مذاکرات هستهای بهمنظور شکستن جو منفی جهانی و گرفتن ابتکار عمل از مخالفان بود
ژنو آغاز راه است
کشمکش میان اندیشکدههای آمریکایی بر سر موفقیت یا عدم موفقیت «راهبرد تحریم» قدمتی به اندازه سالهای گذشته از جنگ جهانی دوم تاکنون دارد.
کشمکش میان اندیشکدههای آمریکایی بر سر موفقیت یا عدم موفقیت «راهبرد تحریم» قدمتی به اندازه سالهای گذشته از جنگ جهانی دوم تاکنون دارد. پژوهشهای صورتگرفته نشان میدهد در فاصله زمانی مابین جنگ جهانی اول تا پایان جنگ سرد، یکسوم از کل 105 مورد از تحریمهای تصویبشده توسط ایالات متحده علیه سایر کشورها به نتایج موفقیتآمیزی منجر شده است.
در ایران برخی معتقدند ایالات متحده بهرغم تلاشهای بیوقفهاش برای تهدید ایران از طریق تحدید جمهوری اسلامی، کار چندانی از پیش نبرده است، نظریهای که در آمریکا نیز موافقانی دارد آنجایی که آمریکاییهای منتقد تحریمها میگویند ایران تا سال 1998 هیچ بهرهبرداری از ذخایر گازی خود نداشته اما امروز بهرغم وجود تحریمهای متعدد میرود که به یکی از صادرکنندگان مهم گاز تبدیل شود و این مهمترین دلیل ناکارآمدی تحریمهای آمریکاست. در سوی دیگر اما موافقان تحریمها میگویند ایالات متحده موفق شده است از طریق ایجاد موانع فنی-اقتصادی هزینههای سرمایهگذاری در ایران را افزایش دهد و از این راه جمهوری اسلامی را تحت فشارهای فزایندهای قرار دهد.
مواجه شدن با تحریم، برای اقتصادی متکی به نفت که در افق 1404 میخواهد به قدرت اول اقتصادی منطقه تبدل شود، مسیر آینده را با دشواریهایی مواجه کرده است. بر اساس آنچه روندهای آیندهپژوهی نشان میدهد به ترتیب سه کشور ترکیه، ایران و عربستان سعودی به عنوان رقبای اصلی برای کسب جایگاه قدرت اول اقتصادی در منطقه در سال 1404 شناخته میشوند. ترکیه، به عنوان کشور پیشرو بدون وابستگی به نفت، و ایران و عربستان هر دو با اقتصادهایی وابسته به نفت در مقامهای دوم و سوم. با فرض دستیابی ترکیه به تولید ناخالص داخلی هزار و 260 میلیارددلاری در سال 2025 میلادی، هر یک از دو رقیب منطقهای (ایران و عربستان) برای رقابت با ترکیه ناچار به دستیابی به این میزان تولید ناخالص داخلی هستند و از آنجا که چارچوب اقتصاد سیاسی هر دو این کشورها اقتصادی متکی به نفت است، دو کشور چارهای جز فروش منابع زیرزمینی نفت و گاز خود برای رساندن میزان تولید ناخالص داخلی به سطح ترکیه نخواهند داشت، چرا که در صورتی ایران میتواند قدرت اول اقتصادی منطقه باشد که تولید ناخالص داخلی آن در سال 2025 حداقل معادل ترکیه یعنی 1260 میلیارد دلار بوده و برای دستیابی به این مهم
سهم تولید نفت و گاز در ایران حداقل بایستی به رقمی معادل 625 میلیارد دلار در سال 2025 رسیده باشد.
از آنجا که درآمد حاصل از فروش نفت و گاز، «حاصلضرب قیمت در میزان تولید» است، در صورتی که میانگین قیمت نفت در سال 2025 معادل 120 دلار در نظر گرفته شود میزان تولید نفت و گاز ایران میبایست به سطح 5/14 میلیون بشکه در روز افزایش یابد و این یعنی تولید روزانه نفت در بازهای بین چهار تا شش میلیون بشکه همراه با تولید 5/1 تا 2 میلیارد مترمکعب گاز در روز.
آمارها نشان میدهد در حال حاضر تولید گاز ایران روزانه 600 میلیون مترمکعب و تولید نفت نیز 8/3 میلیون بشکه در روز است. از این رو ایران برای پوشش دادن کل سهم نفت و گاز در تولید ناخالص داخلیاش در افق 1404 نیازمند افزایش 5/2برابری تولید گاز و 60درصدی تولید نفت خام نسبت به تولید امروز خواهد بود، وضعیتی که در شرایط تحریم جامعه جهانی به رهبری ایالات متحده علیه ایران چندان قابل دسترس نمینمود.
آمریکاییها میگویند از آنجایی که حوزههای نفتی خشکی ایران سالانه میزان هشت درصد، و حوزههای دریایی میزان 11 درصد تخریب طبیعی دارند و سرعت بازسازی این حوزهها سالانه بین 20 تا 25 درصد است، برآورد میشود بهدلیل مشکلات و تخریب حوزههای آماده نفتی در ایران، سالانه بین 400 هزار تا 700 هزار بشکه نفت در روز از دست برود و ایران ناچار است برای کاهش این اثرات منفی، با کاهش تولید حوزههای نفتی خود -از طریق روشهایی نظیر تزریق گاز طبیعی- مقابله کند و این همان جایی است که مقامات ایالات متحده امیدوارند تحریمها بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشند؛ چرا که آنان معتقدند ایران به دلیل عدم برخورداری از فناوریهای نوین استخراج نتواند به تنهایی از مخازن خود نگهداری کرده و ناچار به جلب شرکتهای نفتی خارجی است. این در حالی است که افزایش فشارها بر این شرکتها میتواند حضور آنها را در ایران منتفی سازد. وزارت خزانهداری ایالات متحده خروج هشت شرکت عمده نفتی از ایران را از سال 2008 به این سو، حاکی از موفقیت این سیاستگذاری میداند و معتقد است با افزایش فشارها با کمک تحریمهای فنی توان این را دارد تا میزان صادرات نفت ایران را از آنچه
در برنامه پنجم توسعه پیشبینیشده بسیار پایینتر نگه دارد.
در عرصه سیاست خارجی، جمهوری اسلامی از سویی میکوشد با حفظ سیاستهای اعلامی خود، «تسلیم» خواستههای دشمنی چون ایالات متحده نشود و از سوی دیگر تحریمهای همهجانبه ایالات متحده به ویژه در زمینه نفت و گاز، ایران را از دستیابی به جایگاه قدرت اول منطقهای نسبت به نیمه دهه 80 هر روز دورتر کرده است. مذاکرات ایران و 1+5 که در نهایت به توافق ژنو منجر شد در چنین شرایطی بود که رخ داد و همانطور که رهبری هم اشاره داشتند: «هدف آنها این است که با این بهانه، فضای بینالمللی را بر ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با طراحی جدید دولت برای مذاکره در خصوص موضوع هستهای موافقت شد تا این جو جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود.» توافقی که به نظر نویسنده مهمترین مزیت آن هموار شدن راه برای تحقق افق چشمانداز 20ساله ایران است.
مذاکرات ژنو نشان داد مذاکرهکنندگان ایرانی میدانند تفاوتی بنیادین میان «انزوا» و «استقلال» وجود دارد به همان اندازه که فرق است میان «وابستگی» و «وابستگی متقابل»، و این هنر دیپلماتهاست که ایران را از شرایط نزدیک به انزوا خارج سازند و با به وجود آوردن موقعیت وابستگی متقابل به سمت آرمان استقلال حرکت دهند، وضعیتی که مذاکرات ژنو یک بار دیگر تایید کرد که برای دیپلماسی ایرانی امری غیرقابل دستیابی نیست. آنچه از دانش سیاست به ویژه در رقابتهای منطقهای برای کسب قدرت آموختنی است این نکته است که هیچ کشوری در انزوای بینالمللی نمیتواند به جایگاه قدرت برتر منطقهای برسد به همان اندازه که هیچ کشوری با وابستگی به قدرتی فرادست نیز نمیتواند به ادامه حیات خود به عنوان قدرت برتر منطقهای مطمئن باشد.
هرچند پایان موفقیتآمیز مذاکرات «شرط لازم» برای گام برداشتن به سوی قدرت اول منطقهای شدن را فراهم خواهد کرد ولی به دور از گرفتار شدن در خوشبینیهای افراطی، دستگاه دیپلماسی رسمی باید خود را برای انتقادهای آتی جامعه جهانی نسبت به سیاست خارجی جمهوری اسلامی مهیا کند؛ انتقادهایی از حقوق بشر گرفته، تا مساله تروریسم و روند مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل که هر کدام به تنهایی مضایق جدیدی را در روند دیپلماسی ایرانی پیش خواهند آورد.
از یاد نبریم موضوع اولین تحریمهای وضعشده علیه ایران «برنامه هستهای ایران» نبود. ایالات متحده در تحریمهای داماتو ایران را «حامی تروریسم» خواند، ادعایی که هنوز هم بر آن پای میفشرد و صرفاً برای تمرکز بر موضوع هستهای در سیاستهای اعلامی خود کمتر از آن نامی به میان میآورد. در صورت حل شدن موضوع هستهای پروندههای دیگری بر روی میز قرار خواهد گرفت و به نظر میرسد در روز پایان مسوولیت محمدجواد ظریف بر دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی توصیف او از دوران تصدی مسوولیتاش این سه کلمه خواهد بود: مذاکره، مذاکره و مذاکره!
دیدگاه تان را بنویسید