تاریخ انتشار:
چالشهای ناشی از اعتیاد به نفت در دولت مادورو ادامه مییابد؟
ساختار نفتی ونزوئلا در دولت چاوس
هرگونه بررسی ساختار رژیم ونزوئلای امروز بدون پرداختن به مقوله نفت اساساً ناممکن است
آنچه مربوط به تهدیدهای فرامنطقهای برای ونزوئلا شد، وابستگی به نفت و درگیریهای بعدی بود که با این شرکتها ایجاد کرد. وابستگی به نفت در اقتصاد این کشور همچنان ادامه دارد و یکسوم تولید ناخالص داخلی و حدود 80 درصد درآمد صادراتی و بیش از نیمی از درآمد عملیاتی دولت را تشکیل میدهد. از سال 1999 میلادی به دلیل محدودیت اعمالشده توسط اوپک در محیط اقتصادی این کشور تغییراتی ایجاد شد. تا قبل از روی کار آمدن چاوس، ونزوئلا یکی از متخلفترین اعضای اوپک شناخته میشد، اما پس از به قدرت رسیدن وی به دلیل داشتن دیدگاههای مبتنی بر همکاری نقش اوپک مجدداً احیا شد و استراتژی ونزوئلا، تقویت و همکاری همهجانبه با اوپک بوده است. در سال اولیه به قدرت رسیدن چاوس در سال 1998 میلادی قیمت نفت کاهش بیسابقهای پیدا کرد و وزارت نفت ونزوئلا، مکزیک و عربستان سطح تولید نفت خود را کاهش دادند که این امر منجر به افزایش بهای نفت تا سقف هر بشکه 30 دلار شد. پیگیری و نقش فعال ونزوئلا موجب احیای نقش اوپک در جهان شد. هوگو چاوس در دوره ریاست خود برای فائق آمدن بر مشکلات سیاسی داخلی، نیازمند کسب عواید گستردهتری از نفت بوده است؛ این کشور به طور مرتب تقاضای افزایش بهای نفت را داشته و آخرین آن تقاضا برای نفت 100 دلاری بوده است. این پیشنهادها در واقع همواره بازتابی از نگرانیهای رو به رشد حکومت در زمینه اوضاع وخیم اقتصادی بوده است. چاوس حتی استراتژی خود را با اعتماد به کنترل فرآوردههای نفی اوپک پیش برده است. یکی از سیاستهای او در صنعت نفت تصویب قانون اساسی جدید و قانون هیدروکربن در سالهای 2000 تا 2001 میلادی بود که محدودیتهایی جدی در امر سرمایهگذاری همه قراردادها ایجاد کرد. پس از تصویب این قانون چاوس اعلام کرد همه قراردادهای شرکت نفت ونزوئلا با شرکتهای خارجی باید بازبینی شود و این شرکتها باید با پرداخت مالیات جدید محدودیتهای اعمالی را بپذیرند. به واقع در حوزه استراتژی نفتی این کشور، عربستان سعودی، ایالات متحده، مکزیک و روسیه نقش دارند که هر یک درصدد کسب منافع خود هستند. سپس استراتژی هوگو چاوس فشار بر شرکتهای نفتی آمریکایی و تغییر بازار صادرات از آمریکا به سایر کشورها مانند چین شد. رافائل رامیرز، وزیر وقت انرژی ونزوئلا اعلام کرد دولت این کشور در مفاد 33 قرارداد نفتی که از سال 1990 میلادی تاکنون امضا شده است، تجدیدنظر خواهد کرد تا سودآوری آن برای ونزوئلا اثبات شود. همین موارد موجب کاهش فعالیتهای تولیدی و استخراجی و توقف مذاکرات شرکتهای آمریکایی نظیر هاروست از ایالات هوستون و کونوکورفیلیپس شد. هوگو چاوس سپس حق امتیاز دریافتی از شرکتهای نفتی را به سه برابر افزایش داد. حتی نیویورکتایمز از اتحاد استراتژیک ونزوئلا با ایران و چین برای تحت فشار قرار دادن شرکتهای نفتی آمریکایی فعال در این کشور خبر داده بود. این استراتژی را میتوان یکی از عوامل افزایش بهای جهانی نفت دانست. در جهت اجرای کاهش وابستگی این کشور در سیاست خارجی فعالانه خود تلاش داشته است تا دیگر بازیگران جهانی را وارد جریان منافع اقتصادی کند. دیدار گسترده چاوس در تابستان 2006 تا 2008 از کشورهای ایران، سوریه و... و انعقاد پیمانهای متعدد دوجانبه تجاری، بازرگانی نشانگر تاثیر این کشور بر معادلات جهانی است. ونزوئلا در پاییز 2006 اقدام به توزیع نفت رایگان در بین فقرای شهرهای ایالات متحده کرد. هدف چاوس از طرح رایگان نفت به مستمندان چه بود؟ او از طریق شرکت «سیتجو» که یکی از کمپانیهای فرعی شرکت نفت ونزوئلاست نفت را رایگان به مستمندان میداد. در واقع هدف اصلی این بود که نشان دهد دولت بوش توجهی به بهبود وضع طبقه بینوا و مستمند ندارد و این اقدام هم نوعی چالش با بوش به شمار میرفت. چاوس همچنین در داخل کشور یک سلسله اقدامات اصلاحی عمیق ایجاد کرد که از حوزه ارتش تا شوراهای محلی را دربر میگرفت و بدون شک این اصلاحات مرهون درآمد نفتی کشور بوده است. چاوس معتقد بود فقر در کشور تنها با اعطای قدرت به فقرا از بین میرود. زیربنای تمام اصلاحات چاوس در برنامههای فرهنگی- سیاسی- اجتماعی- اقتصادی تماماً متکی به درآمد سرشار نفتی بود که عاید خزانه آن کشور شده است. حتی فعالگرایی در سیاست خارجی و اعتماد به نفس چاوس در ارتباطات بینالمللی به نحو عمدهای با جریان درآمدهای نفتی ارتباط داشت. اعتماد به نفس چاوس آنچنان گسترده بود که با اهرم نفت شرکتهای چندملیتی را به استیصال رساند. توهین پادشاه اسپانیا در اجلاس 21 سانتیاگوی شیلی را با تهدید به اخراج ریسپول اسپانیا در صورت رای آوردن راستگرایان پاسخ داد و در داخل کشور قدرتمندانه همگام با کارگران معتقد به سوسیالیسم قرن 21 شعار hands off Venezuela را میداد. به واقع بهکارگیری اقتدار در داخل و فعالگرایی در خارج مرزها مرهون اتکا به درآمد نفت بود. بر همین مبنا چاوس با انتقاد از سیاستهای ایالات متحده به کشورهای منطقه اطمینان داده است 100 سال نفت آنها را تامین خواهد کرد. او یک بار گفته بود نفت قبلاً در اختیار ایالات متحده بود اما حالا در اختیار مردم است. چاوس حتی با استناد به اهرم انرژی به سرمایهگذاری گسترده با سایر کشورها دست زده است. از جمله آن انعقاد قراردادهای استراتژیک با پتروپارس جمهوری اسلامی، ایجاد شرکت سرمایهگذاری مشترک با بلاروس مبنی بر تولید سالانه 900 هزار تن نفت در ونزوئلا و اعلام طرح پترو کارائیب در منطقه است. چاوس طبق طرح پترو کارائیب نفت را با قیمت ارزان و با وامهای بلندمدت در اختیار کشورهای حوزه دریای کارائیب قرار میداد که با استقبال کشورهای منطقه مواجه شد. همچنین گسترش برنامههای پیمان مرکوسور نیز تا حدودی به حمایت درآمد ونزوئلا نیاز دارد تا موفق شود. چاوس حتی پس از پیدا شدن ذخایر عظیم نفتی در برزیل از عضویت احتمالی این کشور در اوپک حمایت کرد. البته در دو مقطع از تاریخ تحولات جدید چاوس به خوبی توانست بحران را مدیریت کند. در جریان اعتصاب دسامبر 2002 و ژانویه 2003 که مدیران شرکت نفت ونزوئلا در همراهی و همکاری با اپوزیسیون قصد براندازی چاوس را داشتند در واقع بدنه کارگران بودند که صنعت نفت را فعال نگه داشتند. مدیران همگی محل کار خود را ترک کردند و یا به دلیل تمرد اخراج شدند و کارگران بودند که صادرات نفت را ادامه دادند و امروزه از این اقدام کارگری به همکاری در مدیریت یاد میکنند. چاوس در پیروزی بر آسیبها و چالشها نیز همواره در مرزی از خطر حرکت میکرد. تمام هدف استراتژیک چاوس فقید کاهش وابستگی به ایالات متحده بود. بر این اساس ونزوئلا در سال ۲۰۰۷ بخش عمدهای از کنترل چند پروژه بزرگ نفتی، به ویژه پروژههای شرکت آمریکایی «اگزون موبیل» را در اختیار گرفت.
تصمیم دولت ونزوئلا و موضع سرسختانه وی، در بر عهده گرفتن کنترل بخش عمدهای از صنعت نفتوگاز و همچنین ناخرسندی شرکتهای بزرگ نفتی از این اقدام، سرفصل اخبار انرژی روزنامههای آمریکای لاتین در سال 2007 بود. میدان عظیم و سرشار از ذخایر نفت «اورینوکو» ونزوئلا در بیشتر سال 2007 در کانون خبرهای مربوط به انرژی قرار داشت. شرکتهای «بریتیشپترولیوم» انگلیس، «شورون» آمریکا، «توتال» فرانسه و «استاتاویل» نروژ، توافق کردند کنترل پروژههای خود را در میدان اورینوکو به «شرکت ملی نفت ونزوئلا» واگذار کنند.
تولید نفت اورینوکو، بزرگترین میدان نفتی ونزوئلا، 600 هزار بشکه در روز بود. اقدام چاوس در به عهدهگیری کنترل اورینوکو در اسفند 1385 نگرانی مجامع بینالمللی را به همراه داشت و در همان هنگام چاوس اعلام کرد خصوصیسازی نفت در ونزوئلا به پایان رسیده است. این مساله به بروز نگرانی میان شرکتهای نفتی خارجی فعال در این کشور منجر شد و نگرانی مضاعفی نیز برای سردمداران واشنگتن به همراه داشت. بر اساس این تصمیم دولت، شرکت ملی نفت ونزوئلا دستکم 60 درصد از سهام مربوط به کنترل تمام پروژهها را در اختیار گرفت. از منظر اقتصادی نیز بعضی منتقدان هشدار دادند که ونزوئلا سرمایه کافی برای تحقق بخشیدن به میزان تولید نفت مورد انتظار دولت را در اختیار ندارد. عدهای نیز از بوروکراسی سنگین در این کشور ابراز نگرانی کردهاند و معتقد بودند این موضوع آسیبی جدی به صنعت نفت این کشور وارد خواهد ساخت. واقع امر این است که اگر پشت پرده تمام تحولات آمریکای لاتین در سالهای گذشته را شرکتهای چندملیتی قدرتمند بدانیم که توسط سیستم حکومتی ایالات متحده حمایت میشدند نفوذ آنها توسط هوگو چاوس با پشتوانه تئوریک جبنش بولیواریسم به چالش فرا خوانده شد و تا حدود زیادی فرو پاشید. همین مسائل بود که امروزه دولت اسپانیا خاطرهای ناخوشایند و کینهای عمیق از جاوس دارد. در مسائل داخلی اکنون باز همان فرضیه دولت رانتی بدون تغییر میماند. دولت مادورو با چالشهای مستقیم اقتصادی ناشی از اعتیاد به نفت مواجه است. مادورو البته با اتکا به درآمدهای نفتی تا سال 2019 خواهد توانست این وضعیت را با تاکتیکهای مختلف ادامه دهد، اما بلاهای نفت از بیماری هلندی تا انتظارات فزاینده و منازعه با چندملیتیها ادامه خواهد داشت.
پینوشت:
1- این اثر را آقای جعفر خیرخواهان ترجمه کرده و انتشارات نی در سال 1388 منتشرکرده است.
دیدگاه تان را بنویسید