مجید تخت روانچی معاون وزارت خارجه میگوید ایران گام نهایی را در ازای لغو تمامی تحریمها میپذیرد
لغو تحریمها و دیگر هیچ
تفاهم بر سر مفاد گام نهایی توافق ژنو به معنای توافق بر سر لغو تمامی اشکال تحریمهاست. این را مجید تختروانچی میگوید، معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه که این روزها سخت سرگرم رایزنی و مذاکره پیرامون نحوه تدوین سند توافق جامع است که بر اساس برنامهریزیهای صورتگرفته باید تا پایان تیرماه میان ایران و اعضای گروه ۱ + ۵ نهایی شود.
تفاهم بر سر مفاد گام نهایی توافق ژنو به معنای توافق بر سر لغو تمامی اشکال تحریمهاست. این را مجید تختروانچی میگوید، معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه که این روزها سخت سرگرم رایزنی و مذاکره پیرامون نحوه تدوین سند توافق جامع است که بر اساس برنامهریزیهای صورتگرفته باید تا پایان تیرماه میان ایران و اعضای گروه 1+5 نهایی شود. او که به واسطه سالها تحصیل و اشتغال در کشورهای غربی درک درستی از سیاستگذاریهای دولتمردان اروپایی و آمریکایی دارد، تاکید میکند: «مطمئناً غرب تلاش میکند تا روند اجرای گام نهایی توافق ژنو در شیب ملایمی دنبال شود اما ما از همان زمان که پای میز مذاکرات ژنو نشستیم توافق کردیم که پس از عادیسازی پرونده هستهایمان امکان پیشبرد برنامههای هستهای خود را مانند یک عضو عادی آژانس داشته باشیم و دیگر هیچ محدودیتی را نمیپذیریم.» گفتوگو با این مقام عالیرتبه وزارت امور خارجه علاوه بر بحث هستهای در حوزههای دیگری چون مخالفت ایران نسبت به دیدار هیاتهای سیاسی کشورهای اروپایی با معترضان نتیجه انتخابات 88 نیز دنبال شد که روانچی در این رابطه نیز متذکر میشود: ما از گسترش روابط با سایر
کشورها استقبال میکنیم اما این گسترش روابط باید بر اساس احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر باشد. ما در پاسخ به درخواستهای هیاتهای دیدارکننده از ایران نیز این موضوع را گوشزد میکنیم که تنظیم مناسبات تنها در صورت رعایت حقوق متقابل امکانپذیر است. اما متاسفانه در دفعات گذشته این موضوع رعایت نشده است و ما باید آن را به تمامی هیاتها تذکر دهیم؛ این شرط ما برای ورود به ایران است.
رئیسجمهور آمریکا با تصویب قانون منع ورود «ابوطالبی» به واشنگتن نشان داد ایران باید گزینه دیگری را به عنوان نماینده پیشنهادی خود در سازمان ملل معرفی کند اما از سوی دیگر خبری به نقل از جنابعالی منتشر شده است مبنی بر اینکه ایران با انتقاد نسبت به عملکرد واشنگتن در جلوگیری از ورود نماینده پیشنهادی خود در سازمان ملل اقامه دعوی کرده است. با توجه به اینکه سخنگوی سازمان ملل چندی پیش در اظهارات خود گفته بود این موضوعی شخصی میان ایران و آمریکاست، موضع مقامات کشورمان در رابطه با این موضوع چیست؟ آیا ایران، فرد جدیدی را به عنوان نماینده خود معرفی میکند یا همچنان بر موضع خود پافشاری میکند. گفته میشود مسوولان وزارت خارجه ترجیح میدهند که فردی از بدنه این وزارتخانه را راهی نمایندگی ایران در سازمان ملل کنند. مثلاً آقای عراقچی که علاوه بر پستهایی چون معاون وزیر، هماکنون نیز به عنوان مذاکرهکننده ارشد در تیم هستهای حضور دارد.
در ابتدای سخنان خود میخواهم به این نکته اشاره کنم که آقای ابوطالبی از دیپلماتهای بسیار برجسته ما هستند. ایشان سالها در پستهای مختلف وزارت خارجه، سمتهای
مدیریتی بالایی داشتهاند؛ چند بار مدیرکل وزارت خارجه بودهاند و در ادوار مختلف نیز به عنوان یکی از سفرای برجسته ایران در استرالیا، بلژیک و ایتالیا حضور داشتهاند. طبیعتاً انتخاب ایشان به این دلیل بود که ما در شرایط فعلی نیازمند حضور یک دیپلمات قوی در سازمان ملل هستیم. ایشان در دورانی در مرکز تحقیقات استراتژیک با آقای دکتر روحانی همکاری میکردند و در مجموع از عناصر بسیار فعال و برجسته هستند که با نگاه شایستهسالارانه آقای دکتر روحانی به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل به این نهاد بینالمللی معرفی شدند. متاسفانه ما در هفتههای اخیر با یک روند غیرمنتظره در معرفی نماینده جدید خود به سازمان ملل مواجه شدیم که به هیچوجه قابل قبول نیست. حضور آقای ابوطالبی در مقر سازمان ملل جدای از روابط دوجانبه ایران و آمریکاست و آمریکاییها نباید این دو موضوع را در یک قالب مورد ارزیابی قرار دهند چرا که بر اساس قراردادی که بین دولت آمریکا و دبیرخانه سازمان ملل تحت عنوان «توافق مقر» منعقد شده است این کشور موظف است فعالیتهای دیپلماتهای مقیم سازمان ملل را تسهیل کند و طبیعی است که در نخستین گام باید نسبت به صدور روادید برای این
دیپلماتها اقدام کند بنابراین آنچه تحت عنوان جلوگیری از ورود آقای ابوطالبی به خاک آمریکا صورت گرفت اقدامی به دور از عرف و مقررات دیپلماتیک و مورد انتقاد ما بود. بر همین اساس هم اعتراض خودمان را به اطلاع دبیرکل سازمان ملل رساندهایم و خواستیم که مسوولان حقوقی دبیرخانه سازمان ملل وارد عمل شوند و با تشکیل کمیتهای تحت عنوان «روابط با دولت میزبان» به این مساله رسیدگی کنند. بر اساس اطلاعات کسبشده نیز قرار است این کمیته در اسرع وقت تشکیل شود و به درخواست ایران به این موضوع رسیدگی کند. ما این موضوع را با تمام توان خود مورد رسیدگی قرار میدهیم و امیدواریم که به نتایج مورد نظرمان دست پیدا کنیم.
اینکه گفته میشود آقای ابوطالبی گزینه شخص رئیسجمهور بوده است و وزارت خارجه تمایل به معرفی آقای عراقچی دارد، چطور؟ با وجود مخالفت آمریکاییها فکر میکنید ایران باید همچنان بر موضع خود اصرار داشته باشد؟
همانطور که گفتم آقای ابوطالبی نیز نیرویی در مجموعه وزارت خارجه هستند. ایشان نزدیک به 30 سال یا بیشتر در بدنه وزارت خارجه حضور داشتند یعنی در حقیقت ما ایشان را وزارت خارجهای میدانیم حالا به دلیل اینکه میتوانستند کمکهای خوبی به دفتر رئیسجمهور ارائه دهند در آنجا مشغول فعالیت شدند اما در واقع جزو بدنه وزارت خارجه هستند. اما در مورد اسامی دیگری که در این رابطه مطرح میشود نیز باید گفت این مطلب گمانهزنی رسانهای بیش نیست و اینطور نبوده که وزارت خارجه گزینه دیگری را مدنظر قرار داده باشد اما آقای ابوطالبی معرفی شده باشد. فرآیند معرفی سفرا به این صورت است که وزارت خارجه پیشنهاد میدهد و رئیسجمهور نیز تایید میکنند. پس از آن نیز فرد مورد نظر سفیر مجموعه نظام محسوب میشود که هم در ارتباط با ریاست جمهوری و هم وزارت امور خارجه است. همانطور که آقای دکتر ظریف نیز گفتهاند آقای ابوطالبی یکی از
برجستهترین دیپلماتهای ما هستند و به همین دلیل هم بود که ایشان معرفی شدند.
به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای ارزیابیتان نسبت به اینگونه اقدامات چیست؟ آیا این تنشها میتواند بر بحث مذاکرات ایران و 1+5 تاثیرگذار باشد؟
معتقدم که این موضوعات به هیچوجه با یکدیگر ارتباطی ندارد. ما از ابتدای مذاکرات گفتیم که بحث ما هستهای است. یعنی موضوعات دیگر را در یک چنین موضوع بسیار حساس و مهمی وارد نمیکنیم. در حال حاضر عمده تمرکز ما بر بحث هستهای است و تنها در مورد آن گفتوگو میکنیم. ما در عین اینکه به تصمیم دولت آمریکا در مورد آقای ابوطالبی اعتراض داریم اما فرآیند این موضوع را با فرآیند مذاکرات هستهای در یک راستا نمیبینیم. ایران در عین اینکه اعتراض خود را از کانال سازمان ملل پیگیری میکند اما در مذاکرات هستهای نیز خواهان حرکت در مسیری تخصصی و بیحاشیه است.
گفتوگوهای ما با گروه 1+5 در چه مرحلهای قرار دارد؟ قرار بود که ما تا 30 تیرماه به گام نهایی توافق جامع دست پیدا کنیم؟
ما تاکنون سه دور مذاکره در وین برگزار کردهایم و در همه ادوار نیز تلاش طرفین این بوده که حداقل یکبار در مورد موضوعات مختلفی که به مذاکره نهایی یا گام نهایی مرتبط میشود، گفتوگو کنند. البته این روند در مورد موضوعات مهم و پراهمیت به گونهای دیگر بود یعنی در مورد این موضوعات ما در چندین نوبت پای میز مذاکره مینشستیم و به گفتوگو پیرامون بحث مورد نظر میپرداختیم. مذاکرهکنندگان ایرانی و اعضای تیم 1+5 همواره به دنبال آن بودهاند که با آشنایی نسبت به دیدگاههای یکدیگر در مورد موضوعات مختلفی که باید در گام نهایی به آنها پرداخته شود به یک اتفاق نظر برسند. چارچوب این مباحث هم در «برنامه اقدام ژنو» گنجانده شده است. ما در مذاکرات خود به این موضوعات میپردازیم که چه عناصری باید در گام نهایی گنجانده شود یا چه موضوعاتی مورد توجه قرار گیرد. درک بهتر از منویات طرفین مذاکرهکننده ما را در دستیابی به یک فرمول مشترک یاری میکند و امکان نزدیکسازی دیدگاهها را میسر میسازد. لازم به ذکر
است که این مذاکرات از ماه جاری نیز وارد مرحله جدیدی میشود و امیدواریم تا پایان تیرماه که مصادف با 20 جولای است ما را به یک دیدگاه مشترک در مورد چند و چون گام نهایی برساند. تمام تلاش ما این است که در زمان مقرر به یک ارزیابی مشترک دست پیدا کنیم و در مورد روند اجرایی کار به توافق برسیم. ما تقریباً دو ماه برای دستیابی به این هدف وقت داریم تا در مورد متن توافق و نحوه تدوین آن به یک اشتراک نظر برسیم. خوشبختانه مذاکرات صورتگرفته به گونهای بوده است که ما بتوانیم تا 30 تیرماه برای تهیه و تدوین گام نهایی به توافق دست پیدا کنیم.
آیا در مورد وضعیت رآکتور آب سنگین اراک یا سایت پارچین و دیگر تاسیسات هستهای در گام نهایی اتفاق نظری حاصل شده است؟
ما درصدد هستیم تا در توافق نهایی در مورد رآکتور اراک و سطح و دامنه غنیسازی اورانیوم به اتفاق نظر برسیم. علاوه بر این باید توجه داشته باشیم که ما در همان زمان دستیابی به توافق ژنو نیز در رابطه با سازوکار دستیابی به توافق جامع گفتوگو کرده بودیم. اما در خلال سه دور گفتوگوی وین توانستیم این سازوکار را منسجمتر کنیم و به آن قوام ببخشیم. مثلاً اینکه ما بتوانیم همکاریهای بینالمللی را نیز در رابطه با بحث هستهای به دست آوریم.
آقای صالحی وزیر وقت امور خارجه در سالهای پایانی دولت دهم از سیاست ایران برای ساخت تاسیسات جدید هستهای خبر داده بودند. پس از دستیابی به توافق ژنو وضعیت این تاسیسات چه سرانجامی پیدا میکند؟
بر اساس توافق ژنو ما در دوره خاصی که آن را تحت عنوان گام نهایی میشناسیم یکسری محدودیتها را با تفاهم از طرف مقابل میپذیریم که مثلاً سطح غنیسازی این میزان باشد یا دامنه آن به این شکل. وضعیت رآکتور اراک به چه صورت باشد و در چه مکانهایی امکان غنیسازی وجود دارد. پس از طی این مراحل و زمانی که ما به عادیسازی پرونده هستهایمان رسیدیم به عنوان یک عضو عادی معاهده عدم گسترش سلاحهای هستهای میتوانیم برنامه هستهایمان را ادامه دهیم.
چه تضمینی وجود دارد که در آن مرحله به ما نگویند که ایران امکان ساخت تاسیسات جدید هستهای را ندارد یا نمیتواند به غنیسازی بیشتر از پنج درصد بپردازد.
ما از همان زمان که پای میز مذاکرات ژنو نشستیم توافق کردیم که پس از عادیسازی پرونده هستهای ایران امکان پیشبرد برنامه هستهایمان را داشته باشیم. مهمترین دستاورد توافق ژنو که طرف مقابل نیز آن را پذیرفته است حق غنیسازی ایران است که دستاورد بزرگی برای ما به شمار میرود. همین دستاورد نشاندهنده آن است که ما میتوانیم هر نوع فعالیت صلحآمیز را در چارچوب مقررات انپیتی مانند هر عضو عادی انجام دهیم.
گام نهایی در چند سال پیاده میشود؟
در حال حاضر نمیتوان با قاطعیت در مورد این موضوع اظهارنظر کرد.
زمان پیشنهادی ایران چند سال است؟
این موضوع از جمله مواردی است که باید در مورد آن مذاکره شود.
دو سال، سه سال، 10 سال؟
هنوز زمان دقیقی تعیین نشده است.
حداکثر زمان آن نیز مشخص نیست؟
ما تلاش خواهیم کرد تا در کوتاهترین زمان ممکن باشد.
این زمان کوتاه چند سال است؟
گفتم که این موضوع را نیز باید در خلال مذاکرات مشخص کنیم. چند و چون اجرای گام نهایی موضوعی است که در گفتوگو با 1+5 مشخص میشود اما ترجیح ما اجرای این طرح در کوتاهترین زمان ممکن است.
وضعیت تحریمها در زمان اجرای گام نهایی چگونه خواهد بود. از همان ابتدا ما شاهد لغو تحریمها هستیم یا خیر و اینکه آیا تمامی تحریمهای یکجانبه و چندجانبه در این طرح میگنجد یا فقط بخشی از تحریمها را شامل میشود؟
متن توافق ژنو در رابطه با لغو تمامی اشکال تحریمهاست. چه تحریمهای یکجانبه و چه تحریمهای چندجانبه و چه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل. یعنی از دیدگاه ما پس از اجرای این توافق تمام تحریمها باید لغو شود. ما حاضریم برای دورهای خاص این محدودیتها را بپذیریم و زمانی که این دوره تمام شد، تمام تحریمها باید لغو شود. در آن مقطع به هیچوجه قابل قبول نیست که تحریمی باقی بماند.
منظور من این است که از همان زمان اجرای گام نهایی توافق ژنو ما میتوانیم شاهد لغو یکباره تمامی اشکال تحریمها باشیم.
انجام بعضی از کارها مقداری زمانبر است. یعنی اقداماتی که باید توسط طرفین انجام شود، نمیتواند در کوتاهمدت به ثمر برسد. البته ما نیز هیچگاه نمیپذیریم که تنها بخشی از تحریمها لغو شود. یعنی یکسری از تحریمها برچیده شود اما بخشی دیگر مشمول مرور زمان شود. از دید ما این موضوع قابل قبول نیست. زمانی که ما به تفاهم نظری در رابطه با نحوه اجرای توافق ژنو دست پیدا کردیم تمامی تحریمها باید لغو شود.
پس باید امید داشته باشیم که اگر توافق جامع از اواخر تابستان اجرایی شد، تمامی تحریمها لغو شود؟
مواردی که شما میگویید، صحیح است اما اینکه در متن توافق چگونه به آن اشاره شود مهم است.
اما این خواست ایران است. اینطور نیست؟
بله، قطعاً همینطور است. ما نمیتوانیم به هیچوجه لغو بخشی از تحریمها را قبول کنیم و بگوییم بخشی از تحریمها لغو میشود و بخشی از آن باقی بماند.
اما آمریکاییها بر بخشی بودن لغو تحریمها تاکید میکنند. این موضوعی بود که در همان روزهای نخست توافق ژنو از سوی مقامات آمریکایی بیان شد و جار و جنجال فراوانی هم به راه انداخت.
اما از دید ما قابل قبول نیست و این را به صراحت هم به طرف مقابل گفتهایم.
اما ما در همین گام نخست نیز نتوانستهایم به تمامی اهدافمان دست پیدا کنیم. با وجود گذشت سه ماه هنوز خبری از تامین قطعات هواپیماهای فرسوده ایرانی نیست. پولهای بلوکهشده ما هنوز وارد حسابهایمان نشده است و پتروشیمی ایرانی هم با روزهای اوج خود فاصله بسیار دارد. تعلل طرف مقابل این سوال را در اذهان مردم کشورمان ایجاد کرده است که آیا توافق ژنو واقعاً دستاوردی برای ما داشته است؟
سوال و نکاتی که شما به آن اشاره کردید در مورد اجرای گام اول و ششماهه است. در مورد این گام، مکانیسم پیشنهادی تشکیل کمیسیون مشترک است. ما در همین دوره اخیری که در وین بودیم، کمیسیون مشترک را تشکیل دادیم و در مورد وضعیت اجرای گام نخست در ماههایی که از تصویب آن سپری شده است به بحث و گفتوگو پرداختیم. بر اساس مفاد گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران کاملاً به تعهدات خود پایبند بوده است. اما در هر صورت من میتوانم بگویم که با ارزیابی آنچه طی ماههای اخیر صورت پذیرفته است مذاکرات در مسیر صحیح خود قرار گرفته و در راه درستی به پیش میرود.
فکر نمیکنید قراردادهای ایران با سایر کشورها مانند تهاتر 20 میلیارددلاری ایران و روسیه که به موضوع مبادله نفت در برابر کالا میپردازد، بتواند تحریمها را کمرنگتر کند. مثلاً مقامات آمریکایی گفتهاند توافقی که میان تهران و مسکو صورت میگیرد یک نوع بیتوجهی به روح تحریمهاست. اینکه ما بیایم در مذاکرات دوجانبه با سایر کشورها به اینگونه قراردادها بپردازیم تا خودبهخود تحریمها لغو شود.
این موضوعی است که وزارت نفت به عنوان متولی مباحث این حوزه به آن میپردازد و نیز در رابطه با آن صحبت کرده است.
دیدگاه مقامات دستگاه سیاست خارجی کشور در این رابطه چیست؟ ارزیابی جنابعالی به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای که از تمامی موضوعات مذاکره آگاه هستید، چگونه است؟
اینکه آمریکاییها یا اروپاییها و برخی از علاقهمندان آنها بیایند و بگویند که مثلاً توافق ژنو را باید این طور تفسیر کرد یا فعالیتهای تجاری ایران باید اینگونه باشد جزو امیال و آرزوهایی است که از دیدگاه ما قابل قبول نیست. ما تفسیر غربیها از توافق ژنو را نمیپذیریم. اتفاقاً یکی از ایرادهایی که ما به طرف مقابل میگیریم و بارها هم در مذاکراتمان آن را مطرح کردهایم این است که اجازه نمیدهیم تفسیر نامربوطی از توافق ژنو مطرح شود. مفاد توافق ژنو بسیار روشن است. ما بر اساس یک بدهبستانی که باید انجام شود به یک تفاهم رسیدیم. حالا اگر آنها احساس میکنند که در این تفاهم مغبون شدهاند، ما دیگر کاری نمیتوانیم انجام دهیم. نمیتوانند با تفاسیر جدید، بیایند و بخواهند دوباره مذاکره انجام شود. متنی وجود داشت که ما در مورد آن تفاهم کردهایم و دیگر نمیتوانیم در مورد آن صحبت کنیم. تفسیر دیگری نباید از توافق ژنو ارائه کرد. در ارتباط با
این تفاهم، مشخص است آنجایی که صحبت از فروش نفت ایران میشود نیز ما میتوانیم با هر کشوری که بخواهیم وارد مذاکره شویم. این خلاف توافق ژنو است که بخواهند ما را مجبور به انجام کاری کنند. ما تنها مواردی را میپذیریم که بر اساس منافع ملی خودمان قابل تفسیر باشد. اینکه با چه کشوری رابطه تجاری داشته باشیم و با چه کشوری به مراوده اقتصادی بپردازیم تنها توسط خودمان قابل تشخیص است و این نوع تعاملات را نه خلاف روح و نه متن توافق ژنو میدانیم.
به نظر میرسد که خود اروپاییها هم چندان راغب به ادامه اجرای تحریمها نباشند. ما شاهد بودیم که بعد از توافق ژنو، هیات اروپایی به صورت متوالی به ایران آمدند. هیات بزرگ فرانسوی با بیش از صد تاجر به ایران آمد. میخواهم بگویم که شاید این نشان دهد که اروپا چندان با آمریکا همعقیده نیست. به خاطر میآورم بعد از سفر هیات اروپایی به ایران، رئیسجمهور فرانسه در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با رئیسجمهور آمریکا، ضمن تبری جستن از دخالت دولت این کشور در سفر هیات فرانسوی به تهران گفت که فعالیتهای بخش خصوصی منفک از برنامههای ماست، این در حالی است که تجار فرانسوی با اشاره به حضور سفیر این کشور در جمعشان اصرار داشتند این سفر با تایید مقامات فرانسوی صورت میگیرد و در کل اروپاییها چندان راغب به ادامه تحریمها نیستند. اما اینکه به صورت رسمی اعلام نظر نمیکنند و با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند نیز چندان مطلوب نیست.
ما معتقدیم تجارت خارجی ما با تمامی کشورهای جهان چه آسیایی و چه اروپایی یک جاده دوطرفه است، یعنی به همان اندازه که این کشورها از تجارت با ما منتفع میشوند ما نیز باید از دستاوردهای این
نوع روابط سود بریم؛ و اینطور نیست که مثلاً یک سمت سود ببرد و سمت دیگر بخواهد متضرر شود. باید بدانید که تجار و بازرگانان معمولاً افراد محتاطی هستند و تا از امنیت سرمایهگذاری و سودآوری فعالیتهایشان در کشور اطمینان نداشته باشند در آن کشور سرمایهگذاری نمیکنند. این موضوعات را گفتم تا بدانید که آمدن هیاتهای تجاری کشورهای مختلف جهان به ایران کاری حسابشده و با برنامهریزی است. طبیعت کار اقتصادی این است که اگر یک نفر سرمایهگذار و یک نفر تاجر، بهرهای از فعالیت خود نبرد قطعاً جلو نمیآید. هر کمپانی یا شرکت خارجی با بررسیهای فراوان به ایران میآید تا نسبت به بازگشت اصل سرمایه و سود مورد نظر خود اطمینان کسب کند. البته ما نیز بررسی میکنیم تا مطمئن شویم کار تجاری مورد نظر برای ما سودآور است یا خیر؟ پس در حقیقت، هر دو سوی این ماجرا به بررسی زوایای امر میپردازند. حداقل در مورد ایران که به این شکل است. اما آنچه در قالب تمایل شرکتهای اروپایی برای سرمایهگذاری در ایران مشاهده میکنید نیز از این سیاست سرچشمه میگیرد که آنها احساس میکنند بازار بزرگی در ایران وجود دارد و باید در آن سهیم شوند. بنابراین در قالب
هیاتهای بزرگ تجاری به ایران میآیند و خواسته خود را مطرح میکنند و ما نیز ارزیابیهای خودمان را انجام میدهیم که کار با کدام کشورها و شرکتها و در چه زمینههایی مقرون به صرفه است. حالا یک شرکت اروپایی باشد یا آسیایی باشد یا یک کشور از منطقهای دیگر باشد یا از منطقه خودمان تفاوتی ندارد. ما تصمیم میگیریم که این کار به نفع ما هست یا خیر. ابراز علاقهمندی شرکتهای بزرگ جهان نیز به نظرم موضوع عجیبی نیست. چرا که بازار ایران بازار پرسود و منفعتی است و آنها خود با آگاهی نسبت به محدودیتهای اقتصادی که به صورت غیرمنصفانه گرداگرد اقتصاد ما تنیده شده است به ایران میآیند. آنها میدانند که ما اصراری برای سرمایهگذاری این کشورها نداریم. بالاخره بازار ایران به اندازهای پرسود است که هر سرمایهگذاری جذب آن میشود. ما تنها در شرایط حاکمیت اقتصاد آزاد و بازار رقابتی حاضر به همکاری با تجار کشورهای غربی هستیم. تاکنون نیز هیاتهای بزرگ تجاری جهان به ایران آمدهاند و در زمینه همکاریهای اقتصادی نظراتشان را به طرف ایرانی منعکس کردهاند تا ما تصمیم بگیریم که آیا حاضر به مشارکت با این هیاتها هستیم یا خیر. البته این به معنای
مخالفت ایران با حضور تجار خارجی نیست اما میخواهم بگویم که ما در هر شرایطی حاضر به همکاری با خارجیها نیستیم. یعنی اینکه یک طرف خیلی مشتاق باشد و یک طرف با اکراه بخواهد وارد این حوزه شود. شرایط برد-برد است که ما را راغب به ورود به هر حوزه و فعالیتی میکند.
علاوه بر هیاتهای اقتصادی، هیاتهای سیاسی و پارلمانی کشورهای مختلف نیز طی ماههای اخیر سفرهای متعددی به ایران داشتهاند. ارزیابی شما نسبت به این سفرها چیست؟ آیا دیدگاههای آقای روحانی نسبت به لزوم آشتی با جهان است که این هیاتها را راهی تهران کرده است یا مقامات مسوول کشورهای مورد اشاره خود به لزوم تغییر سیاستهایشان در قبال ایران پی بردهاند؟
این سفرها حکایت از استقبال کشورهای مختلف جهان نسبت به همکاریهای تجاری، اقتصادی و سیاسی با ایران دارد. اینکه آنها ظرفیتهای ایران را درک کردهاند و میخواهند در ابعاد مختلف با ما همکاری کنند. ما نیز از این سیاست استقبال میکنیم چرا که همانطور که گفتم حاکی از آگاهی آنها نسبت به قابلیتهای اقتصادی، تجاری و حتی فرهنگی ایران است، پس از نظر ما امری مطلوب محسوب میشود. سفرهای هیاتهای سیاسی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است تا به تنظیم مناسبات منجر شود. اما این تنظیم مناسبات نباید به معنای امکان دخالت این کشورها در امور داخلی ایران تلقی شود.
همین موضوع عدم دخالت است که موجب شده است برای هیات پارلمانی شرط بگذارید که مثلاً نباید با معترضان به نتیجه انتخابات دیدار کنید و فراتر از برنامهریزیهای ما وارد عمل شوید؟ سفر خانم اشتون به ایران و دیدار با مادر ستار بهشتی با انتقادات چهرههای اصولگرا نسبت به عملکرد وزارت امور خارجه را همه ما شاهد بودیم. یا دیدارهایی که نمایندگان پارلمان اروپایی با نسرین ستوده و جعفر پناهی داشتند. این تذکرات نمیتواند در تناقض با وظیفه ذاتی وزارت خارجه نسبت به بهبود مناسبات با کشورهای دیگر باشد؟
همانطور که اشاره کردم ما از گسترش روابط با سایر کشورها استقبال میکنیم اما این گسترش روابط باید بر اساس احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر باشد. ما در پاسخ به درخواستهای هیاتهای دیدارکننده از ایران نیز این موضوع را متذکر میشویم که تنظیم مناسبات تنها در صورت رعایت حقوق متقابل امکانپذیر است. اما متاسفانه در دفعات گذشته این موضوع رعایت نشده است و ما باید آن را به تمامی هیاتها تذکر دهیم. این شرط ما برای ورود به ایران است.
اگر این شرط را رعایت نکردند چه؟ چه برخوردی با آنها دارید؟
ما از ابتدا پروتکلی را برای آنها تنظیم میکنیم و امیدواریم که بر اساس تفاهمات فیمابین در همان راستا حرکت کنند.
اگر این کار را انجام ندادند.
حالا دیگر(با خنده).
خب چند بار این اتفاق افتاده است. میخواهم از موضع وزارت امور خارجه بدانم. آیا تنها به احضار سفیر و کاردار اکتفا میشود یا سیاست دیگری در پیش گرفته میشود؟
عمدتاً تلاش میشود تا از طریق سفارتخانههایمان دیدگاه اعتراضی خود را به مقامات کشور مورد نظر اعلام کنیم. یعنی علاوه بر احضار سفیر از طریق نمایندگیهای سیاسی ایران نیز مراتب اعتراض خود را بیان داریم.
این اعتراضات چقدر تاثیرگذار بوده است؟
ببینید ما اصولی داریم که برای ما مهم است و تمامی هیاتهایی که بنا بر تمایلات سیاسی و اقتصادی به ایران میآیند نیز باید دغدغه ما را درک کنند. بحث ما لزوم احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر است و اینکه از یک موضع واحد و برابر وارد گفتوگو شویم. این موضوع برای ما مهم است و فکر میکنیم که طرف مقابل هم باید آن را درک کند که بالاخره با مردم ایران باید با زبان تکریم صحبت کرد. طبیعتاً در این صورت است که پاسخ ما نیز با زبان تکریم خواهد بود. اگر از یک موضع دیگر باشد، خب طبیعتاً موضع ما نیز متفاوت میشود.
منظورتان دیدار کاترین اشتون با مادر ستار بهشتی است؟
حالا نمیخواهم به مورد خاصی اشاره کنم. من چارچوب اصول کلی را گفتم. اصول کلیای که این اصول جزو اصول روابط بینالملل نیز هست، اصولی نیست که مختص به ایران باشد. اگر این اصول رعایت شود، ما زمینه کاری بسیار زیادی برای همکاری با کشورهای مختلف داریم.
فکر نمیکنید بخشی از این مشکلات ناشی از عملکرد سفرای ما در خارج از کشور باشد. دولت جدید قرار نیست این سفرا را تغییر دهد؟
منظور شما این است که عملکرد سفرای ما موجب این برنامهها شده است؟
نه به این صورت که شما میفرمایید. اما به هر حال شاید عملکرد دستگاه سیاست خارجی دولت جدید با حرکت سفرایی که توسط دولت پیشین انتخاب شدهاند، منطبق نباشد. این سفرا چه زمانی تغییر میکنند؟
ما بر اساس یک روالی اقدام به تغییر سفرایمان میکنیم. از اول بهار نیز تغییراتی را در نمایندگیهای سیاسی خود در کشورهای اروپایی اعمال کردهایم که این تغییرات دنبالهدار است.
چه تعداد از سفرا تغییر میکنند؟
الان حضور ذهنی در مورد تعداد این افراد ندارم. همینقدر بگویم که سفرای ما در اسپانیا و هلند به تازگی در محل ماموریت خود حاضر شدهاند و باقی سفرا هم به تناوب به محل ماموریتشان اعزام میشوند. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که تغییر سفرا در وزارت امور خارجه امری بدیهی است که ارتباط چندانی به تغییر دولتها ندارد. حداقل ما نمیخواهیم اینگونه رفتار کنیم.
سفرایی را که در دولت نهم و دهم از کار برکنار شدند به بدنه دستگاه سیاست خارجی کشور بازمیگردانید؟ بسیاری از این سفرا به دلیل ارتباط با مسوولان دولت اصلاحطلب از کار برکنار شده بودند.
ملاک ما در انتخاب سفرا این است که این افراد و در کل کادر وزارت خارجه به لحاظ کارشناسی در چه سطحی هستند. اگر شایسته باشند، حتماً از حضور آنها استفاده میکنیم. حالا میخواهند در دولت قبل خدمت کرده باشند یا دوره اصلاحات. تفاوتی نمیکند. ملاک آقای ظریف در انتخاب سفرا این است و تغییری هم نخواهد کرد.
یعنی جناحبندیهای سیاسی ملاک انتخاب شما نیست؟
خیر، تنها کار تخصصی ملاک انتخاب ماست چرا که به اعتقاد مسوولان وزارت امور خارجه دستگاه سیاست خارجی کشور یک نهاد فراجناحی است و به هیچ وجه نباید وارد دستهبندیهای سیاسی شود. ما سیاست هیچ حزب و جریانی را دنبال نمیکنیم و ملاکمان تنها تامین مصالح نظام و منافع کشور است. همین و بس.
اما به هر حال باید هماهنگی میان مقامات ارشد وزارت خارجه با نیروهای دیگر وجود داشته باشد.
حتماً باید این طور باشد. اصلاً اگر هماهنگی وجود نداشته باشد کار پیش نمیرود. نکته من این است که اگر بدنه وزارت خارجه بر مبنای تخصص انتخاب شده باشد هماهنگی بین بدنه و مدیران ارشد کار دشواری نیست.
یعنی اگر فردی با تخصص بالا، وابستگی عقیدتی به دیدگاههای دولت پیشین داشته باشد نیز در وزارت امور خارجه مورد استفاده قرار میگیرد؟
باید ببینیم وابستگی عقیدتی به چه معناست. هر کسی میتواند عقاید خودش را داشته باشد. ولی همانطور که عرض کردم به مقوله سیاست خارجی باید نگاه فراجناحی داشت. یعنی در تصمیمگیری در زمینه سیاست خارجی ملاک را باید منافع ملی قرار داد نه تمایلات جناحی. بنابراین تا زمانی که یک فرد گرایشات شخصی خود را بر منافع ملی ارجح نداند و در تصمیمگیریها دخالت ندهد منعی برای همکاری وجود ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید