سرنوشت پنجاه کنشگر اقتصاد ایران در گفتوگو با فریدون شیرینکام
توسعه اقتصادی نیازمند دادهنگاری و انباشت تاریخی است
تلاش محقق بر این بود که به انباشت تاریخی دادهنگاری و افق تاریخنگاری اجتماعی در ایران همچنین به تحلیل برخی از اضلاع این پدیده به صورت یک پروژه مطالعاتی در یک روند ۲۵ساله به سهم خود کمک کند.
سرنوشت پنجاه کنشگر اقتصاد ایران، طی هشت سال پژوهش و تحقیق بالاخره به بازار نشر راه یافت. اثری یگانه از فریدون شیرینکام و ایمان فرجامنیا که تاکنون بدیلی پیدا نکرده است. سرنوشت دهها کارآفرین و صاحبان سرمایه که طی صد سال گذشته بخشی از ستونهای استوار کار صنایع ملی ایران بودهاند. اثری که به فراز و نشیبهای اقتصاد ملی از حیث کارفرمایانی پرداخته که در روزهای رکود و رونق اقتصاد ایران تعادل خود را حفظ کرده و همچنان به تولید و خدماتدهی صنعتی مشغول بودند.کتاب حاضر با مستندات و دادههای منحصربهفرد بر کارآفرینان مقاطع تاریخی قاجار و پهلوی اول و دوم متمرکز شده است.
جناب شیرینکام، پیش از کتاب پنجاه کنشگر اقتصادی ایران، آثار دیگری نیز در زمینه بازرگانان و صاحبان صنایع منتشر کردید که به نوعی آغازگر این راه بود. این آثار چه تفاوتی با هم دارند؟ نقاط ضعفی را که در آنها بود و در این کتاب از آن نقاط تجربه کسب کردید کمی تشریح کنید؟
مطالعات در زمینه کارآفرینی به شدت از فقر منابع رنج میبرد. تنها کتاب معتبر و جدی در این زمینه کتاب خانم شیرین مهدوی درباره امینالضرب بود که در سال 1379 توسط خانم اتحادیه ترجمه شده بود. برخی کتابها در این زمینه مثل کتاب امینالضرب توسط خسرو معتضد، تمرکز جدی در واکاوی نقش چندگانه فعالان اقتصادی نداشت. همچنین کتاب واقفی در زمینه «کارآفرینی در ایران» که پایاننامه ایشان در آمریکا 1975 /1354 است منبع معتبری در این زمینه است. کتاب مذکور تاکنون به فارسی منتشر نشده است. سایر منابعی که در زمینه کارآفرینی در ایران به صورت انبوه از سوی موسسات و نهادهای دانشگاهی، پژوهشی و مراکز خصوصی بعدها صورت گرفت عمدتاً متکی به مصاحبه صرف با فعالان اقتصادی بوده است. مصاحبهگر عموماً نقش منفعل در تولید داده را ایفا میکرد، گرچه در فقدان هر نوع ثبت
دادهها از سوی فعالان اقتصادی، این نوع تاریخنگاری گام اولیه در زمینه حفظ دادهها را محقق کردند. به نظر میرسد اینگونه منابع، نیازمند پژوهشهای جدیتر محققان بعدی با استفاده از منابع اسنادی و مبانی نظری درباره نحوه شکلگیری، توسعه و زوال فعالیت برخی از کنشگران اقتصادی است. مولفان اینگونه کتابها تلاشی در زمینه راستیآزمایی دادهها و کسب داده از سایر منابع انجام ندادند.
با توجه به بخشی از تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران از سال 1377 در موسسه تاریخ معاصر مطالعه روی برخی از فعالان اقتصادی دوره قاجار و اوایل پهلوی مثل امینالضرب و حاج معینالتجار بوشهری را آغاز کردم. این مطالعه با مدیریت دکتر احمد میدری پس از مدتی به دلیل اشتغالات ایشان رها شد. انتخاب میدری به عنوان نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی از آبادان، امکان پیشبرد این نوع مطالعات را در موسسه پژوهشی مجلس شورای اسلامی فراهم کرد. با پیشنهاد ایشان اولین مطالعه درباره موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی با تمرکز بر خاندان لاجوردی صورت گرفت. نقشه راهی برای نحوه شناخت این نوع مطالعات در آغاز نداشتم. طی یک فرآیند چندساله بهتدریج توانستم از اسناد اداره ثبت شرکتها، کارخانهها، نهادهای انقلابی مثل موسسه تاریخ معاصر، اسناد انقلاب اسلامی و...، اسناد خصوصی، سازمان حسابرسی، مصاحبه، منابع کتابخانهای و... و مطالعات مشاهدهای صنایع در تهران، کرج، اصفهان، مازندران و... برای فهم مساله استفاده کنم. پس از این مطالعه افق تازهای از راههای استفاده از اسناد و منابع برای فهم فعالیت کنشگران اقتصادی در یک روند تاریخی مشخص شد.
اینگونه مطالعات به شدت زمانبر است مگر اینکه از سوی محققان متعدد صورت گیرد. همچنین اعتماد بین محقق و کنشگران اقتصادی به دلیل جو حاکم بر فضای عمومی ایران و رخدادها و تجربههای خاص تاریخی فعالان اقتصادی به سختی رخ میدهد. و متاسفانه کم و بیش این فضای بیاعتمادی همچنان در جامعه اقتصادی دامنگستر است. آن مطالعات هر کدام مطالعه موردی بود که درباره فعالان اقتصادی مثل لاجوردی، برخوردار و ایروانی طی سالهای 1384 و 1388 منتشر شد که به طور جدی اضلاع گوناگون مربوط به هر کنشگر مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفت. کتاب پنجاه کنشگر، نمایی کوچک از تنوع فعالیت پنجاه کنشگر در ابعاد مختلف را به ما نشان میدهد.
مشکلات چندگانهای در انتشار اینگونه آثار رخ میدهد. کسب اعتماد خانواده و دوستان فعالان اقتصادی به سختی امکانپذیر است. همین مساله باعث میشود در آنجایی که موافقت بر روی اینگونه مطالعات رخ میدهد به آسانی اجازه دسترسی به بخشی از اسناد به محقق داده نشود. درباره این مورد، سطح نگرش و افق خانواده در نحوه تعامل با محقق متفاوت است. در این 15 سال که درگیر این پروژه هستم برخی خانوادهها و سازمانها همکاری بیشتر و آسانتری نسبت به اینگونه مطالعات داشتهاند.
کارنامه تعدادی از اقلیتهای مذهبی مثل آهارونیان و تعدادی از افرادی که در اوایل انقلاب به دلیل برخی تندرویها مورد اجحاف قرار گرفتند مثل صرافزاده و هراتی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین افرادی مثل تقییوف که در حوزه تمدن ایرانی در امر نفت و نساجی فعالیت داشت؛ او با اینکه در آذربایجان روسیه زندگی میکرد در کمک به رشدیه و انتشار حبلالمتین در بسط آموزش در ایران و کمک به مشروطهخواهان موثر بود. افرادی مثل مانیان، همایون، نوید، صادقی، صرافزاده، ارجمند، آزمایش، طالقانی، شمشیری، عباسقلی بازرگان و... دریچههای متفاوتی از تنوع کنشگران در زمینههای سبک زندگی، فعالیت اقتصادی و اجتماعی را به ما نشان میدهند.
همچنین تاریخمندی هر اثر، محقق را در زمینه توضیح برخی دادهها دچار مشکل میکند. چهبسا دارندگان اسناد، برخی مباحث را که احتمالاً دارای حساسیت است از دسترس محقق دور نگه دارند. همچنین برخی از موسسات پژوهشی به نوشتن زندگینامه برخی از کسان تمایل دارند که کمتر اهمیتی در تاریخ اقتصادی دارند اما نوشتن درباره تعداد اندکی از آنها، مجوز نوشتن درباره بسیاری از کنشگران را تسهیل میکند، یا امکان مطالعه درباره تعدادی از افراد دچار محدودیت باشد. به نظر میرسد در میان این محدودیتها، میتوان همچنان موضوع را رها کرد و تبعات آن را پذیرفت. نتایج این رویکرد میتواند ما را بسان سال 1358-1357 در دام بدترین تصمیمهای سیاستگذاری قرار دهد. مصادره اموال کسانی که بسیاری از آنان سهمی برجسته در رشد اقتصادی و بسط ظرفیتهای صنعتی ایران در یک فرآیند تاریخی داشتند.
آیا قادر شدیم به انباشت دادههای تاریخی و فهم بیشتر تاریخ اقتصادی در این نوع مطالعات کمکی کنیم یا نه؟ تلاش محقق بر این بود که به انباشت تاریخی دادهنگاری و افق تاریخنگاری اجتماعی در ایران همچنین به تحلیل برخی از اضلاع این پدیده به صورت یک پروژه مطالعاتی در یک روند 25ساله به سهم خود کمک کند.
نحوه شکلگیری این کتاب را توضیح دهید و تشریح کنید که چه فرآیندی برای تهیه این کتاب طی شد که این کار به ثمر رسید؟
این کتاب حاصل هشت سال پژوهش تدریجی و جمعآوری دادهها مربوط به فعالان اقتصادی ایران است. بخشی از افراد مورد مطالعه در این کتاب قبلاً به صورت مستقل، اثری دربارهشان از سوی من با همکاری آقای سعیدی با نامهای «موقعیت تجار و صاحبان صنایع در عصر پهلوی» مطالعه موردی خاندان لاجوردی، برخوردار و ایروانی در سه جلد منتشر شد. کتاب «پیشگامان رشد» دو بار از سوی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران با مطالعه روی 15 و 25 فعال اقتصادی توسط اینجانب و آقای فرجامنیا منتشر شد. در زمینه مطالعه موردی کتاب «گامی به سوی پیشرفت» ترجمه سیدمحمد گرامی در سال 1390 و «سرگذشت یک صنعتگر حاجحسن تفضلی» در تابستان امسال امیدوارم منتشر شود.
درباره برخی از فعالان اقتصادی مثل محسن آزمایش، محمدعلی نوید، حاج مانیان، محمد همایون، جعفر اخوان، عمید حضور، حاجی ترخانی امکان دسترسی بیشتری به مصاحبه، اسناد و منابع کتابخانهای تا حدودی فراهم بود. در مورد سایر کنشگران عمدتاً با استفاده از منابع کتابخانهای، خاطرات و برخی از اسناد فراهم شد.
تا چه اندازه این پنجاه کنشگر را معرف کارآفرینان واقعی صنایع ایران در 100 سال اخیر میدانید؟ تصور میکنید که چه افرادی از این فهرست جاماندهاند؟
بخش بزرگی از فعالان اقتصادی ایران خصوصاً در زمینه صنعت مورد بررسی قرار گرفت. لاجوردی، برخوردار، ایروانی، تفضلی، امینالضرب، خلیلی و... هم از جهت تعداد پرسنل، پیشتازی آنها در بسیاری از زمینهها، ارتباط و مشارکت با شرکتهای بزرگ صنعتی بینالمللی مثل توشیبا، جنرالالکتریک، لگراند و... همچنین بسط سیاستهای ظرفیتسازی صنعتی و بالا بردن ظرفیت فنی کشور موثر بودند. بیشک فقر دادهنگاری در بین فعالان اقتصادی ایران و برخی از محدودیتهای گفتمانی حاکم بر فضای نهادهای پژوهشی باعث شد گروههای موثر دیگری مثل داروگر، برادران کورس، فلفلی، نوشیروانی، ثابت، القانیان، و.. مورد مطالعه قرار نگیرند.
مشکلات این پژوهش عمدتاً در چه بخشهایی بود و چه نکات جدیدی از آن استخراج کردید که قبلاً از آن محروم بودید؟
فقر دادهنگاری، به دست آوردن اعتماد آشنایان برای گفتوگو و ارائه اسناد و همکاری نکردن سازمانهای دارنده اسناد بزرگترین مشکل در شناخت کنشگران بوده است.
1- تنوع کنشگران افق جدیدی از شیوههای موفقیت هر یک از کنشگران را به ما نشان میدهد. بخشی از رهیافتهای این مطالعات به ما نشان میدهد آنان از خاستگاههای اقتصادی کاملاً متفاوتی برخوردار بودند. برخی از آنان فاقد هرگونه حمایت اقتصادی از سوی خانواده بودند. برخی از اعضای فعالان از نسل دوم خانوادهشان بودند به همین دلیل از موقعیت اقتصادی بهتری در شروع فعالیت بهرهمند بودند.
2- برخی از آنها مثل ارجمند از تحصیلات دانشگاهی برخوردار بودند. بسیاری از آنان تحصیلات مناسبی نداشتند. اکثر آنها فرزندان خود را برای ادامه تحصیل دبیرستان یا دانشگاه به اروپا و آمریکا فرستادند.
3- اکثر آنان تعدادی از مدیران و پرسنل را برای طی دورههای آموزشی به اروپا فرستادند. همچنین آنان در بسط آموزش کارکنان کوشیدند.
4- تعدادی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی و سنا یا به عنوان وزیر درگیر حوزه سیاسی شدند. برخی از آنان اصلاً علاقهای به سیاست نداشتند.
5- تعدادی از آنان در فعالیتهای نیکوکارانه مثل ساخت مدرسه، درمانگاه، خوابگاه، نگهداری کودکان بیسرپرست و حمایت از زنان خودسرپرست، ساخت مساجد و... مشارکت داشتند.
6- کسب سرمایه با حرفهای شدن و طولانیمدت حاصل شد. اکثر آنها طی یک روند تدریجی به انباشت سرمایه رسیدند.
7- برخی از آنان مثل رفوگران، برخوردار، لاجوردی و... پس از طی فعالیت تجاری به فعالیت صنعتی روی آوردند.
8- حوزه فعالیت تجاری برخی از آنها بسیار متنوع بود. فعالیت صنعتی آنها عمدتاً در زمینههایی بود که سالهای زیادی به فعالیت تجاری در آن زمینه تجربه داشتند. تجار پس از آشنایی با بازار مالی، تجار محلی و شرکتهای بینالمللی، وارد عرصه صنعت شدند. لاجوردیها در زمینههای متعدد مثل نساجی، روغن نباتی، شوینده، تاسیسات ساختمانی و... فعال بودند. برخی مثل تفضلی تنها در زمینه نساجی فعالیت داشت.
9- سرمایهگذاری مشترک با سایر فعالان اقتصادی داخلی و برخی از شرکای بینالمللی بخشی از الگوی فعالیت اقتصادی آنها را تشکیل میداد. گر چه برخی از آنان تنها به صورت خانوادگی به فعالیت اقتصادی پرداختند.
10- تعدادی از آنان مثل رسولیان، تفضلی و... فعالیتشان را در سطح محلی مثل رسولیان، تفضلی و... متمرکز کردند. تعدادی از آنان فعالیت خود را در سطح ملی و بینالمللی گسترش دادند.
11- تعدادی از آنان در نهادهای صنفی کارفرمایی حضوری فعال داشتند به گونهای به مدت 10 تا 15 سال به عنوان عضو هیاترئیسه و رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن مسوولیت داشتند.
12- سهم فعالان برخی استانهای کشور در سطح ملی بسیار اندک است. همچنین تعداد فعالان برخی شهرها مثل کاشان، یزد، تبریز از سهم جمعیتی آنها برجستهتر است.
13- انتقال مدیریت از خانواده به غیرخانواده در بین فعالان اقتصادی به دلیل برخی از محدودیتهای ساختاری مثل ضعف نهادهای حقوقی و بیاعتمادی حاکم بر فضای اجتماعی نادر بود. با اینکه تعدادی از شرکتها به سهامی عام تبدیل شده بود، نقش گروههای خانوادگی همچنان در موسسات صنعتی پررنگ بود.
14- تعدادی از شرکتهای صنعتی در دوره رضاخان به صورت سهامی تاسیس شد. با اینکه بورس ایران در اواسط دهه چهل تاسیس شد تعداد سهامداران غیر خانوادگی در این شرکتها فراوان بود.
در ادامه این مسیر عمدتاً روی چه افرادی متمرکز خواهید شد؟
احتمالاً پس از انتشار آخرین اثر درباره تفضلی، در زمینه برخی از مباحث مربوط به تاریخ اقتصادی ایران به کارم ادامه دهم.
با انتشار هفت اثر امیدوارم بر اساس دادههای موجود به طرح برخی از مسائل مرتبط با تاریخ اقتصادی ایران بپردازم که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. دادههای فراهمشده هنوز در بسیاری از زمینهها مورد واکاوی قرار نگرفته است. پاسخگویی به سوالاتی مثل اینها به نظرم حائز اهمیت است:
1- ورود زمینداران پس از اصلاحات ارضی در فعالیت صنعتی ایران چگونه بود؟
2- فعالان اقتصادی ایران در نظام سیاسی ایران چه نقشی داشتند؟
3- ضرورت مشارکت و همکاری با شرکتهای بزرگ صنعتی بینالمللی برای کارآفرین چه بود؟
4- چه تحولی در نگرش فکری و فرهنگی درون خانوادههای فعالان اقتصادی ایران طی دوره پهلوی اتفاق افتاد؟
5- موانع رشد مدیریتهای غیرخانوادگی در بنگاههای صنعتی چه بود و...
به نظر میرسد این سوالات و دهها سوال دیگر وجود دارد که نیازمند پژوهش جدی درباره آنهاست. شاید با پاسخگویی به این سوالات بتوانیم بخشی از ابهامات تاریخ اقتصادی ایران را در صد ساله اخیر روشن کنیم. هنوز توجه جدی دانشگاهها و مراکز پژوهشی به اینگونه تحقیقات جلب نشده است. بر اثر بیتوجهی و غفلت از ضبط و ثبت دادههای موجود، ممکن است بسیاری از دادهها به مرور از بین برود.
ویژگیهای مشترک این صنعتگران عمدتاً روی چه متغیرهایی بود و تصور میکنید این ویژگیها تا چه حد در دنیای امروز کاربرد دارد؟
به نظر میرسد اول، همه این افراد تسلیم موقعیتهای اولیهای که در آن بودند، نشدند. اندیشیدن به تغییر و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی همچنین اراده و شکیبایی لازم برای تحقق هدفشان را داشتند. دوم، اکثر آنان روحیه مداراگر و تساهل نسبت به همکاران، پرسنل، شرکا و خریداران و فروشندگان محصول داشتند. سوم، مسوولیتپذیری در برابر قول و قرار یکی از ویژگیهای اصلی آنها در روابط با دیگران بود. رعایت اخلاق و انصاف خصوصاً نسبت به شرکا بخشی از قواعد پذیرفتهشده آنها در کار مشارکتی بود. چهارم، تلاش در جهت بهروزرسانی و استفاده از تحولات نوین تکنولوژی در واحدهای تولیدی و نوآوری در شیوههای کسب و کار سنت مشترک اکثر آنها در فعالیت اقتصادی بوده است. پنجم، انباشت سرمایه در اکثر آنان طی یک فرآیند طولانیمدت حاصل شد. ششم، به نظر میرسد این اصول کلی برای موفقیت، همچنان کارایی دارد گر چه وزن هر یک از این قواعد در موفقیت، برای هر کس میتواند متفاوت باشد. بدین ترتیب در این مطالعه موفق شدیم تنوع
وسیعی از کنشگران اقتصادی با گرایشهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را مورد توجه قرار دهیم. هدف مدح و ذم نبود بلکه غنیکردن تاریخ اجتماعی ایران و ثبت دادهها محور این پژوهش بوده است. همانطور که از قول ارسطو نقل شده است اگر مخالف فلسفه هستیم باز باید فلسفه بدانیم. اگر نقدی به کنشگران اقتصادی وارد است از سرزمین آگاهی باید عبور کرد و این جز با پژوهشهای جدی و عمیق امکانپذیر نیست. ما در آغاز این راهیم، باشد که دیگران این راه را علمیتر بپیمایند و ضعفهای کار ما را بپیرایند.
دیدگاه تان را بنویسید