تاریخ انتشار:
مهاجرت از نوعی دیگر
از جنوب به جنوب
این داستان از بسیاری جهات روایت یک مهاجرت موفقیتآمیز است. کوبورک در گذشته یک قصاب در بورکینافاسو بود که کشوری در غرب آفریقا و بدون ارتباط با دریاهای آزاد است.
این داستان از بسیاری جهات روایت یک مهاجرت موفقیتآمیز است. کوبورک در گذشته یک قصاب در بورکینافاسو بود که کشوری در غرب آفریقا و بدون ارتباط با دریاهای آزاد است. کوبورک تحت تاثیر و تشویق عمویش که در خارج بود تصمیم گرفت کشورش را در جستوجوی شغلی با درآمد بهتر ترک کند. او آنقدر در این کار موفق عمل کرد که هماکنون 41 نفر را در استخدام خود دارد. همه این کارگران به جز دو نفر مهاجر هستند. به گفته کوبورک افراد بومی زحمت انجام کارهای سخت را به خود نمیدهند.
اما کوبورک به پاریس یا نیوجرسی مهاجرت نکرده است بلکه فقط از یک مرز زمینی عبور کرد و به کشور همسایه یعنی ساحل عاج رفت. او در بازار بزرگ گوشت در منطقه بویت در حومه ابیجان و در نزدیکی فروشگاهی کار میکند که تصویری از باراک اوباما را بر روی سایبان خود دارد. کوبورک نه از آن دسته مهاجرانی است که اقتصاددانان درباره آنها نگرانند و نه از آن دسته که رایدهندگان را در کشور میزبان آزار میدهند و افراد عوامگرا را در غرب بر سر قدرت میآورند. اما این گروه دیگر از مهاجران کسانی هستند که نوع مهاجرت آنها روز به روز رواج بیشتری پیدا میکند. مهاجرت بینالمللی را میتوان به چهار نوع تقسیم کرد. مهمترین نوع آن همان شکل آشنا یعنی مهاجرت از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعهیافته است. بنابر محاسبات موسسه جهانی مککینزی حدود 120 میلیون نفر در جهان امروزه چنین مهاجرتی را تجربه کردهاند که از کارگران مکزیکی جمعآوری محصول انگور در کالیفرنیا تا دستفروشان خیابانی سنگالی در فرانسه را شامل میشود. اما موج بزرگ دوم بین کشورهای در حال توسعه اتفاق میافتد. تعداد مهاجران در آسیا و خاورمیانه طی سالهای 2000 و 2015 از تعداد مهاجران اروپا
یا آمریکای شمالی بیشتر بوده است.
برخی از این مهاجران از قبیل سوریهای اردن و سومالیاییهای اتیوپی و کنیا آوارگان جنگی هستند. اما بسیاری از مهاجران کشورهای درحالتوسعه افرادی همانند آقای کوبورک هستند. افرادی که یک کشور فقیر را در جستوجوی دستمزد بهتر به مقصد کشور همسایه که فقر کمتری دارد ترک میکنند. طبق برآورد بانک جهانی حدود 5 /1 میلیون مهاجر از بورکینافاسو در ساحل عاج زندگی میکنند. اگر به نسبت جمعیت 23 میلیوننفری ساحل عاج محاسبه کنیم مهاجران بورکینافاسویی آن از هندیهای بریتانیا، ترکهای آلمان یا مکزیکیهای آمریکا بیشترند.
ساحل عاج کشوری فقیر و مانند بنگلادش است اما در مقایسه با بورکینافاسو وضعیت بهتری دارد. آقای مامادو، کارگر مزرعهای که در 120 کیلومتری شمال غرب ابیجان قرار دارد، میگوید دستمزدش دو برابر دستمزدی است که در کشورش دریافت میکرد. از سوی دیگر، ساحل عاج شرایط بهتری برای کسبوکار دارد. آقای برنارد بونن که پس از کودتای سال 1987 از بورکینافاسو به ساحل عاج گریخت و اکنون یک بنگاه امنیتی را اداره میکند میگوید تفاوت بین دو کشور همانند تفاوت بین یک خانه بزرگ در آفریقا و کاخ سفید در واشنگتن است. آقای بونن در یک خانه مجلل در خیابانی زندگی میکند که محافظان مرتب در آنجا حضور دارند. او میگوید که تعداد بسیار اندکی از همسایگانش مهاجرند. به عقیده او دلیل این امر آن است که بسیاری از مهاجران جدید پول خود را به کشورشان میفرستند به جای آنکه آن را برای خرید ملک هزینه کنند. بانک جهانی برآورد میکند که در سال 2015 حدود 343 میلیون دلار درآمد کارگران از ساحل عاج به بورکینافاسو انتقال یافته است. میزان دقیق این انتقال مشخص نیست حداقل به این دلیل که دو کشور واحد پول یکسان دارند و بنابراین میتوان پول را به صورت فیزیکی از مرزها انتقال
داد بدون آنکه مقامات رسمی متوجه شوند. اما اهمیت این انتقال کوتاه پولهای کارگری بسیار زیاد است. گمان میرود 87 درصد از درآمد کارگران مهاجر که به بورکینافاسو انتقال مییابد از مبدأ ساحل عاج باشد.
در مقایسه باید گفت که مقدار بسیار اندکی از پول خروجی از کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر میرسد. کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و دوبی هر سال میلیونها کارگر را از کشورهای دارای درآمد متوسط مانند هند جذب میکنند اما هیچ مهاجری از کشورهای بسیار فقیری مانند چاد و مالاوی به آنجا نمیرود چراکه مردم کشورهای فقیر توانایی مالی سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس یا غرب را ندارند. اما آنها میتوانند با اتوبوس به کشورهای همسایه بروند. دیلیپ راتا از بانک جهانی میگوید هرچه افراد فقیرتر باشند مسیر مهاجرت آنها کوتاهتر است. شاید اینگونه مهاجران نتوانند پول زیادی به کشورشان بفرستند اما همان مقدار پول در خانه بسیار ارزشمند است. در حالی که کشورهای نسبتاً فقیری مانند نیجریه میتوانند افراد زیادی را به غرب بفرستند. زندگی خانوارهای کشورهای بسیار فقیری مانند مالی به کارگرانی بستگی دارد که در محدوده غرب آفریقا مهاجرت کردهاند. کشورهای همسایه اغلب زبان و گاهی واحد پول مشترک دارند. قبیلهها نیز اغلب در دو سوی مرزها زندگی میکنند. مرزهای کشورهای آفریقایی مطابق منافع کشورهای استعمارگر تعیین شدند نه بر اساس تقسیمات قومی
و فرهنگی. همه این عوامل باعث میشوند راه مهاجران هموار شود و اگرچه مهاجران جنوب-جنوب اغلب مشاغل غیررسمی مانند کارگری مزرعه، بنایی، دلالی بازار و... را برمیگزینند این وضعیت برای آنها دشوار تلقی نمیشود. در کشورهای ثروتمند که اغلب کارگران مشاغل رسمی دارند کارهای غیررسمی وضعیتی ناایمن و استثمارگرا دارند. وضعیتی که در کشورهای فقیر و دارای درآمد متوسط عادی قلمداد میشود.
مهاجرت در غرب آفریقا گسترده است اما با جریان انسانی در آسیا قابل مقایسه نیست. وزیر کشور هند آقای ریجیجو در ماه نوامبر اعلام کرد که حدود 20 میلیون بنگلادشی به طور غیرقانونی در هند زندگی میکنند. این رقم از دید آقای تریپاتی رئیس سابق اداره پژوهش و تحلیل هندوستان اغراقآمیز است. او بر اساس دادههای آمارگیری برآورد میکند که بیش از 15 میلیون بنگلادشی در هند هستند. هر کدام از این ارقام که درست باشد نشان میدهد که مسیر بنگلادش به هند بزرگترین مسیر مهاجرتی در جهان است.
علاوه بر این، این مسیر یکی از پرتهدیدترین مهاجرتهاست. مهاجرت از بنگلادش به هند نهتنها به نگرانیهای مربوط به امنیت ملی دامن میزند بلکه هشداری برای کسانی است که فکر میکنند این مهاجرت جامعه هندوها را کوچکتر میسازد. در دهه 1980 دانشجویان ایالت آسام که با بنگلادش هممرز است علیه مهاجرت انبوه اعتراض و دولت ملی را مجبور کردند تا مقررات سختتری وضع کند. سیاستمداران ملیگرا هنوز از این موضوع به نفع خود بهرهبرداری میکنند. نارندرا مودی نخستوزیر هند بنگلادشیها را به تخریب آسام متهم کرد و تلویحاً گفت که کرگدنها قتل عام شدند تا فضا برای زندگی مهاجران باز شود. در واقع بنگلادشیها در سراسر هند پراکندهاند. یکی از آنها سلما نام دارد. زن جوانی که در ناوی از مناطق حومه بمبئی پایتخت تجاری هند زندگی میکند. والدینش او را هنگامی که کودک بود به هند آوردند اما بعدها خودشان به مزرعه خود در بنگلادش بازگشتند. او با یک مرد هندی ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد که در هند به مدرسه میروند. او حتی اوراق هویت هندی دارد که به غلط نشان میدهند او در کلکته متولد شده است. گاهی اوقات وقتی دیگران نام او را میشنوند از دادن کار به او
امتناع میکنند. اما بسیاری از کارفرمایان هندی به شدت به کارگر نیاز دارند و اهمیتی به این موضوع نمیدهند. اخیراً سلما در یک منزل استخدام شد به شرط آنکه از آشپزخانه دور بماند. گاهی اوقات افسران پلیس هندی مهاجران بنگلادشی را دستگیر و اخراج میکنند اما به گفته یک پلیس بمبئی «آنها اغلب بازمیگردند چون باید زندگی کنند». طبق یک گزارش دولت ایالتی، طی سالهای 1985 و 2012 در زمان اوج احساسات ضدمهاجرت فقط 2442 مهاجر غیرقانونی اخراج شدند. اگر از مهاجران اوراق هویت خواسته شود میگویند آن را همراه ندارند و به بهانه اینکه آن را میآورند از انظار غایب میشوند یا مدارک تقلبی ارائه میدهند. آقای تریپاتی میگوید: اگر پول بدهید هر مدرکی را که بخواهید به دست میآورید. بانک جهانی برآورد میکند که پول ارسالی کارگران از هند به بنگلادش بیشتر از هر کشور دیگری است و در سال 2015 به 5 /4 میلیارد دلار رسید. همانند غرب آفریقا این مسیر یک خط زندگی اقتصادی است. کارگران مهاجر به سرعت به تکانههای اقتصادی کشورشان واکنش نشان میدهند. به عنوان مثال پس از زلزله نپال در آوریل 2015 جریان پول به این کشور شدت گرفت. مطالعات کشورهای دیگر نشان میدهد
پول ارسالی کارگران اغلب در سرمایهگذاری به ویژه در آموزش کودکان مصرف میشود.
به دنبال ردپاها
این احتمال وجود دارد که مهاجرت در کشورهای در حال توسعه اهمیت بیشتری پیدا کند. دو نفر از استادان دانشگاه کالیفرنیا در مقالهای کاری اعلام کردند که در دهه 1970 جهان وضعیتی نسبتاً ساده داشت. نواحی جنوبی جهان فقیر و پر از کودک بود در حالیکه مناطق شمالی ثروتمند و کمجمعیت بودند. افراد نهتنها از کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند بلکه از کشورهای دارای نرخ بالای تولد به کشورهای دارای نرخ پایین مهاجرت میکنند. عدم توازن نرخ تولد بین آمریکای شمالی و آمریکای لاتین عامل تحریک مهاجرت به سمت شمال بود. مهاجرتی که رایدهندگان آمریکایی را نگران کرده است.
کشورهای چین، هند و تقریباً تمام آمریکای لاتین از جمله مکزیک تا اواسط قرن در زمره کشورهای دارای نرخ پایین باروری خواهند بود. فقط کشورهای زیر صحرای کبیر آفریقا نرخ زادوولد زیادی خواهند داشت. اگر پیشبینیهای سازمان ملل صحیح باشد در سال 2040 بیش از یکسوم کودکان زیر 14 سال در آفریقا زندگی خواهند کرد. استادان دانشگاه کالیفرنیا پیشبینی میکنند که فشار مهاجرتی عظیمی از آفریقا به سمت اروپا وارد میشود و منطقه مدیترانه به یک منطقه آفریقایی بزرگ تبدیل خواهد شد. اما طبق گفته مایکل کلمنس از اندیشکده مرکز توسعه جهانی این جریان فشار لزوماً راه خروجی پیدا نمیکند. رایدهندگان اروپایی در حال حاضر به جریان مهاجرت بیتوجهاند و در آینده نیز به دو برابر یا حتی سه برابر شدن جمعیت مهاجران اهمیتی نخواهند داد. بنابراین تعداد بالقوه زیادی از مهاجران آفریقایی خواهند بود در حالیکه فضای کافی برای آنها در غرب وجود ندارد. این مهاجران به احتمال زیاد به سمت دیگر کشورهای آفریقایی خاورمیانه و شاید حتی آسیا میروند. کشورهایی مانند چین و کرهجنوبی تاکنون در مقابل مهاجرت انبوه مقاومت کردهاند اما آنها به شدت به نیروی جوان نیازمندند.
آقای کلمنس میگوید: به احتمال زیاد مهاجرت جنوب-جنوب به میزان زیادی رشد خواهد کرد.
کشورهای فقیر برای موج ورودی جمعیت آمادگی و اشتیاقی ندارند. پالایش و اخراج مهاجران از قبل در آنها شروع شده است. پاکستان تلاش میکند صدها هزار مهاجر افغان را اخراج کند، گابن مهاجران آفریقای مرکزی را بیرون میکند و تایلند مهاجران کامبوج را به خانه بازمیگرداند. اما بسیاری از مهاجران خود را نجات میدهند. در جریان جنگ داخلی سال 2002 بسیاری از مهاجران بورکینافاسویی از ساحل عاج اخراج شدند اما دوباره به آنجا بازگشتند. بورکینافاسو بسیار فقیر و از نظر سیاسی بسیار ناپایدار است و افرادی که سالها در ساحل عاج زندگی کردهاند نسبت به کشور خود بیگانه شدهاند.
آقای پاگراوا مدیر یک شرکت معدن و ساختمان در ابیجان و سخنگوی غیررسمی مهاجران بورکینافاسو میگوید مهاجران هرگز بازنمیگردند. اخیراً او به کمک مهاجرانی آمد که خانههایشان در پاکسازی زاغهها ویران شده بود تا ببینند آیا کسی از آنها به بلیت اتوبوس بورکینافاسو نیاز دارد؟ از میان 4500 نفری که اخراج شده بودند فقط دو نفر پیشنهاد کمک او را پذیرفتند.
منبع: اکونومیست
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید