تاریخ انتشار:
آهنگری که با دوچرخه موتوردار هوندا را ساخت
داستان هوندا
«مشتری همیشه پادشاه است». این شعار اصلی شرکت هونداست. شرکتی که در ایران بیشتر به نام موتورسیکلتهایش شناخته شده است. اما در بازار آمریکا و ژاپن پس از تویوتا پرفروشترین خودروها را دارد. این شرکت اعتقاد دارد خدمات را پیش از فروش باید آغاز کرد. و مشتریسالاری، خدمات خوب و متفاوت بودن از شعارهای اصلی این شرکت است. در میان خودروهای پرفروش و باکیفیت همیشه نامی از هوندا در میان خودروسازان وجود دارد. در زمینه موتورسیکلت که میتوان گفت این شرکت یک سر و گردن از دیگران بالاتر است و تقریباً در همه جهان محصولات این شرکت استفاده میشود. در زمینه فناوری و هوش مصنوعی و ساخت هواپیما و روبات و حتی موتور قایق هم این شرکت دستی بر آتش دارد.
«مشتری همیشه پادشاه است». این شعار اصلی شرکت هونداست. شرکتی که در ایران بیشتر به نام موتورسیکلتهایش شناخته شده است. اما در بازار آمریکا و ژاپن پس از تویوتا پرفروشترین خودروها را دارد. این شرکت اعتقاد دارد خدمات را پیش از فروش باید آغاز کرد. و مشتریسالاری، خدمات خوب و متفاوت بودن از شعارهای اصلی این شرکت است. در میان خودروهای پرفروش و باکیفیت همیشه نامی از هوندا در میان خودروسازان وجود دارد. در زمینه موتورسیکلت که میتوان گفت این شرکت یک سر و گردن از دیگران بالاتر است و تقریباً در همه جهان محصولات این شرکت استفاده میشود. در زمینه فناوری و هوش مصنوعی و ساخت هواپیما و روبات و حتی موتور قایق هم این شرکت دستی بر آتش دارد. اما چنین شرکتی چگونه متولد شده و چگونه به چنین جایگاهی در جهان دست یافته است.
آهنگری که هوندا را ساخت
شاید همان داستان تکراری خیلی از شرکتها در هوندا هم تکرار شده باشد؛ جوان فقیر و پرتلاش صنعتگری که با تلاشش یک غول را از هیچ به همهجا رسانده است. سوئی چیرو هوندا، پسر آهنگر فقیری در روستای کوچک کومیو بود. این روستا در ۲۷۰ کیلومتری جنوبغربی توکیو قرار داشت. پدرش در کنار آهنگری دوچرخه هم تعمیر میکرد. او پیش از ورود به مدرسه در تعمیر دوچرخه به پدرش کمک میکرد. هنگامی که هوندا به یک آگهی کوچک استخدام شاگرد در یکی از مجلات تجاری برخورد بلافاصله دست از تحصیل کشید و شروع به کار کرد.
مدتی به عنوان شاگرد گاراژ پذیرفته شد اما در نهایت مجبور به پرستاری از کودک صاحب گاراژ شد. او برای این کار ماهی یک دلار و ۲۵ سنت حقوق میگرفت. هوندا که ناراحت و خسته شده بود به خانه بازگشت اما فقط شش ماه در آنجا ماند و دوباره به توکیو برگشت. این بار به عنوان مکانیک خودرو شش سال در توکیو ماند و در ۲۲سالگی به زادگاهش بازگشت تا خودش به تعمیر خودرو بپردازد. علاقه هوندا به خودرو او را به سوی خودروهای مسابقه سوق داد. هوندا در مسابقات اتومبیلرانی ژاپن شرکت کرد. او در این مسابقه، یک اتومبیل فورد اصلاحشده را میراند و توانست با سرعت 120 کیلومتر در ساعت، رکوردی نسبتاً خوب در سطح ژاپن بر جای گذارد.
در یکی از مسابقات او خیلی راحت از دیگران پیش افتاد و هنگامی که میخواست از خط پایان عبور کند، ناگهان اتومبیلی که نقص فنی پیدا کرده بود بهشدت با اتومبیل او برخورد کرد و وی را به سختی زخمی کرد.
پس از این رویداد، همسرش ساچی، که یک دختر دهقان بومی بود، توانست او را راضی کند تا دست از راندن اتومبیلهای مسابقه بردارد.
هوندا در سال ۱۹۳۷ به سراغ تولید رینگ پیستون رفت و شرکت صنایع سنگین توکای سیکی را تاسیس کرد.
در اواخر سال 1937، هوندا با حمایت مالی بستگان و دوستانش، تعدادی ماشینآلات برای ایجاد یک کارخانه ساخت رینگ پیستون خرید. عزم او برای رسیدن به کامیابی آنقدر راسخ بود که بیاغراق در کارخانهاش زندگی میکرد. روی کف کارگاه میخوابید و برای صرف غذا، آنجا را ترک نمیکرد و همسرش غذای او را به کارگاه میآورد. با وجود این، این کسبوکار هم رونق نیافت. روزی یکی از دوستانش که صاحب یک کارگاه ریختهگری بود به او توصیهای کرد و گفت، «مهم نیست که چقدر سخت کار کنی و بخواهی موفق شوی، تو باید در ریختهگری تخصص پیدا کنی و گرنه محکوم به فنا هستی، و من به تو توصیه میکنم برای آموختن این فن، در یک دوره کارآموزی شرکت کنی».
هوندا، با شناخت محدودیتهای خود و نیازی که به دانش بیشتر حس میکرد، با معلم مدرسه تکنولوژی هاماماتسو که در همسایگی او قرار داشت (و اکنون دانشگاه شی زواوکا است) به رایزنی پرداخت. معلم به او گفت در رینگ پیستونهایی که او میسازد به اندازه کافی سیلیکون به کار نمیرود. او در خاطراتش مینویسد، «نهتنها درباره سیلیکون دانش کافی نداشتم، بلکه خجالت میکشیدم بپذیرم که حتی نمیدانم بدان نیاز دارم».
هوندا که در دوران مدرسه، شاگردی ضعیف بود، با اکراه در سر کلاس درس حاضر میشد و در عین حال به اداره کسبوکار خویش ادامه میداد. او در کلاس به چیزی که بهطور مستقیم به رینگ پیستون ربطی نداشت توجه چندانی نمیکرد. نه جزوه برمیداشت و نه نگران امتحانات کتبی بود.
وقتی مسوولان دانشکده به او هشدار دادند که اگر در امتحانات شرکت نکند به او دیپلم نخواهند داد، هوندا پاسخ داد: علاقهای به اینگونه مدارک ندارم. آنها به درد من نمیخورند. نمرههای من به خوبی نمرههای دیگران نیست و من در امتحانات نهایی شرکت نخواهم کرد. او میگوید: مدیر دانشکده مرا صدا کرد و گفت که باید آنجا را ترک کنم. من به او گفتم دیپلم نمیخواهم، برای من ارزش این مدرک کمتر از بلیت سینماست. حداقل بلیت ورود شما به سینما را تضمین میکند اما دیپلم تضمینکننده هیچ چیزی نیست. او تحصیلش را رها کرد.
هنگامی که هوندا طرز ساختن رینگ پیستون را به درستی فرا گرفت، شرکت او رشد کرد و ظرف دو سال، برنده یک قرارداد با شرکت تویوتا، بزرگترین سازنده اتومبیل در ژاپن شد. او آن زمان نمیدانست شرکت او زمانی به رقیب شرکت تویوتا تبدیل خواهد شد.
در ایام جنگ جهانی دوم، بمبهای آتشزا به کارخانه پیستونسازی او آسیب سختی وارد کردند و زمانی که جنگ به پایان رسید، زلزله آنچه را از این کسبوکار بر جای مانده بود منهدم کرد. با این همه او تسلیم نشد و در اکتبر سال ۱۹۴۶ موسسه تحقیقات فنی هوندا را تاسیس کرد. اینجا، شرکتی کوچک با نامی دهانپرکن بود که شامل بنیانگذار و تنی چند از دستیارانش میشد. هوندا دو سال در این شرکت به تعمیر موتور اشتغال داشت.
بعد از اتمام جنگ حملونقل توکیو، شامل وسایل نقلیه موتوری دودزایی میشد که با زغال کار میکردند یا خودروهای پرسروصدای خیابانی که به محض توقف و سوار کردن یک مسافر، احتمال خاموش شدن آنها میرفت؛ البته تعداد دوچرخهها هم زیاد بود.
دوچرخه نهتنها فراوان بود بلکه هم برای جابهجا کردن دوچرخهسوار و هم بار، با سرعتی به ظاهر زیاد، وسیلهای مناسب بود.
در سال 1947 هوندا ۵۰۰ موتور کوچک مازاد زمان جنگ را به قیمت تقریباً ۳۲ دلار خرید. این موتورها، موتورهایی کوچک و بنزینی بودند که در زمان جنگ از آنها برای به کار انداختن ژنراتور برق استفاده میشد. اینها موتورهای دوزمانه تکسیلندر و کوچکی بودند که میشد برای تامین نیروی کمکی در دوچرخهها از آن استفاده کرد. از طرف دیگر، بنزین در ژاپن مثل بیشتر کالاها، کمیاب و گران بود؛ از این رو، سوئی چیرو هوندا شروع به ساختن ترکیب ارزانقیمتی از روغن سقز و بنزین کرد که ترکیبی خاص خودش بود.
زمانی که موجودی موتورهای مازاد کمکم ته کشید، مخترع سختکوش، تصمیم گرفت خود دست به کار ساختن موتور شود. هنگامی که به خاطر موفقیت شرکت، جشنی برپا شد یکی از مدعوین محصول جدید را یک رویا توصیف کرد. با این جمله، موتور جدید رسماً «دریم تایپ دی» نام گرفت. با موفقیتی که این مدل تازه کسب کرد، شرکت از کامیابی ناگهانی و کوتاهی برخوردار شد. در این زمان هوندا شدیداً به یک مدیر متخصص در امور بازرگانی نیاز داشت و این تخصص با آمدن تاکه ئو فوجی ساوا تامین شد. تاکه ئو فوجی ساوا، که چهار سال از هوندا جوانتر بود، پسر یک پیمانکار کوچک بود. فوجی ساوا چون هوندا، تحصیلات رسمی خود را در سالهای پایین زندگی ترک کرده بود. او تنها دوره اول دبیرستان را تمام کرده بود، زیرا کسالت و بیماری پدرش، وی را ناچار کرده بود برای تامین زندگی خانوادهاش مدرسه را ترک کند. او در سال ۱۹۲۹، کاری برای خود پیدا کرد و آن، زدن آدرس روی پاکت و ارسال کارت پستال بود. مزد این کار، چند سکه ناچیز در روز بود. بعد از یک سال که این کار را ادامه داد، به عنوان داوطلب وارد خدمت ارتش سلطنتی شد.
او میتوانست به خاطر اینکه داوطلبانه وارد ارتش شده است، تنها یک سال پس از خدمت مرخص شود. فوجی ساوا برای شغل بهتری واجد شرایط نبود. پس از بازگشت از خدمت، بار دیگر به شغل پیشین روی آورد و کار چسباندن آدرس روی پاکتها را شروع کرد. فوجی ساوا تا سال ۱۹۳۴ به این کار ادامه داد و در این سال یک تاجر ساده آهن در توکیو، موسوم به میتسوا شوکائی او را به سمت منشی فروش به خدمت گرفت. در ابتدای کار، درآمد ماهانه فوجی ساوا ۱۵ ین یعنی نزدیک یکسوم درآمد شغل پیشین وی بود. اما در پایان دومین سال خدمتش، فروشنده ارشد شرکت شد و ماهانه ۱۵۰ ین حقوق میگرفت. در جولای سال ۱۹۳۷، ژاپن به چین یورش برد و این نشانه آغاز جنگ میان این دو کشور بود و هنگامی که مالک شرکت میتسوا شوکائی وارد خدمت نظام شد، فوجی ساوا که 27ساله بود، مسوولیت شرکت را بر عهده گرفت. جنگ باعث شد تا تقاضا برای فولاد افزایش یابد و با مدیریت فوجی ساوا منافع شرکت رشد پیدا کند.
در سال ۱۹۳۹، درست پیش از شروع جنگ جهانی دوم، فوجی ساوا موسسه تحقیقات ماشین ابزار ژاپن را تاسیس کرد. این شرکت سود خود را از راه ساخت، برش و تراش ابزارهای لازم برای امور مربوط به جنگ چین و ژاپن تامین میکرد. با پاداشی که رئیس فوجی ساوا، پس از بازگشت از جنگ به او داد، وی به مردی تقریباً ثروتمند تبدیل شد.
این دو دوست تا آگوست سال 1949 که فوجی ساوا، هوندا را در خانه تاکه شیما ملاقات کرد، یکدیگر را ندیدند. در این دیدار، هوندا به آشنای تازه خود گفت، «تمام سرمایهگذاران بومی در هاماماتسو خواهان بازگشت سریع پولشان هستند و من برای تکمیل تکنولوژی مناسب، جهت ساخت موتورهای قابل رقابت، به کمک سرمایهگذارانی نیاز دارم که مایل باشند تعهدی درازمدت را بپذیرند».
برای این دو مرد، تنها یک گفتوگوی کوتاه کافی بود تا راضی به انجام کار با یکدیگر شوند. فوجی ساوا، دست هوندا را فشرد و تعهد کرد که مبلغ 7500 دلار از پولش را در کار او سرمایهگذاری کند و نیز منابع مالی بیشتری را فراهم آورد تا پول لازم را برای ساخت موتور در اختیار هوندا قرار دهد. این دو تصمیم گرفتند هر کدام نیروی خود را بر حوزه تخصص خویش متمرکز کنند. هوندا توان خویش را برای دستیابی به دانش فنی و فوجی ساوا نیروی خود را صرف تامین منابع مالی و بازاریابی کرد.
حالا هوندا پول کافی را برای طراحی موتورهای جدیدش داشت. او در سال 1951 موتور تایپ E را ساخت. این موتور اولین موتورسیکلت چهارزمانه جهان بود و با 150 سیسی حجم، 5 اسب بخار قدرت داشت. سرعت موتورسیکلت میتوانست به حدود 90 کیلومتر در ساعت برسد. بعد از این مدل هوندا با تکمیل موتور ۵۰ سیسی سبک دو زمانهای که قادر بود ۳ اسب بخار نیرو تولید کند، تایپ اف را معرفی کرد. این موتور در سال 1952 وارد بازار شد. این محصول پرتقاضا شد و هوندا ماهی 6500 دستگاه از آن را میفروخت.
در سال 1952 هوندا با هزینه 450 میلیون ین اقدام به خرید ماشینآلات از آمریکا کرد. این سرمایهگذاریها سبب شد تولید هوندا چندین برابر شود.
بعد از تایپ اف، در سال 1953 شرکت هوندا موتور بنلی را که دارای پیشرانه چهارزمانه بود راهی بازار کرد. موتور سبکی که حدود 4 اسب بخار قدرت داشت. در سال 1958 انقلابی با ورود هوندا سی 100 در بازار ایجاد شد. این موتور که در بازار جهانی Super Cub نام داشت، مقدمه ورود هوندا در بازار آمریکا شد و اولین موتورسیکلت این شرکت بود که در آمریکا فروخته شد. موفقیت این موتورسیکلت تا جایی رسید که با فروش 30 میلیون دستگاه پرفروشترین موتورسیکلت تاریخ نام گرفت. پیشرانه چهارزمانه این موتورسیکلت 100 سیسی حجم داشت و از یک گیربکس چهار دنده در آن استفاده شده بود.
رشد هوندا طی 10 سال حیرتآور بود اما چرا این شرکت با این سرعت رشد کرد؟
سوئی شیرو هوندا میگفت در کف کارخانه دانش بیشتری وجود دارد تا در دفتر کار. هنگامی که در محل باشید میبینید چه چیزی واقعی است. او به تعبیر خودش نخست با سختترین دشواریها روبهرو میشد و از ناکامی باکی نداشت و بر این باور بود که موفقیت را تنها میتوان از راه ناکامیهای مکرر به دست آورد.
عقیده هوندا درباره کارکنان آن بود که در وهله نخست، هرکس باید برای خودش کار کند. کارکنان خود را فدای شرکت نمیکنند. انسانها برای انجام کار به شرکت میآیند تا از آن لذت ببرند. همین احساس منجر به نوآوری میشود. هوندا شکیبایی را شرط موفقیت میدانست.
سال ۱۹۵۹ نقطه عطفی برای شرکت محسوب میشد. در این سال هوندا نسبت به بازاریابی محصولات خود در آمریکا اقدام و شرکت هوندا موتورز را با شش نفر از کارکنان صنعتی در لسآنجلس آمریکا افتتاح کرد.
کاواشیما به عنوان رئیس شرکت تازهتاسیس در آمریکا انتخاب شد. هنگامی که او و تنها دو نفر دیگر برای تاسیس شرکت به کالیفرنیا رفتند، آپارتمانی ماهانه ۸۰ دلار اجاره کردند که فقط یک تخت داشت. از این رو دو نفر ناچار بودند روی زمین بخوابند. سپس یک انباری در قسمت کهنه شهر اجاره کردند و برای اینکه هزینهها را پایین بیاورند با دست، تخته صندوقهای حاوی موتورسیکلت را جابهجا میکردند و سهردیفه روی هم میگذاشتند. کف انبار را هم تمیز و جایی برای نگهداری لوازم یدکی آماده کردند. اینها کارهایی بود که باید انجام میگرفت. سال پیش از آن، هوندا، در ژاپن موتورسیکلت سوپرکاپ ۵۰ سیسی را طراحی و عرضه کرده بود که با استقبال عموم مواجه شده بود؛ به طوری که در سال ۱۹۵۹، از ۲۸۵ هزار موتور فروختهشده، ۱۶۸ هزار دستگاه متعلق به این مدل بود.
در میانه دهه ۱۹۶۰، هوندا فروشنده شماره یک موتورسیکلت در آمریکا شد. در سال ۱۹۶۰، هوندا از عرصه تولید موتورسیکلت به عرصه تولید خودرو نیز قدم گذاشت و خودرو مدل T-30 را که موتورسیکلتی با چهار چرخ بود طراحی و به بازار ارائه کرد. این وانت پس از مدت کمی به مدل 360n که یک خودرو سواری کوچک هاچبک بود تبدیل شد.
این شرکت در سال 1968 اولین خودرو کوچک با دنده اتوماتیک را در جهان وارد بازار کرد و در سال 1969 خودرو 600 n را به عنوان اولین خودرو هوندا در آمریکا فروخت.
در سال 1972 اولین نسل خودرو سیویک معرفی شد؛ خودرویی که بازار قابل توجهی در آمریکا پیدا کرد و بهترین خودرو سال ژاپن شد. فروش خودرو سیویک در سال ۱۹۷۵ در آمریکا به ۱۰ هزار دستگاه در ماه رسید.
در سال 1973 هوندا اولین موتور قایق چهارزمانه جهان را ساخت.
در سال 1975 عرضه موتور سیجی 125 هوندا توفانی در بازار موتورسیکلت جهان بهپا کرد. موتوری که هماکنون پرکاربردترین موتور در ایران است.
در سال 1976 اولین نسل خودرو آکورد روانه بازار شد. این خودرو چند سال بعد به اولین خودرو تولیدی هوندا در آمریکا تبدیل شد.
در سال ۱۹۸۲، هوندای آمریکا ضمن تولید ۱۰۰ هزار دستگاه موتورسیکلت، اولین خودرو با مارک آکورد را ارائه داد. جالب توجه است که هوندا اولین شرکت ژاپنی بود که در این سال تولید خودرو خود را در آمریکا آغاز کرد. درحالیکه این شرکت تا اوایل دهه ۱۹۶۰ اساساً هیچ خودرویی تولید نکرده بود.
آکورد شروعی جدید برای هوندا در آمریکا بود. هماکنون بیش از نیمی از کارکنان این شرکت، در آمریکا به موتورسیکلتسازی و خودروسازی مشغول هستند و شرکت هوندا، ۱۰ کارخانه مونتاژ خودرو در آمریکا دارد.
در سال 1986 هوندا اولین شرکتی بود که برند لوکس خود را با نام آکورا شکل داد. بعد از هوندا تویوتا و نیسان هم نشانهای لکسوس و اینفینیتی را به دنیا معرفی کردند.
در سال 1999 هوندا اولین شرکتی بود که یک خودرو هیبریدی را برای بازار آمریکا معرفی کرد. این سرآغازی بود بر انقلاب فنی در موتور خودروها.
یکی از نکات قابل توجه در شرکت هوندا، واحد تحقیق و توسعه این شرکت است. نام اولیه شرکت هوندا، موسسه تحقیقات فنی هوندا بود که بعدها به شرکت هوندا موتورز تغییر نام داد. این اندیشه ریشه در بافت فکری بنیانگذار شرکت، سوئی شیروهوندا داشت که با وجود آنکه سهم چندانی از تحصیلات رسمی نداشت اما مکانیکی ماهر و مبتکر محسوب میشد. به همین جهت در ۱۹۵۷ اولین واحد مستقل تحقیق و توسعه شرکت تاسیس شد. پس از تاسیس شرکت هوندای آمریکایی، واحد تحقیق و توسعه آن در ۱۹۸۴ افتتاح شد.
هنگامی که در ۱۹۷۹، هوندا اولین کارخانه خود را در آمریکا بنیاد نهاد، اولین شرکتی بود که مستقیماً نیروهای آمریکایی را به استخدام خود درآورد. هماکنون از ۱۶۷ هزار نفر کارکنان شرکت، بیش از ۱۰۰ هزار نفر در آمریکا در حوزه موتورسیکلت و خودروسازی فعالیت دارند و ۲۷ هزار نفر از این افراد در حوزه تحقیق و توسعه مشغول هستند.
این شرکت با پشتوانه چنین نگرشی تاکنون تعداد قابل توجهی از ابتکارات مهندسی را به جهان اتومبیل معرفی کرده است. این شرکت در سالهای اخیر هم فعالیت زیادی بر روی خودروهای هیبریدی و گسترش استفاده از هوش مصنوعی در خودرو داشته است.
در چند سال اخیر سه خودرو آکورد، سیویک و خودرو شاسیبلند CRV همیشه در بین بهترین و پرفروشترین خودروهای جهان و بازار آمریکا قرار داشتهاند. این شرکت طی چند سال اخیر در زمینه ساخت روباتهای هوشمند سرمایهگذاری کرده است و احتمالاً با این پیشینه یکی از پیشگامان خودروهای خودران با هوش مصنوعی در آینده خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید