چرا شهروندان خود را در برابر مسائل زیستمحیطی مسوول نمیدانند؟
جامعه بیحس
آلودگی هوا این روزها سرخط خبرهای رسانههاست. زندگی در کلانشهرها با مرگ تدریجی پیوند خورده است.
آلودگی هوا این روزها سرخط خبرهای رسانههاست. زندگی در کلانشهرها با مرگ تدریجی پیوند خورده است. ریهها پر از غبار و سرب است و رنگ آسمان دارد از یادها میرود. انگشت اتهام به سوی دولتی است که به نظر میرسد هر چه تقلا میکند کمتر میتواند نفس تنگ شهروندانش را احیا کند. در میان همه شهرهای از نفسافتاده، پایتخت سربیرنگ رو به اغماست. شهری که 5 /3 میلیون خودرو در آن تردد میکنند و سالانه 800 هزار تن آلاینده وارد هوا میشود، دیگر جای زندگی نیست؛ اما هنوز چارهای برای آلودگی آن پیدا نشده است. چشمها به باد و باران دوخته شده. مردم هم ناکارآمدی دولت را محکوم میکنند و دولت ناهمراهی مردم و کارخانهها را.
در این گیر و دار، رئیس سازمان محیط زیست برای مقابله با آلودگی هوا دست به دامان فضای مجازی میشود و از مردم یاری میخواهد. ابتکار در توئیتر، «چالش دمای 18 درجه» را به راه میاندازد و از مردم میخواهد در منازل و محل کار خود با تنظیم دما به جنگ با آلودگی هوا و گرمایش زمین بروند. اندکی بعد محمدجواد ظریف از کمپین ابتکاریِ ابتکار حمایت میکند و به جمع هواداران این چالش میپیوندد. مولاوردی چهره دیگری است که حمایت خود را از چالش دمای 18 درجه اعلام میکند و در پی او وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز به «استمداد» ابتکار، لبیک میگوید. کمپینی به راه میافتد تا سازمان ماتشده محیط زیست را در رفع مشکل آلودگی هوا یاری دهد. این حرکت گرچه امیدوارکننده است و نشان میدهد دولتمردان نیز دریافتهاند غلبه بر معضلات زیستمحیطی بیحضور فعال سایر بازیکنان -یعنی خود شهروندان- امکانپذیر نیست، اما تا رسیدن به نتیجه واقعی راهی طولانی در پیش دارد. مردم، با وجود آن که وخامت اوضاع را حس کردهاند اما هنوز گامی برای مشارکت در حل مشکل برنمیدارند و حتی گاهی گل به خودی میزنند!
در آلودهترین روزهای پایتخت، خودروهای تکسرنشین همچنان در پایتخت جولان میدهند. خانهها آنقدر گرم است که در چله زمستان لای پنجرهها را باز میگذارند. و محل کارشان را ترک میگویند بیآنکه وسایل گرمایشی را خاموش کنند... و ماجرا ادامه دارد. این تنها تصویر کوچکی از بیتفاوتی جامعه نسبت به پدیدهای است که تبعاتش تنها از آنِ همسایه نیست، به زودی دامان یکایک ما را خواهد گرفت. به نظر میرسد مردم، نسبت به مسوولیتی که خود در قبال معضلات زیستمحیطی یا اجتماعی دارند، بیحس شدهاند. همدیگر را متهم میکنند و گامی در جهت اصلاح رفتارهای نادرست خود برنمیدارند. در رانندگی انگار خیابان را خریدهاند. در مصرف انرژی انگار بنزین و آب و برق میراث خانوادگی آنهاست. با طبیعت هرچه میخواهند میکنند. زباله، تنها در خانه آنان جایی ندارد؛ در هر جای دیگری مجازند که پسمانده خورد و خوراکشان را رها کنند. گرمایش زمین هم که مشکل سران کشورهاست!
آنچه در این میان از خاطر رفته است مفهوم «مسوولیت اجتماعی» است. مفهومی که به هر شهروند یادآوری میکند در برابر هر تصمیم و هر رفتار خود مسوول است و اجازه ندارد منفعت شخصی خود را بر منافع جامعه مقدم بدارد. پرونده پیشرو در تلاش است با مروری بر مفهوم مسوولیت اجتماعی و آسیبشناسی آن در کشور، یادآور شود این دردهای مشترک، هرگز جداجدا درمان نمیشود.
دیدگاه تان را بنویسید