شناسه خبر : 20160 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

توسعه تفکر اقتصادی

یکی از دغدغه‌های اقتصادخوانده‌ها همواره آن بوده که نگاه عموم با چارچوب تحلیلی علم اقتصاد آشنا نبوده است. این امر از آن رو برای کارشناسان اقتصادی اهمیت دارد که توجیه بسیاری از سیاست‌هایی که درنهایت می‌تواند به افزایش رفاه عمومی منجر شود با نگاه عامیانه هم‌خوانی ندارد.

index:1|width:50|height:50|align:left پویا جبل‌عاملی

یکی از دغدغه‌های اقتصادخوانده‌ها همواره آن بوده که نگاه عموم با چارچوب تحلیلی علم اقتصاد آشنا نبوده است. این امر از آن رو برای کارشناسان اقتصادی اهمیت دارد که توجیه بسیاری از سیاست‌هایی که درنهایت می‌تواند به افزایش رفاه عمومی منجر شود با نگاه عامیانه هم‌خوانی ندارد. نگاهی که یک اقتصاددان متعارف - تاکید بر متعارف یا پیرو جریان رایج بودن، بسیار اهمیت دارد، زیرا هستند اقتصادخوانده‌هایی که پارادایم فکری کاملاً متضاد با آموزه‌های علم اقتصاد دارند- در بسیاری از مسائل اقتصادی - اجتماعی دارد، با نگاه عامه متفاوت است. از سوی دیگر وقتی در نظر بگیریم که علم اقتصاد که مبتنی بر اصالت فرد است، علمی ذاتاً راستگراست، درمی‌یابیم که تجانس فکری یک اقتصاددان با نگاه عمومی به خصوص در حوزه‌هایی چون برابری اجتماعی، عدالت، ابزارهای مالیاتی و... متفاوت است. پر کردن این شکاف فکری می‌تواند بسیاری از اجرای سیاست‌های راهبردی را تسهیل کند. انجام اصلاحات اقتصادی بازارمحور که می‌تواند همراه با شوک‌های قیمتی باشد تنها به‌واسطه اجماع عمومی انجام می‌شود و تا زمانی که شهروندان نیاز و ضرورت این اصلاحات را باور نکنند، نمی‌توان به موفقیت اصلاحات امید بست. این ضرورت وقتی در نگاه عامه جاخوش می‌کند که آنان با الفبای چارچوب تحلیلی علم اقتصاد آشنا باشند.
این در حالی است که شاید مثلاً روشنفکران و متفکران چپگرا آنقدر نیاز بدان نداشته باشند تا عامه جهان‌بینی آنان را دریابند. آنان بیشتر نیازمند خط تبلیغی هستند تا به عموم نشان دهند، آنچه آنها می‌گویند همان چیزی است که مردم بدان اعتقاد دارند. اینکه می‌بایست دولت مداخله کند و شکاف طبقاتی را کم کند. اینکه می‌بایست با نظارت قیمتی و سیاست‌های تعزیری جلو رشد قیمت‌ها را گرفت. اینکه عدالت حکم می‌کند تا دولت بسیاری از خدمات عمومی را مجانی عرضه کند. همه این گزاره‌ها، به‌گونه‌ای نیست که فرد بخواهد نگاه عموم را بدان مجاب کند، بل کافی است تبلیغ کند، رویکرد وی حداکثر این گزاره‌ها را برای مردم به ارمغان می‌آورد.
بنابراین برخلاف این گروه، اقتصاددانان نه نیازمند تبلیغ که نیازمند آنند تا تفکر عموم را به چارچوب تحلیلی خود نزدیک کنند و می‌بایست تا جای ممکن پایه‌های فکری خویش را در سطح عمومی بروز دهند. انتشار کتب اقتصادی که برای عموم قابل فهم باشد، یکی از ابزارهای مهم در این زمینه است. ماموریت محوله برای چنین موسسه انتشاراتی باید این باشد که فارغ از معادلات و نمودارهای مرسوم در علم اقتصاد بتواند پایه و اصول این علم را برای مخاطبان خود حکایت کند. این ماموریت هم با مرور تجربه کشورهایی که توانستند به پیشرفت اقتصادی دست یابند و هم با کتبی که ناظر بر اصول فلسفی علم اقتصاد است، میسر است. به نظر می‌رسد انتشارات دنیای اقتصاد، امروز توانسته این ماموریت را به خوبی ایفا کند و جالب آنجاست که کتب این انتشارات برخلاف پیش‌بینی‌ها، با توجه به شرایط کنونی بازار کتاب، فروش خوبی دارند. این می‌تواند نوید آینده‌ای را دهد که علاوه بر متفکران و اندیشمندان، عموم مردم نیز آشنایی بیشتری با چارچوب تحلیلی علم اقتصاد داشته باشند و از این‌رو سیاستگذاران اقتصادی برای اجرا و توجیه سیاست‌های خویش ای بسا با دشواری‌های کمتری مواجه باشند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها