تاریخ انتشار:
سیدعلی حسینی از برنامههای جدید بورس انرژی میگوید
بمب انرژی بورس
سیدعلی حسینی میگوید: بورس انرژی در سه سال گذشته، ساختارهای سنتی کشف قیمت، فروش، بازاریابی و تامین مالی را در حوزه انرژی کشور تغییر داده و به ساختارهای مدرنی مثل بورس نزدیک کرده است.
بورس انرژی، اکنون تنها سه سالش است. روزبهروز دارد بزرگتر میشود و قد میکشد. البته هنوز راه زیادی در پیش دارد که به یک نوجوان و بعد هم انسان بالغ و کامل برسد؛ اما به جرات میتوان گفت نسبت به همسن و سالانش، جلوتر است. به هر حال اکنون بورس انرژی باید کمکم گام بردارد تا به دوران بلوغ خود نزدیک شود. این در حالی است که در حال حاضر، برنامهریزیهایی میشود که این گامها زودتر برداشته شده و به مقصد اصلی نزدیکتر شود. سیدعلی حسینی، مدیرعامل بورس انرژی میگوید اکنون این بورس تخصصی، در حال زمینهسازی برای تامین مالی متقاضیان است.
اگر بخواهیم به بررسی وضعیت بورس انرژی بپردازیم؛ نباید این نکته را از یاد برد که بورس انرژی، یک بورس نوپا و جوان در ایران است. میخواهیم بدانیم چقدر توانسته در فضای رقابتی که وجود دارد، تاثیرگذار باشد. تحلیل شما بهعنوان کارشناس ارشد بازار سرمایه و مدیرعامل بورس انرژی ایران از وضعیت کنونی این بورس نوپا چیست؟
از نظر من اتفاقی که در بورس انرژی طی سالهای اندک فعالیت آن رخ داده، بسیار حائز اهمیت است، چراکه یکسری ساختارهای سنتی را به هم ریخته و تغییر داده است، به عبارت دیگر، بورس انرژی اصولاً راه جدیدی را برای بازار و حوزه انرژی کشور باز کرده که این خود، یک گام مهم است. کارهایی که در بورس انرژی انجام شده، همه از جنس پایهگذاری و بنیانگذاری است و نهادسازی در اقتصاد ملی را پیگیری میکند که این موضوع مهمی است. در اینجا به چند مورد از این ریلگذاریها اشاره میکنم. تا قبل از راهاندازی بورس انرژی، در خصوص کالایی همچون برق نگاهی که وجود داشت، این بود که برق یک خدمت است و دولت، باید به هر قیمتی که شده آن را در اختیار مصرفکنندگان قرار دهد؛ ولی اکنون سه سال است که بازار برق در بورس انرژی راهاندازی شده و تمامی نیروگاههای خصوصی و حتی خیلی از دولتیها در این بازار پذیرفته شدهاند و تمامی شرکتهای توزیع نیز به نمایندگی از مصرفکنندگان نهایی در این بازار حضور دارند و بهتدریج هم این بازار گسترش خواهد یافت، به نحوی که ما امیدواریم تا پایان امسال، اولین معامله بین یک مصرفکننده بزرگ و یک نیروگاه را در بورس انرژی شاهد باشیم.
یعنی علاوه بر اینکه اکنون شرکتهای توزیع به نمایندگی از مصرفکنندگان خرد، در این بازار فعالیت دارند، مصرفکنندگان بزرگ مثل صنایع نیز در این بازار فعال خواهند شد. حوزه دیگر، عرضه فرآوردههای نفتی در بورس است که در کشور البته در سالهای گذشته، این بازار یک بازار سنتی بوده؛ ولی ما در سه سال گذشته، توانستیم تمامی فرآوردههای ویژه پالایشگاهی را در بورس انرژی عرضه کنیم. در عین حال، به موازات این، معاملات فرآوردههای اصلی نیز مثل نفت سفید، نفت گاز، نفت کوره و همچنین میعانات گازی شروع شده و طی هفتههای گذشته، دومین محموله 35 هزار تنی نفت کوره را که شرکت ملی نفت عرضه کرده و معامله انجام شده بود، کلیه مراحل تسویه مالی و بارگیری آن نیز انجام گرفته است. حوزه کار دیگری که بورس انرژی توانسته ساختارها را تغییر دهد و راه را برای معاملات ابزارهای نوین مالی باز کند، تامین مالی تولیدکنندگان بزرگ برق و تولیدکنندگان فرآوردههای نفتی به صورت مستقیم از بازار سرمایه است. به این معنا که ما برای شرکت ملی نفت ایران، امکان انتشار اوراق سلف را فراهم کردیم که تامین مالی را برای برخی پروژهها انجام دهد؛ نمونه دیگر آن هم تامین مالی برای
پروژه بنزینسازی ستاره خلیجفارس و همچنین برای نیروگاههای بزرگ مثل نیروگاه سنندج نیز این امکان فراهم شده است؛ در حوزه تامین مالی نیز که در گذشته یا از طریق فاینانس خارجی یا تامین مالی از شبکه بانکی صورت میگرفته، بورس انرژی این ساختار را شکسته و امکان تامین مالی از بازار سرمایه را برای پروژهها فراهم کرده است. یعنی تحلیل اصلی که میتوان در مورد بورس انرژی داشت، این است که در سه سال گذشته، ساختارهای سنتی کشف قیمت، فروش، بازاریابی و تامین مالی را در حوزه انرژی کشور تغییر داده است و سعی کرده ساختارهای نو را جایگزین آن کند.
بورس انرژی در سه سال گذشته، ساختارهای سنتی کشف قیمت، فروش، بازاریابی و تامین مالی را در حوزه انرژی کشور تغییر داده و به ساختارهای مدرنی مثل بورس نزدیک کرده است.
در مجموع، زیرمجموعههای دولت و وزارتخانهها چقدر تمایل به استفاده از ابزاری به اسم بورس انرژی دارند؟ بهخصوص اینکه حوزههای انرژی در ایران، اکثراً حاکمیتی بوده و در اختیار دولت و مجموعههای دولتی قرار دارند. آنها چقدر استقبال میکنند از اینکه وارد بورس شده و فضای رقابتی را تجربه کنند؟ بهعنوان مثال روی نرخ محصولاتی همچون پتروشیمی و ورود آن به بورس، در دولت خیلی بحثهای جدی بین وزرا درمیگیرد؟
به لحاظ مفهومی چون ساختار بورس، یک ساختار مدرن بینالمللی است که تجربه جهانی بر روی آن وجود دارد، با برگزاری جلسات و فرهنگسازی و آموزش، تقریباً نگاهها را میتوان تغییر داد و البته این تغییر رخ داده و سطح تعامل ما هماکنون با وزارتخانههای نفت و نیرو، در عالیترین سطح است؛ ولی از لحاظ تکنیکی و عملیاتی، چون وزارتخانههای دولتی، ساختار بزرگی دارند و کارها شکسته است، هر فردی بخش کوچکی از کار را انجام میدهد و همین امر، مانع بزرگی است و کار هماهنگی با دستگاههای دولتی به دلیل عریض و طویل بودن آنها و شکسته شدن اختیارات تصمیمگیری در آن ساختار بزرگ، کار سختی است و هماهنگی هم راحت به نظر نمیرسد؛ ولی به نظر میرسد توانستهایم بر این مشکل فائق آییم و به لحاظ تکنیکی نیز دستاوردهایی که اشاره شد، عملیاتی و اجرایی شده است. شما بزرگترین نوع یک فروش فرآورده صادراتی در شرکت ملی نفت را که عرضههای 35 هزار تنی نفت کوره صادراتی است؛ در بورس انرژی شاهد هستید که فروش دومین محموله آن نیز به اتمام رسیده و اجرایی شده و کار تسویه و تحویل آن هم صورت گرفته است و این برای ما خیلی مهم است.
خود بخش خصوصی چقدر از این شفافیت استقبال میکند؟
بسیار زیاد.
به هر حال خیلی اوقات بحثهایی که روی قیمتگذاری در بورس رخ میدهد که البته در ایران، فقط مختص به بورس انرژی هم نیست، متمرکز بر روی قیمتهای پایه یا قیمتهای عرضه شده است که از دیدگاه بخش خصوصی، ممکن است کارشناسی نباشد و هماهنگی بین عرضهکنندگان عمده صورت گیرد.
ما در بورس انرژی از روز اول تلاش کردیم بر سازوکارهای بازاری تکیه کنیم. بهعنوان مثال، نرخ ارزی که فروشندگان برای تبدیل قیمتهای دلاری به ریالی استفاده میکنند، نرخ ارز بازار است و از سامانه «سنا ریت» استفاده میکنند که کاملاً شفاف است و هم خریدار و هم عرضهکنندگان میتوانند در لحظه، قیمت ارز را مشاهده کنند. در این میان باید توجه داشت که مبنای بورس انرژی نیز عرضههای صادراتی بوده و نیمی از ارزش معاملات آن، مربوط به صادرات کالاست و قیمت پایه کالاها نیز، مرجع بینالمللی دارد. ضمن آنکه میتوان گفت برای تامین نیازهای داخلی هم بهجز دوتا سه فرآورده مشکل خاصی نداریم.
در حال حاضر، ۱۰ درصد ارز فروشهای بورس انرژی، محصولاتی است که شرکت ملی گاز و شرکت ملی نفت انجام میدهند و ۹۰ درصد در دست بخش خصوصی است.
استقبال سرمایهگذاران خارجی و خریداران بینالمللی را در چه فضایی تجربه میکنیم؟
استقبال سرمایهگذاران خارجی و خریداران بینالمللی از معاملات بورس انرژی بسیار بالاست. بر این اساس، تاکنون 143 شرکت خارجی در بورس انرژی کد معاملاتی گرفتهاند که بیش از نیمی از آنها، در سال 95 اقدام به اخذ کد کردهاند و در بین اینها، بزرگترین شرکتهای نفتی دنیا هم حضور دارند. این نشان میدهد بورس انرژی ایران مورد پذیرش بینالمللی قرار گرفته است. در عین حال، ما به 13 کشور، فرآوردههای نفتی را صادر میکنیم که تمامی کشورهای همسایه ما نیز جزو این خریداران فرآوردههای نفتی ایران هستند.
به لحاظ ارائه کد سهامداری به خریداران خارجی، مشکل عمدهای وجود ندارد؟
هیچ مشکلی نیست و خیلی راحت کد معاملاتی داده میشود.
اگر بخواهیم بورس انرژی ایران را با همتایان خود در منطقه و حتی دنیا مقایسه کنیم، فکر میکنید چه گامهای دیگری باید برداشته شود تا این بورس بهعنوان یک بورس بینالمللی در منطقه و دنیا حرف برای گفتن داشته باشد؟
هماکنون نزدیک به نصف ارزش معاملات در بازار فیزیکی بورس انرژی مربوط به فروشهای صادراتی است و ما عملاً یک بورس بینالمللی هستیم؛ حتی در یکسری کارها نیز در میان بورسهای انرژی پیشرو هستیم؛ به این معنا که در اکثر بورسهای انرژی دنیا، معاملات بر روی معاملات کاغذی متمرکز شده که در ایران اینطور نیست. البته دلیل هم دارد. اولین دلیل آن است که کشورهای دنیا، منعی برای انجام معاملات کاغذی به لحاظ فقهی ندارند و نکته دوم برخی از آنها به لحاظ دسترسی به کالای فیزیکی، محدودیت دارند؛ اما ایران به دلیل اینکه بیشترین ذخایر نفت و گاز را داشته و دسترسی به این کالاها دارد و البته به لحاظ فقهی نیز اجازه معاملات صرفاً کاغذی داده نمیشود، بخشی از کارها در بورس انرژی را توسعه داده است؛ یعنی اگر کسی واقعاً خریدار و تحویلگیرنده کالا باشد، میتواند در بورس انرژی ایران معامله کرده و کالای خود را تحویل بگیرد که این موضوع از ویژگیهای مثبت بورس انرژی است. مشکلاتی که ما داریم یکی از آنها قوانین و مقررات دست و پاگیر است که به هر حال در حوزه انرژی بهخصوص فرآوردههای نفتی و برق، قوانین متعددی وجود دارد که دست و پای فعالان بازار را
میبندد و دستگاههای دولتی نیز به هر حال باید در آن چارچوب کار کنند. نکته دیگر، محدودیتهای ایران در بحث نقلوانتقالات ارزی است. کماکان ما هنوز مشکلاتی داریم ولی به نظر من همانطور که تجربه نشان داده این مشکلات بهتدریج در حال رفع شدن است؛ بنابراین اگر این دو مانعی که گفتم برطرف شود، یعنی قوانین تسهیل شده یا قوانین جدیدی وضع شود و تعاملات بانکی نیز تسهیل شود، میتوان گفت مشکلی در بینالمللی شدن به معنای واقعی نداریم؛ همانطور که اکنون نیز یک بورس بینالمللی به شمار میآییم. البته ما اصلاح قوانین و مقررات و وضع قوانین جدید را هم دنبال میکنیم.
در شرایط فعلی کار نقلوانتقالات پول خریداران به چه شکلی است؟
از طریق بانکها انجام میشود، ولی نقلوانتقال حجم بالا سخت است. یعنی وقتی میخواهیم محمولههای بزرگ را معامله کنیم، ارزش آنها به لحاظ دلاری بسیار بالاست و نقلوانتقال پول برای این معاملات سخت میشود. یکی از راهکارها تسویه معاملات بهصورت ریالی است که هماکنون مورد استفاده قرار میگیرد.
با توجه به اینکه ایران رشد بسیار خوبی را در چند ماه اخیر در مورد فروش نفت داشته است، سهم بورس انرژی به نسبت بزرگ شدن کیک فروش نفت، بیشتر شده است؟
بیشتر شده است؛ ولی نه آنطور که ما انتظار داریم. البته ما در این فاصله توافقات خوبی را با وزارت نفت داشتیم که سهم آنها در معاملات بورس افزایش یابد و بخشی نیز در شرف انجام است.
آیا قانون خلأهایی دارد که بتوان با پر کردن آن، نقش بورس انرژی در معاملات نفتی را پررنگتر کرد؟
در فروش نفت خام و سایر فرآوردههایی که دست شرکتهای دولتی است، قوانین زیادی وجود دارد. و اینها تا حدودی، دست و پای عرضهکنندگان و شرکت ملی نفت را بسته است، ولی ما سعی کردیم با کمک وزارت نفت در این فاصله، مصوباتی داشته باشیم که کار را تسهیل کند و البته این، یک روند دائمی است و ما سعی میکنیم با مشارکت در قانونگذاری و وضع مقررات، جایگاه بورس را در بازار انرژی تقویت کنیم.
در دورهای در دولت قبل، بحث فروش نفت از سوی بخش خصوصی مطرح بود اما با پروندههایی که پیش آمد، روند کند شده و با ترس و لرز انجام میشود. آیا این امکان وجود ندارد که مکانیسم بورس به نحوی تعریف شود که بخش خصوصی وارد فروش نفت خام شود؟
بخش خصوصی مالک نفت نیست، نفتی در تملک ندارد که بفروشد. سایر فرآوردهها را اما بخش خصوصی میفروشد. وقتی پالایشگاه، نفتا میفروشد، فرآورده نفتی باارزشی است که عرضه میشود. همچنین نفت سفید و نفت گاز نیز به فروش میرسد؛ ولی بهطور مشخص نفت خام، انحصار فروش دارد و بخش خصوصی نمیتواند دخالتی در آن داشته باشد؛ مگر اینکه به صورت دستدوم باشد، یعنی محمولهای را در بورس خریداری کرده و دوباره بفروشد. الان 10 درصد معاملات بورس انرژی، فروشهایی است که شرکت ملی گاز و شرکت ملی نفت انجام میدهند و 90 درصد مابقی را، پالایشگاههای خصوصی به دست گرفتهاند؛ ولی در صورتی که شرکتهای دولتی، فعال شوند، سهم آنها زیاد خواهد بود؛ اگرچه در حال حاضر اینطور نیست.
تاکنون ۱۴۳ شرکت خارجی در بورس انرژی، کد معاملاتی گرفتهاند که بیش از نیمی از آنها، در سال ۹۵ اقدام کردهاند و در بین اینها، بزرگترین شرکتهای نفتی دنیا هم حضور دارند.
با توجه به اینکه عرضهکننده عمده نفت باز هم دولت است، مکانیسم نظارتی به چه صورتی است که قیمتها در یک فضای رقابتی اعلام شود؟
این نظارت وجود دارد و مقررات ما برای عرضهکنندگان کوچک و بزرگ مثل شرکت ملی نفت، یکسان است.
برگردیم به حوزه تامین مالی از بورس انرژی. البته شما اشاره کوچکی داشتید. برنامههای جدی برای توسعه حضور بورس انرژی در تامین مالی چیست؟
ما در واقع در حال حاضر ابزاری که استفاده میکنیم، سلف موازی استاندارد است که یک ابزار دوگانه به شمار میرود که مبتنی بر کالاست و با توجه به اینکه روی آن اختیار خرید و اختیار فروش هم، نهاده شده، مدیریت ریسک را هم برای ناشر و هم برای سرمایهگذار فراهم میکند. علاوه بر آن، از سه سال قبل راهاندازی صندوق پروژههای انرژی را پیگیری کردهایم که خوشبختانه در مورد برق به سرانجام رسیده و تا قبل از پایان امسال، اولین صندوق پروژه برق کشور پذیرهنویسی عام خواهد شد. در این میان تلاش شده تا همین قالب را برای حوزه نفت نیز استفاده کنیم؛ چراکه مهم طراحی بوده که اکنون این اقدام صورت گرفته و عملیاتی هم شده؛ ضمن اینکه اشکالات آن نیز استخراج شده است.
چه جذابیتی ایجاد کردید که این رغبت به وجود آید تا تامین مالی از سمت بورس باشد؟
این اوراق، مثل اوراق مشارکت سود میاندوره ندارد. پس برای ناشر خوب است و ریسک ناشر نیز با در اختیار داشتن اختیار خرید، تحت مدیریت قرار میگیرد؛ از سوی دیگر، چون سرمایهگذار اختیار فروش دارد، ریسک وی نیز پوشش داده میشود و همچنین، نقلوانتقالات آن معاف از مالیات است. از سوی دیگر، چون در بورس معامله میشود، شبکه بازاریابی خیلی قوی پشت آن است که این برای ناشر هم بسیار مهم است؛ به این معنا که اوراقی که عرضه میکند، دارای یک شبکه بازاریابی بزرگ است؛ پس همه این مزایا را در اوراق دیدهایم.
خیلیها عنوان میکردند که به دلیل پایین بودن حجم معاملات بورس انرژی به نسبت سایر بورسها، این بازار باید در سایر بورسها ادغام شود. با چنین ایدهای موافق هستید؟
ببینید بورسهای انرژی، بورس تخصصی به شمار میآیند و شکلگیری بورس انرژی ایران به صورت مستقل نیز بر همین اساس بوده است. ویژگیهای خاص کشور ایران به لحاظ برخورداری از ذخایر فراوان نفت و گاز و توسعه صنعت نفت کشور ایجاب میکند که بورس انرژی بهعنوان یک نهاد استراتژیک در نظر گرفته شود و با هدف اثرگذاری بر بازار جهانی نفت و صیانت از داراییهای نفتی کشور بیش از پیش مورد حمایت و تقویت قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید