تاریخ انتشار:
نگاهی آسیبشناسانه به تبلیغات بازرگانی صداوسیما در مقایسه با دیگر کشورها
آگهیهایی که گران تمام میشود
خبر ساده اما تاملبرانگیز است. هزینه تبلیغات در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ۱۸۰ برابر بیش از معادل ریالی هزینه تبلیغ در شبکه یورونیوز است! یک مقایسه ساده بین تعرفه پخش تیزرهای تلویزیونی در رسانه ملی و شبکه بزرگ خبری اروپا نشان میدهد قیمت یک تیزر ۶۰ثانیهای در صداوسیمای ایران نسبت به یورونیوز در بخشهای کممخاطب نزدیک به ۷۴ درصد، در بخشهای با مخاطب متوسط نزدیک به ۸۵ درصد و در بخشهای پرمخاطب ۳۸۸ درصد گرانتر است.
خبر ساده اما تاملبرانگیز است. هزینه تبلیغات در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران 180 برابر بیش از معادل ریالی هزینه تبلیغ در شبکه یورونیوز است! یک مقایسه ساده بین تعرفه پخش تیزرهای تلویزیونی در رسانه ملی و شبکه بزرگ خبری اروپا نشان میدهد قیمت یک تیزر 60ثانیهای در صداوسیمای ایران نسبت به یورونیوز در بخشهای کممخاطب نزدیک به 74 درصد، در بخشهای با مخاطب متوسط نزدیک به 85 درصد و در بخشهای پرمخاطب 388 درصد گرانتر است.
این تنها خبر شگفتآور در مورد هزینه تبلیغ در رسانه ملی نیست. باز هم با مقایسه تعرفههای پخش آگهی در این رسانه و یک شبکه فارسیزبان ماهوارهای نظیر جم یا فارسیوان میتوان دریافت در برخی موارد این هزینه 15 برابر بیشتر از رقبای ماهوارهای صداوسیماست. آیا اداره بازرگانی صداوسیما گرانفروش است؟ بالا بودن هزینه تبلیغ در این رسانه از چه ناشی میشود؟ آیا سفارشدهندگان آگهی بهرغم بالا بودن تعرفههای پخش تیزر در این رسانه جایگزین دیگری برای تبلیغ کالا و محصولات خود دارند؟
این پرسشها تنها بخشی از سوالاتی است که باید بدان پاسخ داد. نگاهی عمیقتر و چشماندازی گستردهتر به اهمیت و نقش تبلیغات به ما میگوید گرانفروشی فضای تبلیغ در یک رسانه تنها یکی از آسیبها و نواقصی است که در صنعت تبلیغات ما مشاهده میشود. وجود قوانین و مقررات دست و پاگیر، حضور افراد غیرحرفهای و شرکتهای نامتخصص در عرصه تبلیغات و نبود خلاقیت و نوآوری در این حوزه همگی دست به دست هم میدهند تا فضای تبلیغاتی نامساعدی را ایجاد کنند که در آن باید منتظر کاهش اقبال و اعتماد مخاطب به آگهی، کاهش سرمایهگذاری در صنعت تبلیغات و از همه مهمتر کاهش تاثیرگذاری آن بر رشد اقتصادی باشیم.
آمارهای جهانی چه میگوید؟
در هیچ برههای از تاریخ وسایل ارتباط جمعی، نگاهی جامع به چشمانداز رسانههای سنتی تا این حد مسالهای حیاتی و ضروری نبوده است. دنیای رسانههای سنتی، به نحو فزایندهای تحت فشار رسانههای دیجیتال قرار گرفته و مصرفکنندگان در برابر طیف رو به گسترشی از محتوا قرار دارند. چنین تغییرات سریع و عمیقی مدیران رسانهها را با فرصتها و تهدیدهای متعددی روبهرو ساخته است. تبلیغات تجاری که غالباً منبع درآمد و شریان حیات رسانهها شناخته میشود حوزهای است که از این چالشها مستثنی نمانده است. مخاطبان در سراسر دنیا پولی را که بهسختی به دست میآورند برای استفاده از رسانهها و سرگرمی میپردازند؛ از دسترسی به باند پهن گرفته تا مطالعه کتاب، مجله، روزنامه، پرداخت حق اشتراک تلویزیون کابلی و رادیوی ماهوارهای تا خرید سیدی و بازیهای رایانهای. تبلیغکنندگان نیز در این میان چشم از بازار مصرف برنمیدارند و روز به روز بر بودجههای تبلیغاتی خود در رسانهها میافزایند. چندان شگفتآور نیست که بهرغم رکود و بحران اقتصادی در بسیاری کشورها، در سال 2012 هزینه جهانی تبلیغات در رسانهها و سرگرمی
8/5 درصد افزایش داشته است. مطالعات نشان میدهد بازاریابان بهتدریج در حال افزایش هزینه تبلیغات هستند بهنحوی که در نیمه دوم سال 2013 هزینه تبلیغات در جهان 5/3 درصد و از ژانویه تا ژوئن همان سال در مقایسه با مقطع زمانی مشابه در سال قبل، 8/2 درصد افزایش داشته است.
بر مبنای گزارش فصلنامه موسسه نیلسن، اگرچه برخی از بازاریابان اندکی در بودجه تبلیغاتی خود محتاط و محافظهکار باقی ماندهاند اما آمریکای لاتین با فراتر رفتن از هنجارهای پیشین خود در مدت مشابه، 1/13 درصد (5/13 میلیارد دلار) بر هزینههای تبلیغاتی خود افزوده است. تمامی کشورهای جهان بهجز اروپا در رشد نیمه اول سال 2013 مشارکت داشتهاند. به نظر میرسد بازاریابان اروپایی به دلیل تداوم بحران مالی در این قاره در قبال بودجه تبلیغاتی خود همچنان میانهرو باقی ماندهاند و کاهش ششدرصدی در هزینه تبلیغات همین مدت را رقم زدهاند. در سایر مناطق اما با بهبود شرایط اقتصادی هزینه تبلیغات رو به صعود گذاشته است بهنحوی که در خاورمیانه و آفریقا 9/3 درصد، آمریکای جنوبی 7/2 درصد و در آسیای دور 4/6 درصد رشد داشته است.
آرژانتین بهتنهایی با 30 درصد رشد نقش قابلتوجهی در رشد سرمایهگذاریهای تبلیغاتی آمریکای لاتین داشته است. در نیمه نخست سال گذشته اندونزی، چین و فیلیپین رشد تبلیغات آسیای دور را دو برابر کردهاند و هزینه تبلیغات در این سه کشور به 51 میلیارد دلار رسیده است. دور از انتظار نیست که این رشد در بین مناطق مختلف بسیار متفاوت باشد. در آمریکای شمالی رشد 5/4درصدی در سال 2012 -گرچه پایینتر از متوسط جهانی است- اما بالاترین نرخ را در پنج سال گذشته به ثبت رسانده است. این رشد را میتوان مرهون گسترش دوبرابری پهنای باند و تبلیغات دیجیتال و نیز جهش در تبلیغات تلویزیونی به سبب انتخابات ریاستجمهوری و مراسم المپیک دانست. به نظر میرسد دنیا میداند بحران تمام خواهد شد و در پایان آن کسانی در عرصه رقابت باقی میمانند که در روزهای سخت، عرصه رقابت در تبلیغات را خالی نکردهاند.
محدودیت رسانه=گرانی تبلیغات
میزان سرمایهگذاری در تبلیغات رسانهای در هر اقتصادی به عوامل مختلفی بستگی دارد: عادات فرهنگی، سطح فعالیت شرکتها، میزان رقابت و... اما مهمتر از این همه، به میزان فضای تبلیغاتی موجود بسته است.
مطالعات نشان میدهد هر قدر فضای رسانهای بیشتری برای تبلیغات وجود داشته باشد هزینه تبلیغ کمتر خواهد بود. فضای موجود برای تبلیغات بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از سوی مراجع ذیصلاح تعیین و مقرراتگذاری میشود. در اقتصاد، قیمت، نمایه مناسبی برای کمیابی نسبی است. بنابراین در مورد رسانههای صوتی-تصویری پایین بودن تعرفه آگهیها نشاندهنده وفور فضای موجود برای تبلیغ است. کشوری نظیر ایالات متحده آمریکا که فضاهای تبلیغاتی بسیار متنوع و متعددی دارد در صدر فهرست کشورهایی قرار دارد که هزینه تبلیغ در رادیو و تلویزیون آنها بسیار اندک است. در سال 1998 ایالات متحده در شمار سه کشوری بود (از بین 14 کشور از جمله استرالیا، انگلستان، هلند، فنلاند، اسپانیا، دانمارک و ...) که در ساعات پرمخاطب رادیو و تلویزیون ارزانترین موقعیت برای تبلیغ را در آنها میتوان پیدا کرد.
از سوی دیگر در کشورهایی که فضای تبلیغات گستردهتر است (حداکثر کل زمان مجاز برای تبلیغ در تلویزیون یکی از شاخصهای مهم این مفهوم است) و هزینه تبلیغات بهطور نسبی اندک است شرکتها به سرمایهگذاری در تبلیغات رسانهای تشویق میشوند و نرخ سرمایهگذاری در تبلیغات نیز در پی آن بالا میرود. بالعکس در کشورهایی که فضای تبلیغاتی محدود است (به دلیل محدودیت در تعداد رسانهها و نیز فضا و زمان مجاز برای تبلیغ) و هزینه تبلیغات نیز بالاست، میزان سرمایهگذاری در تبلیغات رسانهای در پایینترین میزان خود قرار دارد. مطالعهای که در سال 2006 انجام گرفته است نشان میدهد از میان 14 کشور توسعهیافته جهان ایالات متحده آمریکا از این منظر در صدر قرار دارد (بالاترین نرخ سرمایهگذاری در تبلیغات) و فرانسه و بلژیک با فضای رسانهای محدودتر رتبههای آخر فهرست را به خود اختصاص میدهند. به راحتی میتوان نتیجه گرفت افزایش فضای تبلیغاتی موجود یک راه آسان و کمهزینه برای افزایش نرخ سرمایهگذاری در تبلیغات از طریق کاهش قیمت برای سفارشدهندگان است؛ مثالی کلاسیک از عرضهای که به کاهش قیمت و افزایش تقاضا
منجر میشود.
نکته مهم دیگر آنکه هرگونه افزایشی در سرمایهگذاری در تبلیغات تجاری در وهله نخست جذب تلویزیون میشود. هنگامی که یک اقتصاد در حال توسعه است، به فضای تبلیغاتی بیشتر و ابزارهای موثرتری برای پاسخگویی به این شرایط و سرعت گرفتن رشد اقتصادی نیاز دارد. به همین دلیل تلویزیون به سبب تاثیرگذاری بیشتر و دسترسی به مخاطبان گستردهتر در جذب سرمایه تبلیغات گوی رقابت را از دیگر رسانهها میرباید. در کشورهای توسعهیافته این امر با افزایش مدتزمان مجاز تبلیغات در ساعات پربیننده و افزایش تعداد شبکههای قدرتمند و پرمخاطب میسر شده است.
در صداوسیمای ما چه میگذرد؟
تعرفه پخش پیامهای بازرگانی در صداوسیما از سوی اداره کل بازرگانی این سازمان تعیین میشود و در اختیار کانونهای تبلیغاتی و سفارشدهندگان آگهی قرار میگیرد. این تعرفه بسته به ساعات مختلف شبانهروز، برنامهها و مدلهای مختلف آگهی در جداولی آورده شده است. جدول طبقات شامل 35 طبقه است و هر برنامه تلویزیونی در یکی از این طبقات قرار میگیرد. در طبقه اول این جدول هزینه پخش هر یک ثانیه آگهی، دو هزار تومان است و در طبقه 35، به ثانیهای یک میلیون و 80 هزار تومان میرسد. برخی از برنامهها کاملاً خارج از این طبقهبندی قرار میگیرند و نرخ پخش آگهی در آنها چندین برابر تعرفهای است که در جدول طبقهبندی آورده شده است. برای پخش آگهی در برنامههای پرمخاطب نیز درصد معینی به هر طبقه افزوده میشود. به عنوان مثال هزینه پخش آگهی در برنامه پربینندهای مانند 90، بیش از 16 میلیون تومان برای هر ثانیه آگهی تعیین شده است. با محاسبهای ساده میتوان دریافت برای پخش یک آگهی 60ثانیهای (که مدتزمان استاندارد پخش تیزر در تلویزیون است) سفارشدهندگان ناگزیرند بالغ بر یک میلیارد تومان هزینه
کنند. هزینه پخش مدلهای مختلف آگهی نیز متفاوت است. مدلهایی که شامل انواع گزارش آگهی، حک آرم، دعوت به تماشا، زیرنویس، بین برنامه و بعد از برنامه میشود.
در تعرفه پخش پیامهای بازرگانی صداوسیما بهمنظور حمایت از تولیدات داخلی نیز تدابیری اندیشیده شده است؛ برای تبلیغ اجناس خارجی دو برابر هزینه تبلیغ اجناس ساخت داخل منظور شده و آگهی کالاهای تحت لیسانس خارجی یا محصولات ساخت مشترک هم، هزینهای 1/1 برابر هزینه تبلیغ کالاهای داخلی پرداخت میکنند.
همانطور که در مقدمه گفته شد یک محاسبه ساده نشان میدهد تعرفه پخش آگهی در تلویزیون ایران چندین برابر بیشتر از شبکههای معروف و پرمخاطب بینالمللی و ماهوارهای است. در تمام دنیا هزینه تبلیغات در تلویزیون وابسته به این است که آگهی در چه زمان و موقعیتی پخش میشود. در سال گذشته میلادی شبکه سیبیاس اسپورت آمریکا در حین برگزاری یکی از بزرگترین و پربینندهترین مسابقات فوتبال این کشور (Super Bowl) رکورد ثبت درآمد تبلیغاتی را به نام خود رقم زد: چهار میلیون دلار یعنی حدود 120 میلیون تومان برای 30 ثانیه تبلیغ. برندهای بینالمللی نظیر پپسی کولا، آئودی، هیوندای کره، لوازم ورزشی اسکچرز، و یک شرکت فروش دامنه در آمریکا از جمله خریداران سرشناس زمان تبلیغ در این رویداد ورزشی بودند. به نظر میرسد حتی رکوردشکنی شبکه سیبیاس آمریکا نیز نتوانسته است رقم نجومی پخش آگهی در برنامه 90 تلویزیون ایران را پشت سر بگذارد.
هزینه پخش آگهی در شبکههای کابلی محلی آمریکا نیز شاخص خوبی به دست میدهد. در این شبکهها هزینه پخش تیزر تنها 50 دلار در هر ثانیه است. به عبارتی سفارشدهندگان برای پخش یک تیزر 60ثانیهای تنها سه هزار دلار (معادل 9 میلیون تومان) هزینه میکنند. این در حالی است که هزینه پخش آگهی در ارزانترین طبقه تعرفه صداوسیما برای یک دقیقه 5/4 میلیون و در گرانترین طبقه 210 میلیون تومان است. یعنی بهطور متوسط هر تبلیغ 60ثانیهای، 51 میلیون تومان درآمد به جیب رسانه ملی واریز میکند.
بنا بر آنچه پیشتر ذکر آن رفت به نظر میرسد مهمترین عامل در گرانی پخش تیزر در تلویزیون ایران نبود رقابت و انحصاری شدن پخش در دست یک رسانه دولتی است. محدودیت در فضای پخش آگهی سبب میشود سفارشدهندگان تبلیغات بهرغم پرهزینه بودن آن بهناچار از این رسانه برای تبلیغ استفاده کنند. جذابیت و تاثیرگذاری تلویزیون بر کسی پوشیده نیست پس در نبود رسانه جایگزین صاحبان آگهیها نیز به این گرانی تن میدهند. اگر رسانه ملی در شرایط مطلوب در هر ساعت 15 دقیقه آگهی پخش کند، با میانگین هر ثانیه 500 هزار تومان، میتوان گفت این سازمان روزانه یک میلیارد و 80 میلیون تومان و هر سال 2/394 میلیارد تومان تنها از ناحیه پخش آگهیها درآمد دارد. البته این میزان به غیر از آن تبلیغهای حین برنامهای است که در تعرفهها وجود ندارد. در سال 1391 صداوسیما تنها از محل آگهیها نزدیک به یک هزار میلیارد تومان درآمد داشته است. برخی برآوردهای غیررسمی نشان میدهد این میزان درآمد برای سال 1392 به 750 میلیون تومان رسیده است.
محتوا، عنصر فراموششده
در بسیاری از کشورهای جهان که به خلاقیت و نوآوری بهاندازه تکنولوژی اهمیت داده میشود و بعضاً حتی ایدهها بر ابزار و تکنیکها پیشی میگیرند، آگهیهای تلویزیونی سرگرمکننده، نوآورانه، تاثیرگذار و تفکربرانگیزند. به مدد رسانههای آنلاین از جمله شبکههای اجتماعی امکان بازپخش بسیاری از این آگهیها فراهم شده است. مخاطبان، خود با استفاده از شبکههای اجتماعی به بازپخش برخی از تیزرهایی که جذابیت و تاثیرگذاری زیادی دارد اقدام میکنند و سبب انتشار بیشتر و بیشتر آنها به شکل ویروسی میشوند. این پدیده مطلوب برای سازندگان آگهی هیچ هزینهای ندارد جز آنکه بازار هدف آنان را ناخواسته بزرگتر میکند.
اما به نظر میرسد جذابیت و خلاقیت در تولید آگهیهای ایران سیر قهقرایی پیدا کرده است. گرچه با پیشرفت تکنولوژی و بهبود ابزارهای ساخت آگهی در دو دهه اخیر شاهد بهبود نسبی در کیفیت تبلیغات بودهایم اما این پیشرفت همگامی خلاقیت و ایدههای مبتکرانه را با خود نداشته است. استفاده از ایدههای یکنواخت و تکراری، استفاده نابجا و نادرست از موسیقی و پیامهای ریتمیک، کاربرد نامناسب طنز، عدم توجه به گروه سنی مخاطب، طراحی پیامها و شعارهای تبلیغاتی نامفهوم و الگوبرداری ناشیانه از تبلیغات خارجی بدون توجه به فرهنگ جامعه و ذائقه و نیاز مخاطب را نیز باید به این آسیب فراگیر اضافه کرد. برخلاف تصور برخی، به دلیل اقدامات نظارتی صداوسیما آگهیهای بازرگانی ما نهتنها با ارزشهای فرهنگی و ملی و مذهبی تقابلی ندارد بلکه در غالب موارد با آن مطابق و موافق است. اما برخورداری از محتوای ارزشی و فرهنگی اگر با ابزار هنر و دستمایه ابتکار و نوآوری همراه نباشد ممکن است حتی به ضد خود تبدیل شود. واقعیت این است که به دلیل فقدان همین دو عنصر در غالب آگهیها اکثر پیامهای بازرگانی، بیمایه و فقیرند و
نمیتوانند با استفاده از این مضامین تکراری، بیجاذبه و سطحی سبب جلب توجه مخاطب شوند.
نبود نگاه سیستماتیک به مقوله بازاریابی و تبلیغات، و ناآگاهی سفارشدهندگان و نیز سازندگان آگهیها در کنار فقدان ارزشیابی تبلیغات بازرگانی بهطور کل، سبب شده است تا هر چه از استودیوهای تولید تیزر بیرون میآید هرچند بیمحتوا و فاقد ارزش، «آگهی تلویزیونی» قلمداد شود؛ غافل از آنکه همانقدر که یک تبلیغ خوب میتواند سبب کسب اعتبار و حیثیت و درآمد برای یک موسسه باشد، یک تبلیغ بد نیز میتواند به اعتبار و جایگاه آن صدماتی جبرانناپذیر وارد کند. از آنجا که در تولید محتوا و تایید و پخش آن عناصر مختلفی نقش دارند بهسادگی نمیتوان گفت علت ضعف کیفیت تیزرهای تلویزیونی در چیست؟ به همان اندازه که یک سفارشدهنده ناآگاه (تولیدکننده کالا و خدمات) یا شرکت تبلیغاتی غیرحرفهای میتواند در این امر مقصر شناخته شود، میتوان ضعف مقررات و سیستمهای نظارت و ارزشیابی رسانهای نظیر صداوسیما را نیز در این افت کیفیت دخیل دانست. متاسفانه این همه سبب میشود سالانه میلیاردها تومان هزینههای صرفشده برای ساخت تیزرهای تبلیغاتی (و صدالبته چاپ یا نشر آگهی در سایر رسانهها از جمله مطبوعات) بدون
آنکه تاثیری مطلوب بر مخاطب بگذارد، به هدر برود.
بازاری که از دست میرود
باید به خاطر داشت اگر فضای رسانهای برای تبلیغات ناکافی باشد بدیهی است که سفارشدهندگان آگهی در پی یافتن جایگزینی برای رسانههای سنتی برمیآیند و همین امر آنان را به رسانههای غیرسنتی هدایت میکند. به عبارت دیگر هرگاه نرخ سرمایهگذاری در رسانههای سنتی کاهش یابد سرمایهگذاری در رسانههای غیرسنتی افزایش مییابد و بدین ترتیب شاهد رشد و توسعه رسانههای غیرسنتی از جمله اینترنت خواهیم بود. البته تردیدی نیست که جذب سرمایه در رسانههای غیر سنتی نیز به نفع رشد اقتصادی و افزایش بهرهوری تولید خواهد بود اما، آن که در این میان ضرر میکند، رسانهای سنتی است که برای تداوم حیات خود به درآمد حاصل از آگهیها نیازمند است. و این همه نیازمند بازنگری جدی در موانع، محدودیتها و آسیبهایی است که اعتبار یک رسانه قدرتمند و تاثیرگذار مانند تلویزیون و صدالبته صاحبان آگهی که آبروی خود را به دستان آن میسپارند به خطر میاندازد.
دیدگاه تان را بنویسید