تاریخ انتشار:
بررسی عوامل اثرگذار بر قاچاق در گفتوگو با محمدمهدی بهکیش
نقش قیمت در بازار قاچاق
محمدمهدی بهکیش میگوید: در صورت پایین بودن تعرفهها، هزینه عبور از گمرک هم بسیار کمتر میشود و در این صورت کسی به وارد کردن کالا از مرزهای غیرگمرکی تمایل نخواهد داشت. اولین دلیلی که باعثمیشود افراد کالاهایشان را به صورت قانونی از مرزهای گمرکی رد نکنند، وجود دیوارهای تعرفهای بلند است که هزینه بسیار زیادی برای بازرگانان ایجاد میکند.
محمدمهدی بهکیش، نایب رئیس و دبیر کل کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC)، دیوارهای تعرفهای بلند را که هزینههای زیادی برای بازرگانان ایجاد میکند، اولین عاملی میداند که باعث میشود افراد کالاهایشان را به صورت قانونی از مرزهای گمرکی رد نکنند. این اقتصاددان معتقد است: «در دورانی که اقتصادها باز شدهاند نمیتوان یک اقتصاد درونگرا و بسته را جدا از دیگران اداره کرد.»
مهمترین عوامل اقتصادی اثرگذار بر شکلگیری قاچاق کالا چه مواردی هستند؟
عبور غیرقانونی از مرزهای گمرکی را قاچاق میگویند. مرزهای گمرکی معمولاً برای پرداخت عوارض، کنترل کالاهای ممنوعه، سهمیهبندی یا برای جمعآوری اطلاعات مربوط به صادرات و واردات کنترل میشوند و با این هدف معمولاً کالاها باید از مرزهای گمرکی رد شوند. اگر ما هم مانند کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی (WTO) اقتصاد آزاد داشته باشیم، تعرفههای بسیار پایینی خواهیم داشت. البته ما بدون تعرفه نخواهیم بود، اما حتی اگر تعرفه هم صفر باشد، باز باید کالاها از مرزهای گمرکی رد شوند چون باید با ثبت اطلاعات، آمار صادرات و واردات مشخص شود. ولیکن با داشتن یک اقتصاد آزاد کار بسیار سادهتر میشود. در صورت پایین بودن تعرفهها، هزینه عبور از گمرک هم بسیار کمتر میشود و در این صورت کسی به وارد کردن کالا از مرزهای غیرگمرکی تمایل نخواهد داشت. اولین دلیلی که باعث میشود افراد کالاهایشان را به صورت قانونی از مرزهای گمرکی رد نکنند، وجود دیوارهای تعرفهای بلند است که هزینه بسیار زیادی برای بازرگانان ایجاد میکند. البته در کشور ما چون کالاهای ممنوعه زیاد است، برای ورود کالاهای ممنوعه نیز گرایش به قاچاق وجود دارد. از سوی دیگر کشور ما بسیار وسیع
است و نمیتوان همه مرزهایش را کنترل کرد. بنابراین ورود کالا از مرزهای غیرگمرکی به کشور بسیار ساده است.
در گذشته و حدود 30 تا 40 سال پیش هنوز تعرفههای گمرکی در دنیا چندان پایین نیامده بود و کشورهای اطراف ما نیز کنترل بسیار بیشتری به مرزهایشان داشتند. اساساً در آن دوره کشورها بیشتر درونگرا بودند به این معنی که کشورهای همسایه ما هم بیشتر به داخل اقتصاد خودشان میپرداختند و تلاش چندانی برای صادرات نداشتند. امروز اقتصادها به صادرات وابسته شدهاند؛ کشورها بر مزیتهای خود متمرکز شدهاند و تولید کالاهایی را در اولویت قرار دادهاند که میتوانند آنها را ارزانتر و رقابتیتر تولید کنند تا آن را صادر و در مقابل کالاهایی را وارد کنند که در تولید آنها مزیت ندارند. بنابراین کشورهای همسایه ما نیز برای صدور کالاهایشان تلاش زیادی میکنند و میخواهند مرزها باز باشد تا بتوانند کالاهای خود را به ایران صادر کنند و به همین دلیل در مقایسه با گذشته بر مرزهای صادراتی کنترل چندانی ندارند. در نتیجه کالایی که از نظر ما به صورت قاچاق وارد کشورمان میشود از نظر این کشورهای همسایه، کالایی است که میخواهند آن را صادر کنند.
ما با سیاستهای نادرست میخواهیم با تعرفههای بسیار بالا واردات را کنترل کنیم، اما همسایگان ما علاقهای به کنترل ندارند و میخواهند از هر منفذی که میشود کالاهایشان را به کشور ما صادر کنند. کشورهای دنیا و از جمله همسایههای ما به طرف اقتصاد آزاد رفتهاند و به صدور کالا علاقه خیلی زیادی دارند و مرزهایشان بازتر شده است. در نتیجه همه نوع کالایی از مرزهای غیرگمرکی و غیررسمی به صورت قاچاق وارد کشور ما میشود. این مساله نشاندهنده تفاوت در نحوه اداره اقتصاد کشور ما با کشورهای دیگر است. در دورانی که اقتصادها باز شدهاند نمیتوان یک اقتصاد درونگرا و بسته را جدا از دیگران اداره کرد. عامل دیگری که در زمینه قاچاق مطرح است این است که گویا ما مرزهای غیررسمی هم داریم. آنطور که در مطبوعات میآید، منافذ شناختهشده ولی غیررسمی وجود دارد که بسیاری از کالاهای قاچاق ممکن است از این مرزهای غیررسمی عبور کنند. من نمیدانم، اما 20 یا 25 میلیارد دلار کالای قاچاقی که از آن صحبت میشود، به هر حال از یک مرزهایی عبور میکند. این میزان کالای قاچاق معادل هزاران کانتینر کالاست و نمیتوان مخفیانه آن را از جای کوچکی رد کرد. به نظر من شفافیت در این زمینه اهمیت بالایی دارد.
در گذشته و حدود 30 تا 40 سال پیش هنوز تعرفههای گمرکی در دنیا چندان پایین نیامده بود و کشورهای اطراف ما نیز کنترل بسیار بیشتری به مرزهایشان داشتند. اساساً در آن دوره کشورها بیشتر درونگرا بودند به این معنی که کشورهای همسایه ما هم بیشتر به داخل اقتصاد خودشان میپرداختند و تلاش چندانی برای صادرات نداشتند. امروز اقتصادها به صادرات وابسته شدهاند؛ کشورها بر مزیتهای خود متمرکز شدهاند و تولید کالاهایی را در اولویت قرار دادهاند که میتوانند آنها را ارزانتر و رقابتیتر تولید کنند تا آن را صادر و در مقابل کالاهایی را وارد کنند که در تولید آنها مزیت ندارند. بنابراین کشورهای همسایه ما نیز برای صدور کالاهایشان تلاش زیادی میکنند و میخواهند مرزها باز باشد تا بتوانند کالاهای خود را به ایران صادر کنند و به همین دلیل در مقایسه با گذشته بر مرزهای صادراتی کنترل چندانی ندارند. در نتیجه کالایی که از نظر ما به صورت قاچاق وارد کشورمان میشود از نظر این کشورهای همسایه، کالایی است که میخواهند آن را صادر کنند.
ما با سیاستهای نادرست میخواهیم با تعرفههای بسیار بالا واردات را کنترل کنیم، اما همسایگان ما علاقهای به کنترل ندارند و میخواهند از هر منفذی که میشود کالاهایشان را به کشور ما صادر کنند. کشورهای دنیا و از جمله همسایههای ما به طرف اقتصاد آزاد رفتهاند و به صدور کالا علاقه خیلی زیادی دارند و مرزهایشان بازتر شده است. در نتیجه همه نوع کالایی از مرزهای غیرگمرکی و غیررسمی به صورت قاچاق وارد کشور ما میشود. این مساله نشاندهنده تفاوت در نحوه اداره اقتصاد کشور ما با کشورهای دیگر است. در دورانی که اقتصادها باز شدهاند نمیتوان یک اقتصاد درونگرا و بسته را جدا از دیگران اداره کرد. عامل دیگری که در زمینه قاچاق مطرح است این است که گویا ما مرزهای غیررسمی هم داریم. آنطور که در مطبوعات میآید، منافذ شناختهشده ولی غیررسمی وجود دارد که بسیاری از کالاهای قاچاق ممکن است از این مرزهای غیررسمی عبور کنند. من نمیدانم، اما 20 یا 25 میلیارد دلار کالای قاچاقی که از آن صحبت میشود، به هر حال از یک مرزهایی عبور میکند. این میزان کالای قاچاق معادل هزاران کانتینر کالاست و نمیتوان مخفیانه آن را از جای کوچکی رد کرد. به نظر من شفافیت در این زمینه اهمیت بالایی دارد.
در صورت پایین بودن تعرفهها، هزینه عبور از گمرک هم بسیار کمتر میشود و در این صورت کسی به وارد کردن کالا از مرزهای غیرگمرکی تمایل نخواهد داشت. اولین دلیلی که باعثمیشود افراد کالاهایشان را به صورت قانونی از مرزهای گمرکی رد نکنند، وجود دیوارهای تعرفهای بلند است که هزینه بسیار زیادی برای بازرگانان ایجاد میکند.
در حال حاضر چه سیاستهای اقتصادی اشتباهی در کشور ما حاکم است که قاچاق کالا را تشویق میکند؟
وقتی تعرفهها بالاست، قیمت در داخل بسیار بالاتر از قیمت همان کالا در آن طرف مرز است. در حال حاضر در کشور ما بعضی از کالاها مثل اتومبیل در عمل حدود 100 درصد تعرفه دارند این یعنی قیمت کالا در این طرف مرز بیش از دو برابر آن طرف مرز است. وقتی تفاوت قیمت زیاد میشود، انگیزه برای فساد و قاچاق بالا میرود و ممکن است مامور گمرک هم تحریک و فاسد شود. در دنیای امروز اختلاف قیمت بین داخل و خارج به صورت نظامی یا به صورت اداری قابل کنترل نیست و باید با مکانیسمهای طبیعی کنترل شود. اگر نتوانیم با مکانیسمهای طبیعی تفاوت قیمتهای داخل و بیرون را حل کنیم، نخواهیم توانست جلو قاچاق را بگیریم. اختلاف قیمت بین داخل و خارج به این دلیل است که ما کالاهایی تولید میکنیم که در آنها مزیت نداریم. البته در حال حاضر قیمت یکسری از کالاهای ما پایینتر از کشورهای اطراف است و این کالاها میتوانند از داخل به بیرون قاچاق شوند. بنابراین ریشه قاچاق اختلاف قیمت کالا در داخل و بیرون است. به عنوان مثال در حال حاضر با تعرفه حدود صد درصدی که اتومبیل دارد، قیمت آن در داخل بیش از دو برابر خارج از کشور است. البته کسی نمیتواند اتومبیل را قاچاق کند،
ولی قطعات آن را قاچاق میکنند.
ضمن اینکه دو برابر بودن قیمت یک کالا واقعاً انصاف نیست و ظلم به مصرفکننده است. 50 سال است مردم کشور ما هر اتومبیلی را به بیش از دو برابر قیمت آن خریدهاند. همیشه گفتهایم باید صنعت اتومبیلسازی رونق پیدا کند که متاسفانه رونق نیافته است. من فکر میکنم علت رونق نیافتن این صنعت این است که تحت فشار رقابت نبوده است. اصولاً انسان گرایش به تنبلی دارد. خلاقیت هیچوقت در یک محیط کاملاً آرام به وجود نمیآید، خلاقیت در زمانهایی به وجود میآید که انسان تحت فشار قرار میگیرد. مثلاً در جنگها یا در شرایط بد اقتصادی خلاقیت میتواند رشد کند. باید محور سیاستهای ما در جهت از بین بردن تفاوت قیمت باشد. نرخ تعرفههای ما که در مجلس تصویب میشود، رسماً چهار درصد است، ولی سود بازرگانی و انواع و اقسام عوارض نیز داریم و همه اینها تفاوت قیمت ایجاد میکند. دولت هم تا حدودی به این مبالغ که نوعی مالیات غیرمستقیم است، وابسته میشود، اما هزینهای که جامعه میپردازد گسترش قاچاق است. موضوع دیگری که در کشور ما قاچاق را آسان میکند مساله مواد مخدر است. با وجود کنترل بسیار شدیدی که ایران دارد، ترافیک مواد مخدر همچنان وجود دارد و برای عواملی که در این کار هستند درآمد قابل توجهی ایجاد میکند. این درآمد به راحتی نمیتواند وارد سیستم بانکی شود و باید پولشویی شود. بهترین راه پولشویی برای قاچاقچیان این است که این پول را به کالای قاچاق تبدیل و به کشور وارد کنند. بنابراین علاوه بر تفاوت قیمت، عامل دیگری که قاچاق را تشویق میکند درآمدهای سیاه است که از ترافیک مواد مخدر به وجود میآید. عامل سوم بوروکراسی زیاد است. هر قدر بوروکراسی و کنترلها بیشتر شود، امکان فساد بالا میرود و در نتیجه واردات کالا میتواند حالت قاچاق پیدا کند. در واقع کالا از مرز گمرکی رد میشود ولی حالت قاچاق پیدا میکند چون قیمتگذاریهای غیرواقعی انجام میشود و معلوم نیست دقیقاً قیمت کالایی که وارد میشود چقدر است، ولی وقتی کالا وارد بازار آزاد میشود، تفاوت قیمتها روشن میشود. یعنی هنگام واردات کالا، واردکنندگان برای اینکه هزینه گمرکی کمتری پرداخت کنند قیمت را پایین درج میکنند و پس از عبور کالا از گمرک و وارد شدن آن به بازار داخل کشور معلوم میشود قیمت آن سه برابر قیمت کالای داخل است. این اتفاق بر اثر بوروکراسی رخ داده است. عده دیگری هم به دلیل اینکه اختلاف قیمت قابل توجه است از مرز گمرکی کالا نمیآورند و از طریق مرزهای غیررسمی کالا را وارد میکنند.
ضمن اینکه دو برابر بودن قیمت یک کالا واقعاً انصاف نیست و ظلم به مصرفکننده است. 50 سال است مردم کشور ما هر اتومبیلی را به بیش از دو برابر قیمت آن خریدهاند. همیشه گفتهایم باید صنعت اتومبیلسازی رونق پیدا کند که متاسفانه رونق نیافته است. من فکر میکنم علت رونق نیافتن این صنعت این است که تحت فشار رقابت نبوده است. اصولاً انسان گرایش به تنبلی دارد. خلاقیت هیچوقت در یک محیط کاملاً آرام به وجود نمیآید، خلاقیت در زمانهایی به وجود میآید که انسان تحت فشار قرار میگیرد. مثلاً در جنگها یا در شرایط بد اقتصادی خلاقیت میتواند رشد کند. باید محور سیاستهای ما در جهت از بین بردن تفاوت قیمت باشد. نرخ تعرفههای ما که در مجلس تصویب میشود، رسماً چهار درصد است، ولی سود بازرگانی و انواع و اقسام عوارض نیز داریم و همه اینها تفاوت قیمت ایجاد میکند. دولت هم تا حدودی به این مبالغ که نوعی مالیات غیرمستقیم است، وابسته میشود، اما هزینهای که جامعه میپردازد گسترش قاچاق است. موضوع دیگری که در کشور ما قاچاق را آسان میکند مساله مواد مخدر است. با وجود کنترل بسیار شدیدی که ایران دارد، ترافیک مواد مخدر همچنان وجود دارد و برای عواملی که در این کار هستند درآمد قابل توجهی ایجاد میکند. این درآمد به راحتی نمیتواند وارد سیستم بانکی شود و باید پولشویی شود. بهترین راه پولشویی برای قاچاقچیان این است که این پول را به کالای قاچاق تبدیل و به کشور وارد کنند. بنابراین علاوه بر تفاوت قیمت، عامل دیگری که قاچاق را تشویق میکند درآمدهای سیاه است که از ترافیک مواد مخدر به وجود میآید. عامل سوم بوروکراسی زیاد است. هر قدر بوروکراسی و کنترلها بیشتر شود، امکان فساد بالا میرود و در نتیجه واردات کالا میتواند حالت قاچاق پیدا کند. در واقع کالا از مرز گمرکی رد میشود ولی حالت قاچاق پیدا میکند چون قیمتگذاریهای غیرواقعی انجام میشود و معلوم نیست دقیقاً قیمت کالایی که وارد میشود چقدر است، ولی وقتی کالا وارد بازار آزاد میشود، تفاوت قیمتها روشن میشود. یعنی هنگام واردات کالا، واردکنندگان برای اینکه هزینه گمرکی کمتری پرداخت کنند قیمت را پایین درج میکنند و پس از عبور کالا از گمرک و وارد شدن آن به بازار داخل کشور معلوم میشود قیمت آن سه برابر قیمت کالای داخل است. این اتفاق بر اثر بوروکراسی رخ داده است. عده دیگری هم به دلیل اینکه اختلاف قیمت قابل توجه است از مرز گمرکی کالا نمیآورند و از طریق مرزهای غیررسمی کالا را وارد میکنند.
کشورهای دنیا و از جمله همسایههای ما به طرف اقتصاد آزاد رفتهاند و به صدور کالا علاقه خیلی زیادی دارند و مرزهایشان بازتر شده است. در نتیجه همه نوع کالایی از مرزهای غیرگمرکی و غیررسمی به صورت قاچاق وارد کشور ما میشود.
با توجه به کمبود مراکز پژوهشی قدرتمند، آیا میتوان گفت تدوین سیاستهای اشتباه که به افزایش قاچاق منجر میشود، ناشی از عدم شناخت و فقدان پژوهشهای قابل اتکا در این زمینه است؟
ما موسسات تحقیقاتی معتبر و قابل اتکای اندکی داریم یا اصلاً چنین موسساتی نداریم. اصولاً تحقیق در ایران خریدار نداشته که بخواهد تولید شود. کالایی تولید میشود که برایش تقاضا وجود داشته باشد. تحقیق هم همینطور است و اگر تقاضا برایش وجود نداشته باشد، تحقیق خوب تولید نمیشود، محقق و استاد خوب هم تولید نمیشود و در نتیجه سطح علمی دانشگاهها تنزل میکند. ما دانشگاه قوی نداریم و دلیل آن این است که تقاضا وجود ندارد. اما علت اینکه چنین تقاضایی وجود ندارد این است که اصولاً ما همراه دنیا حرکت نکردهایم. اقتصاد دنیا به شدت به هم متصل شده است. در دوره رژیم گذشته حکومت میخواست رشدی بسیار سریع و چندین برابر کشورهای منطقه ایجاد کند، در حالی که کشورها نمیتوانند رشدی بسیار متفاوت با منطقه خود داشته باشند. چون برای رشد باید تبادل کالا، دانش و نیروی انسانی صورت بگیرد. اساساً مبنای اصلی توسعه انسانها هستند و برای رشد باید نیروی انسانی کارآمد تربیت شود که این کار هم نمیتواند به سرعت انجام شود. در نتیجه در رژیم گذشته پول را به صورتی و در جاهایی خرج کردند که بوروکراسی را به هم ریخت. بعد از انقلاب، کشور ما مدت زیادی بر اثر جنگ
و بعد تحریمها گرفتار بوده است. طبیعتاً جنگ و تحریمها اقتصاد یا اداره اقتصاد را از حالت طبیعی خود خارج میکنند. مثلاً در همین چند سال اخیر که ما بهشدت تحت فشار تحریمها بودیم، مجبور بودیم زندگیمان را بگذرانیم. برای گذراندن زندگیمان باید به شکلی از قوانین بینالمللی که ما را محدود میکرد، عبور میکردیم تا بتوانیم کالاهای مورد نیازمان را در دنیا بخریم و وارد کنیم یا نفتمان را بفروشیم و پول آن را وارد کشور کنیم. مگر اقداماتی که ما در آن دوره برای انجام این کارها داشتیم، کاری جز کارهای قاچاق بود؟ دولت ما در سالهای اخیر به اجبار همه را به دور زدن قوانین تحریمی و خریدن و وارد کردن کالا تشویق میکرد. یکی از چیزهایی که همه تاجران و صنعتگران در این چند سال تمرین کردهاند این بوده که کارهایشان را از طریق بانک انجام ندهند چون بر اثر قوانین تحریمی دچار مشکل میشدند.
جامعه بازرگانی ما یاد گرفت که چطور میشود از طریق بانک عمل نکرد. پیش از آن بسیاری از بازرگانان اصلاً نمیدانستند چطور میتوان مخفیانه به چین پول فرستاد و کالا را به ایران آورد، ولی در این سالها همه این راهها را یاد گرفتند. بعد از اینکه جامعه بازرگانی ما این کارها را یاد گرفت، به آن عادت کرد و متوجه شد این کارها بسیار راحتتر است و میتوان بدون پرداخت مالیات و حقوق و عوارض گمرکی، مخفیانه از طریق یک صرافی پول را رد کرد و کالا را از یک مرز غیرشفاف به داخل کشور آورد. بزرگترین صدمهای که تحریمها به ما وارد کرد این بود که به ما آموخت چگونه قوانین را دور بزنیم و کار قاچاق را خیلی خوب به ما آموخت. امروز دیگر نمیتوان به این راحتی قاچاق را جمع کرد چون همه کار قاچاق را یاد گرفتهاند و شاید هم زیر دندانشان مزه کرده باشد چون هزینههایشان را پایین آورده است. با این وضعیت دولت از چندین نظر ضرر میکند چون از سویی تاجر دیگر پول را از طریق بانک نمیفرستد و بانکها ضرر امکان ثبت معاملات را ندارند، از سوی دیگر کالا را از طریق مرزهای رسمی نمیآورند و گمرک دچار مشکل میشود و محاسبات و شفافیتش به هم میخورد و علاوه بر این تاجر دیگر مالیات هم نمیپردازد چون ثبتی صورت نگرفته است. دولت باید برای حل این مساله ضمن شفافسازی، کارها را تسهیل کند تا تاجران ببینند اگر کالایشان را از طریق مرزهای گمرکی و به صورت رسمی هم وارد کنند هزینه و دشواری چندانی برایشان ندارد.
البته این راه راهی بسیار سخت و طولانی است. بهویژه با توجه به اینکه متاسفانه از سالیان بسیار دور ندادن مالیات در این کشور یک عادت است و حتی در مقاطعی مذهب ما هم به این موضوع کمک کرده است چون پیش از انقلاب مردم را به ندادن مالیات به رژیم وقت تشویق میکرده و بیشتر تاجران از همان دوران به ندادن مالیات عادت کردهاند و در نتیجه امروز هم که گفته میشود حالا دیگر نظامی بر کشور حاکم است که باید به آن مالیات بپردازید، باز هم برخی تاجران دو دفتر دارند و کارهایشان را مخفی نگه میدارند. دوره صدساله تحریم مالیات عملاً به همه آموزش داد که چگونه میتوانند از دادن مالیات فرار کنند و امروز دولت شاید نتواند حتی نیمی از مالیاتی را که باید دریافت کند، به دست بیاورد. تحریمهای اقتصادی اخیر هم به همه آموخت که چگونه میتوان کالای قاچاق را وارد کشور کرد بدون اینکه دولتهای خارجی و دولت خودمان متوجه شوند. بنابراین سنتها، عادتها و شرایط کشور هم در بالا بردن امکان قاچاق در کشور موثر بودهاند. راهحل این مساله نیز شفافیت و پایین آوردن تعرفههاست تا تاجران ببینند که میتوانند کالاهای خود را بهراحتی از طریق مرزهای رسمی وارد کشور کنند. البته مبارزه با فساد هم میتواند در این زمینه بسیار اثرگذار باشد. کنترل دقیقتر عملکرد کارکنان نیز میتواند موثر باشد. با وجود ابزارهای الکترونیکی جدید بهراحتی میشود کارکنان و جابهجا شدن پول را از طریق حسابها کنترل کرد و اگر کارکنان حق حساب (رشوه) بگیرند، بهراحتی میتوان مچشان را گرفت.
جامعه بازرگانی ما یاد گرفت که چطور میشود از طریق بانک عمل نکرد. پیش از آن بسیاری از بازرگانان اصلاً نمیدانستند چطور میتوان مخفیانه به چین پول فرستاد و کالا را به ایران آورد، ولی در این سالها همه این راهها را یاد گرفتند. بعد از اینکه جامعه بازرگانی ما این کارها را یاد گرفت، به آن عادت کرد و متوجه شد این کارها بسیار راحتتر است و میتوان بدون پرداخت مالیات و حقوق و عوارض گمرکی، مخفیانه از طریق یک صرافی پول را رد کرد و کالا را از یک مرز غیرشفاف به داخل کشور آورد. بزرگترین صدمهای که تحریمها به ما وارد کرد این بود که به ما آموخت چگونه قوانین را دور بزنیم و کار قاچاق را خیلی خوب به ما آموخت. امروز دیگر نمیتوان به این راحتی قاچاق را جمع کرد چون همه کار قاچاق را یاد گرفتهاند و شاید هم زیر دندانشان مزه کرده باشد چون هزینههایشان را پایین آورده است. با این وضعیت دولت از چندین نظر ضرر میکند چون از سویی تاجر دیگر پول را از طریق بانک نمیفرستد و بانکها ضرر امکان ثبت معاملات را ندارند، از سوی دیگر کالا را از طریق مرزهای رسمی نمیآورند و گمرک دچار مشکل میشود و محاسبات و شفافیتش به هم میخورد و علاوه بر این تاجر دیگر مالیات هم نمیپردازد چون ثبتی صورت نگرفته است. دولت باید برای حل این مساله ضمن شفافسازی، کارها را تسهیل کند تا تاجران ببینند اگر کالایشان را از طریق مرزهای گمرکی و به صورت رسمی هم وارد کنند هزینه و دشواری چندانی برایشان ندارد.
البته این راه راهی بسیار سخت و طولانی است. بهویژه با توجه به اینکه متاسفانه از سالیان بسیار دور ندادن مالیات در این کشور یک عادت است و حتی در مقاطعی مذهب ما هم به این موضوع کمک کرده است چون پیش از انقلاب مردم را به ندادن مالیات به رژیم وقت تشویق میکرده و بیشتر تاجران از همان دوران به ندادن مالیات عادت کردهاند و در نتیجه امروز هم که گفته میشود حالا دیگر نظامی بر کشور حاکم است که باید به آن مالیات بپردازید، باز هم برخی تاجران دو دفتر دارند و کارهایشان را مخفی نگه میدارند. دوره صدساله تحریم مالیات عملاً به همه آموزش داد که چگونه میتوانند از دادن مالیات فرار کنند و امروز دولت شاید نتواند حتی نیمی از مالیاتی را که باید دریافت کند، به دست بیاورد. تحریمهای اقتصادی اخیر هم به همه آموخت که چگونه میتوان کالای قاچاق را وارد کشور کرد بدون اینکه دولتهای خارجی و دولت خودمان متوجه شوند. بنابراین سنتها، عادتها و شرایط کشور هم در بالا بردن امکان قاچاق در کشور موثر بودهاند. راهحل این مساله نیز شفافیت و پایین آوردن تعرفههاست تا تاجران ببینند که میتوانند کالاهای خود را بهراحتی از طریق مرزهای رسمی وارد کشور کنند. البته مبارزه با فساد هم میتواند در این زمینه بسیار اثرگذار باشد. کنترل دقیقتر عملکرد کارکنان نیز میتواند موثر باشد. با وجود ابزارهای الکترونیکی جدید بهراحتی میشود کارکنان و جابهجا شدن پول را از طریق حسابها کنترل کرد و اگر کارکنان حق حساب (رشوه) بگیرند، بهراحتی میتوان مچشان را گرفت.
من به دلیل اینکه در اتاق بازرگانی فعالیت میکنم و نایب رئیس و دبیر کل کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) هستم، ارتباط زیادی با تاجران دارم و شنیدههایم حاکی از آن است که دادن حق حساب و به شکلی کالا را با دادن امتیازاتی از گمرک رد کردن، کار چندان دشواری نیست. اگر این درست باشد، اتفاق بسیار بدی است و به این معناست که علاوه بر فشار انگیزه برای قاچاق کالا، از این سو فساد هم وجود دارد. فساد ممکن است کار برخی را تسهیل کند، اما هزینه هم به دنبال دارد و باعث میشود علاقه بسیاری از تاجران به اینکه کالاهایشان را از مرزهای رسمی وارد کنند کاهش یابد.
ریشه قاچاق اختلاف قیمت کالا در داخل و بیرون است. به عنوان مثال در حال حاضر با تعرفه حدود صد درصدی که اتومبیل دارد، قیمت آن در داخل بیش از دو برابر خارج از کشور است. البته کسی نمیتواند اتومبیل را قاچاق کند، ولی قطعات آن را قاچاق میکنند.
اخیراً آمارهایی از کاهش قاچاق اعلام میشود. اساساً اعلام آمار در این زمینه درست است؟ این آمارها چقدر قابل اتکا هستند؟
برای دسترسی به آمار دقیق قاچاق بهترین راه این است که آمار گمرک کشورهای صادرکننده کالا به ایران را بررسی کنیم. برای مثال بسیاری از کالاهای ما از مبدأ کشور امارات یا چین به صورت غیرقانونی وارد کشور میشود. برای دانستن رقم قاچاق میتوان آمار صادرات کشورهای دیگر را با آمار واردات کالا در ایران از همان کشور مقایسه کرد. اختلاف میان این دو، میتواند دقیقترین رقم در خصوص حجم کالاهای قاچاق از آن کشور باشد. البته ممکن است برخی کالاها از مبادی دیگری هم وارد شود و در سامانه کشورهای مبدأ ثبت نشود، اما میزان این کالاها بسیار کم است و تاثیر چندانی بر آمار نهایی قاچاق نمیگذارد. بنابراین یافتن میزان قاچاق کار دشواری نیست. به خصوص که اکنون اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) نرمافزاری ایجاد کرده که کشورهایی که از این نرمافزار استفاده میکنند و به این تفاهمنامه بپیوندند میتوانند آمار بهروز شده صادرات خود در گمرکات دیگر را ببینند. در این سامانه کاملاً مشخص است که در هر روز چه کالایی از چه کشوری به ایران صادر شده است. این امکانات ایجاد شده تا کشورها بهراحتی مبدأ و مقصد کالا را کنترل کنند. با این سیستم میتوان روند ورود کالا
به کشور را مانیتور کرد. این سیستم برای کشوری مانند ایران مطلوب است چون ارزان تمام شدن قیمت کالاهای قاچاق انگیزه زیادی برای قاچاقچیان ایجاد کرده و با این سیستم دولت میتواند میزان قاچاق را کنترل کند. اما این امر مشروط به این است که ایران به این سیستم بپیوندد. ما باید بپذیریم که ما هم بخشی از اقتصاد جهانی هستیم؛ جهانی که هر روز به هم متصلتر و هر روز مرزهایش به هم مرتبطتر میشود. بنابراین باید جهانی فکر کنیم. اگر بخواهیم درونگرا باشیم، که به نظر میرسد گروهی در ایران هنوز به اقتصاد اینگونه نگاه میکنند، شرایط بدتری خواهیم داشت و قاچاق بیشتر میشود. ما هر چه کمتر به روابط جهانی و زنجیرههای جهانی بپیوندیم امکان کنترل کمتری بر کشور و شرایط آن خواهیم داشت.
باید بدانیم که قاچاق فسادآور است. فساد بدنه دولت را مانند موریانه میخورد چون قاچاق از هر مسیری که بخواهد وارد کشور شود باید یکسری مرزها و ادارات دولتی را پشت سر بگذارد، پس قطعاً به ساختار دولت نفوذ کرده و آن را دچار مشکل میکند..
دیدگاه تان را بنویسید