تاریخ انتشار:
مروری بر زندگی علمی لارنس کلین، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۸۰
بدرود نوبلیست گمنام
لارنس کلین به خاطر کار بر روی مدلهای پیشبینی روند متغیرهای اقتصادی در رشته اقتصادسنجی و به خاطر فعالیتهایش در موسسه وارتن و به ویژه «ساختن مدلهای اقتصادسنجی و کاربرد آنها در تحلیل نوسانات اقتصادی و سیاستهای اقتصادی» در سال۱۹۸۰ جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد.
لارنس رابرت کلین در 14سپتامبر1920در شهر اوماها در نبراسکای ایالات متحده آمریکا متولد شد و دوره ابتدایی و دبیرستان خود را در همان شهر به پایان رساند. دبیرستانی که پایه وی را در دروسی مانند ریاضی، انگلیسی، زبانهای خارجی و تاریخ قوی کرد. دوران کودکی و نوجوانی لارنس مطابق شد با دوره بحران بزرگ در دهه1930 که تاثیر بسزایی در شکلگیری علایق و اهداف وی برای ورود به رشته اقتصاد و ادامه تحصیلات آکادمیک در این رشته داشت. زندگی دانشگاهی به او آموخت که چگونه خود را برای مواجهه با مشکلات و مشقات اقتصادی آماده کند، ضمن اینکه اتفاقات بزرگ دیگری در پیشروی زندگی وی قرار داشت؛ رخدادهایی همچون جنگ جهانی دوم، دوره بازسازی پس از جنگ و دوره توسعه اقتصادی. جذابیت ریاضیات پیشرفته و علاقه وافری که لارنس به ریاضی داشت، ایده حل کردن مشکلات اقتصادی توسط علم ریاضی را برای اولین بار به ذهن وی متبادر کرد. دروس مربوط به ریاضی در کالج شهر لسآنجلس انگیزه فراوانی را برای اجرای ایدهاش فراهم کرد و آغاز جنگ جهانی دوم، به همراه همه اختلالاتی که جنگ به همراه داشت، افکار وی را به سوی روابط متقابل اجتماع، سیاست و اقتصاد سوق داد. اتمام دوره
لیسانس در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، تمام آنچه را که وی در زمینه اقتصاد و ریاضی به آن نیاز داشت تا تلاش خود را در سطوح بالاتر ادامه دهد به وی آموخت. شکلگیری و آغاز به کار یک انجمن و مجله تخصصی اقتصادی تحت عنوان اکونومتریکا1 آخرین حلقه اتفاقاتی بود که باعث شد لارنس به طور حرفهای وارد عرصه تحقیقات اقتصادی شود. اگرچه دو گام بعدی وی در آموزش و توسعه دانش حرفهای تاثیر بسزایی بر گامهای بنیادی و نهایی گذاشتند. بزرگترین شانس وی ورود به دانشگاه امآیتی و تعلیم زیر نظر استادان برجسته آن دوران مانند پل ساموئلسون بود. لارنس درک بالای خود از مفاهیم اقتصادی و روشهای ریاضی صحیح برای مواجهه با مشکلات روز اقتصاد را تا حد زیادی مدیون ساموئلسون میدانست. پس از اینکه لارنس تز فوقلیسانس خود را به راهنمایی ساموئلسون به پایان رساند، گام مهم علمی وی تصمیم برای پیوستن به یک گروه اقتصادسنجی در کمیته اقتصادسنجی کاول در دانشگاه شیکاگو2 بود. رئیس این کمیته از او خواست که یک مدل اقتصادسنجی ناتمام را برای ایالات متحده آمریکا طراحی کند. شانس بزرگ بعدی لارنس ورود به دانشگاه شیکاگو و قرار گرفتن در بین اقتصاددانان برجستهای بود که هر
یک در زمینه تحقیقاتی خود سرآمد بودند. برخی از این استادان عبارت بودند از: ترایجیو هاولمو3، کنث ارو4، جالینگ کوپمنز5، دان پاتینکین6، هرمان چرناف7 و هربرت سایمون8. در همین دوران لارنس اولین کتاب از سری کتابهای آموزش اقتصادسنجی را نوشت که باعث عمیقتر شدن دانش اقتصادی و اقتصادسنجی او شد. پس از آن مطالعه در زمینههای مختلف تحقیقاتی مانند توابع تجمعی، سیستمهای تقاضا و مدلهای پیشبینی را آغاز کرد. در تابستان سال 1947، لارنس در حالی که در اتاوا به سر میبرد ساختن اولین مدل اقتصادسنجی را برای دولت کانادا آغاز کرد. پس از آن در پاییز سال 1948 و پس از مراجعت به آمریکا به دعوت آرتور برنز9 و برای گذراندن یک دوره فوق دکترا به اداره ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا10پیوست. در این اداره لارنس بر روی توابع تولید تحقیق میکرد و در طول تحقیقات خود رویکردهای جدیدی را برای در نظر گرفتن تابع تولید معرفی کرد. در آن هنگام بود که او به بررسی تاثیر ثروت، به خصوص داراییهای نقدی، بر روی رفتار پسانداز افراد علاقهمند شد و برای پیگیری این علاقه به دانشگاه میشیگان رفت. در دانشگاه میشیگان وی مجدداً کار بر روی مدلهای اقتصادسنجی کلان را
با دانشجوی خود آرتور گلدبرگر11 آغاز کرد که بعدها این مدل تحت عنوان مدل کلین - گلدبرگر12 که تحول و به سری مدل میشیگان تغییر نام یافت. پس از چهار سال در میشیگان، به پیشنهاد فرانک بورچارت13 لارنس به آکسفورد رفت تا در موسسه آمار روی دادههای حاصل از مطالعه رفتار پسانداز کار کند و همچنین در طول چهار سال اقامت در آکسفورد یک مدل اقتصادسنجی برای بریتانیا بسازد. در دهه 1960، لارنس تصمیم گرفت به طور ضمنی به تحقیق در مورد اقتصاد مقداری در دانشگاه پنسیلوانیا بپردازد و پیشبینیهای اقتصادسنجی را به خریداران بخش عمومی و بخش خصوصی فروخت. عواید حاصل از فروش نیز به توسعه بخش تحقیق و توسعه در دانشگاه پنسیلوانیا اختصاص یافت. پس از بازدید از ژاپن در سال 1960 برای ساختن یک مدل مشترک اقتصادسنجی با دانشگاه اوزاکا، کار بر روی کشورهای آسیای دور برای همیشه جزو علایق او باقی ماند. آخرین کارهای تحقیقاتی لارنس بر روی پروژه لینک و جذب افراد برای کار بر روی آن بود؛ همچنین وی به مدلسازی اقتصادهای سوسیالیستی پرداخت و یک مدل جامع اقتصادسنجی کلان را برای چین طراحی کرد و در نهایت به توسعه انجمن پیشبینی اقتصادسنجی وارتن14 همت گمارد. لارنس
در طول زندگی خود اغلب به مقامات رسمی داخلی و خارجی در مورد موضوعات اقتصادی مشاوره میداد، اما هیچگاه هیچ شغل و موقعیتی را نپذیرفت جز تدریس و تحقیق. سرانجام لارنس کلین به خاطر کار بر روی مدلهای پیشبینی روند متغیرهای اقتصادی در رشته اقتصادسنجی و به خاطر فعالیتهایش در موسسه وارتن و به ویژه «ساختن مدلهای اقتصادسنجی و کاربرد آنها در تحلیل نوسانات اقتصادی و سیاستهای اقتصادی» در سال1980 جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. به دلیل تلاشهای لارنس، استفاده از این مدلهای اقتصادسنجی در بین اقتصاددانان رواج پیدا کرد. مارتین فلداشتاین15، پروفسور اقتصاد در دانشگاه هاروارد درباره لارنس کلین میگوید «کلین اولین کسی بود که مدلهای آماری را طراحی کرد که اقتصاد کینزی را توضیح میداد»؛ ابزارهایی که امروزه نیز توسط فدرالرزرو آمریکا و سایر بانکهای مرکزی دنیا و نیز محققان و پژوهشگران اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد. به بیان دیگر، علم اقتصادسنجی جدید و مدلسازی اقتصادی تا حد زیادی مرهون تلاشهای لارنس کلینی است که اگرچه جزو تاثیرگذارترین اقتصادسنجیدانان تاریخ بوده است اما گویا تاریخ اقتصادی دین خود را به وی ادا نکرده و او
آنچنان که بایسته تلاشهایش بوده مورد توجه نبود، برنده نوبل گمنامی که پس از سال1980، تنها هنگام مرگش در20 اکتبر سال 2013 نامش بر زبانها جاری شد.
پینوشتها:
1- Econometrica/2- Cowles Commission of the University of Chicago/3- Trygve Haavelmo/4- Kenneth Arrow
5- Tjalling Koopmans/6- Don Patinkin
7- Herman Chernoff/8- Herbert Simon
9- Arthur Burns/10- National Bureau of Economic Research
11- Arthur Goldberger/12- Klein-Goldberger Model
13-Frank Burchardt/14 Wharton Econometric Forecasting Associates/15- Martin Feldstien
دیدگاه تان را بنویسید