تاریخ انتشار:
سید محمد امین قانعیراد / استاد دانشگاه و رئیس انجمن جامعهشناسی ایران
انتخابات نیاز به تولید انرژی اجتماعی و چالش دارد
برای آوردن مردم به پای صندوقهای رای باید به آنها انرژی تزریق کرد. بهویژه برای جامعهای که به دلیل فشارهای مضاعف سیاسی یا اقتصادی، در شرایط یأس و دلمردگی قرار دارد، این نیاز به ایجاد انگیزه و تزریق انرژی برای حضور در انتخابات ضرورت بیشتری پیدا میکند.
برای آوردن مردم به پای صندوقهای رای باید به آنها انرژی تزریق کرد. بهویژه برای جامعهای که به دلیل فشارهای مضاعف سیاسی یا اقتصادی، در شرایط یأس و دلمردگی قرار دارد، این نیاز به ایجاد انگیزه و تزریق انرژی برای حضور در انتخابات ضرورت بیشتری پیدا میکند. مردم ایران صرفاً تکبعدی به مساله انتخابات نگاه نمیکنند. نه میتوان گفت که دغدغههای معیشتی و انگیزه تغییر آن به تنهایی میتواند آنها را به پای انتخاب کردن بیاورد و نه مسائل صرف سیاسی؛ یک برآورد کلی در این میان مهم است. مردم هم میدانند یک فرد جدید هم وضعیت معیشتی آنها را دستخوش تغییر - مثبت یا منفی - میکند و هم وضعیت آزادی و خواستهای دموکراسیخواهانهشان را؛ مردم در شرایط کنونی تجربه چندان خوبی از گذشته ندارند. هم از لحاظ اقتصادی و شعارهای آوردن پول نفت بر سر سفرهها هم از لحاظ سیاسی؛ به همین دلیل از نگاه جامعهشناسانه، مردم حداقل نیمهمایوس وقتی پای صندوق میآیند که احساس کنند انتخابات معنادار است. مبنی بر تفاوت؛ تفاوتهای معنادار؛ یعنی کاندیداهایی که با هم فرق دارند، یکدست نیستند و انتخاب هر یک میتواند سرنوشت کشور را به سویی متفاوت ببرد. اگر
انتخابات با حضور کاندیداهایی با سیاستها، شعارها و خاستگاههای همسان باشد و مردم تفاوتی را احساس نکنند، حضورشان حداقلی خواهد بود. چون تحریک نمیشوند و انگیزهای برای حضور ندارند.
این یک اصل است که انتخابات باید به بدنه اجتماعی انرژی منتقل کند تا آنها را به انتخاب فراخواند. یعنی حداقل مردم بدانند قرار است بین بد و بدتر، یا خوب و خوبتر دست به انتخاب بزنند. جامعه بیش از هر چیز در هر عرصهای چه اقتصادی و چه سیاسی نیاز به
چند صدایی دارد. اگر این انرژی انتخاباتی ایجاد نشده و به مردم منتقل نشود، حتی اگر جامعه در بدترین شرایط هم به سر ببرد، دست به انتخاب نمیزند و انگیزه تغییر نخواهد داشت. در غرب ببینید گاهی در برخی انتخاباتها، با وجود بالا بودن شاخص دموکراسی، مشارکت مردم در پای صندوق رای پایین است. چون مردم بین انتخاب این کاندیداها و وضعیت کنونی تفاوت چندانی حس نمیکنند و گاه در این کشورها حتی اختلافهای صوری بین احزاب و کاندیداها شکل میگیرد، تا مردم انگیزه پیدا کنند.
با این اوصاف، در انتخابات حتماً باید تفاوت متبلور شود. تفاوت هر کاندیدا با کاندیداهای دیگر بر اساس خواستها، شعارها و برنامههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و ... البته به این نکته هم باید توجه کرد که مردم باید به این تفاوت بین کاندیداها ایمان بیاورند. تفاوت تنها به دادن شعارهای خوشرنگ و لعاب و متناقض با هم نیست. باید ذهن مردم را جذب برنامههای کاندیداها کرد. این در صورتی است که حرفها و سیاستهای این کاندیدا با کاندیدای دیگر تفاوت داشته باشد. به وضعیت کنونی نگاه کنید. مردم هنوز نه شور انتخابات دارند و نه انگیزه. این مساله مهم است. حالا شاید بحثهایی بین بخش روشنفکری باشد اما هنوز برای مردم انتخابات دغدغه نشده است. چون نه خبری از آن تفاوتهاست و نه آن انرژی انتخاباتی که باید به بطن جامعه تزریق شود. اگر نتوان به آنها انرژی اجتماعی تزریق کرد، مردم چه از لحاظ اقتصادی سرخورده باشند و چه نباشند، یا نمیآیند یا کم حضور پیدا میکنند. یک بخش از بحث انتخابات، بحث عاطفی و احساسی است. جامعه به محرک نیاز دارد وگرنه نظم اجتماعی دچار فرسایش میشود. گاهی میبینیم برخی نظامها به طور مصنوعی به درون جامعه انرژی اجتماعی تزریق میکنند تا نظم اجتماعی دچار فرسایش نشود. انتخابات تا حدودی این کار را میکند. گاهی حتی عامدانه بینظمی در جامعه ایجاد میکنند تا از بطن آن بینظمی، جامعه به نظمی جدید برسد. شاید این مصداق در ذهن شما دارای پارادوکس باشد اما برای تحکیم دوباره نظم در یک جامعه این گذار به بینظمی و رسیدن به نظم از بطن آن ضروری است.
نکته بعدی اینکه باید ظرفیت سیاسی برای مدیریت این تناقض نیازها - ارزشها وجود داشته باشد. به عبارتی باید تعارضات انتخاباتی را مدیریت کرد. یعنی چالش انتخاباتی ضروری است؛ اما در کنارش باید نظام بتواند این چالش را مدیریت کند. خب دو نوع مدیریت داریم؛ در دنیا ساز و کارهای نهادینهای برای کنترل این چالشها وجود دارد. مثل اعتماد مردم به نهادهای برگزارکننده انتخابات، حضور کاندیداهایی که در چارچوب امنیت ملی کار کنند؛ کمیتههای صیانت آرا و...؛ اما باید مراقب بود مدیریت چالشها سبب جلوگیری از ایجاد انرژی انتخاباتی نشود. برعکس همان مدیریت چالشها باید کمک کند تا تعارضها عیان شود و انتخابات بیرمق نباشد. نظامی که از چالش، تعارض، تفاوت و انرژی انتخاباتی هراس داشته باشد، به انتخابات به عنوان یک مقوله امنیتی نگاه میکند. اما کشوری به سوی دموکراسی گام برمیدارد که برای چالشهای انتخاباتی به دنبال راهحل است، نه پاککن؛ پاک کردن منجر به استبداد و یأس عمومی میشود. حکایت همان دور هم جمع شدن فامیل، که برای کسب روحیه به آن نیاز داریم؛ حالا به فرض هم در این دیدار فامیلی چهار تا جر و بحث هم ایجاد شود.
با این چشمانداز اگر به انتخابات ایران نگاه کنیم،تصور میکنم باید مشارکت سیاسی را وابسته به یک پکیج و شبکه وابسته از عوامل مختلف دانست. امیدوار بود که انتخابات به تعارض و تفاوت در کاندیداها مزین شود تا از دل آن انرژی اجتماعی تولید و به جامعه تزریق شود و در آنها انگیزه حضور ایجاد کند. چالشهای انتخاباتی ایجاد شود و نظام این چالشها را به نفع شورانگیز کردن انتخابات به کار بگیرد.
این یک اصل است که انتخابات باید به بدنه اجتماعی انرژی منتقل کند تا آنها را به انتخاب فراخواند. یعنی حداقل مردم بدانند قرار است بین بد و بدتر، یا خوب و خوبتر دست به انتخاب بزنند. جامعه بیش از هر چیز در هر عرصهای چه اقتصادی و چه سیاسی نیاز به
چند صدایی دارد. اگر این انرژی انتخاباتی ایجاد نشده و به مردم منتقل نشود، حتی اگر جامعه در بدترین شرایط هم به سر ببرد، دست به انتخاب نمیزند و انگیزه تغییر نخواهد داشت. در غرب ببینید گاهی در برخی انتخاباتها، با وجود بالا بودن شاخص دموکراسی، مشارکت مردم در پای صندوق رای پایین است. چون مردم بین انتخاب این کاندیداها و وضعیت کنونی تفاوت چندانی حس نمیکنند و گاه در این کشورها حتی اختلافهای صوری بین احزاب و کاندیداها شکل میگیرد، تا مردم انگیزه پیدا کنند.
با این اوصاف، در انتخابات حتماً باید تفاوت متبلور شود. تفاوت هر کاندیدا با کاندیداهای دیگر بر اساس خواستها، شعارها و برنامههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و ... البته به این نکته هم باید توجه کرد که مردم باید به این تفاوت بین کاندیداها ایمان بیاورند. تفاوت تنها به دادن شعارهای خوشرنگ و لعاب و متناقض با هم نیست. باید ذهن مردم را جذب برنامههای کاندیداها کرد. این در صورتی است که حرفها و سیاستهای این کاندیدا با کاندیدای دیگر تفاوت داشته باشد. به وضعیت کنونی نگاه کنید. مردم هنوز نه شور انتخابات دارند و نه انگیزه. این مساله مهم است. حالا شاید بحثهایی بین بخش روشنفکری باشد اما هنوز برای مردم انتخابات دغدغه نشده است. چون نه خبری از آن تفاوتهاست و نه آن انرژی انتخاباتی که باید به بطن جامعه تزریق شود. اگر نتوان به آنها انرژی اجتماعی تزریق کرد، مردم چه از لحاظ اقتصادی سرخورده باشند و چه نباشند، یا نمیآیند یا کم حضور پیدا میکنند. یک بخش از بحث انتخابات، بحث عاطفی و احساسی است. جامعه به محرک نیاز دارد وگرنه نظم اجتماعی دچار فرسایش میشود. گاهی میبینیم برخی نظامها به طور مصنوعی به درون جامعه انرژی اجتماعی تزریق میکنند تا نظم اجتماعی دچار فرسایش نشود. انتخابات تا حدودی این کار را میکند. گاهی حتی عامدانه بینظمی در جامعه ایجاد میکنند تا از بطن آن بینظمی، جامعه به نظمی جدید برسد. شاید این مصداق در ذهن شما دارای پارادوکس باشد اما برای تحکیم دوباره نظم در یک جامعه این گذار به بینظمی و رسیدن به نظم از بطن آن ضروری است.
نکته بعدی اینکه باید ظرفیت سیاسی برای مدیریت این تناقض نیازها - ارزشها وجود داشته باشد. به عبارتی باید تعارضات انتخاباتی را مدیریت کرد. یعنی چالش انتخاباتی ضروری است؛ اما در کنارش باید نظام بتواند این چالش را مدیریت کند. خب دو نوع مدیریت داریم؛ در دنیا ساز و کارهای نهادینهای برای کنترل این چالشها وجود دارد. مثل اعتماد مردم به نهادهای برگزارکننده انتخابات، حضور کاندیداهایی که در چارچوب امنیت ملی کار کنند؛ کمیتههای صیانت آرا و...؛ اما باید مراقب بود مدیریت چالشها سبب جلوگیری از ایجاد انرژی انتخاباتی نشود. برعکس همان مدیریت چالشها باید کمک کند تا تعارضها عیان شود و انتخابات بیرمق نباشد. نظامی که از چالش، تعارض، تفاوت و انرژی انتخاباتی هراس داشته باشد، به انتخابات به عنوان یک مقوله امنیتی نگاه میکند. اما کشوری به سوی دموکراسی گام برمیدارد که برای چالشهای انتخاباتی به دنبال راهحل است، نه پاککن؛ پاک کردن منجر به استبداد و یأس عمومی میشود. حکایت همان دور هم جمع شدن فامیل، که برای کسب روحیه به آن نیاز داریم؛ حالا به فرض هم در این دیدار فامیلی چهار تا جر و بحث هم ایجاد شود.
با این چشمانداز اگر به انتخابات ایران نگاه کنیم،تصور میکنم باید مشارکت سیاسی را وابسته به یک پکیج و شبکه وابسته از عوامل مختلف دانست. امیدوار بود که انتخابات به تعارض و تفاوت در کاندیداها مزین شود تا از دل آن انرژی اجتماعی تولید و به جامعه تزریق شود و در آنها انگیزه حضور ایجاد کند. چالشهای انتخاباتی ایجاد شود و نظام این چالشها را به نفع شورانگیز کردن انتخابات به کار بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید