سیدمحمدعلی اشرفواقفی مزایا و موانع صادرات خدمات گردشگری را تشریح میکند
ارزآوری متفاوت
«صنعت گردشگری در مقایسه با سایر زمینههای فعالیتهای صادراتی، مزیتهایی دارد که شاید سایر بخشهای صادراتی؛ چه صادرات صنعتی و چه صادرات خدمات نداشته باشند. از یک طرف میزان اشتغالزایی با سرمایهگذاری در بخش گردشگری در مقایسه با سایر زمینهها به مراتب بیشتر است. از سوی دیگر گردشگر با پای خودش وارد کشور میشود و با خودش ارز میآورد. به هر حال هدف از صادرات ارزآوری برای کشور است، ولی اگرچه در این بخش ما به صادرات خدمات میپردازیم، اما هیچچیز از کشور خارج نمیکنیم.» این بخشی از اظهارات سیدمحمدعلی اشرفواقفی، مدیرعامل شرکت خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران دوستان است که در گفتوگو با «تجارت فردا» به تشریح مزایای سرمایهگذاری در بخش صادرات خدمات گردشگری و البته ظرفیتهای مغفول مانده و موانع فعالیت در این بخش میپردازد.
«صنعت گردشگری در مقایسه با سایر زمینههای فعالیتهای صادراتی، مزیتهایی دارد که شاید سایر بخشهای صادراتی؛ چه صادرات صنعتی و چه صادرات خدمات نداشته باشند. از یک طرف میزان اشتغالزایی با سرمایهگذاری در بخش گردشگری در مقایسه با سایر زمینهها به مراتب بیشتر است. از سوی دیگر گردشگر با پای خودش وارد کشور میشود و با خودش ارز میآورد. به هر حال هدف از صادرات ارزآوری برای کشور است، ولی اگرچه در این بخش ما به صادرات خدمات میپردازیم، اما هیچچیز از کشور خارج نمیکنیم.» این بخشی از اظهارات سیدمحمدعلی اشرفواقفی، مدیرعامل شرکت خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران دوستان است که در گفتوگو با «تجارت فردا» به تشریح مزایای سرمایهگذاری در بخش صادرات خدمات گردشگری و البته ظرفیتهای مغفول مانده و موانع فعالیت در این بخش میپردازد.
برگزیده شدن به عنوان صادرکننده نمونه چقدر در افزایش اعتبار یک برند میتواند کمک کند؟ شرکت خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران دوستان نیز چندین دوره به عنوان صادرکننده نمونه انتخاب شده، این موضوع چه تاثیری بر برند شما داشته است؟
ما در سالهای 1383، 1387، 1388، 1391، 1392 یعنی طی پنج دوره به عنوان صادرکننده نمونه انتخاب شدهایم و در سال 1394 هم شایسته تقدیر شناخته شدیم. اما چون کار ما طوری است که مشتریان ما عمدتاً در خارج از کشور هستند، شاید این برگزیده شدن تاثیر چندانی در روند کار ما نداشته است و اینطور نبوده که از این بابت برند شده باشیم. در واقع این موضوع از نظر اقتصادی تاثیر چندانی بر روند کار ما نداشته است. البته این برگزیده شدن به بهتر شناخته شدن ما بین همکاران منجر شده و از نظر اعتباری تاثیرگذار بوده است.
این افزایش اعتبار به شما در روند کارتان کمکی هم کرده است؟ آیا با کسب این عنوان، امتیازات یا حمایتهای خاصی در بخشهایی که مرتبط با دولت باشد هم نصیب شما شده است؟
اگر ما با جایی هم تعامل داشتهایم، بیشتر بر عملکرد خودمان و بر اعتباری که در طول بیش از 25 سال خودمان کسب کردهایم، متکی بودهایم. نمیتوان گفت این برگزیده شدنها بیتاثیر بوده، ولی آنچه انتظار میرفت، محقق نشد. در جریان تقدیر نیز در سالهای اول ما لوح را از دست رئیسجمهور میگرفتیم و همین موضوع خودش اعتباری برای ما بود، ولی از دوره دولت قبل همین هم منسوخ شد.
بعد از انتخاب شدن به عنوان صادرکننده نمونه چه انتظاری داشتید که برآورده نشد؟
برای انتخاب صادرکننده نمونه یکسری ویژگیها را در نظر میگیرند و میگویند میتوانید از امتیازاتی برخوردار شوید، ولی واقعاً آن چیزهایی که قید شده، در عمل جواب نمیدهد. خود ما هم واقعاً انتظار خاصی از دولت نداشتهایم. حداقل در حوزه کاری خودمان، اگر دولت و مجموعه سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مانعی در مسیر ما ایجاد نکنند، قدردان هستیم و انتظار نداریم کار خاصی انجام بدهند. خصوصاً در این شرایط که میدانیم دست دولت بسته است و از نظر مالی نمیتوان انتظار حمایت خاصی داشت. در گذشته شاید برای حضور در نمایشگاههای بینالمللی یا بازاریابی در بخشهایی میتوانستیم از امتیازاتی استفاده کنیم، البته آن هم نه صادرکنندههای نمونه، بلکه همه کسانی که در زمینه صادرات خدمات گردشگری کار میکردند، از این مزایا استفاده میکردند، اما دیگر دولت چنین امکاناتی ندارد. در حال حاضر ما هزینه حضور در نمایشگاههای بینالمللی را هم خودمان میپردازیم، در حالی که در همه جای دنیا و در کشورهایی مثل مصر یا هندوستان که توریستپذیر هستند بخشی
از این هزینهها را دولت تامین میکند. دولت ترکیه نیز پیش از وقوع اتفاقات اخیر و در مقطعی که ترکیه کشور امنی بود، شاید 80 درصد هزینه حضور شرکتهای ترکیه در نمایشگاهها را تامین میکرد. البته متاسفانه الان وضعیت توریسم ترکیه هم دیگر وضعیت خوبی نیست. اما به هر حال در ایران ما چنین حمایتی نداریم، در حالی که در گذشته تا حدودی به ما کمک میکردند. البته حالا هم قول دادهاند از امسال برای حضور در بعضی نمایشگاهها کمکهایی بشود. اما در مجموع ما هم انتظار چندانی نداریم.
سالهاست درباره حمایتهایی مانند پرداخت جوایز صادرات بحث وجود دارد. به نظر شما آیا دولت ما که اکنون دیگر درآمدهای گذشته را هم ندارد امکان پرداخت جوایز و انجام چنین حمایتهایی را دارد؟
جایزههای صادراتی از سال 1389 پرداخت نشده است. بنابراین سه دوره از این بدهی مربوط به دولت قبل است که از نظر مالی شرایط بهتری داشت. این معوقات در این دولت پرداخت نشده است. درباره بستههای حمایتی هم که الان تهیه شده چون قرار است این بستهها از محل صرفهجویی دولت در زمینه سوخت و... تامین اعتبار شوند، بعید میدانم تحقق یابند. حداقل در بخش گردشگری ما چندان انتظاری نداریم و میدانیم انجام این کار برای دولت دشوار است. ولی به روشهای دیگر میتواند این کار را انجام بدهد.
منظورتان از چه راههایی است؟ از نگاه شما بهترین شکل حمایت دولت از صادرکنندگان چگونه میتواند باشد؟
ظرف دو سال گذشته یعنی از زمانی که احساس کردیم شرایط دارد بهتر میشود، از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، همین که نحوه تعامل با دنیا فرق کرد، خود ما فقط در زمینه بازاریابی در آمریکا نزدیک به 200 میلیون تومان هزینه کردهایم. به نمایشگاههای مختلف رفتهایم. خوشبختانه جواب داده و الان شروع کردهایم و گردشگران دارند به ایران میآیند.
البته این موضوع به این معنی نیست که در سالهای گذشته گردشگری از این کشور به ایران نیامده است. شاید ما اولین شرکتی هستیم که در بازار آمریکا حضور داشتهایم و زمانی به ایران تور آوردهایم که جلو هتل آزادی تظاهرات کردند و در اصفهان جلویشان را گرفتند. این موضوع مربوط به 16 یا 17 سال قبل است. یعنی در آن شرایط هم ما به ایران تور آوردهایم. ما چند سال قبل گروهی را از آمریکا به ایران آوردیم که از طرفداران صلح بودند. برنامهریزی که من در ایران برای آنها داشتم به این صورت بود که علاوه بر بازدید آنها از سایتهای تاریخی، هماهنگ کردم که هم با تعدادی از جانبازان شیمیایی و هم با خانواده شهدای ایرباس که آمریکا در خلیج فارس سرنگون کرد، ملاقات کنند. اینها وقتی به آمریکا برگشتند، کتابی به نام «در دفاع از ایران»
«In defense of Iran» نوشتند. یعنی این گردشگران با هزینه خودشان به ایران آمدند و در اینجا خرج کردند، بعد هم که برگشتند گویی به عنوان سفیر ما در آنجا در دفاع از ما تبلیغ کردند.
به هر شکل حالا که آمریکاییها بعد از اینکه ما این همه هزینه کردهایم، آمدن به ایران را آغاز کردهاند، یک هفته است تکلیف درخواستهای ویزای ما مشخص نیست؛ نه پاسخ منفی میدهند و نه مثبت. یک گروه موتورسوار داریم که آخر این ماه دارند از آمریکا وارد ایران میشوند که قبلاً ویزایشان را گرفتهایم، اما ویزای یک نفرشان که جا مانده بود و دیرتر برایش درخواست ویزا کردیم، هنوز نامشخص است.
گروه دیگری داریم که درخواستها را دادهایم، اما هنوز به ما جواب ندادهاند که اصلاً قرار است به آمریکاییها ویزا بدهند یا نه. یعنی ثباتی وجود ندارد که بتوان بر اساس آن برنامهریزی کرد. با وجود اینکه ما این همه هزینه کردهایم، اگر یک فصل وقفه بیفتد و نتوانیم گردشگران را به ایران بیاوریم، مشتریان ما همه به سراغ دیگران میروند چون آنها که سفر را تعطیل نمیکنند. شما نمیدانید ما در هشت سال دولت قبل چقدر مشکل داشتیم. بسیاری از تور اپراتورهای خارجی که با ما کار میکردند، اصلاً دپارتمان ایرانشان را برداشتند چون باید برای چاپ بروشور، تبلیغات و... هزینه کنند و زمانی که شرایط مهیا نباشد، همه این هزینهها بینتیجه میماند. برای توریست مهمترین اصل امنیت است. البته کشور ما کشور امنی است؛ ایران خصوصاً در خاورمیانه و حتی بین سایر کشورها، جزیره ثبات است. در سفری که شخصاً اخیراً به اسپانیا داشتم، دیدم در هتلهای بارسلون برای شما یادداشت میگذارند که شما از ساعت 10 شب به یکسری کوچهها نروید، پول نقد همراهتان نباشد و... . در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین میگویند اگر روز هم بیرون میروید حتی یک عینک ریبن به چشمتان نباشد.
در همین شرایط، خوشبختانه کشور ما واقعاً امن است، ولی ما خودمان چهره ایران را در دنیا به شکلی نشان داده بودیم و بهانه به دست دیگران داده بودیم که چهرهای منفی از ما ایجاد کنند و در نتیجه دیگر کسی به ایران نمیآمد. با روی کار آمدن دولت جدید و بهبود نحوه تعامل ما با دنیا، استقبال بهتر شده و توریستهای بسیاری دارند به ایران میآیند. اما متاسفانه هنوز زیرساختهای ما آماده نیست؛ نه هتل به اندازه کافی داریم، نه سیستم حمل و نقل و پروازهای داخلی ما جواب میدهد، حتی فرودگاههای ما آمادگی لازم را ندارند. فرودگاه امام خمینی هم با اینکه فرودگاه بینالمللی است واقعاً آمادگی ندارد. اگر قرار است ما تا سال 1404 به مرز میزبانی از20 میلیون توریست برسیم، با این امکانات واقعاً محال است. همین الان در فصل پاییز که دوره اوج ورود گردشگر به کشور است، در بسیاری از نقاط کشور؛ در شهرهایی مثل تهران، اصفهان، یزد و شیراز حتی یک اتاق پیدا نمیشود که ما بتوانیم توریست در آن اسکان دهیم.
مساله دیگر این است که ما نمیتوانیم یک برنامهریزی درازمدت داشته باشیم چون مطمئن نیستیم در نظام جمهوری اسلامی همه مسوولان به این تفکر واحد رسیده باشند که توریسم میتواند جایگزین نفت باشد. در حالی که ما که در این زمینه کار کردهایم میدانیم 80 درصد از توریستهایی که به ایران میآیند توریست فرهنگی هستند. ما ضمانت میکنیم که گردشگران به هیچوجه برای ما هجمه فرهنگی ندارند، بلکه این ما هستیم که به وسیله اینها انقلابمان را به جهان صادر میکنیم و هر کدام از این توریستها میروند واقعیت جامعه ما را در کشورهای خودشان بازگو میکنند. اخیراً یک گروه آمریکایی به ایران آمده بود. هر کدام از اینها در بازگشت به کشورشان، در وبلاگهایشان از ایران خواهند نوشت و آنها که استاد دانشگاه هستند در کلاسهایشان از ایران خواهند گفت. اینها برای ما فرصت است.
با توجه به اینکه در این حوزه تعدد مسوولیت وجود دارد، چقدر این امکان برای شما فراهم است که در تعامل با مسوولان بخشهای مختلف این موارد را منعکس کنید و اعتماد آنها را جلب کنید؟
صنعت گردشگری یک صنعت فرابخشی است. ما برای ورود گردشگر به کشور با دستگاهها، نهادها و وزارتخانههای متعددی ارتباط داریم. به همین دلیل شورای عالی جهانگردی در قانون پیشبینی شده که رئیس آن رئیسجمهوری است. همچنین تعدادی از وزارتخانهها، سازمانها و نهادهای مختلفی که فعالیتشان به این حوزه مربوط است، عضو این شورا هستند. یکی از اولین اقدامات دولت قبل لغو کردن فعالیت یکسری از شوراها و از جمله شورای عالی جهانگردی بود. این صنعت یک صنعت فرابخشی است و همه کسانی که به نحوی با این موضوع در ارتباط هستند، باید کمک کنند تا یک گردشگر وارد کشور شود، سفرش به خوبی انجام شود و با دید مثبت از کشور ما خارج شود. اگر حتی یک نفر کارهایش را بهدرستی انجام ندهد، به مشکل برمیخوریم. اگر یک مامور ساده پلیس بیجا جلو یک ماشین را بگیرد یا برخورد تندی داشته باشد، یا وارد ماشین شود و بخواهد فقط یک نگاه بیندازد ولی اسلحه روی دوشش باشد، تاثیری
بهشدت منفی دارد. البته الان اوضاع بسیار خوب شده و واقعاً همکاری نیروی انتظامی در این زمینه بسیار عالی است، اما متاسفانه هنوز چنین مواردی وجود دارد.
صادرات خدمات گردشگری چه مزایایی دارد؟
صنعت گردشگری در مقایسه با سایر زمینههای فعالیتهای صادراتی، مزیتهایی دارد که شاید سایر بخشهای صادراتی؛ چه صادرات صنعتی و چه صادرات خدمات نداشته باشند. از یک طرف میزان اشتغالزایی با سرمایهگذاری در بخش گردشگری در مقایسه با سایر زمینهها به مراتب بیشتر است. از سوی دیگر گردشگر با پای خودش وارد کشور میشود و با خودش ارز میآورد. به هر حال هدف از صادرات ارزآوری برای کشور است، ولی اگرچه در این بخش ما به صادرات خدمات میپردازیم، اما هیچچیز از کشور خارج نمیکنیم. در این نوع از صادرات نه مواد اولیه لازم است و نه چیزی از کشور خارج میشود؛ یک گردشگر فقط از سایتهای ما بازدید میکند و از امکانات هتلهای ما استفاده میکند و مثل سایر زمینهها نیست که مثلاً سنگ یا ماده اولیه خاصی از کشورمان خارج شود. مزیت دیگر صنعت توریسم این است که درآمد تور تا پایینترین اقشار جامعه توزیع میشود؛ یعنی گردشگری که تا روستای ابیانه و ماسوله میرود، همانجا هم هزینه میکند. در واقع همه اقشار مستقیماً از درآمد گردشگری بهرهمند میشوند. علاوه بر این در کنار رشد این صنعت، بخشهای مختلف
دیگری مانند صنایعدستی نیز فعال میشوند. وقتی یک توریست به کشور ما میآید، ممکن است آنچه بابت سفرش پرداخت میکند 1500 یورو باشد، اما در کنارش احتمالاً 1500 تا 3000 یورو هم خرید میکند. نکته دیگر درباره گردشگری این است که این صنعت کمترین آسیب را برای محیطزیست ما در پی دارد حتی گردشگرانی که به طبیعت میروند نیز به محیطزیست آسیبی وارد نمیکنند چون میدانند که رفتن به طبیعت برای خودش آدابی دارد.
برای توسعه صادرات خدمات گردشگری چه اقداماتی ضروری است و چه مسائلی در این بخش وجود دارد؟
برای توسعه صنعت گردشگری بازاریابی و بازارسازی در دنیا ضروری است. علاوه بر این ما باید زیرساختهای لازم را نیز در کشور فراهم کنیم. در حال حاضر ما از نظر زیرساختها مشکلاتی داریم. فصل پاییز فصل خاصی برای ماست. در فصل تابستان به دلیل گرمای هوا و به دلیل اینکه در آن هوا داشتن پوشش برای گردشگران زن مشکل است، توریستهای کمتری به ایران میآیند و اوج سفر گردشگران به ایران فصلهای بهار و پاییز است. ما سعی کردهایم با برنامههای متنوع، تابستان و زمستان هم گردشگران را به کشورمان جذب کنیم. اما به هر حال در همین دو فصل پاییز و بهار که توریستهای زیادی به ایران میآیند، ما از نظر زیرساخت محدودیت داریم. با توجه به همین محدودیتهاست که ما به دنبال این رفتهایم که کسانی را به ایران بیاوریم که پول بیشتری خرج میکنند. در شرایطی که به دلیل ضعف زیرساختها، پیدا کردن اتاق برای اقامت گردشگران، به سختی انجام میشود، حداقل باید کسی را بیاوریم که وقتی به اینجا میآید پول خوبی بدهد. به همین دلیل ما الان روی بازارهای آمریکا کار
میکنیم. در حال حاضر ایران تقریباً مقصد گرانی است. به دلیل اینکه استقبال بالا رفته، همه چیز گرانتر شده و هزینهها بهشدت بالا رفته است. ما با هتلها قراردادهایی داریم که یک سال با هم کار میکنیم و مقداری هم تخفیف میگیریم، اما الان هتلها تخفیف نمیدهند. البته هتلداران هم مقصر نیستند چون سالها منتظر آمدن مسافر بودهاند و حال که تقاضا بالا رفته، ترجیح میدهند به مشتریانی خدمات بدهند که بالاترین مبلغ را میپردازند. در چنین شرایطی ما هم در فصول خاص نمیتوانیم همه را بپذیریم، مجبور به انتخاب هستیم و همه علاقهمندان امکان سفر به ایران را پیدا نمیکنند، مگر اینکه در آینده زیرساختهای ما تقویت شود و تعداد بیشتری از گردشگران بتوانند وارد کشور شوند.
اجرای برجام چه تاثیری بر افزایش جذب گردشگران خارجی به ایران داشته است؟ آیا این موضوع تنها به تصحیح چهره ایران در جهان کمک کرده یا آثار دیگری هم به دنبال داشته است؟
دولت در زمینه ویزا اقدامات بسیار خوبی داشته است. ویزای الکترونیک راه افتاده و پروسه ویزا بسیار راحتتر شده است. الان گردشگران از بیشتر کشورها میتوانند بیایند در فرودگاه به محض ورود ویزا بگیرند. وزارت خارجه در مجموع در این زمینه اقدامات خیلی خوبی داشته است. اما خود برجام فقط از نظر تصحیح نگاه جهان به کشور ما بر وضعیت کاری ما تاثیر گذاشته است. ولی مشکلات ما در زمینه انتقال پول هنوز به قوت خودش باقی است و حتی شاید کمی سختتر هم شده باشد. هر یک از همکاران ما مجبورند به نحوی پولشان را وصول کنند و هر کسی کانالی پیدا کرده که تحریم را دور بزند چون واقعاً نمیشود ارز وارد کشور کرد. خود ما راههایی پیدا کردهایم؛ خارج از کشور حساب باز کردهایم و شرکت ثبت کردهایم تا به نحوی از آن طریق پول وارد کشور شود تا ما هزینه کنیم. الان که تحریمها برداشته شده، سختگیری برای ما در آنجا حتی یک مقدار بیشتر شده است. هیچ تغییری در زمینه بانکی ایجاد
نشده و هنوز گردشگران نمیتوانند در کشور ما از کارتهای اعتباری استفاده کنند و این برایشان محدودیت ایجاد میکند. در واقع در زمینه برجام، در زمینههای بانکی متاسفانه هیچ کاری انجام نشده است. بانکهای اروپایی تابع آمریکا هستند و هنوز به آنها اجازه داده نشده که در این زمینه تسهیلاتی ایجاد کنند. ولی اثر عمدهاش همین بوده که تفاوت زیادی ایجاد شده و آمار ورود گردشگر و تقاضای سفر به ایران زیاد شده است. سال گذشته در نمایشگاه «بازار جهانی سفر» (World Travel Market) لندن، ایران به عنوان سومین مقصد گردشگری در نمایشگاه معرفی شد.
شما از آینده کاری خودتان چه چشماندازی دارید؟
ما آینده بسیار خوبی را پیشبینی میکنیم. فکر میکنم برای صادرکننده نمونه سال آینده نیز ثبتنام کنیم و شاید برگزیده شویم. شرکت ایران دوستان یک شرکت خانوادگی است و شاید رمز بقای این شرکت هم همین خانوادگی بودن آن باشد چون کمتر شرکتی هست که یک ربع قرن کار کرده باشد و شرکا از هم جدا نشده باشند.
برای آینده هم با توجه به اینکه دنیا دارد به سمت آیتی پیش میرود، برنامههایی داریم. در همین راستا یک سال است بخش مدیا ایجاد کردهایم که پنج نفر در آن کار میکنند. ما در همه شبکههای اجتماعی از فیسبوک و اینستاگرام تا یوتیوب و تلگرام فعالیت میکنیم ولی شاید در میان دیگر همکاران فقط یک شرکت از چنین امکاناتی استفاده کند. حدود 10 هزار مخاطب در دنیا داریم که هر روز یک خبرنامه (Newsletter) به آنها میفرستیم، به این ترتیب گویی هر روز در مجامع گردشگری دنیا حضور داریم و این کار واقعاً جواب داده است. همکاران ما هم خوشسلیقه و خوشفکر هستند؛ یکی از آنها 12 سال در آمریکا زندگی کرده و همه مطالب را ویرایش میکند.
از سوی دیگر تنوع محصول ما بسیار زیاد است و متناسب با هر سلیقهای محصول داریم. بخش طبیعتگردی ما بسیار فعال است و تورهای سافاری داریم. بستههای سفر متنوع هم ایجاد کردهایم و بستههای سفرمان دیگر فقط بستههای سفر فرهنگی نیست یعنی توریستها فقط برای دیدن سایتها نمیآیند. ما تابستان امسال نزدیک به 15 گروه کوهنورد برای صعود علمکوه و دماوند داشتهایم. برای فصل زمستان هم کار کردهایم. به هر حال ایران به عنوان یک کشور چهار فصل، یک مقصد طبیعی با تنوع آب و هوایی و تنوع فرهنگی است. ما در حال حاضر تورهای تلفیقی داریم به عنوان مثال تور فرهنگی داریم که در مسیر از عشایر هم بازدید میکنند و کویرگردی هم دارند.
حدود 17 سال قبل ما یک گروه از آلمان آوردیم که خبرنگار بودند و آنها را به کویر مصر و فرحزاد بردیم. تا آن زمان کسی برای کویرگردی به ایران نمیآمد. ما یک نیروی خوب در آلمان داشتیم که 15 سال در ایران زندگی کرده بود؛ رئیس شرکت ایران «هوخست» بود و آنطور که رانندهاش میگفت، تمام آخر هفتهها به نقاط مختلف ایران سفر کرده بود. بنابراین ایران را خیلی خوب میشناخت و جزییات بسیاری از مناطق مختلف ایران میدانست. ایشان یک کتاب راهنمای سفر 500 صفحهای هم درباره سفر به ایران نوشته است که نتیجه همین اقامتش در ایران بوده است. ما آن گروه آلمانی را به کمک ایشان به آن منطقه بردیم و با اینکه هیچ آمادگی وجود نداشت، از چند ماه قبل مقدمات لازم را فراهم کردیم، برای آنها برنامه شترسواری و برنامههای مختلف گذاشتیم و کویر مصر را به آلمانیها شناساندیم. بعد از آن آرامآرام تقاضای سفر به کویر برای ایران راه افتاد.
از طرف دیگر ما گروههایی از آلمان داشتیم که با ماشینهای کمپر میآمدند و اقامتشان در همین کمپرها بود. سرویسی که ما به آنها میدادیم این بود که برایشان امکان استفاده از آب و برق و در شهرها، امکان بازدید و خوردن غذای ایرانی را فراهم میکردیم. ما باید اینها را در مسیری از اصفهان به نائین و از آنجا به سمت شاهرود میبردیم تا از طریق خراسان از ایران خارج شوند. در این مسیر باید یک شب این گروه را در جندق اقامت میدادیم. من در آن منطقه با آقای طباطبایی آشنا شدم که در اداره بهداشت آنجا کار میکرد. با ایشان هماهنگ کردم که آن یک شب اقامت را ماشینهای گروه در فضای داخل آنجا پارک کنند. دو سه سال که رفتیم، آقای طباطبایی به این کار بسیار علاقهمند شد. حالا ایشان در همان روستای مصر خانه پدری خودش را تعمیر کرده و فکر میکنم از همین الان برای عید اتاقهایش رزرو شده باشد. یک خانه دیگر مثل همان خانه به صورت مهمانسرا ساخته است. به هر حال آرامآرام اروپاییها علاقهمند شدند که برای سفر به کویر به ایران بیایند. این باعث شد خود ما هم علاقهمند شویم چنین مجموعهای در دل کویر آماده کنیم. به همین دلیل از سال 1386 کار را آغاز کردیم و
سال 1389 اکو کمپ متینآباد را در شمال شهرستان نطنز در حاشیه کویر مرکزی راهاندازی کردیم. در این مجموعه نزدیک به 20 اتاق با امکانات خوب در حد هتل چهار ستاره وجود دارد. در کنارش هم چادر، کومه و امکانات مختلفی مثل رصد ستارهها و شترسواری و امکاناتی برای آتش روشن کردن در شب فراهم کردهایم و امکاناتی ایجاد کردهایم که پیش از آن بسیاری از ایرانیان برای استفاده از آنها به دوبی میرفتند. در مهرماه تقریباً هر شب ما آنجا اقامت داریم و بسیاری از آژانسهای همکار نیز یک شب اقامت توریستهایشان را در آنجا برگزار میکنند. معمولاً این اقامت در آخر سفر انجام میشود و بعد از آن گردشگران مستقیم به فرودگاه میروند. اخیراً یک گروه آمریکایی به ما گفتند جذابترین بخش سفر به ایران برای ما یک شب اقامت متینآباد بود. ما برای همین مجموعه، جایزه صلح و محیطزیست دکتر تقی ابتکار را گرفتهایم. همچنین این مجموعه در سال 2014 از طریق یونسکو جزو 18 اکو کمپ برتر دنیا شناخته شد به خاطر بهترین عملکرد توریسم پایدار چون ما سعی کردهایم همه کدهایی را که برای توریسم پایدار وجود دارد از قبیل استفاده از انرژی خورشیدی، مدیریت پسماندها، مزرعه ارگانیک
و... رعایت کنیم. الان در حاشیه کارمان اداره این مجموعه را هم داریم و معمولاً میتوانیم در آنجا هر شب از 250 نفر هم پذیرایی کنیم. در مجموع راضی هستیم و کارمان در حال گسترش است. ما در دفترمان نزدیک به 46 نیرو داریم. در مجموعه کمپ متینآباد نیز 20 نفر نیروی ثابت و تعدادی پرسنل پارهوقت داریم. همه نیروهای ما نیز از اهالی روستای متینآباد هستند. حتی یک نفر غیرمحلی نداریم و راز دوام ما در آنجا همین بوده که محلیها را به کار گرفتهایم که احساس میکنند آنجا متعلق به خودشان است. ما فقط در آنجا سرمایهگذاری کردهایم و بهرهبرداری متعلق به آنهاست.
از دیگر انواع تورهای ما تورهای مذهبی است؛ هم برای شیعیانی که برای زیارت به مشهد، قم و شیراز میآیند و هم برای پیروان سایر ادیان مثل مسیحیان و کلیمیان که برای بازدید از کلیساهای خاص و آرامگاههای دانیال نبی، حیقوق نبی، پیغمبریه قزوین و... به ایران میآیند. برای این علاقهمندان که از کشورهای مختلف اروپایی و کره جنوبی به ایران میآیند جذاب است که میبینند بهرغم تبلیغات منفی که در دنیا میشود، اقلیتهای کلیمی، مسیحی و زرتشتی در کشور ما زندگی میکنند و دین، تبلیغات و مراسم خود را دارند. گردشگری تجاری و مایس توریسم نیز که از حروف اول کلمات Meetings (نشستها و اجلاسها)، Incentives (انگیزهها و محرکها)، Conferenceses (کنفرانسها) و Exhibitions (نمایشگاهها) تشکیل شده از شاخههای گردشگری در دنیا محسوب میشود. ما هم که در کشورمان هر هفته نمایشگاهها و همایشهای مختلف با حضور شرکتکنندههایی از کشورهای مختلف برگزار میشود، در این شاخه فعالیت میکنیم. این بخش درآمد خوبی هم دارد چون کسانی که برای فعالیت تجاری یا حضور در همایشها وارد کشور میشوند، انتظار دارند در طول سفر خدمات خوبی دریافت کنند و هزینهاش را هم
میپردازند.
بهجز آمریکا کدام کشورها جزو مشتریان اصلی خدمات شما هستند؟
در حال حاضر بازار اصلی ما بازار آلمان است. در اسپانیا و کشورهای اسپانیاییزبان و پرتغالیزبان مثل پرتغال و برزیل، آرژانتین، مکزیک و در آمریکای لاتین حضورمان خوب است و مسافر داریم. در خود اروپا علاوه بر اسپانیا و پرتغال، از انگلستان مسافر داریم. از اتریش و کشورهایی مثل لهستان و چک و کشورهای اروپای شرقی هم درخواست داریم. در بلژیک نیز فعالیت میکنیم. از جنوب شرق آسیا نیز مشتری داریم. از چین گروههای خیلی خوبی داریم که البته گروههای تجاری و نمایشگاهی هستند ولی گروههای فرهنگی هم داریم. به طور کلی در بازار چین فعال هستیم. شاید ما اولین کشوری بودیم که در نمایشگاه جهانگردی شانگهای (Shanghai World Travel Fair) حضور پیدا کردیم. بعد از ما بود که دوستان دیگر وارد بازار چین شدند. در کره جنوبی و هنگکنگ نیز مسافر داریم. آفریقای جنوبی هم از بازارهای ماست. از کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز مسافرانی داریم که عمدتاً اروپاییهای ساکن این کشورها هستند که در شرکتهای مختلف آنجا کار میکنند و آخر هفتهها خصوصاً برای اسکی و تفریحات زمستانی به ایران
میآیند.
شما به ضعف زیرساختهای صنعت گردشگری در کشور اشاره کردید. به طور مشخص برای توسعه کار شما چه زیرساختهایی باید فراهم شود؟
بر اساس سند چشمانداز قرار است ما تا سال 1404 میزبان 20 میلیون گردشگر باشیم، اما فرودگاهها، هواپیماها و ایرلاینهای ما به هیچوجه کفاف این کار را نخواهد داد. اگر قراردادهایی که بسته شده عملی نشود و هواپیماها را تحویل ندهند، به مشکل برمیخوریم. در شرایط فعلی توریستها ترجیح میدهند در داخل کشور زمینی جابهجا شوند اول به این دلیل که فکر میکنند پروازهای ما امنیت کافی ندارد و بعد به این علت که بعضی از آنها سفر زمینی و دیدن مناظر در طول مسیر را جذابتر میدانند، اما ناوگان حمل و نقل زمینی ما هم برای توریستها کافی نیست. از سوی دیگر ما دچار کمبود راهنما برای زبانهای چینی، روسی و حتی اسپانیایی و آلمانی در بعضی مواقع که اوج سفرهاست، هستیم. به راهنماهای خبره نیاز داریم که به کار تسلط داشته باشند. چون بیشتر کمبودها در سفر قابل جبران هستند اما مشکل راهنما یا خوب نبودن راهنما قابل جبران نیست. چون گردشگر به ایران آمده تا طی دو هفته فقط کشور ما را ببیند و یاد بگیرد. راهنما باید
خوب ارتباط برقرار کند، با فرهنگ گردشگران آشنا باشد و بتواند جوابشان را بدهد چون گردشگران در طول مسیر مدام درباره فرهنگ ما، ازدواج، طلاق، تولد، مرگ، نظام حکومتی ما و موضوعهای مختلف سوال میپرسند. بنابراین راهنما باید اطلاعات خیلی خوب و کاملی درباره مسائل مختلف و همچنین درباره سایتها داشته باشد و بداند چه موقع چه موضوعی را مطرح کند. به نظر من راهنما مهمترین نقش را در برگزاری یک تور موفق دارد. ما دیدهایم راهنماهایی که بر کار مسلط بودهاند اگر جایی نقصی در حمل و نقل یا اقامت وجود داشته، توانستهاند مدیریت کنند، اما اگر راهنما ضعیف بوده، حتی وقتی بهترین امکانات را فراهم کردهایم، در همه چیز به مشکل برخوردهایم. بنابراین راهنما بسیار مهم است ولی ما در حال حاضر در این زمینه کمبود داریم.
کمبود دیگر ما در زمینه هتل است. ما واقعاً به هتل نیازمندیم و در این زمینه محدودیت زیادی داریم. تعداد هتلهای پنج ستاره در همین شهر تهران که پایتخت کشور است، با هتلهای دوبی و استانبول قابل مقایسه نیست. خوشبختانه بعد از انقلاب ساخت و ساز در شیراز خوب بوده و فکر میکنم ما طی دو سه سال آینده دیگر در این شهر مشکلی نداشته باشیم. اوضاع در یزد هم بسیار بهتر شده و خیلی از خانههای سنتی بازسازی و به هتل تبدیل شدهاند. اما در اصفهان خیلی کم کار شده و در شرایط فعلی این شهر به دهانه قیف تبدیل شده است. چون شما نمیتوانید اصفهان را از سفر حذف کنید. حتی توریستی که برای چهارمین بار به ایران میآید، باز میخواهد به اصفهان برود. چون ظرفیت پذیرش اصفهان کم است و این محدودیت روی آمدن مسافر به کشور تاثیر میگذارد.
مساله دیگر امکانات بینراهیهاست. البته این امکانات دارد بهتر میشود، ولی هنوز در بسیاری جاها خوب نیست. در بعضی مسیرها وقتی مسافر میخواهد از سرویس بهداشتی استفاده کند، نمیتوانیم یک سرویس تمیز پیدا کنیم. در مسیری مثل تهران-قم وضعیت بسیار خوب است. از قم به کاشان هم امکانات مارال بد نیست، ولی نظافت در بینراهیهای بعدی خوب نیست. بیشتر مسیرهای دیگر هم وضعیت خوبی ندارند.
موضوع دیگری که البته به فرهنگ ما برمیگردد این است که چون مردم غذاهای خورشتی را بیشتر در خانههایشان میخورند، در رستورانهای داخل شهرها و مسیرها بیشتر انواع کباب سرو میشود. ایران تنوع غذایی بسیار خوبی دارد، ولی از شمال غرب ایران تا جنوب شرق کشور همه جا به شما چلوکباب میدهند. در حالی که گردشگران ترجیح میدهند انواع غذاهای ما را تجربه کنند و بر اساس تجربه ما به خورشت هم علاقه دارند. اما رستورانی که هم انواع غذاهای متنوع را سرو کند و هم سرویس خوبی داشته باشد بسیار کم است.
شما اشاره کردید که در این سالها اقداماتی برای شناسایی کویر ایران و جذب توریستها به این نقاط انجام دادهاید. چه ظرفیتهای استفادهنشده دیگری در زمینه گردشگری در کشور ما وجود دارد که باید از آنها استفاده کرد؟
گردشگری سلامت یکی از ظرفیتهاست که دربارهاش صحبتهای زیادی شده، ولی در عمل کار چندانی انجام نشده است. با توجه به اینکه هزینههای جراحی و هزینههای درمان در ایران در مقایسه با سایر کشورها نسبتاً خوب است، میتوان در این زمینه بیشتر کار کرد، ولی متاسفانه کمتر کار شده یا اگر هم کار شده، جواب نداده است. هنوز عمده کسانی که برای سلامت به ایران میآیند، از طریق دلال وارد کشور میشوند.
طبیعت ایران، بهویژه کویر ایران و خصوصاً کویر لوت از دیگر ظرفیتهای مغفولمانده است. ما معمولاً برای گرفتن بازخورد از گردشگران، یک شام آخر برای آنها میگذاریم که یکی از مدیران مجموعه در آن حضور پیدا میکنند. معمولاً یک هدیه هم تهیه میکنیم و به مسافران میدهیم تا به این ترتیب اگر نقصی در کارمان وجود داشته آن را پوشش دهیم. حدود 10 سال قبل یک زن و شوهر آلمانی در این شام آخر، به ما گفتند کویر لوت بینظیر است، ما سه سفر به صحرای گبی رفتهایم، اما واقعاً گبی به زیبایی کویر لوت شما نیست. اینها موضوعاتی است که کمتر به آنها پرداخته شده و میتوان روی آنها کار کرد. تورهای سافاری و خصوصاً سافاری در کویر در ایران جواب میدهد. تورهای مذهبی، تورهای تجاری و همینطور تورهای تلفیقی نیز از دیگر ظرفیتها هستند. جوینت تور هم از زمینههایی است که کمتر روی آن کار شده ولی در این زمینه نیز ظرفیت خوبی وجود دارد چون توریستهایی هستند که میخواهند چند کشور مثلاً ایران و ازبکستان، ایران و عمان یا ایران و ارمنستان را با هم ببینند. برای استفاده از این ظرفیت میتوان با آژانسهایی که در کشورهایی مثل عمان، ارمنستان و ازبکستان کار
میکنند، رایزنی کرد که توریستهایی که تا این کشورها میآیند، یک هفته هم به ایران بیایند. این موضوع الان وجود دارد.
به سیاستگذاران و مسوولان بخش صادرات گردشگری چه انتقادات و توصیههایی دارید؟
یکی از مسائل این است که سنت نادرستی از دولت قبل در کشور و از جمله در سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری گذاشته شده که متاسفانه هنوز وجود دارد و آن ارائه آمارهای نهچندان دقیق است. انگار بدعتی گذاشته شده و همه از آن تبعیت میکنند مثلاً چون مسوول قبلی گفته است در نوروز فلان سال این تعداد مسافر رفت و آمد کردهاند، تصور میکنند نباید عدد کمتری بگویند و آمار بیشتری میدهند. این مساله باید اصلاح شود.
موضوع دیگر این است که نقش حمایتی دولت بسیار کمرنگ شده است. ما در خیلی جاها هزینه میکنیم که اگر این هزینهها را در بخش گردشگری متمرکز کنیم، به مراتب نتیجه بهتری میگیریم. ما الان میدانیم که خیلی از همایشها در کشور به مناسبتهای مختلف مثل سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود که مهمانانش مجانی به کشور میآیند، یک هفته از آنها پذیرایی میشود و میروند، اما بعداً حتی به اندازه یک ریال هم اثری از آنها نمیبینید، در حالی که توریست آمریکایی به ایران آمده و وقتی برگشته کتاب نوشته است. ما باید روی جذب این توریستها کار کنیم که وقتی به ایران بیایند و برگردند، هر کدامشان برای ما یک سفیر میشوند. واقعاً توریسم به صلح و ثبات کشورها کمک میکند. وقتی توریست به جایی برود، به آنجا تعلقخاطر پیدا میکند. آقای حسن قشقاوی معاون وزارت خارجه میگفت در کشوری جلسهای با مسوولان داشتیم، وقتی ما صحبت میکردیم، از برخورد مثبت و تصدیقآمیز یکی از حاضران تعجب کردیم و بعد متوجه شدیم ایشان قبلاً یک بار به ایران سفر کرده، همان یک سفر نگاه آن فرد را به ایران تغییر داده بود و حالا به عنوان یک فرد تصمیمگیرنده با دولت ایران مثبت
برخورد میکند. همه گردشگرانی که به ایران میآیند، وقتی برمیگردند از ما و امنیت کشور ما تعریف میکنند. ما همایشی در هتل اوین داشتیم که آقای قشقاوی آنجا گفت اگر من در این زمینه تصمیمگیر بودم، همه بودجههای رایزنیهای فرهنگی را قطع میکردم و به بخش توریسم میدادم. یک جاهایی میتوان از هزینهها کاست و در این بخش سرمایهگذاری کرد چون بهتر جواب میدهد. در حال حاضر که مساله اشتغال به معضل تبدیل شده است، کدام صنعت میتواند تا این حد اشتغالزا باشد و این اشتغال را به همه سطوح و نقاط مختلف کشور ببرد؟
حمایت دولت برای حضور کشور در نمایشگاهها بسیار ضروری است. بسیاری از همکاران ما در نمایشگاه لندن و در مراحل بعد در نمایشگاه برلین و نمایشگاه فیتور مادرید شرکت میکنند. اخیراً تعدادی از همکاران نیز به نمایشگاه تاپ ریزای پاریس رفته بودند. در ایتالیا، پکن و شانگهای هم نمایشگاههای گردشگری برگزار میشود. حضور ایران در این نمایشگاهها بسیار مهم است. چون در نمایشگاه ما هم مشتریان قدیمی را ملاقات میکنیم و برنامههای جدید به آنها میدهیم و هم مشتری جدید پیدا میکنیم. با بسیاری از این مشتریان هم از قبل از طریق مکاتبه و ایمیل قرار میگذاریم. بنابراین اگر ما یک سال به یک نمایشگاه نرویم، بخشی از مشتریانمان را از دست میدهیم. ما در طول سال به 10 تا 12 نمایشگاه میرویم، اما هزینه حضور در نمایشگاه بسیار بالاست و برای حضور در یک نمایشگاه مجموع هزینه اجاره و ساخت غرفه، استفاده از یکی دونیروی محلی، بلیت رفت و برگشت و هزینه هتل یک دفعه به 80 میلیون تومان میرسد. بنابراین دولت باید کمک کند چون هزینه بالاست. ما چون در این کار سابقه داریم، میتوانیم این هزینه را صرف کنیم، ولی برای بسیاری از همکاران ما که تازه کار را شروع
کردهاند، این کار بسیار دشوار است. از طرف دیگر صرفاً حضور در نمایشگاه کافی نیست، در کنارش گروه موسیقی، استفاده از صنایعدستی و کارهایی مثل برپا کردن کارگاه فرش در آنجا لازم است تا بازدیدکنندگان جذب شوند. علاوه بر این بعضی کشورها به اندازه هزینهای که ما در نمایشگاه صرف میکنیم، تبلیغات محیطی دارند و بعضی کشورها هم اسپانسر نمایشگاه میشوند. شاید در طول این سالها یکی از ضعیفترین کشورها در نمایشگاهها ایران بوده است؛ یعنی متاسفانه هیچوقت حتی زمانی که دولت حمایت میکرد، نحوه حضور ما در نمایشگاهها در شأن ایران نبوده است. واقعاً لازم است حداقل در بخش نمایشگاهها به ما کمک کنند، اما شاید یکی از دلایل این حمایت نشدنها این باشد که ما در کشور هنوز به این تفکر و اعتقاد واحد نرسیدهایم که توریسم چقدر میتواند موثر باشد. برخی مسوولان خصوصاً در بعضی نهادها و ارگانها هنوز فکر میکنند اگر توریست به کشور ما بیاید، تهاجم فرهنگی و بیحجابی میآورد، در حالی که همه توریستهای ما قوانین حجاب و پوشش را بهخوبی رعایت میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید