سوپرگالری
چگونه میتوان لباس کاربرد را به تن اقتصاد خرد پوشاند؟
در پایان هر سال، بهترینهای سال در حوزههای مختلف مشخص میشوند. نشریه کوارتز در اقدامی جالب، تصمیم گرفت که بهترینهای هر سال فقط متعلق به فیلمها، آلبومهای موسیقی و... نباشد و لذت این کار را اقتصاددانان و علاقهمندان به اقتصاد نیز ببرند؛ چراکه اقتصاددانان نیز مانند بازیگران و موسیقیدانها لایق بازخوردهای پایان سال نسبت به تلاشها و یافتههایشان هستند. کوارتز برای تعیین اینکه کدام تحقیقات اقتصادی در سال 2018 از بیشترین اهمیت برخوردار بودهاند تصمیم گرفت که از اقتصاددانان بزرگ دنیا کمک بگیرد.
در پایان هر سال، بهترینهای سال در حوزههای مختلف مشخص میشوند. نشریه کوارتز در اقدامی جالب، تصمیم گرفت که بهترینهای هر سال فقط متعلق به فیلمها، آلبومهای موسیقی و... نباشد و لذت این کار را اقتصاددانان و علاقهمندان به اقتصاد نیز ببرند؛ چراکه اقتصاددانان نیز مانند بازیگران و موسیقیدانها لایق بازخوردهای پایان سال نسبت به تلاشها و یافتههایشان هستند. کوارتز برای تعیین اینکه کدام تحقیقات اقتصادی در سال 2018 از بیشترین اهمیت برخوردار بودهاند تصمیم گرفت که از اقتصاددانان بزرگ دنیا کمک بگیرد. از همینرو از تعدادی از بزرگترین متفکران اقتصادی دنیا شامل دو برنده جایزه نوبل اقتصاد خواست تا مقالات و مطالعاتی را که به نظرشان در سال 2018 بسیار مهم و دلفریب بودهاند معرفی کنند. مقالاتی که از سوی اقتصاددانان بزرگ دنیا و به درخواست نشریه کوارتز به عنوان مهمترین مطالعات اقتصادی سال 2018 انتخاب شدند، موضوعات متنوع از عدالت جنایی گرفته تا چگونگی طراحی یک حراج را شامل میشوند.
در ادامه، 11 مقالهای را که از نظر اقتصاددانان بزرگ دنیا بیشترین همبخشی را در سال 2018 به دنیای ما داشتهاند معرفی کرده و ضمن بیان اینکه نویسندگان این مقالات از کدام دانشگاهها هستند و چه زمینهای دارند، یافته اصلی آنها چه بوده است که لایق این انتخاب بودهاند، کدام اقتصاددانان بزرگ این مقالات را به عنوان بهترینهای 2018 به کوارتز معرفی کردهاند و اینکه از نظر آنها چرا این مقالات مهم هستند، چکیده این مقالات را شرح میدهیم.
درآمد و دانشگاه
مقاله «بستن شکاف: اثر یک وعده هدفمند و رایگان روی انتخاب دانشگاه دانشآموزان نخبه کمدرآمد»1 نوشته سوزان دینارسکی، اقتصاددان و استاد دانشگاه میشیگان، سی جی لیباسی، اقتصاددان و محقق در دانشگاه میشیگان، کارتین میشلمور، اقتصاددان و استاد دانشگاه سیراکیوز و استفانی اوون، دانشجوی مقطع دکترای رشته اقتصاد دانشگاه میشیگان که در سال 2018 در NEBR (اداره ملی تحقیقات اقتصادی) به چاپ رسید، از سوی دو اقتصاددان بزرگ دنیا، سوزان آتی (Susan Athey) از دانشگاه استنفورد و راج چتی (Raj Chetty) مجدداً از دانشگاه استنفورد، کاندیدای بهترین مقاله اقتصادی سال 2018 در زمینه اقتصاد بخش عمومی شده است. نشریه کوارتز، یافته اصلی این مقاله را اینگونه شرح میدهد: «تشویق دانشجویان نخبه کمدرآمد به درخواست پذیرش دادن برای یک دانشگاه همراه با وعده کمک مالی به آنها، باعث میشود که به احتمال بیشتری به یک مدرسه خوب بروند.»
سوزان آتی، استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد که در حوزه اقتصاد تکنولوژی متخصص است با ارائه توضیحات زیر مقاله فوق را به عنوان بهترین مقاله 2018 معرفی میکند: «سوزان دینارسکی و همکارانش مقالهای در مورد یک مداخله قدرتمند درباره دانشآموزان کمدرآمد دبیرستانی که قصد دارند وارد دانشگاه شوند نوشتهاند. نویسندگان مقاله از مطالعات قبلی انجام شده مشابه این فرضیه را در ذهن داشتند که بسیاری از دانشآموزان کمدرآمد تصمیم میگیرند به خاطر دلایل مختلفی برای دانشگاههای معتبر درخواست پذیرش نفرستند. دلایلی همچون پر کردن فرمهای پیچیده کمک مالی و این تصور اشتباه که شانس پذیرفته شدنشان بسیار پایین است. مداخلهای که صورت گرفت این بود که برای دانشآموزان دبیرستانی نخبه و در عین حال کمدرآمد نامههایی فرستاده و به آنها گفته شد که اگر دانشگاه میشیگان را برای ادامه تحصیل خود انتخاب کنند و برای دریافت پذیرش برای این دانشگاه درخواست دهند، از دانشگاه میشیگان پذیرش خواهند گرفت و یک بورسیه تحصیلی کامل به آنها داده می شود. نتیجه این بود که دانشآموزانی که برایشان این نامه فرستاده شده بود، دو برابر بیشتر از گروه کنترل (دانشآموزان نخبه و در عین حال کمدرآمدی که برایشان چنین نامهای فرستاده نشده بود) برای ادامه تحصیل در دانشگاه میشیگان درخواست دادند و وارد این دانشگاه شدند.»
راج چتی، استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد نیز که در حوزه اقتصاد بخش عمومی و برابری فرصتها صاحب نظر است، با این توضیحات مقاله فوق را مهم میداند: «مردم در این مورد صحبت میکنند که چگونه میتوان دانشآموزان کمدرآمد و با درآمد متوسط بیشتری را وارد دانشگاههای معتبر و برگزیده کنیم. مطالعه سوزان دینارسکی و همکارانش با استفاده از یک نمونه آزمایشی کاملاً متقاعدکننده و تصادفی، نشان میدهد که یک دخالت در مقیاس وسیع چقدر میتواند تاثیرگذار باشد. من انتظار دارم که مطالعه فوق، در سطح وسیعی مجدداً انجام گیرد و به عنوان یک مدل مطرح شود.»
چکیده
حتی آن دسته از دانشآموزان کمدرآمدی که وضعیت تحصیلی بسیار خوبی دارند، به احتمال بسیار کمی وارد دانشگاههای معتبر و برگزیده میشوند. با یک آزمایش میدانی، نویسندگان مقاله «بستن شکاف» اثر یک دخالت برای افزایش نرخ ثبت نام دانشآموزان نخبه و در عین حال کمدرآمد را در دانشگاه میشیگان که یکی از دانشگاههای مطرح است مورد آزمون قرار دادهاند. آنها با دانشآموزان (همچنین والدین و مدیران مدرسه آنها) تماس گرفتهاند تا آنها را به ارسال درخواست برای دریافت پذیرش از دانشگاه میشیگان به همراه یک بورسیه تحصیلی کامل چهارساله تشویق کنند. نتیجه این بود که دانشآموزان نخبه و در عین حال کمدرآمد مورد آزمایش، بیشتر از دو برابر نسبت به دانشآموزان نخبه کمدرآمدی که برایشان نامه فرستاده نشده بود برای دریافت پذیرش از دانشگاه میشیگان اقدام کردند (67 درصد در برابر 26 درصد) و بیشتر از دو برابر هم وارد دانشگاه میشیگان شدند (27 درصد در برابر 12 درصد). این دخالت (ارسال نامه و اطلاعرسانی در مورد اینکه یک بورسیه تحصیلی کامل چهارساله وجود دارد) اثر شکاف درآمدی را در انتخاب دانشگاه از سوی دانشآموزان نخبه به نصف رساند. سوزان دینارسکی و همکارانش به این نتیجه رسیدند که تشویق دانشآموزان نخبه کمدرآمد به ارسال درخواست پذیرش به همراه وعده بورسیه تحصیلی و اطلاعرسانی به والدین دانشآموزان، میتواند به اندازه قابل توجهی شکاف درآمدی را در انتخاب دانشگاه کم کند.
تنوع و سلامت
مقاله «آیا تنوع برای سلامتی مهم است؟ شواهد آزمایشگاهی از اوکلند»2 نوشته مارسلا آسلان، استاد رشته پزشکی دانشگاه استنفورد و دانشآموخته دکترای اقتصاد از دانشگاه هاروارد و اوون گریک، محقق حوزه سلامت و فارغالتحصیل رشته پزشکی دانشگاه ییل که در سال 2018 در NEBR (اداره ملی تحقیقات اقتصادی) به چاپ رسید، توسط دیوید آتور (David Autor)، استاد اقتصاد دانشگاه امآیتی که در زمینه جهانیسازی و بازار نیروی کار متخصص است، کاندیدای بهترین مقاله سال 2018 در حوزه اقتصاد سلامت شده است. نشریه کوارتز یافته اصلی این مقاله را اینگونه توصیف میکند: «مردان آمریکایی-آفریقایی به احتمال بیشتری به حرف پزشکانی که آمریکایی-آفریقایی هستند گوش میکنند.» دیوید آتور هیچ توضیحی به نشریه کوارتز برای این انتخابش نداده است.
چکیده
مارسلا آسلان و همکارانش در مقاله «آیا گوناگونی برای سلامتی مهم است؟» به مطالعه اثر تنوع در محیط کاری پزشکان روی تقاضای مراقبتهای پیشگیرانه (مراجعه به پزشک برای جلوگیری از ابتلا به بیماری) از سوی مردان آمریکایی-آفریقایی پرداختهاند. مردان سیاهپوست در همه گروههای آماری در ایالاتمتحده، پایینترین امید به زندگی را دارند و عمده دلیل این پایین بودن امید به زندگی درمیان آنها، بیماریهای مزمن است که این بیماریها با پیشگیریهای اولیه و ثانویه (primary and secondary prevention) قابل درمان هستند. در یک آزمایش میدانی که در شهر اوکلند ایالت کالیفرنیای ایالاتمتحده انجام شد، آسلان و همکارانش مردان سیاهپوست را با این هدف که واکسن آنفلوآنزا را بزنند، بهطور تصادفی پیش پزشکان مرد سیاهپوست و سفیدپوست فرستادند. آنها از یک طراحی دومرحلهای استفاده کردند و اینگونه، تصمیمگیری مردان سیاهپوست درباره گرفتن نوار قلبی و زدن واکسن آنفلوآنزا، قبل و بعد از ملاقات با پزشکانشان را سنجیدند.
مردان سیاهپوست قبل از اینکه به پزشکان خود مراجعه کنند، تصمیمگیری مشابهی داشتند. اما زمانی که مردان سیاهپوست با پزشکان سیاهپوست ملاقات میکردند، به احتمال بسیار بیشتری میخواستند همه خدمات پیشگیرانه (تستهای پزشکی مختلف شامل تست قند خون و فشار خون، زدن واکسن و...) را دریافت کنند. این اثر برای مردان سیاهپوستی که تجربه بسیار کمی از مراجعه به پزشک و دریافت خدمات رایج بهداشتی داشتند و مردان سیاهپوستی که به سیستم پزشکی اعتماد نداشتند، از بیشترین وضوح برخوردار بود. نتایج نشان داد که مردان سیاهپوست، با پزشکان سیاهپوست بیشتر در مورد مشکلات سلامت و بیماریهای خود صحبت میکنند و همچنین پزشکان سیاهپوست، بیشتر از پزشکان سفیدپوست اقدامات پزشکی را انجام میدهند و دقیقتر هستند و بیشتر در مورد مراجعان سیاهپوست خود یادداشتبرداری میکنند. نتایج تحقیقات آسلان و همکارانش نشان میدهد که پزشکان سیاهپوست میتوانند به کاهش مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی تا 16 نفر در هر 100 هزار نفر کمک کنند که این منجر به کاهش 19درصدی در شکاف میان مردان سیاهپوست و سفیدپوست در مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی میشود.
نابرابری نژادی و جرم
مقاله «نابرابریهای نژادی در سابقه دستگیری نوجوانان»3 نوشته استیون رافائل، اقتصاددان و استاد دانشگاه برکلی و ساندرا روزو، اقتصاددان و استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی که در سال 2018 در ژورنال اقتصاد نیروی کار به چاپ رسید، از سوی دیوید کارد (David Card) استاد اقتصاد دانشگاه برکلی و متخصص در زمینه بازار نیروی کار به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در حوزه اقتصاد جرم انتخاب شده است. نشریه کوارتز، یافته این مقاله را چنین توصیف میکند: «پلیس با نوجوانان در محلههایی که سهم بیشتری از اقلیت دارند، سختگیرانهتر برخورد میکند.» دیوید کارد دلیل خود را برای انتخابش اینگونه مطرح میکند: «از چند سال گذشته به این طرف، علاقه زیادی به بررسی اینکه چگونه سیستم عدالت قضایی، نابرابریهای نژادی به وجود میآورد ایجاد شده است. مقاله استیون رافائل و ساندرا روزو، یک مقاله بسیار دقیق در مورد ایجاد پروندههای مجرمانه است که نشان میدهد، چگونه سیستم قضایی در شهرهایی که مردم غالباً سفیدپوست و مرفه هستند نسبت به جرمهایی که نوجوانان انجام میدهند بخشندهتر است.»
چکیده
بازداشتهایی که ثبت میشوند (booked arrests) (دستگیریهایی که بهطور رسمی برای آنها پرونده تشکیل میشود و مهمتر از همه از فردی که دستگیر میشود در اداره محلی اثرانگشت گرفته میشود) در کنار محکومیتهای مجرمانه، بلوکهای اصلی ثبتهای جنایی هستند. دیوید کارد و ساندرا روزو، با استفاده از دادههای شهر کالیفرنیا، به این نتیجه رسیدهاند که نابرابریهای قومی و نژادی بسیار زیادی در میل به اجرای قانون وجود دارد بهطوری که این نابرابری در اسناد و مدارک مربوط به دستگیری نوجوانان کاملاً مشهود است. بخش منصفانهای از نابرابری میان دستگیری سفیدپوستان و سیاهپوستان میتواند به تفاوت در شدت ارتکاب به جرمی که توسط سفیدپوستان و سیاهپوستان وجود دارد نسبت داده شود اگرچه این توضیح برای نابرابری موجود میان اسپانیولیها و سفیدپوستان صادق نیست. مضاف بر این، بخش بسیار بزرگی از تفاوت میان دستگیری نوجوانان سفیدپوست و نوجوانانی که در گروههای اقلیت قرار میگیرند، میتواند توسط تفاوت در اعمال قانون میان سازمانهای اعمال قانونی که نوجوانانی را که در گروههای اقلیت قرار میگیرند دستگیر میکنند و سازمانهای اعمال قانونی که نوجوانانی را که سفیدپوست هستند دستگیر میکنند توضیح داده شود. به زبان سادهتر، همانطور که پیش از این نیز توضیح داده شد، طبق این مقاله، دادههای اداره پلیس کالیفرنیا نشان میدهد که نوجوانان سیاهپوست بیشتر از نوجوانان اسپانیولی و نوجوانان اسپانیولی بیشتر از نوجوانان سفیدپوست دستگیر میشوند (با کنترل شدت جرم) و رفتار پلیس با سفیدپوستها بیشتر از اسپانیولیها و با اسپانیولیها بیشتر از سیاهپوستها سختگیرانه است.
ثروت بیننسلی و تمرکز ثروت
مقاله «چگونه انتقال ثروت بین نسلی روی تمرکز ثروت اثر میگذارد؟»4 نوشته لورا فیوسون، اقتصاددان بخش مخارج کسبوکار و خانوار بانک مرکزی آمریکا و جان سابلهاوس، اقتصاددان بانک مرکزی آمریکا، که در سال 2018 توسط هیات رئیسه سیستم فدرالرزرو به چاپ رسید، از سوی ویلیام داریتی (William A Darity Jr) استاد دانشگاه دوک که در حوزه سیاستگذاری عمومی و نابرابری متخصص است، به عنوان مهمترین مقاله اقتصادی سال 2018 در حوزه نابرابری انتخاب شده است. طبق نوشته نشریه کوارتز، یافته مقاله فوق به شرح زیر است: «اینکه والدین یک فرد آمریکایی ثروتمند باشند یا خیر، بیشتر از آنچه ما فکر میکردیم روی اینکه آن فرد ثروتمند شود یا خیر، تاثیرگذار است.» ویلیام داریتی اینگونه توضیح میدهد که چرا مقاله «چگونه انتقال ثروت بیننسلی روی تمرکز ثروت اثر میگذارد؟» را به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در حوزه نابرابری انتخاب کرده است: «این مقاله متقاعدکنندهترین مقالهای است که من در سال 2018 با آن مواجه شدم. این مقاله با شرح و توضیح نقش غالب اثرات سلسلهای (dynastic effect) در انتقال منابع بین نسلها به عنوان اصلیترین منبع تمرکز ثروت، مجموعهای از توضیحاتی را که در مورد نابرابری ثروت ارائه میشوند و میگویند این تصمیمات فردی و قضاوتهای افراد هستند که روی تمرکز ثروت نقش اصلی را ایفا میکنند، بیاعتبار میسازد.»
چکیده
تمرکز ثروت در ایالاتمتحده بسیار بالا بوده و در حال افزایش است. این تمرکز ثروت و در حال افزایش بودن آن، آتش یک مجادله دیرینه را میان اقتصاددانان در مورد نقشی که انتقال ثروت بیننسلی در فهم داستان پسانداز و انباشت ثروت بازی میکند مجدداً برانگیخته است. یک نگرش این است که ثروتی را که در هر نقطهای از زمان در دست افراد است میتوان تقریباً بهطور کامل به پسانداز کل دوره زندگی آنها نسبت داد که این پسانداز با ثروت خانواده افراد یا حمایتهای آنها ارتباطی ندارد. این نگرش دلالت بر این دارد که زمانی که از تمرکز ثروت حرف میزنیم و دنبال توضیحاتی برای آن میگردیم، انتقال ثروت بیننسلی احتمالاً مولفه مهمی نیست. در برابر این نگرش، یک نگاه جایگزین وجود دارد که میگوید، خانوادههایی که بهطور سلسلهوار ثروتمند هستند، بخش قابل توجهی از ثروت کل را در اختیار دارند که این ثروت بهطور سیستماتیک از سالمندان به جوانان انتقال مییابد چه از طریق انتقال مستقیم در شکل ارثیه و هدایای مالی یا از کانالهای غیرمستقیمتر مانند فراهم کردن امکان تحصیلات عالیه یا فرصتهای دیگر که منجر به انباشت ثروت در آینده میشوند.
لورا فیوسون و جان سیبلهاوس، در مقاله «چگونه انتقال ثروت بیننسلی روی تمرکز ثروت اثر میگذارد؟» که در سال 2018 منتشر شده است، به دنبال این هستند که با استفاده از دادههای مربوط به بررسی داراییهای مصرفکنندگان که از سوی فدرالرزرو تهیه شده است، نقش انتقال ثروت بیننسلی را در پاسخ به این سوال که در ایالاتمتحده، ثروتمند بودن خانواده یک فرد چقدر روی ثروتمند شدن آن فرد در آینده تاثیر دارد بررسی کنند. دادههای فدرالرزرو در این باره شامل اطلاعات بسیار وسیعی در مورد ترازنامههای خانوارها، انتقال ثروت بیننسلی (چه از طرف کسانی که این ثروت را انتقال دادهاند و چه از طرف کسانی که این ثروت را دریافت کردهاند) و همچنین خصیصههای اقتصادی- اجتماعی و سنی خانوارها است.
انتقال مستقیم و بیننسلی داراییها و پول نقد (در شکل ارثیه و هدایا) به خوبی در دادههای فدرالرزرو ترسیم شده است. فیوسون و سیبلهاوس نشان میدهند که توزیع این انتقالهای مستقیم به شدت چولگی (Skewness) دارد بهطوری که افرادی که ارثیهها و هدایای قابل توجه را از نسل قبلی خود دریافت کردهاند، نسبت به یک فرد نوعی و در سطح متوسط در اقتصاد ایالاتمتحده آمریکا، بسیار ثروتمندتر هستند، درآمدهای بسیار بیشتری دارند، تحصیلات بهتری را گذراندهاند و باسوادتر هستند و این دادهها نشان میدهند که انتقال ثروت بیننسلی بسیار بیشتر از چیزی که تصور میشود روی اینکه یک فرد در آینده ثروتمند باشد یا خیر، اثر دارد. سنجیدن اثر انتقال دیگر شکلهای ثروت و بیان کمی این اثر مشکلتر است. اگرچه دادههای فدرالرزرو بعضی از مواردی را نیز که در مورد انتقال بیننسلی اما غیرمستقیم ثروت هستند شامل میشود.
سرمایهگذاری در آموزش و اینکه فرزندان در کسبوکارهای والدین خود وارد میشوند، دو نمونه از راههای غیرمستقیم هستند که خانوادههای ثروتمند از طریق آنها فرزندانشان را برای اینکه در آینده افراد ثروتمندی شوند آماده میکنند. البته کانالهای دیگری نیز برای انتقال ثروت وجود دارند. مثلاً تغییر در رفتار مصرف و پسانداز افراد و همچنین انتخابهایی که افراد در عرضه نیروی کار خود در نتیجه ثروتی که به ارث میبرند یا ثروتی که انتظار دارند در آینده به ارث ببرند، از جمله کانالهای انتقال ثروت است. در حالی که بعضی از این اثرات رفتاری همچون گرایش بعضی از فرزندان خانوادههای ثروتمند به اینکه عملاً هیچ کار و تلاشی نکنند میتوانند اثر انتقالهای بیننسلی روی نابرابری ثروت را تقلیل دهند، بیشتر این رفتارها همچون توانایی جوانانی که والدین ثروتمند دارند به پذیرش ریسکهای بزرگتر از طریق وارد شدن به فعالیتهای کارآفرینانه یا فعالیتهای دیگر منجر به افزایش نابرابری در ثروت میشود.
زندگی بعد از سرب
مقاله «زندگی بعد از سرب: اثرات مداخلات زودهنگام برای کودکانی که در معرض سرب قرار دارند»5 نوشته استیفن بیلینگز، اقتصاددان و استاد دانشگاه کلرادو و کوین اشنپل، اقتصاددان و استاد دانشکاه سیدنی از سوی جنیفر دولئاک (Jennifer Doleac)، استاد اقتصاد دانشگاه تگزاس و متخصص در حوزه عدالت جنایی و سیاستگذاری عمومی، به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در این زمینه انتخاب شده است. نشریه کوارتز یافته اصلی مقاله زندگی بعد از سرب را اینگونه شرح میدهد: «در معرض سرب قرار گرفتن، بهطور معکوس روی بقیه زندگی کودکان اثر میگذارد.» جنیفر دولئاک، دلیل خود برای انتخاب این مقاله به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در زمینه سیاستگذاری عمومی را اینگونه توصیف میکند: «این مقاله از یک آزمایش طبیعی زیرکانه برای سنجش اثر مداخلات زودهنگام در زندگی کودکانی که در معرض سرب قرار گرفتهاند استفاده میکند. نتایج این آزمایش به دو دلیل بسیار حائز اهمیت هستند: 1) این نتایج نشان میدهند که قرار گرفتن در معرض سرب تا چه اندازه میتواند روی بقیه زندگی کودکان تاثیر بگذارد. 2) این نتایج نشان میدهند که مداخلات زودهنگام منجر به این خواهند شد که بسیاری از اثرات مخربی که سرب میتواند برای کودکان داشته باشد از بین برود یا تخفیف یابد. اگر در مراحل اولیه قرارگیری کودکان در معرض سرب، مداخلات زودهنگام صورت گیرد، بهبودهای قابل توجهی در پیامدهای تحصیلی و رفتار ضداجتماعی آنها دیده خواهد شد. بهطوری که کودکانی که در معرض سرب قرار گرفتهاند و در مراحل اولیه مورد درمان واقع شدهاند کمتر از کودکانی که در معرض سرب قرار گرفتهاند اما مورد درمان واقع نشدهاند به دلیل ارتکاب جرم دستگیر میشوند. این مقاله باید توسط همه سیاستگذاران خوانده شود.»
چکیده
آلودگی سربی (Lead pollution) بهطور سازگار با اختلالهای شناختی و رفتاری در ارتباط است. با این حال هنوز در سیاستگذاریها دفاع زیادی از مزایای مداخلات عمومی برای ارتقای سطح سلامت کودکانی که در معرض سرب قرار میگیرند نمیشود. مقاله «زندگی بعد از سرب: اثرات مداخلات زودهنگام برای کودکانی که در معرض سرب قرار دارند»، اثرات بلندمدت مداخلات زودهنگام (برای مثال درمان کودکانی که در معرض سرب قرار میگیرند، ارزیابیهای تغذیهای و ارزیابیهایی پزشکی) روی زندگی کودکانی که در معرض سرب قرار دارند را تخمین میزند. در واقع این مقاله نشان میدهد انجام دادن اقداماتی که برای کودکانی که در معرض سرب قرار میگیرند پیشنهاد میشود، تا چه حد روی زندگی آینده آنها اثرگذار است. بیلینگز و اشنپل به این نتیجه دست یافتهاند که پیامدهای منفی ناشی از قرار گرفتن در معرض سرب، میتواند تا حد زیادی به وسیله مداخلات زودهنگام از بین رود.
آلودگی سربی، یک تهدید خطرناک برای سلامت کودکان و پرورش آنهاست، چراکه بهطور مستقیم با اختلالات شناختی و رفتاری آنها در ارتباط است. بهرغم کاهش قابل ملاحظه در شیوع سرب به دلیل ممنوع کردن بنزینی که دارای مقادیر زیادی سرب است، آلوده شدن به سرب هنوز به عنوان یک مساله اصلی در حوزه سلامت عمومی مطرح است. جیکوبز و همکارانش (Jacobs et al.) در مقالهای در سال 2012 تخمین زدند که از هر چهار خانه در ایالات متحده آمریکا، یکی از آنها توسط رنگهای ساختهشده از سرب (رنگهایی که دارای مقادیر زیادی سرب هستند که برای سلامتی خطرناک است) رنگ زده شدهاند. در سال 2000، سازمان سلامت جهانی (WHO) تخمین زد که 40 درصد از کودکان زیر پنج سال، تا حدی در معرض سرب قرار گرفتهاند که آسیبهای عصبشناختی خواهند دید (سیستم عصبی 40 درصد از کودکان زیر پنج سال به دلیل آلودگی به سرب در خطر است) و 97 درصد از این کودکان نیز در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند.
سوء پیشینه قضایی
مقاله « ممنوعیت اخذ سوء پیشینه قضایی، اسناد مجرمانه و تبعیض نژادی»6، نوشته آماندا آگان، اقتصاددان و استاد دانشگاه روتگرز و سونجا استار، حقوقدان و استاد دانشگاه میشیگان از سوی کلودیا گلدین (Claudia Goldin) استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد که در حوزه تاریخ اقتصادی و اقتصاد نیروی کار متخصص است، به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در حوزه تبعیض و جرم انتخاب شده است. نشریه کوارتز یافته اصلی مقاله فوق را اینگونه توصیف میکند: «منع کردن کارفرمایان از پرسیدن سوال در مورد سابقه قضایی افراد میتواند منجر به تبعیض نژادی بیشتر شود.» کلودیا گلدین، چرایی انتخاب این مقاله به عنوان مهمترین مقاله سال 2018 را اینگونه توصیف میکند: «سیاستهای ممنوعیت اخذ سوء پیشینه قضایی (ممنوع کردن کارفرمایان از پرسیدن سوال در مورد سابقه قضایی افراد هنگام استخدام آنها) که به Ban the Box) BTB) معروف است، با این هدف آغاز شد که نابرابریهای نژادی را در استخدام افراد از طریق ممنوع کردن استخدامکنندگان از پرسیدن سوال در مورد پسزمینه جنایی افرادی که میخواهند برای آنها کار کنند، کاهش دهد. اما دادهها و اطلاعاتی که به دست آمده است خبر از این میدهد که BTB، میتواند پیامدهای معکوس داشته باشد و تبعیض نژادی را بیشتر هم بکند. آزمایش میدانی انجامشده از سوی آماندا آگان و سونجا استار نشان میدهد که سیاستهای ممنوعیت اخذ سوء پیشینه قضایی بهجای اینکه نابرابریهای نژادی را در استخدام متقاضیان کار کاهش دهد، افزایش داده است.»
چکیده
سیاستهای ممنوعیت اخذ سوء پیشینه قضایی یا Ban the Box) BTB )، مانع از این میشود که استخدامکنندگان هنگام مصاحبه با متقاضیان کار، در مورد سابقه جنایی آنها سوال بپرسند و این سیاست اغلب به عنوان ابزاری برای کاهش بیکاری میان مردان سیاهپوست استفاده میشود. مردان سیاهپوستی که نسبت به مردان سفیدپوست، سابقه جنایی بیشتری دارند. با این حال منع کردن کارفرمایان از پرسیدن سوال در مورد سابقه جنایی افراد میتواند منجر به افزایش تبعیض نژادی در فرآیند استخدام شود و تبعیض آماری موجود میان استخدام سیاهپوستان و سفیدپوستان را افزایش دهد. این استدلال از آن جهت است که استخدامکنندگان ممکن است بر اساس نژاد یا دیگر خصیصههای قابل مشاهده در مورد سابقه قضایی افرادی که برای استخدام متقاضی هستند، به حدس و گمانهزنی روی آورند. آماندا آگان و سونجا استار، برای بررسی اثرات BTB، تقریباً 15 هزار درخواست کار آنلاین جعلی را هم قبل و هم بعد از اتخاذ سیاستهای BTB (هم قبل و هم بعد از اینکه کارفرمایان از پرسیدن سوال در مورد سابقه قضایی متقاضیان کار ممنوع شوند) برای کارفرمایان مختلف در نیوجرسی و نیویورک فرستادند. این درخواستهای کار از نظر نژاد و سابقه محکومیت به جرم (تایید ارتکاب به جرم توسط دادگاه) متقاضیان کار جعلی، از یکدیگر متنوع بودند.
آگار و استار تایید میکنند که سوابق قضایی یک مانع عمده در برابر استخدام است. بهطوری که استخدامکنندگانی که در مورد سابقه قضایی افراد سوال کرده بودند، با کسانی که سابقه قضایی نداشتند، 63 درصد بیشتر از کسانی که سابقه قضایی داشتند، تماس گرفتند و درخواست آنها برای استخدام را پذیرفتند (به زبان دیگر، زمانی که استخدامکننده بتواند در مورد سابقه قضایی متقاضیان کار سوال بپرسد، احتمال استخدام شدن افرادی که سابقه قضایی ندارند، 63 درصد بیشتر از احتمال استخدام شدن افرادی است که سابقه قضایی دارند). با همه اینها، نتایج تحقیقات آنها، از این گزاره که «سیاستهای ممنوعیت اخذ سوء پیشینه قضایی (BTB)، تبعیض آماری (Statistical discrimination) بر اساس نژاد را افزایش میدهد»، حمایت میکند. آگان و استار دریافتند شکاف نژادی میان تماس استخدامکنندگان با متقاضیان کار، زمانی که شرکتها نتوانند در مورد سابقه قضایی متقاضیان کار سوال بپرسند (سیاست BTB اجرا شده باشد)، به طرز قابل توجهی رشد میکند. بهطوری که قبل از اجرای سیاست BTB، متقاضیان کار سفیدپوستی که سوء سابقه قضایی داشتند (یا نداشتند)، نسبت به متقاضیان کار سیاهپوست با وضعیت مشابه (دارای سابقه قضایی یا بدون سابقه قضایی)، هفت درصد تماس بیشتر از سوی استخدامکنندگان برای کار کردن دریافت میکردند، اما بعد از اینکه سیاست BTB به اجرا درآمد، این شکاف به 45 درصد افزایش یافت. در واقع اگر کارفرمایان نتوانند سابقه قضایی افراد را چک کنند و مثلاً 10 فرد سفیدپوست و 10 فرد سیاهپوست متقاضی کار باشد، 45 درصد بیشتر از سیاهپوستان، سفیدپوستان را استخدام میکنند چراکه در مورد سابقه قضایی سیاهپوستان گمانهزنیهای منفی میکنند و از اینرو BTB تبعیض نژادی را افزایش میدهد.
عدم موافقت و عقلانیت
مقاله «عدم موافقت به عنوان یک انتخاب عقلایی»7 نوشته رودریگو پینتو، اقتصاددان و استاد دانشگاه شیکاگو، از سوی جیمز هکمن (James Heckman) استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو و برنده نوبل علم اقتصاد در سال 2000 و متخصص در حوزه اقتصادسنجی و آموزش، به عنوان بهترین مقاله سال 2018 انتخاب شده است. نظریه کوارتز یافته اصلی مقاله فوق را اینگونه توصیف میکند: «بزرگ شدن در محیطی که مردم در آن ثروتمند و مرفه هستند، منجر به پیامدهای اقتصادی بهتر در دوران بزرگسالی افراد میشود.» جیمز هکمن دلایل خود برای انتخاب این مقاله به عنوان بهترین مقاله سال 2018 را اینگونه شرح میدهد: «آزمایشهای تصادفی کنترلشده، به عنوان استاندارد طلا (gold standard)ی ارزیابیهای اقتصادی در نظر گرفته میشوند. با این حال بسیاری از افرادی که به طور تصادفی مورد آزمایش قرار میگیرند موافق آن نیستند و ترجیح میدهند وضعیت خود را تغییر ندهند و مورد آزمایش قرار نگیرند (مثلاً اگر قرار باشد در یک آزمایش محل زندگی افراد عوض شود، بسیاری از افراد با این کار مخالف هستند). عدم موافقت این افراد باعث میشود که تفسیرهای بسیار ساده و نادقیقی از شواهدی که آزمایشها به دست میدهند انجام شود. پینتو با استفاده از نظریه انتخاب اقتصادی پایه در علم اقتصاد، نشان میدهد که چگونه میتوان سطح اطلاعاتی را که در نتیجه آزمایشهای اجتماعی به دست میآیند بهبود بخشید. پینتو نشان میدهد که همسایگی (neighborhood) و محلهای که افراد در آن زندگی میکنند، اثرات قابل توجهی روی دستاوردهای افراد دارد.
چکیده
عدم موافقت یا عدم تطابق (noncompliance) یک مشکل شایع در آزمایشهای اجتماعی است که روی تعیین اثرات علی (casual effect) تاثیر دارد. مقاله «عدم موافقت به عنوان یک انتخاب عقلایی» چارچوبی را پیشنهاد میدهد که در آن، عدم موافقت به عنوان یک مانع و اشکال به تصویر کشیده نمیشود، اما یک مولفه کلیدی در تجزیه و تحلیلهاست. روش مورد استفاده در این مقاله، از تجزیه و تحلیل ترجیحات آشکار برای به کار گرفتن انگیزههایی که توسط طراحی آزمایشهای اجتماعی ایجاد میشوند به منظور تعیین پارامترهای علی استفاده میشود. این چارچوب برای ارزیابی نتایج آزمایش «حرکت به سمت فرصت»
(Moving to Opportunity)، بزرگترین آزمایش خانوار در ایالات متحده استفاده شده است. آزمایش حرکت به سمت فرصت به منظور بررسی اثرات علی منتقل کردن خانوارهای کمدرآمد از محلههای بسیار فقیر به محلههایی که سطح فقر در آنها مقداری کمتر باشد، به اجرا درآمد. عدم موافقت قابل توجهی که در خانوارها وجود داشت، از ارزیابی اثرات همسایگی (neighborhood effects) جلوگیری کرد. با این حال، این عدم موافقت خانوارها هنوز به آزمایشکننده اجازه میدهد تا «اثرات سند» (voucher effects) را ارزیابی کند. منظور از اثرات سند، اثرات علی این است که به خانوارهای کمدرآمد، یک سند و ضمانتنامه برای رفتن از محله بسیار فقیر به محله با فقر کمتر داده شود. مقالات قبلی نشان میدهند اثرات سند (اثرات ضمانت) روی پیامدهای بازار نیروی کار از نظر آماری معنادار نیستند. این مقاله به دنبال استخراج انگیزههایی است که در نتیجه دخالت سیاستگذار از طریق اجرای برنامه حرکت به سمت فرصت ایجاد میشوند و همچنین میخواهد اثرات همسایگی را تعیین کند. طبق این مقاله اگرچه اثرات سند از نظر آماری معنادار نیستند، اما اثرات همسایگی از نظر آماری معنادار هستند.
مدارس ثروتمندتر
مقاله «اصلاحات تامین مالی مدرسه و توزیع دستاوردهای دانشآموزان»8 نوشته جولین لافورچون، اقتصاددان و استاد دانشگاه برکلی، جسی روتشتاین، اقتصاددان و استاد دانشگاه برکلی و دایان وایتمور، اقتصاددان و استاد دانشگاه نورثوسترن، از سوی آلان کروگر، استاد اقتصاد دانشگاه پرینستون که در حوزه اقتصاد نیروی کار متخصص است به عنوان بهترین مقاله سال 2018 انتخاب شده است. نشریه کوارتز یافته اصلی این مقاله را اینگونه شرح میدهد: «دادن پول بیشتر به مدارس، در واقعیت منجر به این میشود که دانشآموزان دستاوردهای بهتری داشته باشند.» آلان کروگر، دلایل خود برای انتخاب مقاله «اصلاحات تامین مالی مدرسه و توزیع دستاوردهای دانشآموزان» را به این صورت توصیف میکند: «اقتصاددانان و دیگران، سالهاست بر سر این موضوع که آیا خرج کردن پول بیشتر در مدارس (دادن پول بیشتر به مدرسهها) منجر به این میشود که دانشآموزان نتایج بهتری بگیرند و در واقعیت پیامدهای بهتری را برای دانشآموزان به دنبال خواهد داشت یا خیر، بحث میکنند. یکی از دلایلی که باعث میشود این سوال بسیار مهم باشد این است که دادگاهها اغلب مجبور هستند که در مورد اینکه آیا بودجه مدارس کافی است یا خیر، بررسیهای زیادی انجام دهند.»
چکیده
لافورچون، روتشتاین و وایتمور، به مطالعه اثر اصلاحات تامین مالی مدارس از دهه 1990 به بعد پرداختهاند. آنها نشان میدهند که اصلاحات انجامشده که از دهه 1990 اولاً منجر به این شد که بودجه مدارس کمدرآمد به سرعت و به طور پایدار افزایش یابد و مدارس بسیاری توانستند مخارج خود را به اندازه قابل توجهی افزایش دهند و ثانیاً، این افزایش در بودجه مدارس، با خود بهبود قابل توجهی را در نتایجی که دانشآموزان این مدارس به دست میآورند به همراه داشت. مقالهای که از سوی لافورچون، روتشتاین و وایتمور نوشته شده است، بهترین شواهد موجود را در مورد اینکه آیا تلاشهای انجامشده به منظور اصلاح تامین مالی مدارس از دهه 1990 منجر به این شده است که دانشآموزان نتایج بهتری را کسب کنند یا خیر، ارائه میکند (از دهه 1990 به بعد، بودجه مدارسی که درآمد کمی داشتند در ایالات متحده افزایش یافت). دادههای شفاف و متقاعدکننده آنها به این سوال جواب مثبت میدهد.
تحریک تلاش
مقاله «چه چیزی تلاش را برمیانگیزد؟»9 نوشته استفانو دلاویگنا، اقتصاددان و استاد دانشگاه برکلی و دوین پوپ، اقتصاددان و استاد دانشگاه شیکاگو، از سوی جان لیست (John List) استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو که در حوزه اقتصاد آزمایشگاهی و اقتصاد خیریه متخصص است، به عنوان بهترین مقاله در سال 2018 انتخاب شده است. نشریه کوارتز یافته اصلی مقاله فوق را به این صورت شرح میدهد: «یک آزمایش وسیع برای رسیدن به این پاسخ که چگونه میتوان به کارگران انگیزه داد نشان میدهد که بهترین ابزار انگیزشی، پول بیشتر است اما تکنیکهای دیگر نیز تا حد زیادی میتوانند کارا باشند.» جان لیست دلایل خود برای انتخاب این مقاله به عنوان بهترین مقاله 2018 را اینگونه توضیح میدهد: «مقاله فوقالعاده دلاویگنا و پوپ نهتنها به ما میگوید که چگونه به صورت رسمیتر در مورد استفاده از نصایح متخصصان فکر کنیم، بلکه نشان میدهد که مدیران نسل آینده چگونه میتوانند با استفاده از بازارهای اطلاعات، بهترین پیشبینیها را داشته باشند و بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند.»
چکیده
محرکهای پولی و غیرپولی مختلف، تا چه اندازه سطح تلاش را افزایش میدهند؟ آیا اثربخشی این محرکها با انتظاراتی که محققان دارند همگام است و با آنچه ادبیات نظری این حوزه ارائه میکند سازگاری دارد؟ دلاویگنا و پوپ یک آزمایش در سطح بسیار وسیع را ترتیب دادند تا به این سوالات پاسخ دهند. آنها اثرات:
1- انگیزههای استاندارد (standard incentives)،
2- عوامل رفتاری مانند ترجیحات اجتماعی و وابستگی به مرجع (reference dependence) (وابستگی به مرجع یکی از قواعد اصلی اقتصاد رفتاری است. طبق آن، افراد پیامدها را در مقایسه با یک نقطه مرجع ارزیابی میکنند و سپس دستاوردها و زیانهای خود را از پیامد مورد نظر برای خود به دست میآورند) و 3- تحریک بدون استفاده از انگیزههای مالی و با استفاده از روانشناسی را آزمایش کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که 1- محرکهای پولی همانقدر که قابل انتظار است جواب میدهند. 2- شواهدی که وجود دارد تا حد قابل توجهی با مدلهای رفتاری استاندارد همچون احساس خوبی که به افراد در نتیجه کمک به دیگران دست میدهد (warm glow giving) سازگار است. 3- محرکهای روانشناختی موثر هستند اما نه به اندازه محرکهای دیگر همچون محرکهای پولی.
بیماری و سلامتی
مقاله «رفتارهای سلامت خانواده»10 نوشته ایتزیک فادلون، اقتصاددان و استاد دانشگاه سندیهگو و توربن هین نیلسن، اقتصاددان و استاد دانشگاه کوپنهاگن، از سوی امیلی اوستر (Emily Oster) استاد اقتصاد دانشگاه براون و متخصص در حوزه اقتصاد سلامت و روششناسی تحقیق به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در زمینه اقتصاد سلامت انتخاب شده است (این مقاله در نوامبر سال 2018 در NEBR به چاپ رسیده است). نشریه کوارتز یافته اصلی مقاله «رفتارهای سلامت خانواده» را اینگونه توصیف میکند: «داشتن یک عضو بیمار در خانواده، به طور معناداری سرمایهگذاری دیگر افراد خانواده در سلامتشان را افزایش میدهد.» امیلی اوستر، دلایل خود برای انتخاب این مقاله به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در حوزه اقتصاد سلامت را اینگونه شرح میدهد: «نویسندگان این مقاله از یک پایگاه داده جالب برای بررسی اینکه چگونه انتخابهای ما در مورد مراقبت از سلامتیمان تحت تاثیر آنچه دور و برمان (میان خانواده، دوستان و حتی همکارانمان) در حال رخ دادن است استفاده کردهاند. این مقاله فهم رایج ما را از اینکه مردم چگونه در مورد انتخاب رفتارهایی که سلامتیشان را تحت تاثیر قرار میدهد فکر میکنند، به چالش میکشد.»
چکیده
مقاله رفتارهای سلامت خانواده، نشان میدهد که چگونه رفتارهای سلامت (health behaviors) و سرمایهگذاریهای افراد از طریق سرریز خانواده (family spillovers) (منظور از سرریز خانوار چیزهایی است که در محیط خانوار رخ میدهد) شکل داده میشوند. فادلون و نیلسن با استفاده از دادههای مراقبت از سلامت خانوارها، اثر شوکهای سلامت به افراد را روی مصرف اعضای خانواده آنها از مراقبتهای پیشگیرانه و اتخاذ رفتارهایی که با هدف بهبود سلامت انجام میگیرد، سنجیدهاند (اینکه اگر یک فرد در یک خانواده بیمار شود، این بیماری تا چه حد روی رفتارهای سلامت دیگر اعضای خانواده تاثیر میگذارد). آنها به این نتیجه رسیدهاند که همسران و فرزندان بزرگسال، به سرعت در پاسخ به یک شوک خانوادگی (زمانی که یکی از اعضای خانواده دچار مشکلات سلامت میشود)، سرمایهگذاری روی سلامت خود را افزایش میدهند و رفتارهای سلامت خود را بهبود میبخشند و هر دو این اثرات، به لحاظ آماری هم معنادار و هم پایدار هستند.
طراحی حراج
مقاله «مکانیسمهای معتبر»11 نوشته محمد اکبرپور، اقتصاددان و استاد دانشگاه استنفورد و شنگوو لی، اقتصاددان و استاد دانشگاه هاروارد، از سوی الوین راث (Alvin Roth)، استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد و برنده نوبل اقتصاد در سال 2012، که در حوزه نظریه بازی و طراحی بازار متخصص است، به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در این حوزه انتخاب شد. نشریه کوارتز، یافته اصلی مقاله «مکانیسمهای معتبر» را اینگونه توصیف میکند: «اگر در یک حراج، همه افراد حاضر، پیشنهاد خود را بدون اینکه پیشنهاد بقیه را بدانند بدهند، این بهترین راهی است که بتوان مطمئن شد آن حراج برحق و مشروع است.» الوین راث دلیل خود برای انتخاب این مقاله به عنوان بهترین مقاله سال 2018 در زمینه نظریه بازی و طراحی مکانیسم را اینگونه شرح میدهد: «این مقاله مفهوم اعتبار (credibility) یک حراج را تعریف میکند. حراج اولین قیمت (the first price auction)، مکانیسم منحصربهفرد استاتیک و معتبر است و حراج قیمت افزایشی (ascending auction)، مکانیسم منحصربهفرد و معتبر ضداستراتژی (strategy proof) است (منظور از بازی ضداستراتژی در نظریه بازی این است که زمانی که بازی نامتقارن است و بازیکنان اطلاعات شخصی دارند، نیاز نیست افراد دروغ بگویند و بهترین کار این است که صادق باشند). مقاله اکبرپور و شنگوو لی، به ما راهی جدید برای فهم این شکلهای باارزش حراج ارائه میکند.
چکیده
یک مکانیسم با فرم بسطیافته (extensive-form mechanism) را در نظر بگیرید که یک حراجگر که به طور خصوصی و به ترتیب با عاملان (agents) ارتباط برقرار میکند، آن را به اجرا درآورده است. فرض کنید که حراجگر میتواند از قواعد تعریفشده منحرف شود و هیچکدام از عاملان نیز متوجه این انحراف از قواعد نشوند. یک مکانیسم، زمانی معتبر است که با انگیزه حراجگر همساز (سازگار و موافق) باشد (incentive-compatible) و در نتیجه، حراجگر از قواعد پیروی کند. اکبرپور و شنگوو لی حراجهای بهینهای را مطالعه میکنند که در آنها، برندگان حراج، تنها بر اساس ارزشهای شخصی و مستقل و متقارن خود، پرداخت میکنند. حراج قیمت صعودی (حراجی که در آن کسی که حاضر است بالاترین قیمت را پرداخت کند برنده است)، مکانیسم منحصربهفرد و معتبر (credible) و ضداستراتژی (strategy-proof) است.