دگردیسی اقتصاد کلان

در عالم اقتصاد متخصصان اقتصاد کلان بیشترین تعریف و تمجیدها را دریافت می‌کنند. به عنوان طراحان الگوهای بزرگ اقتصادی، این دانشمندان با پیش‌بینی قیمت مسکن و نرخ بهره خوراک بحث‌های محافل را فراهم می‌سازند. بسیاری از آنها در مناصب قدرت قرار دارند و ابزارهای مالیاتی یا هزینه‌های وزارتخانه‌ها را دستکاری می‌کنند یا اهرم‌های پولی را در بانک‌های مرکزی تغییر می‌دهند. تعدادی دیگر از طریق بانک‌ها و صندوق‌های تامین به کسب درآمد می‌پردازند. اما رویکرد عادی و همیشگی لزوم تغییرات است. نه‌تنها در طول دهه گذشته پیش‌بینی‌های اقتصاددانان کلان نادرست از آب در آمد بلکه آنها حاشیه قدرت خود را نیز از دست دادند. برای هر کس که قصد ورود به عالم اقتصاد را داشته باشد آینده در حوزه اقتصاد خرد است.
اقتصاددانان خرد افرادی متواضع هستند. آنها به جای اینکه در جست‌وجوی یک نظریه متحد درباره همه چیز باشند تمرکز خود را بر یک حوزه معطوف می‌کنند که اغلب یک نوع بازار یا بنگاه است و تلاش می‌کنند نحوه کار آن را درک کنند. فناوری در اینجا به آنها یاری می‌رساند. اقتصاددانان خرد که به مجموعه بزرگی از داده‌های شرکت‌های فناوری مجهز هستند می‌توانند پیش‌بینی‌های بسیار خوبی از رفتار انسانی ارائه دهند. بنگاه‌های سیلیکون ولی عاشق این افراد هستند. این بنگاه‌ها با بهره‌گیری از اقتصاددانان خرد برجسته می‌توانند پیش‌بینی کنند حرکت بعدی مشتریان یا کارمندان چه خواهد بود.
به عنوان نمونه به شرکت اسمارتر تراول که یک بنگاه مسافرتی است توجه کنید. هنگامی که یک کاربر به وب‌سایت آن وارد شود الگوریتمی که توسط یک اقتصاددان طراحی شده است به کار می‌افتد. داده‌ها -از جمله زمان صرف‌شده بین کلیک‌ها- می‌توانند نشان دهند آیا فرد فقط برای وقت‌گذرانی آمده است یا اینکه یک خریدار بالقوه است. سایت در عرض چند میلی‌ثانیه خود را وفق می‌دهد. فرد وقت‌گذران با آگهی‌های بیشتر و خریداران با سایت ساده‌تری که بر خریدها تمرکز دارد روبه‌رو می‌شوند. هر شرکتی که نگران خروج کارکنان خود است می‌تواند به تیم‌ های‌کیولب اجازه دهد تا با ورود به سوابق افراد بفهمند چه کارکنانی در معرض خطر ترک بنگاه یا قاپیده شدن توسط بنگاه‌های رقیب قرار دارند. رئیس اداره منابع انسانی می‌تواند با این مشکل برخورد کند.
به جای اینکه عرضه و تقاضا دو امر بدیهی تلقی شوند، نسل جدید اقتصاددانان خرد آنها را جدی‌تر می‌گیرند. در روزهای اولیه تاسیس شرکت هواپیمایی Airbnb -که هواپیمای شخصی اجاره می‌دهد- اقتصاددانان شرکت داده‌های مشتریان را گردآوری کردند تا نقاط ضعف بازار را پیدا کنند. هر فهرست تقاضا به دقت بررسی می‌شود تا مطمئن شوند آن تقاضا واقعی است. شرکت همچنین به مشتریان مردد کمک می‌کند بفهمند چه نرخ هزینه‌ای برایشان مناسب است. در شرکت تاکسیرانی اوبر نرخ کرایه‌ها در ساعات شلوغی بالاتر می‌رود تا رانندگان بیشتری تمایل پیدا کنند به خیابان‌ها بروند و کار کنند. در شرکت نوپای پوینت در سیلیکون ولی -که خدمات پرداخت بدون پول نقد ارائه می‌دهد- یک اقتصاددان در تیم طراحی محصولات قرار دارد. اقتصاددانان خرد دیگر صرفاً به دنبال نحوه کار بنگاه‌های موجود نیستند بلکه تلاش می‌کنند، بنگاه‌های جدید طراحی کنند.

شیفتگان رایانه موفق‌ترند
از این تحولات می‌توان درس‌هایی آموخت. تحول از سمت کارمند پشت پیشخوان به کارمندی درآمدزا باعث شد تا اقتصاد خرد جذابیت بیشتری پیدا کند. غول‌های بزرگ فناوری مانند گوگل، فیس‌بوک و لینک‌دین اقتصاددانان را استخدام می‌کنند.
این بدان معناست که افرادی که به انگیزه درک بحران‌ها یا به خاطر جذابیت وال‌استریت به علم اقتصاد روی آورده‌اند بهتر است مسیر خود را تغییر دهند و علم اقتصاد را به جای تجارت با رمزگذاری و رمزگشایی پیوند دهند.
اقتصاددانان خرد و باسابقه به این موضوع توجه دارند. آنها باید کار خود را با توجه بیشتر به داده‌ها آغاز کنند. اقتصاددانان سیلیکون ولی در مورد نحوه گردآوری اعداد و ارقام حساسیت زیادی دارند و دیگر آماری مانند تولید ناخالص داخلی را به راحتی نمی‌پذیرند. ثانیاً آنها باید سرعت فرضیه‌سازی را ملایم‌تر کنند. اقتصاددانان کلان آرمان‌گرا هستند و مدل‌های نظری را قبل از تست کردن با داده‌ها تدوین می‌کنند. اقتصاددانان کلان نیز باید تغییر رویه دهند. موفقیت اقتصاد خرد مدیون رفتار زاغی آن است که نظریه‌ها را از روانشناسی گرفته تا هوش مصنوعی می‌دزدد. اگر اقتصاددانان کلان بخشی از این رفتار را تقلید می‌کردند می‌توانستند موفقیت بیشتری داشته باشند و حداقل پیش‌بینی‌های درست‌تری انجام دهند.
منبع: اکونومیست