تاریخ انتشار:
مصطفی نظری از لزوم ایجاد جاذبههای گردشگری مدرن میگوید
بازار توریسم مدرن در ایران
مصطفی نظری، قائممقام شرکت سرمایهگذاری عظام میگوید: ذات گردشگری بیشتر تمرکز بر جاذبههای تاریخی و طبیعی دارد، اما محدود ماندن در این تفکر که ما چون از جاذبههای فراوان تاریخی و طبیعی برخورداریم دیگر نیازی به نگاه مدرن به گردشگری نداریم، ما را از توسعه و درآمدزایی، حتی در عناوین ذکرشده نیز بازمیدارد. از اینرو لازم است با نیمنگاهی به کشورهای پیشرو در این صنعت، با بهکارگیری امکانات مدرن در دل جاذبههای تاریخی و طبیعی از یکسو و ایجاد جاذبههای انسانساخت مدرن از سوی دیگر به توسعه پایدار صنعت گردشگری و کسب درآمد پرداخت.
بازار گردشگری در جهان انواع و اقسام متفاوتی دارد و کشورها میکوشند با ایجاد تنوع در جاذبهها، سهم بیشتری از این بازار به دست آورند. با این حال ایران همچنان بیشترین اتکای خود را بر اقسام محدودی از گردشگری قرار داده که در آنها نیز به ورطه تکرار افتاده است. گردشگری مدرن، از جمله انواع گردشگری است که در ایران کمتر به آن توجه و در آن سرمایهگذاری میشود. در گفتوگو با مصطفی نظری، قائممقام شرکت سرمایهگذاری عظام، این سوال را مطرح کردهایم که جای چه حوزههایی در گردشگری ایران خالی است که با کمک آنها بتوان ضمن رونق بازار توریسم، از خروج ارز نیز جلوگیری کرد؟ به باور او، بیتوجهی به اشکال جدید گردشگری، مانع ترویج جاذبههای تاریخی و فرهنگی کشور نیز خواهد شد.
گردشگری در ایران به دو حوزه گردشگری تاریخی و اکوتوریسم محدود شده است، دلیل محدود بودن شاخههای توریسم در کشورمان چیست؟
ذات گردشگری بیشتر تمرکز بر جاذبههای تاریخی و طبیعی دارد، اما محدود ماندن در این تفکر که ما چون از جاذبههای فراوان تاریخی و طبیعی برخورداریم دیگر نیازی به نگاه مدرن به گردشگری نداریم، ما را از توسعه و درآمدزایی، حتی در عناوین ذکرشده نیز بازمیدارد. از اینرو لازم است با نیمنگاهی به کشورهای پیشرو در این صنعت، با بهکارگیری امکانات مدرن در دل جاذبههای تاریخی و طبیعی از یکسو و ایجاد جاذبههای انسانساخت مدرن از سوی دیگر به توسعه پایدار صنعت گردشگری و کسب درآمد پرداخت.
ایجاد جذابیتهای مدرن برای گردشگران برای کشوری همانند ایران اصولاً چقدر امکانپذیر است؟
ما باید ابتدا واژه مدرن را در این حوزه تعریف کنیم؛ رویکرد اول اضافه کردن امکانات مدرن به جاذبههای تاریخی، طبیعی و فرهنگی است. رویکرد دوم طراحی و ساخت جاذبههای مدرن و رویکرد سوم نگاه مدرن به صنعت گردشگری است. در رویکرد نخست ما میتوانیم در یک بنای تاریخی یا یک محیط طبیعی بدون لطمه زدن به جذابیتهای آن، امکانات مدرن را به کار بگیریم؛ مثلاً نمایشهای نورپردازی ویژه (video mapping) روی بناهای تاریخی برای تداعی شکوه باستانی آنها. در رویکرد دوم باید در یک منطقه که جاذبه طبیعی و تاریخی خاصی ندارد با ایجاد یک جذابیت مدرن، جاذبه گردشگری ایجاد کنیم؛ مثل پارکهای بازی، پارکهای موضوعی (تمپارکها)، آکواریومها، باغوحشهای پیشرفته و هرآنچه به تفریح در یک بستر مدرن بازمیگردد. هرچند در سالهای اخیر نمونههای پراکندهای از قبیل مراکز تجاری و خرید (شامل شهربازیهای سرپوشیده و سینما) یا پارکهای آبی سرپوشیده در شهرهای مختلف کشور ایجاد شده است، اما این جنبه از گردشگری به واسطه فقدان آگاهی و سرمایهگذاری در کشور ما چندان پا نگرفته است. اما رویکرد سوم رویکرد مدرن به گردشگری است. منظور از رویکرد مدرن، نگاه پایدار به صنعت
گردشگری و جاذبههای آن اعم از جاذبههای تاریخی، طبیعی یا مدرن است. عدم آسیب به محیط زیست، استفاده از معماری متناسب با اقلیم و در کل نهادینه کردن این نگاه که جاذبه گردشگری باید برای دهها، صدها و حتی هزاران سال پابرجا بماند و نسلهای بعد هم با همین کیفیت از این جاذبهها برخوردار باشند، میتواند تعریف مناسبی از رویکرد مدرن به گردشگری باشد.
گردشگری مدرن چگونه میتواند رونقبخش صنعت توریسم در کشور ما باشد و از خروج ارز جلوگیری کند؟
ما در صنعت گردشگری خود، نقصانهای متعددی داریم که شاهد آن انبوه مسافرانی است که از ایران به سمت کشورهای حاشیه خلیج فارس یا ترکیه میروند. گردشگر ایرانی پول زیادی خرج میکند تا پارکهای آبی، شهربازیها، تمپارکها و سایر جاذبههای تاریخی، طبیعی و مدرن را در سایر کشورها تجربه کند. این امر نشان میدهد پتانسیل کسب درآمد در این حوزه بسیار بالاست؛ در حالی که ساخت واحدهای مسکونی و تجاری بیشترین اولویت را در میان سرمایهگذاران داخلی دارد و با وجود اشباع بازار در این حوزهها همچنان سرمایههای کشور به این سمت هدایت میشوند. البته متاسفانه در نگاه داخلی به گردشگری مدرن نیز چنین رویهای دیده میشود؛ به این معنا که وقتی یک سرمایهگذار برای اولین بار یک پارک آبی و سرپوشیده در کشور طراحی و اجرا میکند و در پروژه خود موفق میشود، بلافاصله پارکهای مشابه در همان شهر و سایر شهرها به وجود میآید، بدون اینکه در آنها خلاقیتی وجود داشته باشد.
سرمایهگذار گردشگری مدرن را نمیشناسد و به جذابیتهای اقتصادی آن آگاه نیست. در کنار آن سرمایهگذار نسبت به بومیسازی برخی از انواع این شیوه از توریسم تردید دارد. اتفاقاً همین تفاوتی است که ما میتوانیم به عنوان یک فرصت به آن نگاه کنیم؛ موضوعی که بدون تردید نیاز به مشاوره متخصصان امر دارد.
در اغلب مناطق ایران، عموماً جریان اصلی از دل تجربههای موفق داخلی بیرون میآید تا اینکه سرمایهگذار زحمت ایدهپردازی را به خود دهد و ریسک آن را بپذیرد. نمونه آن را در اقامتگاههای بومگردی شاهدیم که گاه در یک منطقه حجم انبوهی از اقامتگاهها، آن هم به یک شکل، تاسیس میشوند. در موضوع مجتمعهای تجاری نیز این روند شدت گرفته است. به نظر شما آیا میتوان مرجعی برای ایدهپردازی و مشاوره به سرمایهگذاران در نظر گرفت تا بخشی از سرمایهها به سمت انواع مختلف گردشگری سوق پیدا کند؟
مشکل عدم تخصیص بودجه در زمینه تحقیق و توسعه، مشکلی است که نهتنها در صنعت گردشگری بلکه در سایر بخشها نیز وجود دارد. ما برای ساختوساز، بودجه و زمان زیادی صرف میکنیم اما عموماً بودجهای برای اقدامات حیاتی پیش از ساخت یعنی در حوزه تعریف پروژه، طراحی، امکانسنجی و... صرف نمیشود. استفاده از مشاوران داخلی و خارجی در این حوزه میتواند به سرمایهگذاران در زمینه چگونگی هزینهکرد سرمایههایشان در حوزههای بکر و تازه و در عین حال متناسب با ساختار جامعه و شرایط بازار کمک کند. بهجز این، یکی از راحتترین کارها برای کسب ایدههای تازه، بازدید از سایتهای گردشگری در سایر مناطق دنیا و سپس تطبیق آنها با شرایط داخلی است یا حتی یک تحقیق مفصل از طریق اینترنت و با صرف هزینهای بسیار کمتر. اما همگی شاهدیم در تعریف پروژهها حتی این حداقلها نیز انجام نمیشود و بیشتر به رشد قارچگونه و کپی کردن ایدههای سایر پروژههای داخلی بدون تطبیق شرایط محیطی و بازار پرداخته میشود. عدم مراجعه به متخصصان و کمبود تحقیق کافی باعث میشود سرمایهگذار از فعالیتهایی که در سایر مناطق در حوزه گردشگری مدرن انجام میشود، آگاه نشده و در نهایت سراغ
ایدههای قدیمی برود که در اغلب موارد بازار آن اشباع شده یا با مکان و شرایطی که سرمایهگذار در نظر دارد، تطبیق ندارد و پروژه با شکست مواجه میشود.
در حوزه هتلسازی در ایران نیز ما با مشکل ساخت هتل متناسب با ظرفیتهای مناطق مختلف روبهرو بوده و هستیم. به عنوان مثال گاه در یک شهرستان دور ساخت چند هتل پنجستاره مقرون بهصرفه نبود؛ در حالی که سرمایهگذار میتوانست با ساخت هتلهای دویا سهستاره به بازگشت مالی سریعتر و متناسب با نیازهای گردشگر دست یابد. برای حل این معضل سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تصمیم گرفت با مشاوره به سرمایهگذاران هتلساز، ریسک مالی آنها را کاهش دهد. به نظر شما آیا در حوزه گردشگری مدرن نیز لازم است این سازمان ورود کند و مشاورههایی به سرمایهگذاران علاقهمند به ورود به این حوزه ارائه دهد؟
معتقدم اگر سرمایهگذار راساً این کار را انجام بدهد و از گروههای متخصص داخلی و خارجی کمک بگیرد، نتیجه بهتری میگیرد. نیازی به متولی دولتی در این زمینه نمیبینم؛ هرچند که ممکن است گروههای متخصص در سازمان میراث فرهنگی مرجع خوبی برای مشاوره باشند. به عقیده بنده اولین گام در این زمینه تمایل سرمایهگذاران به اخذ مشاوره از کارگروههای تخصصی در این حوزه است. در صورتی که سرمایهگذاران برای یافتن ایدههای مناسب اقدام به بررسی کنند، بستر لازم برای ظهور و بروز متخصصان خبره گردشگری پدید میآید. به این ترتیب بهجای اینکه این وظیفه را هم به دوش دولت بیندازیم، بعد از یک دوره زمانی کوتاه گذار، صاحبان سرمایه با یک جستوجوی ساده میتوانند به مشاوران متخصص دسترسی داشته باشند. به نظرم ابتدا باید سرمایهگذاران به این روش علاقه نشان دهند تا مشاوران این حوزه نیز وارد فضایی حرفهای شوند و حتی با مشارکت با مشاوران زبده خارجی بتوانند این خدمات ضروری را ارائه دهند.
در اسپانیا شرکتی حدود ۹۰ سال پیش شکل گرفت که بناهای تاریخی رو به تخریب را ضمن رعایت ضوابط تاریخی و مرمتی به مراکز اقامتی و هتل و سایر جاذبههای گردشگری تبدیل کرد. نمونه این امر را در کاخ الحمرا شاهد هستیم که این شرکت توانسته با اضافه کردن امکانات مدرن آن را به یک اقامتگاه باشکوه تبدیل کند.
شما در موضوع گردشگری مدرن به در کنار هم قرار گرفتن سازههای مدرن در سایتهای تاریخی و مناطق طبیعی اشاره کردید. این در حالی است که بسیاری از فعالان حوزه محیط زیست و میراث فرهنگی به ورود عناصر مدرن به این عرصهها انتقاد کرده و چنین رویهای را آغاز فرآیند تخریب یا از ریختافتادگی آن میدانند. استدلال شما در برابر مخالفان چیست؟
همانطور که اشاره کردم، یکی از الزامات توسعه گردشگری رویکرد مدرن به آن است؛ رویکردی که با شاخصههای توسعه پایدار تطابق داشته و جاذبههای طبیعی و تاریخی را محدود به سالهای بهرهبرداری سرمایهگذاری فعلی نمیداند. در این نگاه میراث فرهنگی و هنری کشور باید برای هزاران سال پابرجا بماند تا میزبان گردشگران باشد و کسب درآمد کند. نمونههایی که در این موضوع وجود دارد نشان میدهد موفقیتهای چشمگیری در کشورهای پیشرو در این صنعت به دست آمده است. به عنوان مثال در پارک ملی چینکوتره در ایتالیا مسیرهای پیادهروی امن، سرویسهای بهداشتی، امکان دسترسی به اینترنت، قرار دادن مکانهای مناسب برای عکاسی، سطلهای زباله، نقشههای راهنما، کمکهای اولیه، چند کافه و... ایجاد شده است. به این ترتیب گردشگران از یک مسیر ایمن برخوردار هستند که میتوانند بهصورت پیاده، بین پنج روستای دیدنی این منطقه تردد کنند و کمترین تخریب را هم داشته باشند. برای ورودیه و پیادهروی در این پارک هر گردشگر باید رقمی معادل 15 یورو را پرداخت کند. هرساله هزاران نفر از سراسر دنیا برای دیدن این جاذبه طبیعی به این بخش سفر کرده و ضمن اقامت در هتلهایی که در این
روستاها فراهم شده، سرمایه فراوانی را به این پارک ملی تزریق میکنند. حال، در شرایطی که ما در کشورمان تعداد فراوانی از اینگونه مناطق داریم و در آمارها هم مدام بر آن تاکید میشود، گردشگر از امکانات ابتدایی نظیر سطل زباله، سرویس بهداشتی مناسب و آب آشامیدنی نیز محروم است. به این ترتیب است که سایتهای طبیعی ما تدریجاً تخریب و به زبالهدانی تبدیل میشوند.
عدم اعتماد به ورود سرمایهگذار در ایران به تجربههای ناموفق بازمیگردد. در واقع عملکرد بخش خصوصی و سرمایهگذاران بهگونهای است که فعالان محیط زیست تردید دارند آیا طرحها بر اساس نظرات کارشناسی تهیه میشود یا خیر؟ و حتی با گذشت زمان و تغییر دولتها آیا طرحهای جامع تبدیل به سندهای خاکخورده نمیشوند؟
من این حرف را قبول دارم و وقتی اتفاقات در حوزه طبیعتگردی رخ میدهد، بنده هم نگران میشوم و مواردی مشاهده شده که انحرافاتی در برنامه اجرایی بوده است. از اینروست که به نگاه مدرن به گردشگری و توسعه پایدار از همان ابتدا و زمان تعریف پروژه تاکید دارم. این کارها بدون تشکیل یک تیم تحقیق و توسعه قوی که حتماً باید در آن متخصص محیط زیست حضور داشته باشد ممکن نیست. ما در پروژهها متخصص کسبوکار، طراحان و مهندسهای ساختمان را کنار هم میگذاریم و کار را شروع میکنیم؛ در حالی که در چنین پروژههایی باید متخصص محیط زیست نیز حضور داشته باشد. در یک پارک ملی یا منطقه حفاظتشده، آنچه گردشگر را جذب میکند پدیدههای طبیعی است؛ آن هم نه برای 10 یا 20 سال، بلکه برای صدها و هزاران سال. از اینرو باید یک کارشناس منابع طبیعی و محیط زیست حضور داشته باشد و نظراتش لحاظ شود. در طراحی و معماری سازههایی که طراحی میشود، سازگاری با طبیعت ضروری است. بهعنوان مثال اگر در یک محدوده جنگلی سازهای مشابه سازههای شهری ساخته شود، با آن طبیعت سازگاری ندارد و بهجای آن باید از کلبههای چوبی بهره گرفته شود. باید به سمت گردشگری پایدار حرکت کرد.
مساله ما این است که کم میدانیم، کم تحقیق میکنیم و به نظر متخصصان کمتر احترام میگذاریم. سرمایهگذار فکر و ذکرش این است که هرچه زودتر پروژه را به اتمام برساند و در زمانی محدود (10 تا 20 سال) کسب درآمد کند. در موضوع ورود عناصر مدرن به بافت تاریخی نیز میتوان به مثالی در اسپانیا اشاره کرد. در این کشور شرکتی به نام پارادورس حدود 90 سال پیش شکل گرفت که بناهای تاریخی رو به تخریب را ضمن رعایت ضوابط تاریخی و مرمتی به مراکز اقامتی و هتل و سایر جاذبههای گردشگری تبدیل کرد. نمونه این امر را در کاخ الحمرا شاهد هستیم که یکی از شاخصترین بناهای هنر اسلامی در اروپاست که این شرکت توانسته با اضافه کردن امکانات مدرن آن را به یک اقامتگاه باشکوه تبدیل کند. در ایران نیز طرح پردیسان با همین رویکرد شروع به کار کرد که میتوان به عنوان یک نمونه موفق از آن مرمت و احیای سرای عامریهای کاشان را نام برد. بازسازی این بنای مخروبه بدون هیچگونه لطمهای صورت گرفت و امروزه به افتخاری برای کشور بدل شده است. این بازسازی نمونه خوبی از ورود امکانات مدرن در بناهای تاریخی بدون آسیب رساندن به آنهاست.
سه تا چهار پارک آبی در مشهد مقدس وجود دارد که با صفهای طولانی مردم مواجه هستند. سفر به کشورهای اطراف برای تجربه گردشگری مدرن نیز نشان میدهد اگر گردشگری مدرن در ایران راه بیفتد، با استقبال مخاطبان مواجه خواهد شد.
مساله ما این است که کم میدانیم، کم تحقیق میکنیم و به نظر متخصصان کمتر احترام میگذاریم. سرمایهگذار فکر و ذکرش این است که هرچه زودتر پروژه را به اتمام برساند و در زمانی محدود (10 تا 20 سال) کسب درآمد کند. در موضوع ورود عناصر مدرن به بافت تاریخی نیز میتوان به مثالی در اسپانیا اشاره کرد. در این کشور شرکتی به نام پارادورس حدود 90 سال پیش شکل گرفت که بناهای تاریخی رو به تخریب را ضمن رعایت ضوابط تاریخی و مرمتی به مراکز اقامتی و هتل و سایر جاذبههای گردشگری تبدیل کرد. نمونه این امر را در کاخ الحمرا شاهد هستیم که یکی از شاخصترین بناهای هنر اسلامی در اروپاست که این شرکت توانسته با اضافه کردن امکانات مدرن آن را به یک اقامتگاه باشکوه تبدیل کند. در ایران نیز طرح پردیسان با همین رویکرد شروع به کار کرد که میتوان به عنوان یک نمونه موفق از آن مرمت و احیای سرای عامریهای کاشان را نام برد. بازسازی این بنای مخروبه بدون هیچگونه لطمهای صورت گرفت و امروزه به افتخاری برای کشور بدل شده است. این بازسازی نمونه خوبی از ورود امکانات مدرن در بناهای تاریخی بدون آسیب رساندن به آنهاست.
اگر بخواهیم به موضوع گردشگری مدرن به معنای تم پارکها و مواردی از این قبیل بازگردیم، بر اساس گفتههای شما میتوان چنین نتیجه گرفت که مخاطب این شیوه، عمدتاً شهروندان ایرانی هستند؟
بدون شک اصلیترین بازار در این رویکرد مردم ایران هستند. گردشگران ایرانی برای خروج از کشور و انجام تفریحی که گاهی با موازین اخلاقی آنها سازگاری ندارد، دچار انواع سختیها شده و هزینههای گزافی پرداخت میکنند و آنهایی هم که توان پرداخت این هزینهها را ندارند از استفاده از این نوع تفریحات محروم میمانند. پس بدیهی است که باید اولویت اول ما مردم کشورمان باشند. اما از آنجا که ما در منطقهای هستیم که جوانان زیادی داشته و به لحاظ فرهنگی شباهتهای فراوانی با مردم ما دارند، بازار هدف ما میتواند گستردهتر باشد. به عنوان مثال در تم پارک آبی اوشن که در جزیره کیش ساخته شده و در شرف بهرهبرداری است به واسطه موازین اسلامی روزهای خانمها و آقایان جداست. چنین رویهای مزیتی برای ما در مقابل سایر کشورهای مسلمان همسایه ایجاد میکند و میتوان از این طریق گردشگران مسلمان فراوانی را جذب کرد. در تهران و سایر شهرها نیز ما میتوانیم انواع جاذبههای حلال خانوادگی را ایجاد کنیم و تبدیل به مقصدی برای گردشگران مسلمان سراسر جهان شویم. همچنین نباید فراموش کرد که وارد کردن فرهنگ غنی ایرانی اسلامی به جاذبههای مدرن میتواند گردشگران سایر
کشورهای جهان را نیز به سمت این جاذبهها بکشاند.
چه موانعی برای گسترش این شیوه از گردشگری وجود دارد؟
سرمایهگذار موضوع را نمیشناسد و به جذابیتهای اقتصادی آن آگاه نیست. در کنار آن سرمایهگذار نسبت به بومیسازی برخی از انواع این شیوه از توریسم تردید دارد. اتفاقاً همین تفاوتی است که ما میتوانیم به عنوان یک فرصت به آن نگاه کنیم؛ موضوعی که بدون تردید نیاز به مشاوره متخصصان امر دارد. علاوه بر این تهیه مشوقهای لازم بهخصوص در حوزه زیرساخت برای سرمایهگذار این بخش ضروری است. صنعت گردشگری یک صنعت زودبازده نیست. تامین زیرساختهایی مانند زمین، آب، گاز و برق در کنار اعطای وامهای کمبهره و البته با نظارت دقیق دولت، کمک بزرگی است که در کشورهای پیشرو در این صنعت، بهخوبی انجام شده و میشود.
دیدگاه تان را بنویسید