بررسی وضعیت سالمندان و معلولان به بهانه روز سالمند
آزار بیدفاعان بیخِ گوش قانون
خبر شکنجه معلولان در یک مرکز نگهداری، آنقدر وخیم بود که پرونده آن دوباره به جریان افتاد. بسیاری معتقد بودند این یک پرونده قدیمی است.
خبر شکنجه معلولان در یک مرکز نگهداری، آنقدر وخیم بود که پرونده آن دوباره به جریان افتاد. بسیاری معتقد بودند این یک پرونده قدیمی است. مسائلی که خبرگزاری مهر در گزارش خود از آن یاد کرده بود به قدری تلخ بود که بیشتر رسانهها دوباره آن را پیگیری کردند. خانواده یکی از این معلولان در این گزارش گفته بود: «ماهی یک بار سینا را از آسایشگاه به خانه میبردیم تا روحیهاش کمی شاداب شود. سینا را یک روز وقتی خانه آوردم در حمام متوجه شدم جای گازگرفتگی، ضرب و شتم و کبودی روی دست و بدنش زیاد است!» دیگر صحبت از ضرب و شتم گذشته بود و حالا به نظر میرسید که معلولانی که آنقدر بیدفاع بودند که قدرت انتخاب جایی را که هستند، هم ندارند، وارد شکنجهگاه شدهاند. قطع قرصهای لازم برای معلولان، ضرب و شتم، آزار روحی و جسمی همگی اتفاقهایی بود که طی سالها در این مرکز اتفاق افتاده بود. اما چرا کسی کاری نکرده بود. پاسخ پدر یکی از معلولان روشن است: «ما را تهدید کردند که اگر شکایت کنید فرزندتان را هیچ کجا قبول نمیکنند برای همین اقدام نکردم.» در عین حال مبالغی که از خانواده این افراد گرفته شده، جای تامل دارد. هزینههایی که باید 370 هزار تومان در ماه باشد اما به 500 هزار تومان هم رسیده بود. در عین حال چک و سفتههایی که از خانواده این افراد گرفته شده بود، در جای خود قابل تامل بوده است. نکته مهمتر اما، ارائه نشدن آمار افراد فوتی بود بهگونهای که از 139 معلول تحویلی به این مرکز نگهداری تنها 125 نفر بعد از پلمب، آن، تحویل مراکز دیگر شدند؛ 14نفری که به نظر میرسد جان و توان لازم را برای روبهرو شدن با اتفاقهایی که به سرشان آمده بود، نداشتهاند. سوالی که در این میان باید پرسید، علت تنزل سطح خدماتی است که در سالهای اخیر به ناتوانان ارائه میشود. اینکه چرا افرادی با حقوق اندک استخدام میشوند تا از بیدفاعترین قشر جامعه محافظت کنند؟ شکی نیست که این افراد خود دغدغههای بسیار دارند و حقوق اندک. همین هم میشود که تمام داشته و نداشته خودشان را خرج معلولانی میکنند که حالا زیر دستشان آمدهاند. اساس چنین اتفاقهایی، مساله استانداردهای رسیدگی به معلولان را زیر سوال میبرد. هرچند که تنها معلولان نیستند که در چنین شرایطی، وخامت استانداردها را با گوشت و پوست خود درک میکنند. سالمندان هم وضع بهتری ندارند. با وجود استانداردهایی که گفته میشود ایران برای رسیدگی به معلولان و سالمندان پذیرفته، هر روز خبرهای تازهتری از زیر پا گذاشتن قانون در این رابطه به گوش میرسد. یعنی حتی اگر قانون هم باشد، اجرای آن با چالش روبهروست. کمااینکه این مساله در مورد معلولان به خوبی دیده میشود؛ قوانینی که به اندازه کافی اجرا نمیشود اما جای خود را در میان برگههای قانون پر کرده است. همین هم میشود که هر سال خبرهای وخیمتری از رسیدگی به جامعه بیدفاعها منتشر میشود. یک روز صحبت از معلولان است و یک روز دیگر خبر از سالمندکشی به گوش میرسد. با این حال، مساله چالش امکانات و استانداردهای مربوطه چیزی است که باید بیشتر از قبل به آن توجه کرد. معلولان، سالمندان و کودکان این روزها به مراقبتهای استانداردتری نیاز دارند؛ مراقبتهایی که گاه با بودن یک مربی حرفهای قابل حل است و گاه با حمایت و نظارت نهادهای مربوطه.
دیدگاه تان را بنویسید