پیامدهای اجتماعی رکود اقتصادی چیست؟
تب اقتصاد؛ مرگ جامعه
روز نهم شهریورماه، هنگامی که «علی طیبنیا» وزیر جدید اقتصاد برای حضور در مراسم تودیع و معارفه روسای بانک مرکزی به عمارت شیشهای میرداماد پا گذاشت، از نرخ منفی رشد اقتصادی و نیز نرخ تورم نقطه به نقطه گفت.
روز نهم شهریورماه، هنگامی که «علی طیبنیا» وزیر جدید اقتصاد برای حضور در مراسم تودیع و معارفه روسای بانک مرکزی به عمارت شیشهای میرداماد پا گذاشت، از نرخ منفی رشد اقتصادی و نیز نرخ تورم نقطه به نقطه گفت؛ اگرچه پیش از او دیگر دولتمردان نیز در تبیین وضعیت متغیرهای اقتصادی پیشقدم شده بودند. گزارشها حاکی از آن است که نرخ رشد اقتصادی به منفی 4/5 درصد رسیده و نرخ تورم نقطه به نقطه نیز 40 درصد را نشان میدهد. ترجمه اقتصادی آنچه دولتمردان اخیراً از آن رونمایی کردهاند را میتوان در این سه واژه؛ یعنی رکود، بیکاری و کاهش سرمایهگذاری خلاصه کرد. اما رشد منفی اقتصادی در جامعه چه پیامدهایی را به دنبال دارد؟
افت و خیز متغیرهای اقتصادی میتواند پیامدهای بلندمدت غیراقتصادی در پی داشته باشد. اقتصاد نهتنها میتواند زیربناییترین ابعاد زندگی اجتماعی افراد را مخدوش کند، بلکه میتواند روی شخصیترین مسائل از جمله باورها و اعتقادات فرد در تمام عمر نیز تاثیر بگذارد. این تاثیرات در کشورهایی که هر یک دورهای از رکود یا بحران اقتصادی را تجربه کردهاند، قابل مشاهده است و محققان بسیاری را بر آن داشته تا نتایج و آثار توقف رشد اقتصادی را از منظر جامعهشناسی بررسی کنند. پژوهشگران میگویند افرادی که در رکود اقتصادی رشد میکنند به این باور میرسند که موفقیت در زندگی بیشتر مرهون شانس و اقبال است تا تلاش آنها، به سیستم بازتوزیع دولت بیش از پیش متکی میشوند و اعتماد خود را به نهادهای اجتماعی از دست میدهند. رکود اقتصادی، نسلی را پرورش میدهد که ریسکپذیر نیست، محافظهکار است و به بازتوزیع، اعتقادی راسخ دارد.
مردمی که میترسند، خطر نمیکنند. به هر آنچه دارند دودستی میچسبند. هر بیگانه و آشنایی که منافع مالی یا شغلی آنها را به خطر بیندازد دشمن محسوب میشود. دیگر به دولت اعتماد ندارد؛ چرا که آن را در رفع مشکلات خود ناتوان میبیند. هرکس فکر میکند اگر دیگری ببرد، او باخته است. همه فکر میکنند دیگران حقشان را خوردهاند. همین است که تصور میکنند دستشان باید در جیب دیگری باشد. نهادهای اجتماعی مانند خانواده و آموزش، مذهب و فرهنگ همگی به خطر میافتند. گره در گره. بحران در بحران. همه در دام یک چرخه معیوب گرفتارند. اقتصاد تب دارد اما جامعه در حال زوال است! این پدیدهای است که «لستر تارو» از آن به عنوان «جامعه با مجموع صفر» یاد میکند. در چنین شرایطی «آنومی» یا هرج و مرج بر جامعه حاکم میشود؛ آنومی را شرایطی تعریف کردهاند که در آن در اثر تغییرات سریع اجتماعی، ارزشها از دست میرود. این امکان وجود دارد که این مرحله -مرحله فقدان ارزشها- به پایان برسد اما این احتمال هم میرود که در این خلأ، یعنی هنگامی که مجموعه ارزشهای محوری از دست رفته است، ارزشهای دیگری جایگزین شود. مردم ارزشهای اصیل خود را مانند سخاوت، گذشت،
قناعت، عشق، نوعدوستی و وطنپرستی با ارزشهای «جامعهای با مجموع صفر» جایگزین میکنند: ارزشهایی نظیر دشمنی، شهرت یکباره، ثروت بادآورده، بیاعتمادی شدید، عیبجویی و حتی تنفر و دشمنی با دولت...
جامعه با مجموع صفر
در دوران رکود اقتصادی آمریکا در دهه 80، لستر سی. تارو (Lester C.Thurow) اقتصاددان آمریکایی، با نگاهی به شب تار اقتصاد کشورش کتاب «جامعه با مجموع صفر: توزیع و امکانات تغییر اقتصادی» را به تحریر درآورد. منظور او از مجموع صفر، رشد اقتصادی صفر بود. وقتی رشد اقتصادی به صفر برسد افراد برای آنکه درآمد بیشتری داشته باشند باید از درآمد دیگران بهره ببرند، چرا که در اقتصاد چیز اضافهای به دست نیامده است. بنابراین مردم مجبور خواهند بود کلاهبرداری کنند، بدهیهای خود را نپردازند، سرقت و اختلاس کنند یا افسرده شوند و دست از زندگی بشویند! تئوری تارو میگوید جوامع سرمایهداری پیشرفته دارای المانهای معنادار مجموع صفر هستند چرا که سیاستمداران با اجرای سیاستهای عمومی، درآمد یک گروه را افزایش میدهند اما همزمان سبب کاهش درآمد گروهی دیگر میشوند و سیستم اقتصاد ملی بدین ترتیب فلج میشود چرا که سیاستگذاران قادر نیستند عوامل ایجاد مجموع صفر را برای بازندگان اقتصادی تشریح کنند. مشکل زیربنایی اقتصادهای مجموع صفر، شیوه توزیع ضرر است. به لحاظ تاریخی فعالان سیاسی و اقتصادی ضرر را به
گروههای فاقد قدرت -به خصوص زنان و اقلیتها- اختصاص میدهند به جای آنکه این ضررها را در تمام جامعه توزیع کنند. تارو در تفسیر اقتصاد کلان به عنوان یک بازی با مجموع صفر میگوید اقتصاد آمریکا نمیتواند دشوارترین مشکلات خود -تورم، رشد کند اقتصادی و محیط زیست- را حل کند مگر آن که اقتصاد سیاسی در تئوری و عمل بپذیرد که اعضای خاصی از جامعه ناگزیرند فشار مالیات و دیگر اقدامات اقتصادی دولت را تحمل کنند. پس از بحران بزرگ دهه 1930 در آمریکا و حتی در پایان بحران اقتصادی اخیر در حالی که GDP و بازار سهام این کشور رو به بهبود است پیامدهای اجتماعی رکود اقتصادی همچنان پابرجاست. نرخ بالای بیکاری، مشکلات مسکن و معضلات متعدد اقتصادی و اجتماعی که هم دولت و هم مردم با آن دست به گریبانند محققان و پژوهشگران بسیاری را بر آن داشته است که آثار رکود و توقف رشد اقتصادی را بر جامعه مورد بررسی قرار دهند. بررسیها نشان میدهد حیات اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه به طور گسترده و عمیق از رکود اقتصادی تاثیر میپذیرد: از امید و خوشبینی افراد نسبت به آینده تا سلامت جسمی و روانی، شکلگیری و ثبات خانواده، عملکرد نظام آموزشی در تمام سطوح، رفاه
کودکان، شیوع جرائم و کیفیت عملکرد نظام قضایی، مهاجرت، امنیت اجتماعی، مشارکت سیاسی، توزیع درآمد و ثروت و شیوع و عمق فقر و ... بر خلاف ادبیات غنی و پرباری که در دیگر کشورها در این زمینه وجود دارد به نظر میرسد جامعهشناسان و پژوهشگران حوزه اقتصاد در کشور ما از اهمیت این گونه مطالعات غافل ماندهاند. یک جستوجوی ساده در این زمینه نشان میدهد تاکنون پژوهشی جدی و به ویژه بلندمدت در این حوزه صورت نگرفته است. در ادامه این مقاله برآنیم تا با معرفی برخی حوزههایی که بیشک از رکود اقتصادی آسیبهای جدی میپذیرند، به پرسشهایی بپردازیم که پاسخ به آنها نیازمند انجام مطالعات دقیق بینرشتهای است. مطالعاتی که با عمق و دقت، آثار رکود اقتصادی را بر شرایط، نهادها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی مورد بررسی قرار دهد.
بهداشت و سلامت روانی
بیکاری، کاهش درآمد و فقر، منابع معناداری برای ایجاد استرس هستند و مطالعات نشان داده است استرس با افزایش ریسک حمله قلبی، دیابت، افسردگی حاد، اضطراب و بیخوابی همراه است. خستگی از رکود اقتصادی میتواند پیامدهای جدیتری نظیر خستگی شدید فیزیکی، قضاوتهای نادرست، ناامیدی، بیتفاوتی و نداشتن چشمانداز بلندمدت داشته باشد. تشدید این شرایط سبب میشود افراد انعطافپذیری خود را از دست بدهند. گروهی دچار وحشت و اضطراب میشوند. گروهی دیگر افسردگی پیدا میکنند و دیگران ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه، عصبی یا خشونتآمیز در خانواده یا جامعه از خود بروز دهند. آیا در شرایط نابسامان اقتصادی معضلات روانشناختی نظیر اشتیاق برای زندگی، امید به آینده یا تلاش برای بهبود و ارتقای سطح زندگی به ویژه در جوانان کاهش مییابد؟ آیا افزایش خودکشی، گرایش به مواد مخدر یا تنفروشی و فساد اخلاقی میتواند از پیامدهای رکود اقتصادی باشد؟
خانواده
بیتردید یکی از واضحترین پیامدهای رکود اقتصادی بیکاری یا از دست دادن شغل است و پژوهشها نشان میدهد این امر با افزایش استرس، بیماری، ترک تحصیل فرزندان، کاهش دستاوردهای تحصیلی، تاخیر در سن ازدواج و تغییراتی در ساختار خانواده ارتباط مستقیمی دارد. اعتیاد، خشونتهای خانگی و طلاق از دیگر آثار رکود اقتصادی بر خانواده است ضمن آنکه میتواند سبب اعمال خشونت بر فرزندان، ناامنی عاطفی آنان و بروز رفتارهای نابهنجار و پرخاشگری در خانه، مدرسه یا جامعه شود. با توجه به تفاوتهای فرهنگی جامعه ما با دیگر کشورها لازم است محققان پاسخ دهند آیا رکود اقتصادی در ایران بر نرخ ازدواج، طلاق، باروری، ساختار خانواده، خشونت خانگی و... تاثیر دارد؟ آیا گروههای خاص آسیبپذیرترند؟ کیفیت روابط در خانواده در شرایط رکود چگونه خواهد بود؟ آیا روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان از بحرانهای اقتصادی تاثیر میپذیرد؟
جرم و خشونت
فقر، اعتیاد و ناامیدی به افزایش جرم منجر میشود. برای برخی افراد، سرقت، قاچاق، فروش موادمخدر یا زورگیری تنها راه ادامه زندگی است. ناامنیهای عاطفی یا اعتیاد میتواند به رفتارهای ضد اجتماعی، سرقت اتومبیل، تخریب وسایل عمومی یا جرم و خشونت در مدارس و خیابانها منجر شود. مطالعات آمریکا نشان میدهد در مدت رکود اقتصادی در این کشور نرخ جرائم در سطح ملی ثابت مانده اما در برخی شهرها از جمله نیویورک آمار قتل تا 15 درصد افزایش پیدا کرده است. بنابراین لازم است مشخص شود رکود اقتصادی سبب افزایش کدام جرائم میشود و در چنین شرایطی پلیس، دادگاهها و نهادهای قضایی و حقوقی چه ابزارها و منابعی برای پیشگیری، کنترل و رسیدگی به جرائم دارند؟
مهاجرت
تجربه ایالات متحده در دوران رکود نشان داد میزان مهاجرت از مرزهای مکزیک به داخل آمریکا به شدت کاهش پیدا کرد. ضمن آن که الگوی مهاجرتهای داخلی نیز با تغییر فرصتهای شغلی رایج برای مهاجران تغییر یافت. همین پدیده در کشور ما نیز قابل بررسی است. در شرایط رکود، الگوی مهاجرت در داخل و به خارج از کشور چه تغییری پیدا میکند؟ رشد اقتصادی صفر تا چه اندازه میتواند زمینهساز مهاجرت جوانان به خارج از کشور باشد؟ علاوه بر این همه افت کیفیت نهادهای آموزشی، امکان ترک تحصیل و انصراف از تحصیلات تکمیلی، نابسامانی در زندگی بازنشستگان و سالمندان، ناامیدی از دولت و کاهش مشارکتهای اجتماعی و سیاسی نیز از دیگر پیامدهای رکود اقتصادی به شمار میروند که بررسی آنها نیازمند تحقیقات میدانی گسترده است. تحقیقاتی که جامعهشناسان ما باید ضرورت و اهمیت آن را درک کنند، پیش از آن که فرصتها از دست برود و آسیبهای بلندمدت این رکود، شرایطی غیرقابل کنترل برای جامعه ایجاد کند.
دیدگاه تان را بنویسید