تاریخ انتشار:
محمود شهشهانیپور عملکرد صندوقهای بازنشستگی در بازار سرمایه را تحلیل میکند
اصلاح در سبد سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی
محمود شهشهانیپور، معاون سرمایهگذاری و امور اقتصادی صندوق بازنشستگی کشوری، میگوید: «در دو سه سال گذشته بازده سرمایهگذاریهای ما رشد بسیار خوبی داشته است.
محمود شهشهانیپور، معاون سرمایهگذاری و امور اقتصادی صندوق بازنشستگی کشوری، میگوید: «در دو سه سال گذشته بازده سرمایهگذاریهای ما رشد بسیار خوبی داشته است. یعنی هر سال نسبت به سال گذشته، 20 تا 25 درصد اضافهتر داشته است. در سال 1391 و 1392 درآمد حاصل از سرمایهگذاریها در حدود کمتر از هزار میلیارد تومان بود. در سال 1394 هم که مجامع آن در سال 1395 برگزار شد، این رقم بیش از 8 /1 هزار میلیارد تومان بود. یعنی در طول دو سه سال، روند نسبتاً قابل قبولی داشته است. لیکن در قیاس با مبلغ سرمایهگذاریها، ارزش آنها و در مقایسه با سپردههای بانکی طبیعتاً این رقم، رقم کمتری بوده است.» او با بیان این واقعیت که درآمدهای سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی کشوری در مقایسه با بودجه این صندوق، رقم چندان بالایی نیست، عنوان میکند: «چون هر سال حجم بودجه اضافهتر میشود و به واسطه افزایش رقم مستمری مستمریبگیران، این افزایش بیش از رشدی است که ما در درآمد استحصالی از سرمایهگذاریهایمان داریم، این فاصله پیوسته در حال اضافهتر شدن است.»
پیش از این شما در مصاحبهای با تجارت فردا مطرح کرده بودید که بهترین دوره برای سرمایهگذاری صندوقها، زمان جوانی و آغاز شکلگیری آنهاست که ورودی به این صندوقها زیاد است و خروجی چندانی ندارند. صندوقهای بازنشستگی ما در آغاز شکلگیری در این زمینه چگونه عمل کردهاند؟
اجازه بدهید بیشتر راجع به صندوق بازنشستگی کشوری صحبت کنیم. به عنوان مقدمه باید اشاره کنم که در عمده کشورهایی که نظام بازنشستگی آنها از صندوقها اداره میشود، بسیاری جاها اصولاً تصدیگری ندارند، بلکه میآیند در سهمهای بسیار مطمئن، بازارهای مالی و اوراق دولتی بسیار مطمئن به صورت کوتاهمدت سرمایهگذاری میکنند فقط به منظور کسب سود و درآمد که بعداً بتوانند از این درآمدها استفاده بیشتری ببرند.
یعنی سرمایهگذاریها بلندمدت نیست؟
خیر، در واقع در بسیاری کشورها سرمایهگذاریها را کوتاهمدت و غیرکنترلی به منظور کسب درآمد نه به منظور بنگاهداری انجام میدهند. در واقع در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، نظامهای مالی سرمایهگذاری به این صورت پیشبینی میشود. در صندوق بازنشستگی کشوری که پیش از انقلاب اسلامی در دهه 1350 تاسیس شده، اصولاً از همان ابتدا سرمایهگذاری به صورت مناسب انجام نشده است. اکنون شاهد مدعا این است که میزان سرمایهگذاریهای ما کمتر از بودجه یک سالمان است. یعنی ارزش کل سرمایهگذاریهای ما کمتر از بودجه یک سال ماست و سود سرمایهگذاریها کمتر از شش درصد از کل بودجه سال ما را تشکیل میدهد. بنابراین در زمان خودش این کار به درستی انجام نشده و بعد هم سرمایهگذاریهای صندوق در قالب چهار شرکت سرمایهگذاری است که عمدتاً هم همه آنها به صورت مختلط (Conglomerate) بوده است. یعنی در سبد پرتفوی آنها انواع مختلفی از سرمایهگذاریها از جمله ساختمانی، هواپیما، کشتی و موارد دیگر به صورت مختلط بوده است و بعضاً با هدف بنگاهداری سرمایهگذاری کردهاند. با توجه به محدودیتهای قانون تجارتی که ما داریم این روش غلطی نیست. یعنی در خیلی از کشورها
وقتی شما کنترل ندارید نمیتوانید در میزان توزیع سود موثر باشید، چون در شرکتهای سهامی اکثریت تعیین میکند. بنابراین این سیاست، سیاست غلطی نبوده، بلکه سیاست مناسبی بوده که دنبال بنگاهداری باشند به منظور اینکه انتفاع حداکثری کسب کنند. منتها عمدتاً بنگاهداری به شکل خیلی مناسب با اصول حاکمیت شرکتی انجام نشده است. نتیجه آن شده که سرمایهگذاریها بازده بسیار بالایی نداشته باشند. اکنون بازده سرمایهگذاریهای ما از بازده سپردههای بانکی بسیار کمتر است.
در بازدههای کوتاهمدت هم در مقاطع اولیه سود آنها مطلوب نبوده که این مساله را جبران کند؟
خیر، اینطور نبوده است. در دو سه سال گذشته بازده سرمایهگذاریهای ما رشد بسیار خوبی داشته است. یعنی هر سال نسبت به سال گذشته، 20 تا 25 درصد اضافهتر داشته است. در سال 1391 و 1392 درآمد حاصل از سرمایهگذاریها در حدود کمتر از هزار میلیارد تومان بود. در سال 1394 هم که مجامع آن در سال 1395 برگزار شد، این رقم بیش از 8 /1 هزار میلیارد تومان بود. یعنی در طول دو سه سال، روند نسبتاً قابل قبولی داشته است. لیکن در قیاس با مبلغ سرمایهگذاریها، ارزش آنها و در مقایسه با سپردههای بانکی طبیعتاً این رقم، رقم کمتری بوده است.
در حال حاضر صندوق بازنشستگی کشوری، یک صندوق بسته تلقی میشود. نسبت شاغل به بازنشسته ما حدود ۹۳ درصد است. یعنی به ازای هر یکنفری که مستمری میگیرد، ۹۳ / ۰ نفر دارد کسور بیمهای میپردازد. بنابراین ما به بودجه عمومی دولت وابسته هستیم و کمکهای دولت حدود ۷۰ درصد از بودجه ما را پوشش میدهد.
وضعیت توازن هزینهها و درآمدها در صندوق بازنشستگی کشوری به چه صورت است و اینکه این صندوقها در این دوره در بازارهای مالی یا دیگر بازارها سرمایهگذاری میکنند چه وضعیتی دارند؟
درباره وضعیت صندوق بازنشستگی کشوری، درآمدهای سرمایهگذاری صندوق در قیاس با بودجه صندوق، رقم چندان بالایی نیست و چون هر سال حجم بودجه اضافهتر میشود و به واسطه افزایش رقم مستمری مستمریبگیران، این افزایش بیش از رشدی است که ما در درآمد استحصالی از سرمایهگذاریهایمان داریم، این فاصله پیوسته در حال اضافهترشدن است. در یک سبد اصلاحی برای اصلاح وضعیت صندوق چندین فاکتور پیشبینی شده است. یکی از این فاکتورها اصلاح سبد سرمایهگذاریهای ماست که از شرکتهای کمبازده خارج شویم، در سرمایهگذاریهایی که مطابق با مزیتهای کشور ماست بیشتر ورود کنیم و درآمد استحصالی خود را بالا ببریم. تشکیل هلدینگ مالی در صندوق به همین دلیل بوده است. یعنی ما برای اینکه قصد داشتیم سبد درآمدی خود را اضافه کنیم و به سمت سرمایهگذاریهای مناسبتر برویم، هلدینگ مالی تشکیل دادیم. بنابراین حضور ما در بازارهای مالی طبیعتاً بهتر خواهد بود.
اکنون پرداختیهای صندوق به مستمریبگیران بیشتر از محل ورودیهای بیمهشدههاست یا از محل بودجه صندوق یا از محل سود سرمایهگذاریها؟
در حال حاضر صندوق بازنشستگی کشوری، یک صندوق بسته تلقی میشود. نسبت شاغل به بازنشسته ما حدود 93 درصد است. یعنی به ازای هر یکنفری که مستمری میگیرد، 93 /0 نفر دارد کسور بیمهای میپردازد. کسور بیمهای هم معادل 100 درصد حقوق نیست، بلکه بخشی از درآمد فرد شاغل است. بنابراین لاجرم ما به بودجه عمومی دولت وابسته هستیم و کمکهای دولت حدود 70 درصد از بودجه ما را پوشش میدهد. نسبت شاغل به بازنشسته در صندوقهای کشورهای دیگر بیش از پنج است. خوشبختانه در سازمان تامین اجتماعی هم بیش از پنج است، اما در صندوق بازنشستگی به واسطه اینکه صندوق بسته است، یعنی ورودیها و خروجیهای آن همخوانی ندارد، استخدامهای بخشهای دولتی بسیار کم است، شغلهای دولتی بسیار کاهش پیدا کرده یا افرادی که در بدنه دولت کار میکنند نظامهای بیمهای آنها با سازمان تامین اجتماعی و دیگر صندوقهاست. در نتیجه این صندوق بسته تلقی میشود و نسبت شاغل به بازنشسته در آن بسیار پایین است.
استراتژیهای صندوق برای استفاده بهتر از داراییهایش چیست؟ از چه راههایی میتوان این سرمایهگذاریها را بهینه کرد؟
ما در 187 شرکت سرمایهگذاری بالای یک درصد سهم داریم و در حدود 70 شرکت از این 187 شرکت سهم سرمایهگذاری ما زیر 10 درصد است و هیچ کرسیای نداریم؛ یعنی نمیتوانیم در هدایت آن شرکت یا توزیع سود آن هیچ تصمیم موثری بگیریم. در حدود 60 شرکت ما صاحب کرسی هیاتمدیره هستیم اما اکثریت نیستیم؛ یعنی در واقع در تصمیمگیریها دخالت داریم ولی ممکن است خیلی مواقع دخالت موثر نداشته باشیم. از این 60 شرکت، عمدتاً شرکتها در خانواده وزارت رفاه هستند و برادر بزرگتر ما سازمان تامین اجتماعی در آنجا حاکمیت دارد و آنها دارند اداره میکنند و ما تاثیر زیادی در آن نداریم. بر اساس ارزیابی ما ارزش این پرتفوی بیش از دو هزار میلیارد تومان است اما پراکنده است. ما اینها را در هلدینگ مالی خود منسجم کردیم و با ماموریت حفظ ثروت صندوق و سپس افزایش سودآوری و استفاده از عواید حاصل از فروش و جابهجایی این سهمها در سرمایهگذاریهای جدید منطبق با مزایای کشور و طرحهای توسعه و ابزارهای مالی، اقدامات و پیشبینیهای لازم را انجام دادهایم. یکی از این اقدامات ما پیشبینی سرمایهگذاریهای جدید است که پلیپروپیلن جم یکی از اینهاست که خریداری شده است. در
مسجدسلیمان هم در حوزه پتروشیمی سرمایهگذاری انجام شده است. عواید این اقدامات هست، عواید خود شرکتها هم وجود دارد. بیمه ملت را نیز برای بازنشستگان از محل این سهمها و عواید آن خریداری کردیم که رقم قابل توجهی پرداخت شد. به 130 هزار نفر برای هر نفر 700 هزار تومان وام قرضالحسنه داده شد که رقم با یک حساب سرانگشتی حدود 90 میلیارد تومان میشود که از محل همین سهمهای جزئی بوده که در هلدینگ مالی انجام شده است. ابزارهای مالی مناسبی دارند که روی آن دارند کار میکنند. لیزینگ را راه انداختند و کارهای مناسبی انجام دادند که امیدواریم با کسب درآمد بیشتر، این سیاستی که اتخاذ شده را بهدرستی اجرا کنیم.
اوراق بدهی چقدر در این سرمایهگذاریها نقش دارند؟
درباره اوراق بدهی دوستان ما در هلدینگ مالی دارند کارهایی انجام میدهند و انشاءالله برای طرحهای مناسب صندوق، منتشر خواهند کرد که از آن محل هم ما بتوانیم هم پروژههای خود را پیش ببریم و هم انشاءالله به کسب درآمد آتی برسیم.
یعنی اکنون در عمل بیشترین تمرکز روی سرمایهگذاری در بخش سهام است؟
فعلاً تمرکز ما روی سهام است و چند حوزه دیگری که به آنها اشاره کردم. در واقع تمرکز ما بر روی بازار سرمایه است.
صندوقهای بازنشستگی چقدر میتوانند روی بازارهای سهام اثرگذار باشند؟
صندوقهای بازنشستگی به دلیل توان مالی بالقوهای که دارند و به خاطر ارزش داراییهایی که دارند در همه جای دنیا ابزاری بسیار مناسب برای توسعه هستند. در بسیاری از کشورها سرمایهگذاریهای زیربنایی را در بخشهای مهمی مثل خطوط کشتیرانی، احداث بنادر، احداث راهها، احداث راهآهن و موارد دیگر صندوقهای بازنشستگی با توان مالیشان انجام میدهند. ما هم در اینجا چند آزادراه از جمله آزادراه امیرکبیر یا آزادراه تبریز-ارومیه را داشتیم. صندوقهای دیگر بازنشستگی هم در این مقولهها حضور دارند اما اینها میتوانند جدا یا با هم یک ابزار بسیار بزرگ در دست دولتها باشند که با استفاده از آنها کارهای زیربنایی توسعه را انجام دهند. یکی از مزیتهای صندوقها همین توان آنها برای انجام کارهای زیربنایی است.
با توجه به شرایط فعلی صندوقهای بازنشستگی فکر میکنید این امکان برای آنها وجود دارد که دولتها از این ظرفیت برای انجام پروژههای زیربنایی استفاده کنند؟
بله، این ظرفیت وجود دارد. البته من نمیخواهم بگویم سرمایهگذاری در گذشته به صورت صحیح انجام نشده، شاید در برخی از پروژهها کار درست هم بوده است یا در بعضی از بخشها از مزایایی استفاده شده و به عنوان مثال در شرایطی سریع سهمی را گرفته یا به عنوان طلب از دولت خریدهاند. به هر ترتیب نمیتوان گفت همه اقدامات گذشته نادرست بوده است.
در مجموع فکر میکنید وضعیت کنونی صندوقها به گونهای هست که بتوانند در پروژههای زیربنایی مشارکت داشته باشند؟
ما از این پس باید یک استراتژی خیلی مناسب و یکنواخت داشته باشیم که چنین استراتژیای در حال تدوین است. برای تدوین استراتژی هم از مشاورهای خیلی خوبی استفاده کردهایم. ما با این اقدام، سرمایهگذاریها را جهت میدهیم. این جهتدهی سرمایهگذاریها به نحوی است که در آینده درآمد آتی درآمد مناسبی برای پوشش بخشی از نیازهای مالی صندوق باشد.
در صندوق بازنشستگی کشوری از همان ابتدا سرمایهگذاری مناسب انجام نشده است. اکنون میزان سرمایهگذاریهای ما کمتر از بودجه یک سالمان است. یعنی ارزش کل سرمایهگذاریهای ما کمتر از بودجه یک سال ماست و سود سرمایهگذاریها کمتر از شش درصد از کل بودجه سال ما را تشکیل میدهد.
با توجه به تغییرات جمعیتی که برای سالهای آینده پیشبینی میشود، استراتژی کلی صندوقهای بازنشستگی چیست؟ قرار است تمرکز برای سرمایهگذاری در چه حوزههایی بیشتر باشد؟
در زمینه امید به زندگی ایرانیان اتفاقهای خیلی خوبی افتاده است. این اتفاقها از جهت اینکه امید به زندگی در کشور ما بیشتر شده، اتفاق خوبی است اما همین اتفاقهای خوب بار مالی مضاعفی برای صندوقها دارد. بنابراین توجه کردن به وضعیت درآمدی صندوقها و تامین منابع آنها اهمیت زیادی دارد. اکنون حدود هفت درصد بودجه کشور را کمک به صندوقها تشکیل میدهد اما چنانچه این روند با همین وضعیت ادامه یابد؛ یعنی افزایش هزینههای ناشی از افزایش میزان مستمریها بیشتر از ورودیها باشد، ممکن است در 30 سال آینده این رقم بسیار فراتر از هفت درصد باشد. یعنی بخش قابل توجهی از بودجه عمومی دولت صرف کمک به صندوقها شود، خصوصاً صندوق بازنشستگی کشوری که اکنون هم از بودجه عمومی دولت سهمی دریافت میکند. بنابراین حتماً باید سبدی از چندین نوع اقدام، استراتژی و اصلاح در بدنه صندوق اجرا شود که بخشی از آن هم اصلاح وضعیت درآمدی و سرمایهگذاریهای صندوقهاست. این بخش همزمان و همگام با اجرای کل این سیاستها و تعیین راههای بسیار مناسب دنبال میشود. ما اصلاح وضعیت سرمایهگذاریها را در یک سبد و با یک مشاور بینالمللی خوب شروع کردهایم و میکوشیم وضعیت
را بهبود دهیم. تمرکز ما فعلاً روی بازار سرمایه است. ما اکنون بخشی از داراییهای خود را وارد بازار سرمایه کردهایم و قصد داریم عمده شرکتهای ما وارد این بازار شوند، سهام آنها قابلیت خرید و فروش داشته باشد و بتوانیم همزمان سبد سرمایهگذاری خود را هم اصلاح کنیم. البته این بخشی از سیاستهای کلی است و سهم آن هم زیاد نیست. در واقع نمیتوانیم توقع داشته باشیم تغییرات و اصلاح سرمایهگذاریها بتواند پاسخگوی همه این مسائل باشد.
بخشهای دیگر این مجموعه که اشاره کردید از چندین نوع اقدام، استراتژی و اصلاح تشکیل شده چیست؟
تصمیمهایی در محیط خارج از صندوق طی سالهای گذشته بر صندوق اثر گذاشته و در کنار آن، تغییر شرایط زندگی و قوانین مرتبط هم بر صندوق تاثیراتی داشته است. این اثرات خیلی قابل توجه است و شاید میزان این اثرات به چند صد هزار میلیارد تومان به صورت واقعی در سالهای گذشته برسد. این چند صد هزار میلیارد تومان هرکدام حاصل یک تصمیم است. حدود 27 تصمیم است که تاثیراتی گذاشته است. بعضی از این تصمیمها باید اصلاح شود. وضعیت محیطی ما تغییر کرده، امید به زندگی ما افزایش یافته و شرایط زندگی مردم نسبت به گذشته متفاوتتر شده که هرکدام از اینها اثرات محیطی بر صندوقها میگذارد. بعضی از آن تصمیمها باید تعدیل شوند. بخشی از آنها به سیاستها برمیگردد و بخشی دیگر به قوانین و اثرات آن مرتبط است. ما داریم کاری میکنیم که این اثرات قوانین به مبادی ذیربط و از طریق وزارتخانه مربوطه به هیات دولت گزارش شود تا در هیات دولت تصمیمگیری شود یا چنانچه در ید دولت نباشد و مقام تصمیمگیرنده مجلس شورای اسلامی باشد، قوانین جایگزین در نظر بگیرند. ما در حال تهیه گزارشی هستیم که در آن همه این تصمیمها و خواستهها وجود دارد. ما این موارد را به بزرگان
میدهیم، آنها مطالعه میکنند تا انشاءالله تصمیم درستی بگیرند که اثرات مثبتی بر آینده صندوق بگذارد.
یعنی هم قوانین فعلی باید اصلاح شوند و هم متناسب با تغییرات محیطی قوانین جدیدی وضع شود؟
بله، خواسته ما دقیقاً همین موارد است اما چون در دست بررسی است، اکنون روی تکتک این موضوعات بحث نمیکنم تا پایان سال 1395 گزارش اولیه آماده و ارائه شود.
پیشبینی شما از آینده صندوقها و مشخصاً سرمایهگذاری در صندوقها چیست؟
آینده صندوقها، آینده ملی است؛ یعنی این صندوقها جاهایی هستند که تکتک ما به عنوان یک ملت واحد با آن سروکار داریم. همه ما بعد از اتمام دوران اشتغال، بازنشسته خواهیم بود و به همین دلیل میتوان گفت مساله صندوقها، مساله ملی است و به همه دولتها و همه آحاد جامعه ربط دارد. صندوقها یک ابزار توسعه بسیار مناسب هستند که به واسطه ماهیتشان که مجتمعی از کسور بیمهای محسوب میشوند و توان نقدینگی مناسبی دارند، ابزار مناسبی برای توسعه محسوب میشوند. انشاءالله در سیاستگذاریهای آتی حتماً از آنها استفاده خواهد شد. ما راهی نداریم جز اینکه توجه کنیم توسعه کشور از طریق بنگاههای بزرگ ملی عامالمنفعه میسر است که صندوقها جزئی از آنها محسوب میشود.
دیدگاه تان را بنویسید