اقتصاد ایران به دوران کهولت رسیده است
کاهش انعطافپذیری و کنترلپذیری در اقتصاد
رنانی در تصویرسازی روند شکلگیری مداخلات دولتی به این موضوع اشاره کرد که «پس از جنگ نیز ضرورتهای حفظ رشد اقتصادی و سپس ارائه خدمات رفاهی به جمعیتی که از جنگ آسیب دیده بود و به جامعهای که به مواهب توسعه خو گرفته بود، همچنان موجب گسترش حضور دولت در اقتصاد شد.
محسن رنانی: دکترای اقتصاد از دانشگاه تهران
دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه تهران
او در حال حاضر استاد دانشگاه اصفهان است
دکتر «محسن رنانی» به عنوان سومین سخنران این همایش از «کهولت اقتصاد ایران» سخن گفت و موانع «تحرک تولید» و «اشتغال ملی» را تشریح کرد:«از هنگام بحران بزرگ اقتصادی 1929 و با ظهور نظریات کینز، توجیه نظری کافی برای مداخله دولت در اقتصاد و مدیریت بیثباتیهای اقتصادی پدید آمد. پس از آن نیز جنگ جهانی دوم در عمل نقش دولت در اقتصاد را گسترش داد.»
رنانی در تصویرسازی روند شکلگیری مداخلات دولتی به این موضوع اشاره کرد که «پس از جنگ نیز ضرورتهای حفظ رشد اقتصادی و سپس ارائه خدمات رفاهی به جمعیتی که از جنگ آسیب دیده بود و به جامعهای که به مواهب توسعه خو گرفته بود، همچنان موجب گسترش حضور دولت در اقتصاد شد. پیدایش دولتهای کمونیستی و سوسیالیستی قرن 20 نیز جوامع را به لحاظ روانی آماده کرد تا نرخهای بالاتری از حضور و مداخله دولت را در اقتصاد بپذیرند.» او توضیح داد که «تمایل ذاتی دولتها به گسترش مداخلات با تمایل جوامع به برداشتن مسوولیت از گردن خویش دست به دست هم داده است و روند مداخله دولت در اقتصاد را تسریع کرده است.» او ادامه داد:«هم از سوی دولت و هم از سوی جامعه عادت و انتظار برای مداخله در اقتصاد و جامعه، به افراط گراییده است. از این گذشته در جوامعی که دارای منابع طبیعی برای صادرات هستند و بنابراین دولت دارای منابع درآمدی رایگان بوده است این عادت به نوعی بیماری تبدیل میشود که در بلندمدت اقتصاد را نیز دچارساختارهای بیمار و آسیبهای ساختاری خطرناک میکند.»
کهولت، اقتصاد را زمینگیر کرده است
رنانی سپس به وضعیت مداخلات دولتی در اقتصاد ایران اشاره کرد و گفت:«در ایران متاسفانه همراه شدن این فرآیند با چند گذار تاریخی درونی و بیرونی، اقتصاد را گرفتار نوعی کهولت کرده است و همین کهولت باعث زمین گیر شدن آن شده است.» این اقتصاددان تلاشهای بزرگ، همچون تزریق حجم عظیمی از بودجهها و سرمایهها به اقتصاد ایران به منظور ایجاد جهش در تولید و اشتغال را که هر از گاهی صورت میگیرد بینتیجه خواند و گفت که این محرکها تنها با ایجاد پیامدهای تازه، بر انبوه مشکلات ساختاری و تاریخی جامعه و اقتصاد ایران میافزاید. او در این مقاله با دستهبندی انواع مفاهیم و پیش شرطهای توسعه، موانع آن را دستهبندی کرد و با واکاوی مفهوم کهولت اقتصادی به عنوان مانعی ماهوی برای تحرک تولید و اشتغال به بررسی پیامدهای آن پرداخت. رنانی اما تاکید کرد که بدون حل مساله کهولت هیچ برونشو بلندمدتی برای رکود بلندمدت اقتصاد ایران وجود ندارد.
او در بخش دیگری از سخنانش نسبت تولید و توسعه را در پیکر جامعه به عنوان نسبت میان افزایش وزن بدن یک کودک و بلوغ و کمال یافتن شخصیتی آن کودک توصیف کرد و گفت:« میتوان با تغذیه بهتر یک کودک، موجب افزایش وزن بدن او شد اما الزاماً این افزایش وزن به بلوغ و کمال شخصیتی او نمیانجامد.»
رنانی در ادامه سخنانش گفت: «رشد تولید، اشتغال، فناوری و رفاه شرط لازم برای رخدادن توسعه است، اما کافی نیست. در عین حال «صورت توسعه» هم نمیتواند پیوسته و تا بینهایت ادامه یابد همانگونه که اگر در درون جوانه گردویی که تازه رشد خود را شروع کرده مغزی شکل نگیرد، این جوانه فقط تا حد معینی پوست گردو را رشد میدهد و رشد کلی گردو به صورت ناقص متوقف میشود. نتیجه این که صورت توسعه باید رشد کند تا هویت توسعه هم شکل بگیرد.» به عقیده او «اگر هویت توسعه به علل مختلف نهادی و تاریخی نتواند شکل بگیرد، رشد صورت توسعه هم در حد معینی متوقف خواهد شد و نمیتواند نامحدود ادامه یابد.»
دستهبندی موانع گسترش کمی اقتصاد
این اقتصاددان گفت:«موانع رشد صورت توسعه یعنی تولید، اشتغال، فناوری و رفاه دو دستهاند. دسته اول موانعی هستند که ربطی به هویت توسعه ندارند و فقدان آنها بر فرآیند توسعه اثری نمیگذارد اما مستقیماً موجب اخلال در رشد اقتصادی است.» او ادامه داد: «مثلاً فرض کنید در جامعهای حجم نقدینگی پایین است و به همین علت مبادلات اقتصادی به کندی صورت میگیرد. یا ذخیره منابع طبیعی پایین است و به همین علت قیمت مواد اولیه تولیدی بالاست و از این طریق تولید تحت فشار است. این شرایط، فرآیند توسعه را مختل نمیکند؛ گرچه ممکن است اندکی سرعت آن را تحت تاثیر قرار دهد. اما سازمان تولیدی کشور را با اختلال روبهرو میکند. این دسته موانع را چون صرفاً مانع تحقق میشوند موانع صوری مینامیم.» او توضیح داد: «دسته دوم موانعی هستند که در اصل مانع رخدادن هویت توسعه میشوند و از طریق توقف فرآیند توسعه، گسترش تولید و اشتغال و فناوری را محدود میکنند.»
محرکها بیاثر میشوند
استاد دانشگاه اصفهان گفت: «معمولاً دولتها برای تحریک تولید و اشتغال بر رفع موانع صوری تاکید دارند. تجربه جهانی نشان داده است که تحریک تولید و اشتغال از طریق محرکهای پولی و مالی و رفع موانع صوری ممکن است در کوتاهمدت موجب رشد تولید و اشتغال شود اما در بلندمدت اثر خود را از دست میدهد.» او بر این عقیده است که «رفع موانع صوری» به شرطی موجب تحریک مستمر و بلندمدت تولید و اشتغال میشود که موانع هویتی، اصل فرآیند توسعه را متوقف نکرده باشد. و البته بخش اعظم سیاستهای معطوف به تولید و اشتغال از نوع رفع موانع صوری است.
او گفت: «اعطای وامهای ارزان با نرخهای ترجیحی، اعطای انواع مشوقها به تولید و صادرات، اعطای انواع یارانهها و کمکهایی نظیر واگذاری زمین و سایر امکانات، اعطای انواع بخشودگیهای مالیاتی و نظایر اینها همگی از نوع حذف موانع صوری تولید و اشتغال هستند.» این استاد دانشگاه سپس به نشانههای کهولت انسان اشاره کرد:«دو شاخص عام برای تشخیص کهولت نظامهای انسانی معرفی کردهاند؛ نخست کاهش انعطافپذیری و دیگری کنترلپذیری.»
رنانی ادامه داد: «از نظر آنان یک سیستم انسانی در آغاز شکلگیری خود دارای درجه بالایی از انعطافپذیری است اما به تدریج که رشد میکند از درجه انعطافپذیری آن کاسته میشود به گونهای که در مراحل کهولت، انعطافپذیری به حداقل ممکن خود میرسد.» دکتر رنانی اما بر این عقیده است که «بدون رفع موانع پایهای توسعه، اف زایش تولید و اشتغال تنها در کوتاهمدت و از طریق تحریک شدید و تزریق پیدرپی منابع مالی و پولی به اقتصاد امکانپذیر است.» این اقتصاددان توضیح داد تحریک مداوم اقتصاد از طریق محرکهای پولی و مالی نیز به نوبه خود به عدم تعادلهای ساختاری دیگری در اقتصاد ایران میانجامد که البته انجامیده است و تداوم آن میتواند بسیار آسیبناک باشد.
نسخه رنانی برای کاهش پیامدهای کهولت اقتصاد ایران چنین بود:«اکنون نوبت آن است که به رفع برخی موانع پایهای توسعه در اقتصاد ایران بپردازیم. از نظر این قلم، مهمترین مساله امروز اقتصاد ایران، کهولت اقتصادی است که تا درمان نشود امید چندانی برای بازگشت اقتصاد ایران به روندهای توسعهآفرین وجود ندارد.»