تاریخ انتشار:
چگونه میتوان دوباره شاهد رشد اقتصادی بود؟
مخمصه رشد منفی
آخرین آمار مرکز آمار ایران در غیاب آماری که همیشه بانک مرکزی اعلام میکرد نشان میدهد که رشد اقتصادی ایران در سال ۱۳۹۱ به سطح نازل و خطرناک منفی ۴/۵ درصد رسیده است؛ رقمی که قابل مقایسه با وضعیت دشوار اقتصادی در زمان جنگ ایران و عراق است، زمانی که اوج آن در سال ۱۳۶۵ به منفی ۱/۹ درصد رسید.
رشد منفی یعنی چه؟
رشد اقتصادی نشان میدهد تولید ناخالص داخلی یک کشور در طول یک سال چه مقدار افزایش داشته است. وقتی این رشد با رشد جمعیت مقایسه شود میتوان تعیین کرد که به طور متوسط رفاه شهروندان آن جامعه رشد داشته است یا خیر. در وضعیت معمولی که رشد جمعیت مثبت است، رشد اقتصادی منفی بدان معناست که نهتنها قدرت اقتصادی کشور کاهش یافته بلکه رفاه متوسط هر شهروند نیز سقوط کرده است. تاکید بر واژه «متوسط» از آن روست که احتمالاً در همین وضعیت خراب برخی از افراد رفاه بیشتری کسب کرده باشند و این به هزینه بدتر شدن وضعیت برخی دیگر آن هم با رقمی بالاتر از سطح متوسط است. در زمانی که اکثریت افراد یک کشور به خاطر رشد منفی اقتصادی، شغل و درآمد واقعی خود را از دست میدهند، هستند گروهی در اقلیت که میتوانند از رفاه بیشتری استفاده کنند و اگر این گروه اقلیت دارای نفوذ کافی باشند میتوانند در تداوم وضعیت موجود موثر افتند.
رشد اقتصادی منفی ایران بیش از آنکه متاثر از متغیرهای درونی آن باشد، ناشی از شوکهای برونزایی است که از دیگر حوزهها به خصوص حوزههای سیاسی و بینالمللی سرچشمه میگیرند. حال اگر آنچه در این حوزهها رخ دهد مطلوب سیاستگذاران باشد، دیگر به سختی بتوان از این رشد منفی جان سالم به در برد و البته همان طور که بیان شد وضعیت زمانی بغرنج میشود که کسانی که در حوزههای دیگر نقشآفرینی میکنند از شوکهایی نیز که به اقتصاد داده میشود بر خلاف دیگران نفع برند. اما با تمام این مشکلات راه برونرفت از رشد اقتصادی منفی چیست؟
راه نجات کدام است؟
اولین گام تا همین جا نیز برداشته شده است و آن پذیرش واقعیت است. اینکه بالاخره به دلیل تغییر دولت، سیاستگذاران به طور رسمی اعلام کردند که رشد اقتصادی منفی است. این در حالی است که در طول چهار سال گذشته این رقم به اشکال گوناگون یا اعلام نمیشد یا به طور گذرا ارقامی عنوان میشد که از منظر اغلب کارشناسان صحیح نبود. از این روی اولین گام برای برونرفت از وضعیت اقتصادی کنونی برداشته شده است. اما گامهای بعدی کدام است؟ اصلیترین مساله آن است که پذیرفته شود، راه طیشده اشتباه بوده است. پذیرفته شود که نباید استراتژیهایی را برگزید که نتیجه آن شوک برای اقتصاد است و اگر امروز واقعیت اسفناک رشد اقتصادی پذیرفته شده است میتوان امید داشت که این امر نیز از سوی سیاستگذاران مورد قبول واقع شود و این آغاز تغییر خواهد بود.
در حالی که رشد اقتصاد جهانی کمی بالاتر از سه درصد است، رشد کنونی اقتصاد ایران بیشباهت به کشورهای کمتر توسعهیافته و جنگزده نیست و این در زمانی رخ داده است که ما هنوز میتوانیم نفت بفروشیم و هیچ معلوم نیست اگر به طور کلی محروم از این درآمد شویم چه بر سر اقتصاد و شهروندان ایرانی خواهد آمد.
هشدار شاخص
شاخص رشد اقتصادی به ما هشدار میدهد که تا همین جا نیز به واسطه راهی که انتخاب کردهایم هزینههای بسیار دادهایم و اصرار بر آن میتواند بنیان اقتصاد ما را که به هر حال اقتصادی متوسطالحال و نیمهصنعتی قلمداد میشود به کل از بین ببرد و ضروری است که هر چه سریعتر از آن
روی برگردانیم.
یک واقعیت جدید
تا بدینجا ما معتقد بودیم که میتوان با نادیده گرفتن کشورهای پیشرفته و بدون تجارت و ارتباط مستقیم با آنان، نیازهای اقتصادی کشور را برطرف کرد. با لغو فروش نفت به اروپا، ما بر آن بودیم که نفت ما مشتری دارد و از این روی هر چه بیشتر وابسته به کشورهای نوظهور شرق شدیم. اما این نیز دیری نپایید که مشتریهای شرقی ما مجبور شدند برای خرید نفت از ایران نشان دهند که هر بار از خرید خود کم خواهند کرد. در واقع آنچه رخ داد، فرآیندی بود که نهتنها ما را از بازارهای اصلی اقتصاد جهانی دور کرد و به شرق وابسته کرد، بلکه تا همین جا نیز کار خاتمه نیافت و اقتصاد ایران از بازارهای شرق نیز دور شد زیرا هر چه فروش نفت کاهش یافت، قدرت خرید ما نیز از آن بازارها کمتر شد.
اتکای بیش از حد به اقتصادهای نوظهور
اتکای بیش از حد ما به اقتصادهای نوظهور اما امروز، ریسک دیگری را نیز برای ما به ارمغان آورده است. در حالی که روند بهبود اقتصادی در ایالات متحده و حوزه یورو کم و بیش قویتر میشود، اقتصادهای نوظهور مانند هند و چین با کاهش رشد اقتصادی مواجه هستند و پیشبینیهای نهچندان امیدوارکنندهای از این اقتصادها در دست است. اگر زمانی کشورهای بلوک شرق اروپا وابسته به اقتصاد شوروی بودند، گویی اکنون برای اقتصاد ایران نیز چنین نقشهای کشیده شده است و ما وابسته به معدود کشورهایی شدهایم که تاکنون اجازه خرید محدود مهمترین محصول صادراتی ما را داشتهاند و این وابستگی، خود بر ریسکهای مختلف اقتصادی افزوده است. بنابراین تغییر رویکرد در حوزههای مختلف باید صورت گیرد تا بار دیگر شاهد آن باشیم که اقتصاد ایران از حالت انزوا، شوکها و ریسکهای مختلف نجات یابد و در آن صورت است که رشد اقتصادی نفس تازهای خواهد گرفت. نکته آن است که نباید گذاشت رشد منفی در چند سال متوالی تکرار شود زیرا این به معنای تهی شدن اقتصاد از سرمایه و زیرساختهایی است که میتواند اثرات مخربی بر رفاه ایرانیان در سالها و دهههای آتی داشته باشد. این هشداری است که پیش از این نیز به نوعی دیگر توسط اقتصاددانان مطرح میشد. هشدار آن بود که اگر تغییر رویکردی رخ ندهد، با کاهش سرمایهگذاریها، تا چند سال دیگر رشد اقتصادی، مصرف و رفاه کاهش مییابد و امروز شاهد تحقق این هشدار هستیم و در ادامه آن باید گفت که اگر این روند ادامه یابد، از آنجا که سیاستگذار تنها به فکر تامین حداقل معاش مردم برای گذران زندگی میافتد، زیرساختهای اقتصاد از بین رفته و از دل آن، آیندهای نهچندان روشن برای ایرانیان حاصل خواهد شد. امید که آن روز مباد!
دیدگاه تان را بنویسید