بررسی ۹۰ سال فعالیت اقتصادی خاندان کازرونی در اصفهان
جامه وطنی
اصفهان؛ شهری که همواره در شمار پایتختهای اقتصادی ایران بوده و تجارش همیشه در زمره سرآمدان تحولات عمده اقتصادی ایرانزمین بودهاند. در این شهر خاندانی بودند که مقرر بود تار و پود وطنی را برای جامه ایرانی ببافند.
اصفهان؛ شهری که همواره در شمار پایتختهای اقتصادی ایران بوده و تجارش همیشه در زمره سرآمدان تحولات عمده اقتصادی ایرانزمین بودهاند. در این شهر خاندانی بودند که مقرر بود تار و پود وطنی را برای جامه ایرانی ببافند. آنان کازرونیها بودند، کارآفرینانی که نامشان با عمران شهری چون اصفهان توام شده است. در این یادداشت، به روایت قریب به 90 سال از کنش و کارآفرینی اقتصادی مردانی میپردازیم که همتشان مصروف خودکفایی ایرانیان از منسوجات غربی شد، در آن زمان که کمتر کسی را جرات به گردش انداختن سرمایه در چنین راهی بود و بیان شعار خودکفایی حیز انتفاع برای مطالبهکنندگان آن نبود.
محمدحسین کازرونی: پارچه وطنی زیبنده جامه وطنی
محمدحسین کازرونی معروف به حاجکاکا حسین فرزند حاجمحمدجعفر حدود سال 1231 خورشیدی تولد یافت. از نوجوانی به عرصه تجارت وارد شد و حدود 20 سال در بوشهر به فعالیت پرداخت. کازرونی حدود سال 1266 به اصفهان رفت و در این شهر اقامت گزید تا کسب و کار خود را در این شهر گسترش دهد (شیرینکام و فرجامنیا، 1393: 519). عدهای بر آنند که او ابتدا در بازار اصفهان به ریسمانفروشی میپرداخت. پیرامون دستیابی حاجکاکا حسین به ثروت هنگفتی که قدرت تجهیز امکانات و تجار زبده اصفهان را برای مقابله با امتعه خارجی به او داده بود، هنوز هم شایعات زیادی بین مردم اصفهان میپیچد. برخی دیگر برآنند که او در ابتدای کار و زمانی که از شیراز به اصفهان آمده، طبقکشی میکرد و در کوچه و خیابان جنس میفروخت (رجایی، 25 /10 /1392: 779088-DEN). بیش از این پیرامون آغازین مراحل کنش اقتصادی محمدحسین کازرونی که او را به یکی از بزرگترین رجال اقتصادی اصفهان معاصر با دوره مشروطیت و پهلوی اول بدل کرد، چیزی در منابع و مآخذ نیامده است.
کازرونی در سال 1270 با همکاری حاجیآقامحمد قزوینی، حاجمحمدعلی تبریزی، محمدمهدی سمسار و محمد صالحعرب «کمپانی مسعودیه» را در اصفهان ایجاد کرد. او که در این راه از مشارکت تجار تنباکوی اصفهان بهره میبرد، این شرکت را با هدف حمایت از کشاورزان و تجار توتون و تنباکو در مبارزه با انحصارطلبیهای تجار انگلیسی تاسیس کرده بود. اگرچه اطلاعات جامعی پیرامون این شرکت در مآخذ آورده نشده، میدانیم که این شرکت تا سال 1296 خ فعال بود (جمالزاده، 1362: 98 و رجایی، 1385: 217). در سه دهه پایانی قرن نوزدهم، روند صادرات منسوجات انگلیسی و روسی به ایران با افزایش چشمگیری همراه بود که بیتردید موجبات گسترش نفوذ اقتصادی قدرتهای روس و انگلیس در ایران را فراهم میآورد. در این ایام «صنعت پارچهبافی ایران که عموماً کارگاهی، خانگی، غیرماشینی، دستی و کوچک بود، بر اثر افزایش واردات در خطر نابودی قرار گرفت؛ از اینرو، بسیاری از اصلاحگران و نوگرایان ایرانی احساس خطر کردند» (پیشین: 520).
با هدف مقابله با چنین خطری، «انجمن اسلامی» به وسیله محمدحسین کازرونی به منظور ترویج پارچههای وطنی تاسیس یافت. این اقدام، زمینهساز تاسیس «شرکت اسلامیه اصفهان» در سال 1277 شد. این شرکت که با 15 هزار تومان سرمایه اولیه شروع به کار کرد، با بهکارگیری دستگاههای پارچهبافی مقدمات ایجاد صنایع جدید بافندگی در اصفهان را فراهم آورد. بنا بر فصل بیست و یکم نظامنامه این شرکت میبایست به کلی از داد و ستد کالاهای خارجی خودداری کرده و فقط همّ خود را مصروف ترقی کالای داخلی و آوردن اسباب و کارخانجات مفید میکرد و بر حسب اقتضا به حمل کالاهای داخلی به خارج از کشور و همکاری در ایجاد راه شوسه و آهن میپرداخت. نکته شایان توجه آن است که تمام اجزای این شرکت ملزم به تهیه لباس خود از منسوجات و کالاهای داخلی بودند. بر اساس ماده 24 نظامنامه کارویژه این شرکت، تهیه مقدمات تاسیس کارخانه ریسمانریسی تعیین شد (همان: 521 و 522).
در جلسهای که در منزل سلیمان خان رکنالملک شیرازیاصفهانی (نایبالحکومه وقت اصفهان) برگزار شد؛ نورالله نجفیاصفهانی از علمای طراز اول اصفهان با خرید سهام شرکت، دیگران را ترغیب به خرید سهام کرد. در همین جلسه، محمدحسین کازرونی به عنوان رئیسکل شرکت اسلامیه برگزیده شد (مهدوی، 1361: 34). این شرکت در بدو تاسیس در 17 شهر از جمله تهران، مشهد، شیراز، بوشهر، رشت، تبریز، کاشان، سنندج و... به تاسیس شعبه پرداخت. نمایندگان شرکت اسلامیه در اصفهان حاجیمیرزامحمد مشکی تاجر اصفهانی، حاجیمحمدجعفر تاجر اصفهانی، حاجیمیرزااسدالله تاجر اصفهانی (نقشینه)، حاجیمحمدکاظم تاجر اصفهانی (مثقالی) و حاجیمیرزاعلی نقشینه بودند (ترابیفارسانی، 1384: 80). اگرچه مهدوی بر این باور است که میرزاعلی ادیبالتجار به عنوان مدیرعامل در این شرکت نقشآفرینی میکرده، ولی ترابیفارسانی، حاجیمیرزاعلی نقشینه را به عنوان مدیر برگزیده این شرکت معرفی میکند. شرکت اسلامیه بعدها فعالیت خود را به خارج از مرزهای ایران نیز گسترش داد. در این راستا، حاجزینالعابدین تقیاف از سرمایهداران بزرگ قفقاز وکالت شرکت را عهدهدار شد و ارفعالدوله سفیر وقت ایران در
روسیه طی بخشنامههایی خبر ایجاد چنین شرکتی را به تمام کنسولگریهای ایران در روسیه ابلاغ کرد. همچنین نمایندگی شرکت با همکاری برخی تجار مقیم مصر زیر نظر آقا میرزامحمدحسین مشکی تاسیس یافت (همان: 81). گذشته از مصر، گفته شده که این شرکت در انگلستان، هندوستان، عثمانی و روسیه نیز شعباتی داشته است (عسکرانی، 1384: 36).
گذشته از حمایت شیخنورالله، این شرکت از حمایت دیگر روحانیون نامدار اصفهان نظیر شیخمحمدعلی و شیخمحمدتقی آقانجفی و برادران او حاجآقا نورالله عمادالاسلام و حاجشیخمحمدعلی ثقهالاسلام و جمعی از رجال سیاسی و ادبی نظیر مسعودمیرزا ظلالسلطان (والی وقت اصفهان)، دریابیگی، ادیبالممالک فراهانی، سیدجمالالدین واعظاصفهانی و محمدتقی شوریده نیز برخوردار بود (ترابیفارسانی، 1384: 80 و شیرینکام و فرجامنیا، 1393: 522). گفتنی است، تاسیس این شرکت با حمایت گسترده علمای نجف همراه بود. چنان که حاجیمیرزامحمدحسین نوری، صدر اصفهانی، شیخطه عرب مقیم نجف، آقا میرزامحمدهاشم چارسویی و حاجمیرزاحسین طبرسی شخصاً به حاجآقا نورالله نجفیاصفهانی نامه نوشتند و از او به خاطر حمایت از این شرکت تشکر کردند. دیگر علمای بزرگ و مراجع تقلید آن زمان، یعنی سیداسماعیل صدر، حاجمیرزاحسین، حاجمیرزاخلیل، سیدمحمدکاظم طباطبایییزدی، محمد غروی شربیانی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، محمدحسن ممقانی، حاجمیرزاحسین نوری و میرزافتحالله اصفهانی شیخالشریعه، بر رساله شرکت اسلامیه تقریظ نوشتند و کمک به این شرکت را مساوی مبارزه با نیروی کفر دانستند (خانه
مشروطه اصفهان، بیتا: http: / /khanemashroote.ir /person.php?id=10.). در همین راستا، علما فتواهایی در تایید شرکت و ترغیب شیعیان به خرید سهام شرکت صادر کردند.
گفتنی است، در مجمعی که با حضور دو هزار تن از علما، تجار و بزرگان اصفهان در باغ او در سال 1286 برگزار شد، پس از سخنرانی حاجآقانورالله نجفیاصفهانی، تمامی حضار قرآن مهر کرده و قسم یاد کردند که از البسه و اقمشه خارجی استفاده نکنند (همان). با این حال، این شرکت در پی عدم همکاری دولت با آن، پرداخت نامرتب وجوه سهام توسط سهامداران، منظم نبودن پرداخت سود سهام، وجود کمپانیهای رقیب و تعارضات درونی طبقه تجار و نبود متخصصان آگاه و مطلع از صنایع نساجی نتوانست موفقیت چندانی در عرصه تجارت جدید برای موسسان خود تحصیل کند (پیشین: 83). دیگر گام بلند کازرونی در عرصه حمایت از تولید داخلی زمانی بود که با همکاری جمعی از تجار اقدام به تاسیس «شرکت شرافت» کرد. این شرکت که اولین بنگاه تولیدی پس از مشروطه بود، به منظور «ترویج امتعه وطنی و رفع احتیاج از خارجه و توسعه دایره مکاسب و سایر مصالح عامه» تشکیل یافت. نخستین جلسه آن در خانه سیدحسن بنکدار برپا شد و موسسان این شرکت که نام کازرونی و آقا نورالله نجفی در میان آنها به چشم میخورد، بر استفاده از اسباب و اثاث و ظروف ساخت ایران در منازل تاکید میورزیدند. کمکم تولیدات این شرکت تا حدی
افزایش یافت که طی جشن اولین سالگرد مشروطیت، مغازهای با نام «اخوت» برای فروش منسوجات وطنی با حضور حاجآقا نورالله و کازرونی تاسیس گشت (چلونگر، 1385: 404).
اما کازرونی تنها به عرصه تجارت بسنده نکرد. او در شمار تجاری بود که پا به عرصه فعالیت سیاسی نهاد. او همزمان با جنبش مشروطیت به مشروطهخواهان پیوست. کازرونی در حمایت از مشروطهخواهان اصفهان با همکاری سیدحسن مدرس و میرزاحبیبالله امینالتجار اقدام به تاسیس انجمن ولایتی اصفهان کرد. در این راه او تا حدود زیادی مخارج نهضت مشروطه اصفهان را تامین کرد و پس از مشروطه، نقش فعالی در طرح تاسیس بانک ملی ایران در مجلس اول ایفا نمود (شیرینکام و فرجام نیا، 1393: 523). بدین ترتیب، در اصفهان جلسات مذاکرات حامیان تاسیس این بانک در باغ کازرونی تشکیل مییافت (خانه مشروطه اصفهان، بیتا: http: / /khanemashroote.ir /person.php?id=10).
آخرین حضور پررنگ محمدحسین کازرونی در عرصه کارآفرینی اقتصادی اصفهان زمانی بود که او در سال 1302 به عنوان شریک تجاری با عطاءالملک دهش در تاسیس «کارخانه وطن» همکاری کرد. این کارخانه، اولین کارخانه ریسندگی و بافندگی مدرن در اصفهان بود. سرمایهگذاری اولیه این کارخانه، 9 میلیون و 400 هزار ریال بود و در نزدیکی پل خواجو به بهرهبرداری رسید. این کارخانه در نخستین سال فعالیت، با 12 دستگاه بافندگی و به طور روزانه 150 کارگر 70 هزار متر پارچه تولید کرد. گفتنی است، کلیه ماشینهای این کارخانه از آلمان وارد میشد. با بروز اختلافی بین دهش و کازرونی، حل و فصل این اختلاف به محکمه تجارتی متشکل از حاجمعینالتجار بوشهری، حاجمحمدحسین امینالضرب، اسلامیه، مدرس و آیرم عودت داده شد. طی این جلسه که در منزل رضاخان سردار سپه منعقد شد، مقرر شد تا دهش بنیانگذار کارخانه سهام خود را به کازرونی بفروشد. بعدها برای رفع مشکل تامین سرمایه، ارتش سفارش تامین 300 هزار تومان پارچه را به این کارخانه داد. در دوره پهلوی اول، این کارخانه مورد توجه حکومت در ترویج منسوجات ایرانی بود و از حمایت حکومت در دریافت وام برای گسترش فعالیتهای خود برخوردار
بود. به تدریج، تجهیزات کارخانه به 400 دوک ریسندگی و 100 دستگاه ماشین با ظرفیت 500 هزار متر پارچه در سال افزایش یافت. در بخش ریسندگی چند نوع نخ برای قالیبافی و پارچهبافی تهیه میشد و در قسمت پارچهبافی 1500 متر پارچه پشمی با اصول جدید رنگرزی تهیه میگشت (شیرینکام و فرجام نیا، 1393: 525).
کازرونی در سال 1286 و در راستای تحکیم موقعیت تجار در چارچوب نهادهای مدنی، در باغ خود جلسهای را ترتیب داد که موجب تاسیس مجلس تجارت یا انجمن تجار اصفهان به همراهی 11 تن از دیگر تجار این شهر شد. او در همین جلسه، پیشنهادی مبنی بر تاسیس کارخانه کاغذسازی ارائه داد (آدمیت و ناطق، 1365: 336). این انجمن زمینههای تاسیس نخستین «اتاق تجارت اصفهان» را فراهم آورد. بدین ترتیب، کازرونی در سال 1310 به همراه حاجسیدعبدالکریم محمودیه، حاجمیرزاحسن اعتمادالتجار، حاجعبدالعلی فیض، حاجمیرزاحسن اعتمادالتجار، حاجمیرزاآقا معینامین، میرزاحسن سلطانی، سیدجواد کسایی، محمدکاظم مثقالی و جمعی دیگر از تجار برجسته اصفهان به تاسیس «اتاق تجارت اصفهان» پرداخت.
سرانجام، مردی که همواره پارچه وطنی را زیبنده قبای جامه ایرانی میدید، پس از 65 سال فعالیت اقتصادی در بوشهر و اصفهان در بیستم اردیبهشتماه 1311 در اصفهان درگذشت. او ابتدا در تکیه کازرونی واقع در گورستان تخت فولاد مدفون شد و 12 سال بعد بنا بر وصیتش استخوانهای او برای تدفین به نجف انتقال یافت و در یکی از حجرههای صحن شریف جای گرفت (رجایی، بیتا: http: / /esfahanpeople.persianblog.ir /post /11 و مهدوی، 1370: 171). اما با مرگ او قلب کارخانه وطن که زمانی نامش کازرونی و میهن بود، از حرکت بازنایستاد و وراث خاندان کازرونی در توسعه آن کوشیدند.
محمدجعفر کازرونی: ادامه راه پدر
محمدجعفر کازرونی در سال 1280 در اصفهان تولد یافت. او از کودکی با کار در حجره پدر به دنیای تجارت وارد شد. او که در زمان بهرهبرداری از کارخانه وطن 24 سال داشت، در سالهای 1311-1302 به همراهی با پدرش در مدیریت کارخانه پرداخت. پس از فوت پدر، با بهرهگیری از ثروت خانوادگی، اعتبار تجاری و خانوادگی (همسر او از نوادگان ظلالسلطان بود)، تجربه و پیوند با گروههای اجتماعی ذینفوذ بستر لازم برای توسعه تجارت خود را فراهم کرد. در 1314، فرزندان حاجکاکا موفق شدند تا در اصفهان دومین کارخانه نساجی خود را با شماره 63 و سرمایهای حدود سه میلیون و 53 هزار ریال به ثبت رسانند و یک سال بعد از آن بهرهبرداری کنند. «رئیس هیاتمدیره، محمد کازرونی و اعضای آن محمدجعفر، زینالعابدین امین، سیدعبدالرحیم محمودیه و حاجمحمدکریم سمسار بودند. تولید سالانه آن، هفت میلیون و 500 هزار متر پارچه نخی و الیاف مصنوعی بود» (شیرینکام و فرجامنیا، 1393: 528).
این امر در حالی بود که وطن همچنان به فعالیت خود ادامه میداد و در سال 1319 سرمایه آن به 19 میلیون ریال رسید و با سرمایه آن یک کارخانه نخبافی از انگلستان خریداری و نصب شد تا به تولید فاستونی و پتو برای تهیه لباسهای نظامی، مدارس و عموم مردم بپردازد (همان: 525).
کارخانه شماره 63 نیز به تدریج بر تعداد دستگاههای بافندگی و پرسنل خود افزود، ولی به علت محدودیت فنی، کمبود نیروی انسانی ماهر و نبود تقاضا نتوانست تولید زیادی داشته باشد. در نتیجه، در خرداد 1335، طی پارهای مسائل مالی فعالیت آن متوقف شد. اگرچه هیات حمایت از صنایع در برنامه سوم خود 20 میلیون ریال اعتبار بدان اختصاص داد، بحران مالی موجود ادامه یافت و کارخانه به تعطیلی کشیده شد. در 26 آبان 1342، با حضور هیاتی دولتی مقرر شد که نیمی از بهای فروش محصول برای پرداخت حقوق معوقه و نیمی برای خرید مواد اولیه اختصاص یابد (همان: 528).
کازرونی در کنار کارخانه وطن، یک کارخانه دوخت لباس از انگلستان خریداری و در کنار وطن نصب کرد. اگرچه عدم توافق بین مقامات بانک ملی و مسوولیت کارخانه در پرداخت بدهی مدیریت این کارخانه به وزارت اقتصاد محول شد و از آبان 1344 هیات حمایت صنعتی با هیاتمدیرهای مرکب از مهندس سحابی، حائریزاده، سهامی و با نقشآفرینی مهندس عطاءالله شهاب زیر نظر بانک ملی به اداره آن پرداختند. سرمایه این کارخانه در اواسط سال 1350، حدود 200 میلیون ریال بود. طی این مدت وطن نیز به توسعه خود ادامه میداد و در اواسط سال 1346 به عنوان سومین کارخانه تولیدکننده کشور در حوزه پارچه پشمی و پتو فعال بود. اگرچه به واسطه مشکلات مالی در سال 1348 به مدت 15 روز تعطیل شد، با پرداخت قروض آن از سوی بانک، از نو با سرمایه بانک و کارخانه به فعالیت خود ادامه داد و اداره آن با سرمایه سازمان برنامه و بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران صورت گرفت. در نهایت، وطن همچون کارخانههای زایندهرود به مدیریت مهندس ذوالفقاری و ریسباف به مدیریت عارفپور به وسیله هیات حمایت از صنایع اداره میشد. کارخانه وطن در 1352 با تفکیک ارضی به فروش رسید و زایندهرود و پشمباف به بیرون شهر
منتقل شدند و سبحانی از سوی خاندان کازرونی به عضویت هیاتمدیره درآمد (همان: 529). صاحبنظران بر این باورند که این عقبنشینیهای پیاپی، به علت «نگاه سنتی به صنعت و استفاده نکردن از مدیریت نوین در اداره واحدهای صنعتی» اتفاق افتاد (همان: 531). وطن در سال 1389، در بخش بافندگی حدود 250 پرسنل داشت و مالکیت آن بر عهده بخش سرمایهگذاری بانک ملت بود.
اما اگر از خاندان کازرونی تنها به عنوان یکی از مهمترین کارآفرینان اقتصادی اصفهان در سده اخیر یاد کنیم، چنان که میبایست به اهمیت نقش کنشگران اقتصادی در تحولات جامعه نخواهیم پرداخت. آنان آمدند، با غایت کسب سود و در زمانهای که کمتر کسی را جرات مقابله با کالاهای خارجی در دل بود، با به کار انداختن سرمایه خود به حمایت از تولید ملی پرداختند. اما حمایت خاندان کازرونی از تولید ملی با مرگ حاجکاکا خاتمه نیافت. مهمترین نمود این مساله زمانی بود که فرزندش محمدجعفر با خرید بالاترین رقم قرضه ملی به حمایت از دولت دکتر مصدق در دوران کمبود نقدینگی ناشی از تحریم ایران از سوی انگلستان پرداخت و بدین ترتیب، به عنوان قهرمان قرضه ملی شناخته شد. خاندان کازرونی تنها بدین عرصه بسنده نکردند و پای بر عمران شهری اصفهان نیز فشردند. از جمله فعالیتهای عامالمنفعه این خاندان میتوان به احداث مسجد کازرونیها واقع در خیابان عباسآباد، تاسیس دبستان و دبیرستان در نزدیکی بازار اصفهان، چاپ قرآن، رسائل علمیه، کتب ادعیه، ساخت درمانگاه و زایشگاه، ساخت آبانبار و تکیه کازرونی در تخت فولاد، مسجد اقدسیه در بازارچه بلند، ساخت مساجدی در خیابانهای
دروازه دولت، سپه و ملاصدرا اشاره کرد. شایان ذکر است این خاندان مالکیت زمینهای بسیاری را به ویژه در اطراف خیابانهای چهارباغ و شاهاصفهان از آن خود کرده بودند که بخش کثیری از آنها از میراث افسانهای حاجکاکا فراهم آمده بود (همان: 530). تاکنون پیرامون فرزندان حاجکاکا تاریخنگاری مدونی صورت نگرفته، تنها میدانیم که گذشته از شخص حاجکاکا که در 1310 به عضویت اتاق بازرگانی درآمد، فرزندان او محمد و امین کازرونی در 1323 نیز به عضویت این اتاق درآمدند و محمدجعفر در سالهای 1346 و 1350 به عضویت اتاق بازرگانی اصفهان برگزیده شد. او در سال 1358 مقابل مسجد تازهساز خود در هزارجریب اصفهان هدف ترور گروه فرقان واقع شد و پس از وفات در گورستان تخت فولاد در کنار پدرانش به خاک سپرده شد (همان: 531 و 532).
منابع در دفتر مجله موجود است.
دیدگاه تان را بنویسید