مروری بر زندگی و زمانه برادران همدانیان
نقش جهان در نصف جهان
دو برادر در حوزه تجاری و صنعتی استان اصفهان در زمینه نساجی، سیمان و قند فعالیت داشتند. آنان در سالهای ۲۰ تا اواسط ۵۰، یکی از گروههای بزرگ اقتصادی منطقه اصفهان بودند.
دو برادر در حوزه تجاری و صنعتی استان اصفهان در زمینه نساجی، سیمان و قند فعالیت داشتند. آنان در سالهای 20 تا اواسط 50، یکی از گروههای بزرگ اقتصادی منطقه اصفهان بودند.
ازدواج نکردنشان و اختصاص دارایی به امور خیریه، ویژگی آنها، در میان فعالان اقتصادی ایران است. عدم شفافیت مالی، ناتوانی در مدیریت و مداخله قدرت سیاسی (در سال 1353) سهم بسزایی در تخریب سرمایهگذاری صنعتی و خروج حسین همدانیان از عرصه اقتصادی ایران در اواسط دهه 50 داشت.
علی همدانیان در 1280 خ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش، محمدرضا همدانی، پیشهور کوچکی بود که به سختی زندگی خانواده را تامین میکرد. فرزندش را به مکتبخانه فرستاد. سپس در بازار شاگردی کرد. به کمک تعدادی، دکه خرازی فراهم کرد. پس از مدتی آن را تبدیل به پارچهفروشی کرد و در آنجا قدک، متقال و چیت مخصوص اصفهان میفروخت. از کشاورزانی که پول نقد برای خرید پارچه نداشتند گندم، جو، مویز و میوههای خشک -به جای پول- دریافت میکرد. چندین سال کار بر همین منوال ادامه داد. از 1304 محصولات چند کارخانه نساجی از جمله وطن وارد بازار شد. علی همدانیان 24ساله، بسیار صرفهجو بود. او درخواست کرد پارچههای پشمی کارخانه وطن را در بازار بفروشد. حاج محمدحسین کازرونی (صاحب کارخانه وطن) از دادن اعتبار، توزیع پارچه و کمک به همدانیان دریغ نکرد. همدانیان به تدریج در کار فروشندگی پیشرفت کرد و مغازه بزرگتری در بازار اصفهان خرید. با سود آن در اطراف شهر، زمین زراعی خرید. وقتی کارخانههای نساجی اصفهان رو به ازدیاد نهاد، او از مشتریان بزرگ آنها بود؛ برخی از تولیدات را پیشخرید میکرد و محصول کارخانه را به صورت نقد و قسطی میفروخت. از این راه،
درآمدش افزایش یافت؛ در 30سالگی، از تاجران سرشناس و معتبر اصفهان شد. سالها تجربه، انباشت سرمایه و اعتبار در بازار برای او انگیزهای شد تا به همراه تعدادی از تجار به فکر تاسیس کارخانه نساجی در اصفهان بیفتد.
علی همدانیان در 36سالگی (آذر 1316) اولین سرمایهگذاری صنعتی خود را در زمینه نساجی ریسندگی و بافندگی صنایع پشمباف با تعدادی از فعالان اقتصادی شروع کرد. ساختمان کارخانه در زمینی به مساحت 50 هزار متر در خیابان هزارجریب اصفهان با هفت دستگاه بافندگی پشم شروع به کار کرد. سرمایه اولیه شرکت، شش میلیون ریال بود و پس از مدتی به دو برابر (شش هزار سهم ممتاز و شش هزار سهم عادی) افزایش یافت. کارخانه علاوه بر پارچهبافی، قسمت نخریسی داشت. محصولات کارخانه، نخ، پارچه پشمی و پتو بود. در آن سالها ارتش یکی از خریداران عمده محصولات کارخانه بود. تولید سالانه آن، 450 هزار متر انواع پارچه پشمی و 70 هزار بقچه نخ شماره 20 بود. این کارخانه، یکی از اولین کارخانههایی بود که پارچه تترون تولید میکرد. برخی از پارچههای تولیدی آن به کشورهای عربی -خصوصاً عربستان- صادر میشد.
شرکت در سال 1330 به دلیل مشکل مدیریتی، بحران مالی، اداره کارخانه با مدیریت سازمان برنامه را پذیرفت. به نظر میرسد بحران مالی همزمان با نفوذ گروههای سیاسی و ناتوانی مالکان برای جلوگیری از زیاندهی کارخانه، نقش موثری در ایجاد این شرایط داشته است. تعداد کارکنان کارخانه، سال 1355 به 1220 نفر افزایش یافت. 350 کارگر کارخانه، زن بودند.
دومین سرمایهگذاری صنعتی همدانیان در 21 آذر 1329 با نام کارخانه شهناز (بافناز بعدی) تاسیس شد. کارخانه با مساحت صد هزار مترمربع و زیربنای 70 هزار متر، در چهار باغ بالا قرار داشت و انواع پارچههای نخی از پنبه و الیاف مصنوعی را تولید میکرد. آنان قسمت ریسندگی را توسعه دادند و تعداد آن را در سال 1342 به 50 هزار دوک رساندند.
کارخانه دارای قسمتهای مختلف پنبهپاککنی، حلاجی، ریسندگی و 1400 دستگاه ماشین بافندگی، نقاشی و گلزنی بود. روزانه در حدود پنج هزار متر بقچه نخ و 110 هزار متر پارچه چیت، کودری، چلوار، پوپلین، مخمل و فاستونی زنانه و مردانه تولید میکرد (سالانه 32 میلیون متر). در شهریور 1337، تعداد 1550 پرسنل داشت که بعدها به 4200 نفر رسید. در اواخر دهه 40 سرمایه کارخانه 400 میلیون ریال بود. ماشینهای آن عموماً خودکار و مدرن بودند.
در سال 1334 علی همدانیان اقدام به تاسیس چهارمین کارخانه سیمان ایران در استان اصفهان کرد. در سال 1337 بهرهبرداری از کارخانه با یک کوره 200 تنی به روش تر آغاز شد. در سال 1341 دومین کوره با ظرفیت 300 تن در روز و کارخانه سوم در سال 1346 با ظرفیت 500 تن در روز به بهرهبرداری رسید. با تغییر سیستم، ظرفیت کارخانه تا 2300 تن افزایش یافت. مساحت کارخانه سیمان، دو میلیون مترمربع و زیربنای آن، 80 هزار مترمربع بود که در آن، انواع سیمان ساختمانی، سیمان حفاری و سیمان ضدسولفات تولید میشد. سرمایه شرکت، 350 میلیون ریال بود و 385 پرسنل در سال 1349 داشت.
کارخانه قند نقشجهان (سهامی عام) یکی دیگر از فعالیتهای صنعتی همدانیان بود. تا 22 مرداد 1336 صنعت قند در انحصار دولت بود. پس از این تاریخ، شورای عالی اقتصاد با آزادی تاسیس کارخانه، توسط بخش خصوصی، موافقت کرد. همچنین از محل اضافه ارزش پشتوانه اسکناس برای تاسیس کارخانه قند وام داده شد. در بهمن 1339 هیات وزیران حق فروش قند در بازار آزاد را برای کارخانههای قند خصوصی اعلام کرد؛ به شرط اینکه این کارخانهها 25 /1 ریال برای هر کیلو قند به دولت، حق انحصار بپردازند.
در آغاز عدهای از فعالان اقتصادی اصفهان، کارخانه قند نقشجهان را راهاندازی کردند. علی همدانیان این کارخانه را خریداری کرد.
پس از فوت علی همدانیان (سال 1342) از سوی اداره دارایی، سهام کارخانه به مزایده گذاشته شد (دوم مهر 1345). حسین همدانیان برنده و مالک کارخانه شد.
حسین همدانیان، عمدتاً مشغول فعالیت تجاری در تهران بود و تجربهای در امور صنعتی نداشت. او پس از فوت علی، مالکیت کارخانههای او را به عهده گرفت. حسین، سهم یک برادر و دو خواهرش را خریداری کرد و مالک تمام اموال علی شد.
پس از فوت علی، حسین همدانیان و سلطانمراد بختیار (از اعضای کمیته صنعت قند در آغاز 1344) با سرمایهگذاری مشترک بخش خصوصی، بانک توسعه صنعتی و معدنی و سازمان برنامه این کارخانه را بهرهبرداری کردند. سرمایه این کارخانه، 470 میلیون ریال و محل احداث آن، کیلومتر 14 جاده اصفهان-شیراز بود. مبلغ 240 میلیون ریال، بخش خصوصی، 200 میلیون ریال، سازمان برنامه و بخشی از سرمایه را از وام فروشندگان کارخانه لهستانی تامین کردند. ظرفیت تاسیسات این کارخانه 1500 تن چغندرقند در روز بود. کارخانه دارای دستگاه تفاله خشککنی 12 هزارتنی (برای تغذیه دام) بود. کارخانه قند نقشجهان، حدود 22 هزار تن شکر تولید میکرد. در سال 1354 دارای 160 کارگر ثابت و 400 شاغل بهرهبردار بود. 75 خانه، یک مدرسه ششکلاسه، نانوایی، بهداری، مکان ورزشی و سرویس رفت و آمد برای رفاه کارکنان برقرار شد.
علی همدانیان از سال 1330 علاوه بر کار صنعتی و تجاری، در ملکداری، خرید و فروش زمین و کشاورزی فعالیت داشت. در سال 1339 به ریاست سندیکای صنایع اصفهان انتخاب شد. علی از صبح تا اوایل شب به مسائل کارخانهاش رسیدگی میکرد. وجوهات شرعی خود را به آیتالله حاجرحیم ارباب میداد. استفاده نکردن از مدیران شایسته و نسپردن مسوولیت به مدیران، او را ناتوان ساخت. سرانجام پس از یک روز پرکار، شبهنگام بر اثر سکته قلبی، در بهمن 1342 جان سپرد و در مقبره خانوادگی در تخت فولاد به خاک سپرده شد. هنگام دفن او کارخانهها یک دقیقه سوت خود را به صدا درآوردند. او آنچه را از راه صنعت به دست آورده بود در آن سرمایهگذاری کرد. علی همدانیان ازدواج نکرد هنگام مرگ، یکی از سرمایهداران بزرگ اصفهان بود و بیش از شش هزار نفر در واحدهای صنعتی او مشغول کار بودند.
علی همدانیان علاوه بر سرمایهگذاری صنعتی مستقل در برخی از واحدهای صنعتی دیگر همچون کارخانه توربین سرمایهگذاری کرد.
حسین همدانیان، در سال 1283 در فلاورجان متولد شد. او هم مانند برادرش علی بعد از مختصر سواد مکتبخانهای وارد بازار شد. کارش را با شاگردی در مغازهها آغاز کرد. چندی در بازار اصفهان فروشنده قدک و کرباس بود؛ زمانی نیز کالاهای مورد نیاز چند روستا در نجفآباد را تهیه میکرد.
بعد از شهریور 1320 به تهران رفت. در سالهای جنگ جهانی که لاستیک و وسایل یدکی اتومبیل، کمیاب و گرانقیمت بود، او به خرید و فروش اتومبیل روی آورد. پس از مدتی کار او رونق زیادی یافت. با سرمایهای که اندوخته بود در خیابان سعدی، نمایندگی فروش چند اتومبیل آمریکایی را گرفت؛ علاوه بر آن به خرید و فروش زمین و مستغلات پرداخت. تدریجاً از تجار معتبر تهران شد. درآمد او بیشتر از مستغلات بود. بعد از فوت برادر، به ترغیب مسوولان دولتی برای اداره واحدهای صنعتی او به اصفهان رفت. چهار کارخانه بزرگ صنایع پشمباف، شهناز، سیمان اصفهان و قند جهان سهامدار آن علی همدانیان بود. او بیشتر روحیه بازاری و تجاری داشت. وزارت دارایی، ارزش اموال همدانیان را محاسبه و سهم مالیات بر ارث او را تعیین کرد و سپس برای وصول آن، کارخانه شهناز را در سال 1343 به حراج گذاشت. با اینکه مالیات بر ارث در آن زمان، مبلغ کلانی بود، حسین همدانیان کارخانه شهناز را خریداری کرد.
اقتصاد اصفهان و تا حدی، فعالیت بانکها متاثر از صنایع بزرگ همدانیان بود. همچنین باغها، زمینهای کشاورزی و مستغلات فراوانی از برادرش به ارث رسیده بود که نیازمند سرپرستی و مدیریت بود. دولت با اعتبارات تازهای که در اختیار او گذاشت، بر رونق کارش افزود. او برخلاف برادرش علی، صرفهجو نبود و تجربه مستقیم تاسیس و اداره واحد صنعتی را طی 22 سال نداشت. همین مساله، بعدها از مشکلاتش در اداره واحدهای بزرگ شد. مدیریت بر چند واحد بزرگ صنعتی، باعث شد که ریاست اتاق صنایع و معادن و بازرگانی اصفهان را به او بسپارند. او سرمایه شخصی خود را به دارایی برادرش اضافه کرد و در توسعه کارخانهها و آبادی زمینهای کشاورزی کوشید. درباره نحوه مدیریت و نهایتاً کنترل دولت روایتهای متفاوتی از مداخله خانواده سلطنتی در تامین مالی بخشی از فعالیتهای نیکوکارانه و عدم پرداخت منظم آن از سوی همدانیان و برخی از سوءاستفادهها در کارخانه قند ذکر شده است.
به ازای هر کیلو قند سه ریال سهم دارایی و شهرداری بوده که همدانیان در پرداخت آن تخلف کرده است. به روایت صادقی آنها ترازو را دستکاری کرده بودند، به طوری که وزن 100کیلویی را 80 کیلو نمایش میداد. همین تفاوت با فرض 450 هزار تن تولید، حدود 16 میلیون تومان، کمتر اعلام شد. نقش هاشمی (مدیر کارخانه) در این سوءاستفاده آشکار شد؛ برآورد مازاد کارخانه از بخش گندیده چغندرقند، برای کاهش پرداخت سهم دولت، و ارزیابی از خاک چغندرقند 10 درصد بیش از استاندارد بود تا مقدار پرداخت به چغندرکاران را کاهش دهد. همچنین پول چغندرکاران با تاخیر پرداخت میشد. به همین دلیل هاشمی و همدانیان دستگیر شدند. همدانیان به دلیل بیماری و اعتیاد به بیمارستان خورشید منتقل شد.
با زندانی شدن حسین همدانیان، در آخر تیر 1353 کارخانه از جهت اداره اقتصادی و بدهی ارزی، دچار اختلال شد. کارخانه نساجی او نیز دچار مشکل شد. وزیر صنایع، دو نفر به نامهای مهندس علیاکبر سبحانی و زارع حائریزاده را با حمایت مالی بانک ملی، مسوول رسیدگی به کارخانه شهناز کرد. مدیریت کارخانه به وکالت از همدانیان به سبحانی سپرده شد. از نظر سبحانی، پراکندگی و فقدان نظم در حسابداری شرکت به چشم میخورد.
کارخانه دارای دیون جاری 200 میلیون ریالی بدهی 90 میلیون ریالی به بیمه بود. مالیات بردرآمد از سال 1346 تصفیه نشده بود. مواد اولیه گران با بهره 24 درصد از ژاپن خریده بودند و خریدهای داخلی به صورت نسیه صورت میگرفت. بدهی کارخانه به بانکها 371 میلیون ریال بود. کنترل شدید کارخانه، توسط سازمان امنیت، به دلیل حضور چهار هزار پرسنل و گزارش کذب برخی از کارگران وابسته به سازمان امنیت از مشکلات شرکت بود. کارخانه، با سه سندیکای کارگری، در گرفتن مزایا از کارفرما در رقابت بودند.
دو برادر، اولین فعالیت خیریه سازمانیافته خود را در سال 1332 با تاسیس یک مدرسه شروع کردند. حسین همدانیان هنگام بازدید از مدرسه نوشت: من در زندگی خود شاهد لحظات شادیآفرین فراوان بودهام، ولی همه آنها را در مقابل فریادهای ناشی از حقشناسی دانشآموزان مدرسه ناچیز یافتم. احساس من از مشاهده قیافههای معصوم کودکانی که برای قدردانی از یک اقدام خیر، هلهله میکردند، تا آن حد زیبا و دلپذیر بود که هرگز فراموش نمیشود. امیدوارم تا واپسین لحظات عمر، پیشقدم امور خیر همگانی باشم.
پس از فوت علی همدانیان، برادرش حسین در 24 خرداد 1344 بنیاد خیریهای تاسیس کرد و در خرداد 1344 دبستان پسرانه همدانیان را به بهرهبرداری رساند. ساخت 17 مدرسه، بخشی از فعالیتهای این بنیاد در 40 سال اخیر است. موسسه مذکور در آن سال، داراترین بنیاد خیریه صنعتی در بخش خصوصی بود. حسین همدانیان، در سال 1353 کلیه سهام و اموال منقول و غیرمنقول کارخانه را به بنیاد واگذار کرد و امور موسسه با هیاتامنای خیریه، اداره میشد. او تمایل داشت پس از مرگش، سود کارخانهها، برای کارهای خیریه به دانشگاه اصفهان اختصاص یابد؛ بنابراین، هیات امنایی را برای سرپرستی آن تعیین و شرکت شهناز را در 8 خرداد 1354 به موسسه خیریه واگذار کرد. رئیس دیوان عالی کشور، مدیرکل بانک ملی ایران، استاندار، رئیس دادگستری، رئیس دانشگاه اصفهان و دو معتمد، هیات امنای بنیاد خیریه را تشکیل میدادند. با تاسیس بنیاد، واحدهای صنعتی از پرداخت مالیات معاف بودند. آیتالله خادمی پس از انقلاب، مسوولیت بنیاد را به حاجعلی تابش سپرد و بعدها با درخواست آیتالله طاهری، مدیریت بنیاد به یکی از دوستان او به نام مهدیپور سپرده شد. هماکنون، این بنیاد، زیر نظر آیتالله مظاهری
(رئیس هیات علمیه اصفهان) اداره میشود. برای تصرف این اموال، دلایل مختلف از جمله توطئه محلی و نقش قدرتمندان سیاسی ذکر شد. رسیدن به 70سالگی، نداشتن همسر و فرزند و بیماری، میتوانست دلیل اقدام او باشد. بعد از زندانی شدن او مالکیت بنیاد، تغییر کرد. دارایی آن، به موسسه شاهنشاهی خدمات اجتماعی، واگذار شد. پیشنهاد گروههای پرنفوذ قدرتمند سیاسی به حسین همدانیان در زمینه واگذاری اموال -با توجه به وارث نداشتن- و عدم موافقت حسین، مشکلاتی برای او ایجاد کرد. در 30 تیر 1353 او به جرم آگاهی و معاونت در دادن رشوه، به 9 ماه زندان محکوم شد که آن را به علت ناراحتی قلبی و اعتیاد، در بیمارستان خورشید اصفهان سپری کرد. اردیبهشت 1354 آزاد شد؛ ولی اجازه اداره موسسههای اقتصادی را به او ندادند؛ سپس موسسه خیریه همدانیان را فاقد صلاحیت اعلام کردند. در 1354 سرمایه ثبتشده و پرداختشده موسسه، معادل هشت میلیارد ریال بود. او دارای سهام چند کارخانه بود. تعدادی از مقامات سیاسی، اداری و مذهبی از همدانیان انتظار کمک داشتند، برخی از استانداران و مقامات عالیرتبه محلی، خواستار آن بودند که همدانیان، بخشی از هزینههای مهمانی شخصی آنان را
بپردازد. علمای شهر انتظار داشتند، انواع وجوهات شرعی را مرتباً بپردازد و در کارهای خیر از او انتظار میرفت که پیشقدم باشد. هر کس برای خود در ثروت همدانیان، حقی قائل بود. که راساً حق استفاده از آن را داشت. دارایی او را بیتالمال بیسرپرست تلقی میکردند.
همدانیان، پس از آزادی به باغش در کرج و پس از مدتی به لندن رفت. تا اینکه در خرداد 1357، بر اثر بیماری قلبی در همانجا در گذشت و پیکرش در کنار برادرش در تخت فولاد به خاک سپرده شد. به این ترتیب، سرنوشت فعالیت صنعتی بر اثر اعمال نفوذ گروههای قدرتمند دوره پهلوی، برخی از ناتوانیهای مدیریتی، فقدان شفافیت مالی و نداشتن فرزند در سال 1353 متوقف شد. بزرگترین واحد نساجی به واحدی کوچک در دست موسسات دولتی تبدیل و سرانجام برچیده شد و صنعت سیمان و قند توسط موسسههای خیریه منصوب به نهادهای دولتی اداره شد.
منابع در دفتر مجله موجود است.
دیدگاه تان را بنویسید