تاریخ انتشار:
بازخوانی روابط ایران و ونزوئلا
تنهایی یک گلادیاتور
فقط مرگ چاوس میتوانست میان این «دو برادر» جدایی بیفکند؛ این برادری البته نه به دلیل قرابت خونی، بلکه اندیشههای مشترک در باب مبارزه با امپریالیسم و سرمایهداری، این دو رئیسجمهور را به مثابه دو برادر به یکدیگر نزدیک کرده بود.
فقط مرگ چاوس میتوانست میان این «دو برادر» جدایی بیفکند؛ این برادری البته نه به دلیل قرابت خونی، بلکه اندیشههای مشترک در باب مبارزه با امپریالیسم و سرمایهداری، این دو رئیسجمهور را به مثابه دو برادر به یکدیگر نزدیک کرده بود. اما عمر «رافائل چاوس فریاس» کوتاه بود. او رفت و «محمود احمدینژاد» را تنها گذاشت؛ آنگونه که دیدارها و ملاقاتهای پی درپی آنان با یکدیگر به فرجامی تلخ رسید. احمدینژاد این بار که راهی ونزوئلا شد، میرفت که در مراسم تحلیف «جانشین» چاوس حضور پیدا کند. مراسم تحلیف «نیکلاس مادورو» کسی که آینده روابط تهران- کاراکاس در دستان اوست...
«ونزوئلا» جزو کشورهایی است که با آمدن احمدینژاد نام آن بر سر زبانها افتاد. اگرچه پیش از او نیز «سیدمحمد خاتمی» رئیسجمهوری سابق ایران، سه بار برای دیدار با چاوس به کاراکاس رفت و چهار بار هم چاوس برای ملاقات با مقامات به ایران سفر کرد. اما در شرایطی که دید و بازدیدهای رئیس دولت اصلاحات و احمدینژاد با رئیسجمهوری ونزوئلا تا حدودی برابری میکند، دلیل آنکه این دیدارهای احمدینژاد و چاوس تا این حد مهم جلوه داده میشود، چیست؟ برخی برای پاسخ به این پرسش، روی منافع مشترک ایران و ونزوئلا به عنوان دو کشور نفتی دست میگذارند. البته دولت و نیز مدافعان تعمیق این رابطه، بارها در گفتههایشان به این پرسش پاسخ گفتهاند: «نفوذ به حیاط خلوت آمریکا». افزون بر این قرابت فکری احمدینژاد و چاوس که هر دو احیای حقوق مستضعفان و نیز پایان دادن به «سلطه آمریکا» را ماموریت خود میخوانند در تحکیم روابط آنان بیتاثیر نبوده است. اما شاید یکی از اصلیترین دلایلی که سبب شد روابط سیاسی با ونزوئلا در دولت نهم و دهم تا این حد برجسته شود، ریشه در رفتار این دولت در صحنه بینالملل داشت؛ ضعف دستگاه دیپلماسی و سیاستهای دولتمردان، رفتهرفته از تعداد شرکای سیاسی و تجاری ایران کاست و کشورهایی نظیر «ونزوئلا»، «زیمبابوه» و «غنا» که خود در مشکلات سیاسی و اقتصادی غوطهور بودند، برای ایران باقی ماند. از این رو، به نظر میرسد، دولت چارهای جز تمرکز روی «ونزوئلا» و «هوگو چاوس» نداشت.
ماجرای نخستین دیدار
نخستین دیدار احمدینژاد و رهبر چپگرای ونزوئلا مربوط به 9 سال پیش است. هشتم آذرماه سال 1383 که احمدینژاد هنوز ردای مدیریت پایتخت را بر تن داشت او برای رونمایی از مجسمه «سیمون بولیوار» رهبر انقلابی ونزوئلا به ایران سفر کرده بود. وقتی احمدینژاد از خیابان «بهشت» به «پاستور» رسید، در سال 1384 که برای نخستین بار در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کرد، در حاشیه این مجمع، این بار در کسوت رئیس دولت ایران با چاوس روبه رو شد. یک سال بعد هم چاوس به ایران آمد و در همین سفر بود که «نشان عالی جمهوری اسلامی ایران» به او اعطا شد. چاوس در این سفر مجالی یافت تا دیدار نخستین خود با احمدینژاد را روایت کند. او در جریان یک نشست مطبوعاتی گفت: «من قبلاً با دکتر احمدینژاد، رئیسجمهور ایران در هنگامی که ایشان شهردار تهران بودند و هنگام رونمایی مجسمه سیمون بولیوار ملاقاتی داشتیم و از اطرافیانم پرسیدم، ایشان چه کسی هستند که دارای ظاهری جوان ولی بسیار فعال و دینامیک هستند که در آنجا یک نفر به من گفت: «او میتواند رئیسجمهور آینده ایران باشد». یک نفر دیگر به من گفت: «این فرد رئیسجمهور آینده ایران خواهد بود» و من در این جمع از خداوند رحمان و بخشنده میخواهم که هر روز توفیقات زیادتری را نصیب ملت ایران کند.»1درهمان نشست بود که احمدینژاد، مواضعش را در قبال چاوس و کشور متبوع او روشن کرد: «آقای چاوس انسانی بسیار خوشاخلاق است، من باید در اینجا حق دوستی خود را با ایشان ادا کنم، آقای چاوس از جمله معدود زمامدارانی است که حرفش با عملش یکی است. من خدا را شاکرم که میتوانم با صراحت اعلام کنم که آقای چاوس برادر من، برادر ملت ایران و برادر تمام ملتهای آزادیخواه است. از خدای متعال برای ایشان و برای ملت ونزوئلا و تمام مبارزان و آزادیخواهان آرزوی توفیق دارم و امیدوارم تمامی ملتهای آزادیخواه سلامت باشند.»
اما در سال 1388 اتفاق غیرمنتظرهای رخ داد، هنگامی که محمود احمدینژاد، مشهد را به عنوان نخستین مقصد خود پس از پیروزی در انتخابات دهم ریاستجمهوری برگزید، هوگو چاوس را هم با خود به حرم امام هشتم برد. او در حرم امام رضا (ع) سخنانی در باب ظهور امام زمان ایراد کرد و گفت «باید تلاش کنیم که آنها (مسیح و حضرت مهدی) ظهور کنند و دنیایی مملو از عدالت داشته باشیم.» در یکی از همین سالها که رئیسجمهوری ایران به ونزوئلا سفر کرده بود، چاوس او را «گلادیاتور مبارزه با امپریالیست خواند.»
رفت و آمد به خانه دوست
احمدینژاد در طول دو دوره ریاستجمهوری خود، هشت بار به ونزوئلا سفر کرد که البته هیچیک از این سفرها به اندازه هفتمین سفر او به کاراکاس حاشیهساز نشد. واپسین روزهای باقیمانده از سال1391 در حال سپری شدن بود که خبر رسید چاوس درگذشته است. این خبر روز 15 اسفندماه منتشر شد و یک روز بعد، هنگامی که اعضای کابینه در جلسه هیات دولت حضور داشتند، احمدینژاد همان روز را عزای عمومی اعلام کرد و البته محتوای پیام تسلیت او نیز روی خروجی پایگاه اطلاعرسانی دولت قرار گرفت. رئیس دولت ایران، چاوس را «شهید راه خدمت» توصیف کرد و سخنانش را اینگونه ادامه داد: «تردید ندارم که او باز خواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد و جامعه بشری را در استقرار صلح و عدالت کامل و مهربانی و کمال یاری خواهد کرد.» اعلام یک روز عزای عمومی و نیز اشاره احمدینژاد به رجعت چاوس به مذاق منتقدانش خوش نیامد. این سخنان که از نگاه روحانیون، خلاف مبانی دینی خوانده میشد، حتی در خطبههای نماز جمعه نیز مورد انتقاد قرار گرفت. حال آنکه، پس از آن پاسخ درخوری از رئیسجمهوری و دولتمردان شنیده نشد. البته روزنامه ایران در سرمقالهای که در تاریخ 17 اسفندماه منتشر کرد، «چاوس» را مسلمان خواند. در بخشی از این سرمقاله چنین آمده است: «چاوس بزرگ اما با اینکه فرصت چندانی برای اظهار اسلام حقیقی خویش نیافت، حجت را بر همه مدعیان دینداری و بصیرت تمام کرد. او به عبرتآموزان راه عاشورا پیوست.» اما این پایان حاشیههای مرگ چاوس برای رئیس دولت دهم نبود؛ رئیسجمهوری دو روز بعد به همراه برخی از یارانش عازم کاراکاس شد تا برای آخرین بار با «برادر انقلابی» خود وداع کند. او در مراسم تدفین چاوس شرکت کرد و عکاسان نیز لحظه دلداری دادنش را به مادر چاوس شکار کردند. این عکس در چشم برهم زدنی به ایران رسید و بار دیگر موج سرزنشها به سوی احمدینژاد روانه شد. البته برخی سایتها دست به توجیه این اقدام زدند و این عکس را «ساختگی» توصیف کردند. تا آنجا که حتی «محمدرضا میرتاجالدینی» معاون پارلمانی احمدینژاد که در این سفر همراه رئیسجمهوری بود، چنین پاسخی را به رسانهها داد: «عکسها را تغییر دادهاند و یا آنها به گونهای انداخته شده که اینگونه برداشت شده و مصافحهای در کار نبوده است.» اما در شرایطی که به نظر میرسید، تنور انتخابات، حاشیههای تشییع چاوس را در خود ذوب کرده است، احمدینژاد بار دیگر، نام رئیسجمهوری فقید ونزوئلا و خاطرات مربوط به او را زنده کرد. او که در هفته اخیر برای افتتاح چند پروژه عمرانی به قم سفر کرده بود به یادآوری پرداخت: «حرکات و قیامهای اعتراضی زیادی در آمریکای لاتین آغاز شد اما همه آنها سرکوب شدند تا نوبت به هوگو چاوس مومن و انقلابی رسید که در سخنرانیهای خود نام امام عصر را میآورد و تاکید میکرد که راه ما راه امام مهدی است و میگفت هر چه جمهوری اسلامی در مسائل بینالمللی بگوید ما هم همان موضع را خواهیم داشت.» رئیسجمهوری که البته معتقد است، چاوس کشته شده است، در قم نیز بر این باور خود تاکید کرد: «متاسفانه ایشان را بیمار کردند و کشتند و پس از آن پیام ما و موضع ایران درباره ایشان باز موثر بود و ذهنیتها را جهت داد.» حالا اما «هوگو چاوس» با تمام مبارزات، خوبیها و بدیهایش دیگر جزیی از تاریخ است. در ایران نیز تا دو ماه دیگر، انتخاباتی در پیش است که ممکن است «محمود احمدینژاد» و یارانش را از اریکه قدرت پایین بیاورد. در این صورت قطار روابط ایران و ونزوئلا، چه مسیری را در پیش خواهد گرفت؟ برخی معتقدند، ونزوئلا در مبارزه با سیاستهای خصمانه آمریکا استراتژی ایران را دنبال میکند و این سیاست با آمدن و رفتن چاوس تغییری نمیکند و البته «نیکلاس مادورو» که اکنون زمام امور ونزوئلا را در دست گرفته است، دنبالهرو تفکرات ژنرال چاوس است. اما باید دید رئیسجمهوری بعدی ایران نیز مانند «احمدینژاد» دل در گرو مادورو خواهد گذاشت؟
پینوشت:1- پایگاه خبری آفتاب
«ونزوئلا» جزو کشورهایی است که با آمدن احمدینژاد نام آن بر سر زبانها افتاد. اگرچه پیش از او نیز «سیدمحمد خاتمی» رئیسجمهوری سابق ایران، سه بار برای دیدار با چاوس به کاراکاس رفت و چهار بار هم چاوس برای ملاقات با مقامات به ایران سفر کرد. اما در شرایطی که دید و بازدیدهای رئیس دولت اصلاحات و احمدینژاد با رئیسجمهوری ونزوئلا تا حدودی برابری میکند، دلیل آنکه این دیدارهای احمدینژاد و چاوس تا این حد مهم جلوه داده میشود، چیست؟ برخی برای پاسخ به این پرسش، روی منافع مشترک ایران و ونزوئلا به عنوان دو کشور نفتی دست میگذارند. البته دولت و نیز مدافعان تعمیق این رابطه، بارها در گفتههایشان به این پرسش پاسخ گفتهاند: «نفوذ به حیاط خلوت آمریکا». افزون بر این قرابت فکری احمدینژاد و چاوس که هر دو احیای حقوق مستضعفان و نیز پایان دادن به «سلطه آمریکا» را ماموریت خود میخوانند در تحکیم روابط آنان بیتاثیر نبوده است. اما شاید یکی از اصلیترین دلایلی که سبب شد روابط سیاسی با ونزوئلا در دولت نهم و دهم تا این حد برجسته شود، ریشه در رفتار این دولت در صحنه بینالملل داشت؛ ضعف دستگاه دیپلماسی و سیاستهای دولتمردان، رفتهرفته از تعداد شرکای سیاسی و تجاری ایران کاست و کشورهایی نظیر «ونزوئلا»، «زیمبابوه» و «غنا» که خود در مشکلات سیاسی و اقتصادی غوطهور بودند، برای ایران باقی ماند. از این رو، به نظر میرسد، دولت چارهای جز تمرکز روی «ونزوئلا» و «هوگو چاوس» نداشت.
ماجرای نخستین دیدار
نخستین دیدار احمدینژاد و رهبر چپگرای ونزوئلا مربوط به 9 سال پیش است. هشتم آذرماه سال 1383 که احمدینژاد هنوز ردای مدیریت پایتخت را بر تن داشت او برای رونمایی از مجسمه «سیمون بولیوار» رهبر انقلابی ونزوئلا به ایران سفر کرده بود. وقتی احمدینژاد از خیابان «بهشت» به «پاستور» رسید، در سال 1384 که برای نخستین بار در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کرد، در حاشیه این مجمع، این بار در کسوت رئیس دولت ایران با چاوس روبه رو شد. یک سال بعد هم چاوس به ایران آمد و در همین سفر بود که «نشان عالی جمهوری اسلامی ایران» به او اعطا شد. چاوس در این سفر مجالی یافت تا دیدار نخستین خود با احمدینژاد را روایت کند. او در جریان یک نشست مطبوعاتی گفت: «من قبلاً با دکتر احمدینژاد، رئیسجمهور ایران در هنگامی که ایشان شهردار تهران بودند و هنگام رونمایی مجسمه سیمون بولیوار ملاقاتی داشتیم و از اطرافیانم پرسیدم، ایشان چه کسی هستند که دارای ظاهری جوان ولی بسیار فعال و دینامیک هستند که در آنجا یک نفر به من گفت: «او میتواند رئیسجمهور آینده ایران باشد». یک نفر دیگر به من گفت: «این فرد رئیسجمهور آینده ایران خواهد بود» و من در این جمع از خداوند رحمان و بخشنده میخواهم که هر روز توفیقات زیادتری را نصیب ملت ایران کند.»1درهمان نشست بود که احمدینژاد، مواضعش را در قبال چاوس و کشور متبوع او روشن کرد: «آقای چاوس انسانی بسیار خوشاخلاق است، من باید در اینجا حق دوستی خود را با ایشان ادا کنم، آقای چاوس از جمله معدود زمامدارانی است که حرفش با عملش یکی است. من خدا را شاکرم که میتوانم با صراحت اعلام کنم که آقای چاوس برادر من، برادر ملت ایران و برادر تمام ملتهای آزادیخواه است. از خدای متعال برای ایشان و برای ملت ونزوئلا و تمام مبارزان و آزادیخواهان آرزوی توفیق دارم و امیدوارم تمامی ملتهای آزادیخواه سلامت باشند.»
اما در سال 1388 اتفاق غیرمنتظرهای رخ داد، هنگامی که محمود احمدینژاد، مشهد را به عنوان نخستین مقصد خود پس از پیروزی در انتخابات دهم ریاستجمهوری برگزید، هوگو چاوس را هم با خود به حرم امام هشتم برد. او در حرم امام رضا (ع) سخنانی در باب ظهور امام زمان ایراد کرد و گفت «باید تلاش کنیم که آنها (مسیح و حضرت مهدی) ظهور کنند و دنیایی مملو از عدالت داشته باشیم.» در یکی از همین سالها که رئیسجمهوری ایران به ونزوئلا سفر کرده بود، چاوس او را «گلادیاتور مبارزه با امپریالیست خواند.»
رفت و آمد به خانه دوست
احمدینژاد در طول دو دوره ریاستجمهوری خود، هشت بار به ونزوئلا سفر کرد که البته هیچیک از این سفرها به اندازه هفتمین سفر او به کاراکاس حاشیهساز نشد. واپسین روزهای باقیمانده از سال1391 در حال سپری شدن بود که خبر رسید چاوس درگذشته است. این خبر روز 15 اسفندماه منتشر شد و یک روز بعد، هنگامی که اعضای کابینه در جلسه هیات دولت حضور داشتند، احمدینژاد همان روز را عزای عمومی اعلام کرد و البته محتوای پیام تسلیت او نیز روی خروجی پایگاه اطلاعرسانی دولت قرار گرفت. رئیس دولت ایران، چاوس را «شهید راه خدمت» توصیف کرد و سخنانش را اینگونه ادامه داد: «تردید ندارم که او باز خواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد و جامعه بشری را در استقرار صلح و عدالت کامل و مهربانی و کمال یاری خواهد کرد.» اعلام یک روز عزای عمومی و نیز اشاره احمدینژاد به رجعت چاوس به مذاق منتقدانش خوش نیامد. این سخنان که از نگاه روحانیون، خلاف مبانی دینی خوانده میشد، حتی در خطبههای نماز جمعه نیز مورد انتقاد قرار گرفت. حال آنکه، پس از آن پاسخ درخوری از رئیسجمهوری و دولتمردان شنیده نشد. البته روزنامه ایران در سرمقالهای که در تاریخ 17 اسفندماه منتشر کرد، «چاوس» را مسلمان خواند. در بخشی از این سرمقاله چنین آمده است: «چاوس بزرگ اما با اینکه فرصت چندانی برای اظهار اسلام حقیقی خویش نیافت، حجت را بر همه مدعیان دینداری و بصیرت تمام کرد. او به عبرتآموزان راه عاشورا پیوست.» اما این پایان حاشیههای مرگ چاوس برای رئیس دولت دهم نبود؛ رئیسجمهوری دو روز بعد به همراه برخی از یارانش عازم کاراکاس شد تا برای آخرین بار با «برادر انقلابی» خود وداع کند. او در مراسم تدفین چاوس شرکت کرد و عکاسان نیز لحظه دلداری دادنش را به مادر چاوس شکار کردند. این عکس در چشم برهم زدنی به ایران رسید و بار دیگر موج سرزنشها به سوی احمدینژاد روانه شد. البته برخی سایتها دست به توجیه این اقدام زدند و این عکس را «ساختگی» توصیف کردند. تا آنجا که حتی «محمدرضا میرتاجالدینی» معاون پارلمانی احمدینژاد که در این سفر همراه رئیسجمهوری بود، چنین پاسخی را به رسانهها داد: «عکسها را تغییر دادهاند و یا آنها به گونهای انداخته شده که اینگونه برداشت شده و مصافحهای در کار نبوده است.» اما در شرایطی که به نظر میرسید، تنور انتخابات، حاشیههای تشییع چاوس را در خود ذوب کرده است، احمدینژاد بار دیگر، نام رئیسجمهوری فقید ونزوئلا و خاطرات مربوط به او را زنده کرد. او که در هفته اخیر برای افتتاح چند پروژه عمرانی به قم سفر کرده بود به یادآوری پرداخت: «حرکات و قیامهای اعتراضی زیادی در آمریکای لاتین آغاز شد اما همه آنها سرکوب شدند تا نوبت به هوگو چاوس مومن و انقلابی رسید که در سخنرانیهای خود نام امام عصر را میآورد و تاکید میکرد که راه ما راه امام مهدی است و میگفت هر چه جمهوری اسلامی در مسائل بینالمللی بگوید ما هم همان موضع را خواهیم داشت.» رئیسجمهوری که البته معتقد است، چاوس کشته شده است، در قم نیز بر این باور خود تاکید کرد: «متاسفانه ایشان را بیمار کردند و کشتند و پس از آن پیام ما و موضع ایران درباره ایشان باز موثر بود و ذهنیتها را جهت داد.» حالا اما «هوگو چاوس» با تمام مبارزات، خوبیها و بدیهایش دیگر جزیی از تاریخ است. در ایران نیز تا دو ماه دیگر، انتخاباتی در پیش است که ممکن است «محمود احمدینژاد» و یارانش را از اریکه قدرت پایین بیاورد. در این صورت قطار روابط ایران و ونزوئلا، چه مسیری را در پیش خواهد گرفت؟ برخی معتقدند، ونزوئلا در مبارزه با سیاستهای خصمانه آمریکا استراتژی ایران را دنبال میکند و این سیاست با آمدن و رفتن چاوس تغییری نمیکند و البته «نیکلاس مادورو» که اکنون زمام امور ونزوئلا را در دست گرفته است، دنبالهرو تفکرات ژنرال چاوس است. اما باید دید رئیسجمهوری بعدی ایران نیز مانند «احمدینژاد» دل در گرو مادورو خواهد گذاشت؟
پینوشت:1- پایگاه خبری آفتاب
دیدگاه تان را بنویسید