن مطلوبیت خود، با دانش کامل، با ترجیحات پایدار و با منابع زمانی و اطلاعاتی نامحدود هستند. این مفروضات، در نظر میگیرند که محیطی وجود دارد که باعث میشود سیاستمداران بهتر و با کیفیت بیشتری تصمیمگیری کنند و بهتر از آنچه بیرون عمل میکردند، عمل کنند. در علوم سیاسی شواهد مربوط به این ادعا بیشتر ضمنی و تصادفی است. خارج از علوم سیاسی، مطالعات انجامشده در اقتصاد و روانشناسی شواهدی به دست میدهد که نشان میدهد تجربه در یک محیط خاص باعث بهبود کیفیت تصمیمگیری میشود، اما باید توجه داشته باشیم که تجربه سیاسی وابسته به این نکته است که آیا در محیط سیاسی بازخوردهای دقیق و قابل قبولی به وسیله سیاستگذاران دریافت میشود؟ این سوالی باز است که شاید دهها پاسخ بتوان به آن داد.
به همین دلایل است که به نظر میرسد نتایجی که تاکنون از پژوهشهای مختلف به دست آمده، دارای سوگیری بوده و چندان قابل دفاع نیستند. بحثهای جانبی که در علوم سیاسی انجام میشوند، ادعا میکنند که افراد انتخابشده به وسیله رایگیری، یعنی افراد منتخب مردم هم تحت تاثیر سوگیریهایی قرار میگیرند. نکته جالب این است که شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد این نوع سوگیریها در تصمیمگیریهای افراد سیاسی به مراتب تشدید هم میشوند.
ابتدا باید این موضوع را یادآور شویم که مطالعات انجامشده درباره شخصیت، انگیزه و رویکردهای افراد که پستهای سیاسی دارند نشان دادهاند که شخصیت افرادی که پستهای سیاسی دارند بهطور سیستماتیکی با افرادی که هنوز وارد پست سیاسی نشدهاند متفاوت است. بسیاری ویژگیهای یکتا را میتوان در افراد دارای پست سیاسی مشاهده کرد؛ ویژگیهایی مثل برونگرایی بیشتر و تجربهپذیری بالاتر. این نوع ویژگیهای شخصیتی دقیقاً در تضاد با ویژگیهای شخصیتی افراد عادی هنگام تصمیمگیری است؛ ویژگیهایی مثل زیانگریزی، انتخاب مطمئن و افزایش تعهد.
مورد دوم این است که پژوهشها نشان دادهاند سیاستمداران پس از انتخاب شدن، تشویق میشوند تا به جای استفاده از رفتارهای عادی، از میانبرهای شناختی و اتفاقی برای تصمیمگیری استفاده کنند و ادعا میشود که این تصمیمگیریها مبتنی بر یادگیری یا تجربه بوده است. علاوه بر این، بسیاری از پژوهشها نشان میدهند که تصمیمات سیاستمداران به شدت تحت تاثیر دیدگاه رایدهندگان قرار دارد و به ویژه نزدیک به انتخابات، سیاستمداران تلاش دارند تا تایید جمع بیشتری از جامعه را به دست آورند. بر همین اساس است که سیاستمداران، انتخاب دوباره در انتخابات و دید بهتر برابر عموم مردم را به استفاده از دیدگاههای کارشناسانه ترجیح میدهند و به همین دلیل تمایل به خرج کردن از آینده و انجام ریسکهای شدید برای جلوگیری از شکست در انتخابات دارند.
دو مورد وجود دارد که باعث عدم توضیحدهی کافی برخی تحلیلهای ارائهشده برای رفتار سیاستمداران میشوند. یکی از این موارد هستیشناسانه و دیگری روششناسانه است. ابتدا در توضیح نتایج سیاستها، دانشمندان علوم سیاسی معمولاً نسبت به عوامل ساختاری و موقعیتی، نقش کمی برای ترجیحات شخصی قائل هستند. این فرض به ویژه درباره بررسیهای انجامشده در منازعات بینالمللی، اقتصاد سیاسی، سیاستهای احزاب و سیاستگذاری عمومی شایع است. البته حوزههایی که نیاز به مشارکت گسترده مردم دارند، مثل رفتار در انتخاباتها، بیشتر درگیر این نوع تحلیلها هستند. با وجود این، تحلیلهایی که در حوزههای روابط بینالملل، پویاییهای میان احزاب و پارلمانها و تحلیل سیاستگذاری انجام میشوند بیشتر حول محور حداکثرسازی مطلوبیت بر اساس قیود مشخصی که از بالا دیکته شده است، حرکت میکنند.
مورد دوم این است که بررسی رفتار متفاوت سیاستمداران در موقعیتهای مختلف و تفاوت عملکرد آنها نسبت به زمانی که در پست سیاسی نبودهاند، نیاز به اجرای یک طرح پژوهش آزمونی دارد. یعنی باید دو گروه مجزای شاهد و کنترل در نظر گرفت و از روش پیشآزمون و پسآزمون استفاده کرد تا بتوان نتیجه مشخصی در این زمینه به دست آورد. اجرای چنین طرحی در علوم سیاسی بسیار پیچیده است. سیاستمداران زیادی هستند که ادعا میکنند حاضرند در پژوهشهایی اینچنینی وارد شوند اما در نهایت، اعتبار بیرونی پژوهش به شدت محل سوال خواهد بود. بهطور کلی افرادی که هدف پژوهش آزمایشی در چنین پژوهشی قرار میگیرند، یا تجربه لازم برای انجام و اعتبار پژوهش را ندارند یا افرادی که این تجربه را دارند تمایلی به شرکت در این پروژهها ندارند. عموم پژوهشها معمولاً از روشهای غیرمستقیم استفاده میکنند. موضوعاتی مثل تماسهایی که با دفاتر قانونگذاران گرفته میشود و واکنشهایی که آنها به این تماسها نشان میدهند.
رویکرد جایگزین
پژوهشی در سال 2017 انجام شده است که تلاش داشته مشکلات و معضلاتی را که در پژوهشهای دیگر بوده است از میان بردارد. این پژوهش تلاش کرده با مصاحبه عمیق، روش تحلیل اطلاعات و اقدامات مشخصکننده تصمیمات سیاستمداران را مشخص کند. در این پژوهش که در سالهای 2014 و 2015 صورت گرفته مصاحبههایی طولانی و یک به یک با اعضای پارلمانهای کانادا و بلژیک انجام شده است و تلاش شده تا سوگیریهای سیاستمداران مشخص شود.
جامعه هدف این پژوهش، کشورهایی بودهاند که نمایندگان منتخب پارلمان نقش مهمی در فرآیند سیاستگذاری، بودجهبندی و بودجهریزی و کنترل بر دولت دارند. بسیاری از شرکتکنندگان در پژوهش نیز تمایل داشتند که به صورت تماموقت و با تمام انرژی مسیر پیشرفت خود را در سیاست دنبال کنند. قطعاً این پژوهش نمیتواند همهجانبه باشد یا در همه حوزهها پاسخگویی کافی داشته باشد، به ویژه در دموکراسیهای تازهتاسیس یا رژیمهای دیکتاتوری که بخش محدودی برای انتخاب مردم هم به جای میگذارند.
شرکتکنندگان در پژوهش با سوالاتی با پایان باز روبهرو شدند و پیمایشی را نیز بر روی تبلتهای خود تکمیل کردند. پیمایش مجموعهای از سوالهای چندگزینهای و بخشی مربوط به سوالاتی موقعیتی برای دریافت پاسخ سیاستمداران بود. پژوهش بر چهار ویژگی شخصیتی مهم که در تصمیمگیری سیاستمداران تاثیر زیادی دارد تمرکز کرده بود. این چهار ویژگی عبارتاند از: ریسکپذیری یا ریسکگریزی، میزان تعهد به هزینههای غرقشده، میزان تنزیل زمان آینده و میزان ترجیح وضعیت جاری یا تمایل به تغییر وضعیت موجود. ترجیحات ریسکی به وسیله ابزار کلاسیک بیماری آسیایی ارزیابی شد. بقیه ویژگیها به وسیله ابزارهای خودساخته و تاییدشده پژوهشگران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها
در مورد میزان ریسکپذیری یا ریسکگریزی سیاستمداران اطلاعات جالبی به دست آمد. بررسیهای انجامشده نشان دادند سیاستمداران بهطور واضحی ریسکپذیرتر میشوند و تمایلی به ریسکگریزی از خود نشان نمیدهند. البته این موضوع استثنائاتی نیز دارد. بهطور معمول افراد در هنگام مواجهه با زیان احتمالی، ریسکپذیرتر میشوند و در مواجهه با سود احتمالی، رفتار ریسکگریزانه از خود نشان میدهند. اما نکته جالبی که در پژوهش مشخص شد این بود که در هر دو حالت، تمایل سیاستمداران به ریسک کردن افزایش پیدا کرده است.
تعهد به هزینههای غرقشده یا به عبارت دیگر، پیگیری پروژههایی که هزینههای زیادی روی آنها انجام شده و به نظر میرسد که نتیجه ارزشمندی نخواهد داشت یکی دیگر از رفتارهایی است که باید درباره سیاستمداران مورد بررسی قرار گیرد. اگر فرض بگیریم که سیاستمداران بهتر از مردم عادی اطلاعات دارند و میتوانند بهتر تصمیم بگیرند، در مورد هزینههای غرقشده نیز بهتر عمل میکنند و هزینههای اینچنینی کمتری ایجاد میکنند.
در این مورد نیز بررسیها نشان دادند تمایل سیاستمداران برای سرمایهگذاری در پروژههایی که هزینه غرقشده دارند به مراتب بیش از شهروندان عادی است. برای بررسی این موضوع، یک طرح اجرایی فرضی در اختیار سیاستمداران قرار گرفت که قرار بوده در طول مدت یک سال 500 میلیون دلار هزینه بردارد و در طول پنج سال هزینه خود را بازگرداند، اما این پروژه با سرمایهگذاری 500 میلیوندلاری هنوز به نتیجه نرسیده و نیاز به سرمایهگذاری 100 میلیوندلاری دیگری دارد تا شاید به نتیجه برسد. چشمانداز کسب درآمد این پروژه نیز چندان مشخص نیست. جالب است که پاسخ عموم سیاستمداران به این پروژه و اینکه آیا بازهم 100 میلیون دلار دیگر در این پروژه سرمایهگذاری میکنید یا خیر، مثبت بود در حالی که بیشتر مردم در این وضعیت تمایل زیادی به سرمایهگذاری بیشتر در این پروژه از خود نشان ندادند.
مورد سوم در مورد تنزیل زمان آینده بود. سوال این بود که تا چه حد سیاستمداران حاضرند منافع آینده را در نظر بگیرند و منافعی را که به سرعت و در کوتاهمدت ایجاد میشوند فدای منافع درازمدت کنند. نتیجه جالبی که به دست آمد این بود که سیاستمداران بیشتر از مردم عادی تمایل دارند منافع جاری را فدای منافع درازمدت کنند. ولی نکته مهم این بود که نزدیک بودن یک انتخابات میتوانست وضعیت را تا حدود بسیار زیادی تغییر دهد. هر چه انتخابات نزدیکتر باشد، تمایل سیاستمداران به فدا کردن منافع جاری برای به دست آوردن منافع آتی کمتر میشود. علاوه بر این اندازه سرمایهگذاری نیز در نظرات سیاستمداران تاثیرگذار بود. هرچه سرمایهگذاری بزرگتر بود، آنان بیشتر تمایل داشتند که در آینده نتیجه آن را ارائه کنند و هرچه طرح کوچکتر و دستیافتنیتر مینمود، تمایل بیشتری به فدا کردن آن برای به دست آوردن منافع کوتاهمدت از خود نشان میدادند.
موضوع بعدی، سوگیری سیاستمداران به وضع موجود بود. این سوگیری تقریباً در همه حوزهها و همه بخشهای مربوط به تصمیمگیری مشاهده میشود. سیاستمداران همیشه از این هراس دارند که پیگیری یک سیاست یا تغییر وضع موجود به تغییراتی منجر شود که در نهایت نتایج خوب یا قابل قبولی ایجاد نکند. بر همین اساس، سیاستمداران معمولاً تمایل دارند وضعیت فعلی را پیگیری کنند و تمایل زیادی به پیگیری سیاستهایی برای تغییر وضع موجود ندارند. برای سنجش این موضوع دو سناریو پیشروی سیاستمداران گذاشته شد که یکی از آنها پیگیری کردن وضعیت متوسط کنونی و دیگری تغییر وضع کنونی برای رسیدن به وضعیت بهتر بود. بررسیهای انجامشده نشان دادند که تفاوت معناداری میان سیاستمداران و مردم عادی در زمینه سوگیری به وضع موجود وجود نداشته و همه جامعه با هم تمایل دارند وضعیت کنونی را ادامه دهند.