تاریخ انتشار:
درسهایی برای ایران
آینه عبرت
تونس، مصر، یونان، ونزوئلا، ترکیه و برزیل. بنا به دلایلی که در ادامه میآورم، میتوانند آینه عبرت ما در سیاستگذاری و اداره کشور باشند.
تونس، مصر، یونان، ونزوئلا، ترکیه و برزیل. بنا به دلایلی که در ادامه میآورم، میتوانند آینه عبرت ما در سیاستگذاری و اداره کشور باشند. وجه مشترک این شش کشور، غلتیدن در بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. مصر و تونس بعد از «بهار عربی» هنوز از جا بلند نشدهاند. یونان و ونزوئلا در بحران اقتصادی غوطه میزنند. برزیل در آغاز یک بحران است و ترکیه میرود که به بحران نزدیک شود. درسهای این کشورها برای ما چیست؟
تونس و مصر: تاوان سیاستهای نادرست اقتصادی
شش سال پیش، خودسوزی جوانی جویای کار در تونس منجر به شکلگیری اعتراضهای گسترده در این کشور شد و پس از آن، آتش انقلاب در چند کشور عربی را شعلهور کرد. مصر یکی از این کشورها بود که به دلیل شورش جوانان جویای کار در عرض سه هفته پس از آغاز اعتراضها سقوط کرد. به جز تونس و مصر، خیلی از کشورهای عربی از جمله لیبی، سوریه و عراق هم به دلیل اعمال سیاستهای نادرست اقتصادی در معرض شورشهای خیابانی قرار گرفتند. انقلابهای تونس و مصر در سالهای 2010 و 2011 در شرایطی رخ داد که درآمدهای نفتی ایران به بالاترین سطح رسیده بود. در همین دوره انبوهی از جوانان متولد دهه 1360 آماده ورود به بازار کار بودند. با این حال درآمدهای نفتی برای این دسته از جوانان، شغل ایجاد نکرد و در مقابل، افزایش شدید واردات انواع کالا به خصوص از چین، منجر به تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی و بیکاری انبوهی از کارگران شد. در مصر جوانان بیکار دست به شورش زدند و به خیابانها ریختند اما در ایران، جوانان جویای کار به تحصیل ادامه دادند تا بحران اشتغال به سالهای آینده (حال حاضر) انتقال پیدا کند.
یونان: تاوان هزینههای نادرست
یونان به واسطه عضویت در اتحادیه اروپا در یک دوره طولانی به منابع مالی ارزانقیمت دسترسی داشت. کشورهای قدرتمند اتحادیه اروپا با هدف حمایت از اقتصادهای کوچک، وامهای ارزانقیمت به کشورهایی مثل یونان پرداخت میکردند. این منابع مالی در راستای جلب رضایت عمومی، به شکلی نادرست هزینه شد. هم دولتمردان یونان خوشحال بودند و هم مردم. منبع مالی این رضایت عمومی، وامهای ارزانقیمت خارجی بود. دیری نپایید که موعد پرداخت وامها رسید اما هیچ منبعی برای پرداخت وجود نداشت. نتیجه اینکه بحران بدهی اوج گرفت و دولت ناچار شد سیاست ریاضتکشی را آغاز کند. اما این سیاست برای مردم قابل قبول نبود. در نتیجه به خیابانها ریختند و بحران اقتصادی را تبدیل به بحران سیاسی و اجتماعی کردند. در ایران هم در یک دوره طولانی، انبوهی درآمد نفتی به اقتصاد سرازیر شد و دولت وقت به جای اینکه درآمدها را صرف سرمایهگذاری کند، خرج واردات انواع کالا کرد. با اوجگیری تحریمها، امکان فروش نفت از ایران گرفته شد و در نتیجه درآمدهای نفتی به شدت کاهش یافت. نتیجه اینکه اقتصاد ایران به رکودی عمیق فرو رفت و دولت نتوانست طلب پیمانکاران بخش خصوصی را بپردازد. ایران و
یونان در زمینه هزینهکرد منابع، خطا کردند و هر دو تاوان سختی پرداختند. یونان درآشفتگی سیاسی و اجتماعی فرو رفت که هنوز نتوانسته از آن خارج شود، اما تاوان اشتباهات دولت ایران، فرو رفتن در رکودی عمیق بود که چند فصل پیاپی ادامه پیدا کرد.
ونزوئلا: تاوان پوپولیسم
ونزوئلا را از جهاتی میتوان شبیهترین کشور به ایران دانست. این کشور البته در حال حاضر آشفتهترین اقتصاد نفتی جهان است. اما زمانی که قیمت نفت کاهش پیدا کرد، ونزوئلا بیشترین صدمه را متحمل شد. پیش از سقوط جهانی قیمت نفت، تورم در ونزوئلا حدود 20 تا 30 درصد بود اما در حال حاضر به مرز 800 درصد رسیده است. وجه مشترک ونزوئلا و ایران، سوءمدیریت درآمدهای نفتی است. هر دو کشور در دوره وفور درآمدهای نفتی به بدترین شکل ممکن، منابع حاصل از فروش نفت را هدر دادند. در حال حاضر اوضاع در ونزوئلا به معنای واقعی بحرانی است. ارتش، کنترل فروشگاهها را بر عهده دارد و دولت قادر به پرداخت حقوق کارکنان خود نیست. در ایران اما اوضاع متفاوت است. تنها آسیبی که سقوط قیمت نفت به اقتصاد ایران وارد کرد، رکودی عمیق برای چند فصل متوالی بود که اکنون به پایان رسیده است.
ترکیه: تاوان سیاستهای غلط
برای سالهای طولانی، ترکیه بهترین مثال برای رشد اقتصادی و توسعه بود. در ایران، خیلی از صاحبنظران وقتی میخواستند مدلی از توسعه را نشان دهند، انگشت اشاره را به سمت ترکیه میگرفتند. در واقع ترکیه مثال بسیار خوبی برای رشد و رونق اقتصادی بود که در نتیجه سه دهه تلاش احزاب تحولخواه این کشور به دست آمده بود. رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه در این فرآیند نقش بسیار مهمی داشتند اما از سال 2011 به این سو، ترکیه سیاستهای نادرستی در روابط بینالملل در پیش گرفت. اردوغان که رویای بازسازی امپراتوری عثمانی را در سر داشت، به واسطه دخالتهای نادرست در منازعات داخلی سوریه و حمایت از داعش، کشورش را وارد یک بحران جدی کرد. اکنون این سیاستهای نادرست، اقتصاد ترکیه را در معرض آسیبهای جدی قرار داده است. ناامنی و انفجارهای پیدرپی، سرمایهگذاری خارجی در این کشور را متوقف کرده و گردشگران خارجی از ورود به این کشور هراس دارند. فضا برای سرمایهگذاری ناامن شده و فضای سیاست داخلی که رو به تفاهم ملی بود، دچار تشتت شده است. نتیجه اینکه روند پیشرفتهای اقتصادی این کشور متوقف شده و ترکیه دیگر مثال خوبی برای توسعه نیست. ایران هم در یک
دوره طولانی تلاش کرد ارتباط خوبی با همسایگانش برقرار کند. تنشزدایی در دستور کار قرار گرفت و برای سالهای طولانی، رابطه ما با دیگر کشورها خوب بود. از سال 1384 به این سو، دیپلماسی تهاجمی در دستور کار دولت وقت قرار گرفت. نتیجه اینکه رابطه ما با خیلی از کشورها مختل شد و شرکای اروپایی ایران، جای خود را به چین دادند. در حال حاضر، رابطه ایران با خیلی از کشورهای همسایه همچنان سرد است و چشمانداز روشنی ندارد. دهه 1980 ترکیه خیلی به دهه 1390 ما شباهت دارد و این روزهای ترکیه هم بیشباهت به اواسط دهه 1380 ما نیست. باید امیدوار باشیم که فردای ما به امروز ترکیه شباهت پیدا نکند.
برزیل: تاوان فساد و اختلافات سیاسی
از دو سال پیش نام برزیل به فهرست کشورهای بحرانزده اضافه شده است. در مدت زمان کوتاهی پس از برگزاری بازیهای المپیک در سال 2016، دولت اعلام کرد توانایی اداره ورزشگاهها و هتلها و تاسیسات ساختهشده برای المپیک را ندارد. در همین حال، رسواییهای مالی و فسادهای اقتصادی زیادی در دولت دیلما روسف برملا شد. فسادهایی که در نهایت رئیسجمهور این کشور را به حکم قضایی خانهنشین کرد. تحلیلگران، سه دلیل عمده را در بحرانی شدن اوضاع برزیل دخیل میدانند. دلیل اول، افزایش قابل توجه هزینههای دولت به خصوص پس از برگزاری بازیهای المپیک بوده است. دومین دلیل به تشدید اختلافات سیاسی در این کشور برمیگردد و فساد گسترده دولتی، به عنوان سومین دلیل مطرح است. میشل تمر که به جای دیلما روسف قدرت را در دست گرفته، قول داده که هزینههای دولت را کاهش داده و تنشهای سیاسی را به حداقل برساند. از میان عارضههای کشور برزیل، تشدید اختلافات سیاسی و مساله فساد به نوعی در ایران هم مطرح است.
درسهای سیاستگذاری
بحران مصر و تونس را جوانان جویای کار رقم زدند. یونان به دلیل خطا در هزینهکرد منابع ارزان قیمت اتحادیه اروپا اسیر بحران شد. ونزوئلا به دلیل کاهش درآمدهای نفتی در بحران اقتصادی و سیاسی فرو غلتید. ترکیه به دلیل محاسبات غلط منطقهای به بحران رسید و اکنون برزیل به دلیل اختلافات سیاسی و فساد اقتصادی دچار بحران شده است. فراموش نکنیم که ایران به نوعی در معرض همه این عارضهها قرار دارد. ما هم از کاهش درآمدهای نفتی لطمه دیدهایم و باز هم ممکن است لطمه ببینیم. دیپلماسی غلط و ماجراجویانه ممکن است ما را در مسیر ترکیه قرار دهد و تشدید اختلافات سیاسی و بیتوجهی به مساله فساد هم میتواند ما را همچون برزیل دچار مشکل کند. پس ضرورت دارد با ایجاد همدلی و همکاری بیشتر و در پیش گرفتن سیاستهای معقول در روابط بینالملل و تقوای مالی در مدیریت، خود را از گرفتاریهایی که ممکن است مشکلات سیاسی و اجتماعی برای ما ایجاد کند، دور نگه داریم. مردم ما این نظام و حاکمیت را دوست دارند اما همانگونه که رهبر انقلاب هم تاکید دارند، منتظرند تا در زمینه مسائل اقتصادی گشایشهای تازهای در زندگی و کسبوکار خود ببینند. تنها در سایه همدلی و همکاری
است که میتوانیم مردم را خوشحال و کشور را از بحرانهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دور نگه داریم.
دیدگاه تان را بنویسید