ضرورت رشد مستمر تولید
اقدامات مبنایی در حوزه بینالملل پیششرط اعتلای تولید
در همایش«چالشهای تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» پس از آنکه هفت اقتصاددان از زوایای مختلف، ساختار تولید در ایران را زیر ذرهبین قرار دادند، نوبت به دکتر«عباس شاکری» رسید تا از دریچه نظامهای تجاری و ارزی ایران به «تولید ملی صادراتگرا» بپردازد و «موانع فراروی آن» را مورد بررسی قرار دهد.
دکتر عباس شاکری: دکترای اقتصاد از دانشگاه شهید بهشتی مدرس در دانشگاههای علامه طباطبائی شهید بهشتی ، مفید ، تربیت مدرس
در همایش«چالشهای تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» پس از آنکه هفت اقتصاددان از زوایای مختلف، ساختار تولید در ایران را زیر ذرهبین قرار دادند، نوبت به دکتر«عباس شاکری» رسید تا از دریچه نظامهای تجاری و ارزی ایران به «تولید ملی صادراتگرا» بپردازد و «موانع فراروی آن» را مورد بررسی قرار دهد. او در ابتدا توضیح داد که«تولید ملی به عنوان تغییر وضعیت الگوی کلان اقتصادی سنجهای است از رفاه، پیشرفت و ثبات اقتصاد. برای اقتصادهایی نظیر اقتصاد ما که هنوز جزء توسعهیافتهها نیستند، رشد بالا و مستمر تولید ناخالص ملی یک ضرورت است.» دکتر شاکری اما محور تحلیلهای خود را روی این پرسش استوار کرد که«با توجه به منابع فراوان مادی، نیروی انسانی کیفی و استعدادهای انسانی، این سوال در اذهان مطرح میشود که چرا اقتصاد کشور در دهههای گذشته رشدهای پایین، بیثبات و نوسانی را تجربه کرده است؟» او ابتدا رابطه رشد صادرات و رشد GNP کشورها را به لحاظ نظری و تجربی مورد بررسی قرار داد و نحوه تعامل صادرات و رشد در این گروه از کشورها را تحلیل کرد تا رابطه این دو متغیر کلیدی در اقتصاد ایران را نیز بشکافد.
دکتر شاکری سپس به رابطه صادرات و رشد از دیدگاه کینزینها پرداخت:«در اقتصاد کینزی گفته میشود افزایش صادرات، موجب افزایش تولید ناخالص ملی میشود. سازوکار اثرگذاری صادرات بر رشد تولید ناخالص ملی صرفاً از مجرای تقاضا و افزایش آن انجام میشود وعلیت عمدتاً یکسویه و از سمت صادرات به سمت تولید ملی است. اما در اقتصادهای طرف عرضه، صادرات از این جهت به لحاظ اثرگذاری بر تولید بااهمیت تلقی میشود که رشد آن انعکاسدهنده رشد رقابتپذیری، رشد فناوری، ارتقای کیفیت و بالاخره رشد بهرهوری است.» او افزود:«در مدل رشد مبتنی بر رهبری صادرات فالاسی، سرمایهگذاری تابعی از صادرات فرض میشود و سرمایهگذاری هم موجب رشد تولید ملی میشود.»
شاکری در ادامه سخنانش «رشد تولید ناخالص ملی» را تابعی از «سرمایهگذاری» و سرمایهگذاری را تابعی از «صادرات» عنوان کرد و گفت:«منطق مبنایی این نوع تاثیرگذاری این است که در روش تولید انبوه کنونی، استفاده از صرفههای مقیاسی صنعتی یک ضرورت است و این تنها از طریق صادرات امکانپذیر است. از طرف دیگر بنگاههایی که کالاهای صادراتی تولید میکنند طبیعتاً باید رقابتپذیری و کیفیت بالایی داشته باشند و این موجب بهبود فناوری در بخشهای دیگر هم میشود. لذا صادرات بهتر و بالا، چشماندازهای سرمایهگذاری در کل اقتصاد را شفافتر میسازد و موجب رشد و توسعه آن میشود.»
او گفت:«بکرمن نیز در مدل رشد خود صادرات را تابعی از بهرهوری در نظر گرفته است؛ اما باید توجه داشت که رابطه صادرات و بهرهوری منطقاً یک رابطه دوسویه است. ارتقا و استمرار صادرات به خاطر تامین رقابتپذیری و ارتقای کیفیت و ثبات قیمت تمام شده، موجب بهبود در فناوری تولید و رشد بهرهوری میشود و رشد بهرهوری، هم مازاد جذب (مازاد تولید کل نسبت به مخارج داخلی) را افزایش میدهد و هم به خاطر همراهی و تقارنش با بهبود فنی موجب افزایش صادرات میشود.» شاکری ادامه داد:«رابطه دوسویه میان صادرات و واردات نیز در بسیاری از اقتصادها به یک حقیقت آماری آشکار شده مبدل شده است. چرا که رشد بالا، طبق اصل شتاب، سرمایهگذاری بالا را تحقق میبخشد و امکان گسترش تولید کیفی و فناوری بالا را فراهم میکند. به عقیده او، صادرات بالا هم از طرف تقاضا به بنگاهها مجال میدهد که از مزیت صرفههای مقیاسی استفاده کنند و هزینههایشان را کاهش دهند و هم به خاطر پایبندی به حفظ رقابتپذیری پویا، زمینه ارتقای فناوری تولیدی در کل اقتصاد را فراهم می کند تا از این طریق زمینه رشد تولید ملی را فراهم کنند.
شاکری گفت:«اقتصادی که در دام رشدهای کند، محدود و نوسانی گرفتار است، صادرات قابل ملاحظهای ندارد و باید با انباشت سرمایه فیزیکی، انسانی، اجتماعی و تامین نهادهای لازم زمینه های رشد را فراهم کند و سپس صادرات خود را شتاب دهد. از طرف دیگر وقتی اقتصاد به صادرات پایدار دست مییابد در واقع بسترهای فنی، نهادی و رقابتپذیری را تامین کرده است و این الزامات نهادی و نهادهای همان الزامات رشد است.»
او گفت:« ایران از نظر منابع، سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی به هیچ وجه کشور فقیری نیست، به طوری که سرمایههای فیزیکی موجود در اقتصاد هم قابل ملاحظه است. از این رو با تغییر روشها و رفع موانع ساختاری و اقتصادی و قیمتی میتوان به سرعت آن را در مدار رشد قرار داد.» او مقاله خود را هشداردهنده توصیف کرد و گفت:«در چارچوب آسیبشناسی باید واقعیات را آن طور که هست تبیین و تحلیل کرد و درعین حال راهکار مبنایی و عملی هم ارائه کرد.» او معتقد است:« برای اعتلای تولید ملی و رشد بالا و مستمر آن در حوزه ارتباط بینالمللی اقتصاد باید اقدام مبنایی را مورد توجه قرار داد.» بخشی از پیشنهادات شاکری برای آنچه او«اقدامات مبنایی» میخواند، «ایجاد شفافیت در نظام بانکی و هماهنگ کردن آن با مقتضیات تولید»،«کنترل پایه پولی و پول و نقدینگی و بستن مجاری انفعال پولی از طریق ایجاد شفافیت وانضباط در بودجه دولت و شرکتهای دولتی و بانکها»و«کنترل و محدود کردن تورم از طریق تثبیت پولی» بود.