تاریخ انتشار:
هاوکینگ و تحریم علمی اسرائیل
وسعت و گستره امر سیاسی و تمایزات آن با دیگر حوزهها چندان واضح و مشخص نیست.
درست 300 سال بعد از مرگ گالیلئو گالیله دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیایی در 8 ژانویه سال 1642، استیون ویلیام هاوکینگ در شمال لندن به دنیا آمد. پدرش فرانک دانشآموخته پزشکی دانشگاه آکسفورد و مادرش ایزابل فارغالتحصیل فلسفه، سیاست و اقتصاد از همان دانشگاه بود. پنج سال بعد از خاتمه جنگ استیون به همراه خانواده به شهر «سنت آلبنز» محل جدید کار پدرش نقل مکان کرد و 9 سال بعد یعنی زمانی که 17 سال بیشتر نداشت وارد دانشگاه آکسفورد شد. در سال 1963 به دنبال احساس ناراحتی در عضلات دست و پا آزمایشهایی بر روی او انجام شد. نتایج آزمایش علائم یک بیماری نادر و مهلک را نشان میداد به نام «اسکلروز جانبی آمیوتروفیک» که بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار داده و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچهها فلج عمومی ایجاد میکند به طوری که به تدریج توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب میشود. معمولاً مبتلایان به این بیماری مدت زیادی زنده نمیمانند. این مدت برای استیون حداکثر بین دو تا سه سال پیشبینی شده بود. او بعدها درباره تجربه خود از شنیدن خبر ابتلا به یک بیماری مرموز و مهلک گفت: «رویاهایم در آن زمان آشفته بودند. تصوری که از خود داشتم تصور یک محکوم به اعدام بود. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم ناگهان حس کردم که اگر مجازات مرگم به تعویق انداخته شود چه کارهای ارزندهای وجود دارد که میتوانم انجام دهم. رویای دیگری که داشتم این بود که در عمر باقیمانده خود برای دیگران فداکاری کنم و بعد از انجام این کارها دیگر مرگ یک چیز خوب خواهد بود. با شگفتی دریافتم که من از زندگی بیش از زمانی که پی به بیماریام نبرده بودم لذت میبرم. از آن زمان در تحقیقاتم پیشرفت کردم و با دختری که از قبل با او آشنا شده بودم، نامزد شدم، این نامزدی زندگی من را تغییر داد و انگیزه مضاعفی به من بخشید.» استیون هاوکینگ در سال 1965 با «جین وایلد» ازدواج کرد. زندگی مشترک آنها تا سال 1991 که همسر هاوکینگ از او جدا شد تداوم یافت. اندکی بعد استیون که از ازدواج خود دارای سه فرزند است بهرغم وخیمتر شدن بیماریاش یک زندگی مشترک دیگر را آغاز کرد. سال گذشته خبرنگار مجله «نیو ساینتیست» از او درباره معما یا مسالهای که ذهنش را درگیر ساخته پرسید و هاوکینگ در پاسخ گفت «زنان سراسر وجودشان راز است.» اکنون نیم قرن از بیماری استیون هاوکینگ میگذرد. عارضهای که تمام بدن او را فلج کرده و قدرت تکلمش را کاملاً از بین برده اما نتوانسته مانع تداوم فعالیتهای علمی و تحقیقاتیاش شود. او در حال حاضر بر روی یک صندلی چرخدار مینشیند و با استفاده از دو انگشتش که قادر به حرکت هستند به کمک دستگاهی پیچیده منظور خود را به مخاطبانش انتقال میدهد. سلسله مطالعات پیوسته و ژرف هاوکینگ درباره راز خلقت، منشاء کیهان و چیستی سیاهچالههای فضایی شهرتی جهانی برای او به ارمغان آورده است. او در خلال مطالعات خود میکوشد تا به یک تئوری مادر برای توصیف و تبیین کیهان دست یابد. هاوکینگ در کتاب «تاریخچه زمان» که به سال 1988 به طبع رسید ادعا کرده بود «اگر دانشمندان بتوانند محاسبات و فرضیههای لازم برای توضیح هر پدیده یا ماده موجود در هستی را کشف و تنظیم کنند در آن صورت میتوانند به راز خلقت پی ببرند و ایدههای الهی را دریابند.» ولی او در ادامه کار تجدیدنظرهایی در دیدگاههای خود به عمل آورد و در کتاب «طرح عظیم» که در سال 2010 با همکاری لئونارد ملودینوف منتشر ساخت، نوشت که برای توضیح عالم هستی و سازوکار آن باید به قوانین فیزیک متوسل شد. این ادعا واکنش بسیاری را نهتنها در میان متالهان که در میان اندیشمندان و مجامع علمی نیز برانگیخته است. برخی از دانشمندان نظریه او را صرفاً تفسیری و برداشتی شخصی از علوم تجربی میدانند که محدودیتهایی برای اثبات یا انکار وجود خالق مطلق دارد و اساساً از عهده این کار برنمیآید. نظریههای غریب و بدیع هاوکینگ به این مورد منحصر نمیشود. او سال گذشته گفت احتمال وجود موجودات فضایی را قطعی میداند اما توصیه میکند که انسانها از آنها دوری گزینند زیرا «در صورتی که موجودات فضایی به زمین بیایند، نتیجه آن مشابه سفر کریستف کلمب به قاره آمریکا خواهد بود که برای ساکنان بومی آنجا پیامد مثبتی به همراه نداشت.» میتوان حدس زد که تحریم علمی رژیم اسرائیل آن هم از طرف دانشمندی که میگوید «در آن سوی هر سیاهچاله، سپید چشمهای وجود دارد» تا چه میزان بر دولتمردان و سیاستمداران تلآویو گران خواهد آمد.
دیدگاه تان را بنویسید