دنیای مدرن چگونه به جنگ آتش میرود؟
آتش مدرن، آتشنشانهای مدرن
تحولات تکنولوژیک هر روز به نحوی دنیا را غافلگیر میکند. بخشی از این دستاوردها جان انسان را در معرض خطر و آسیب قرار میدهد و بخشی دیگر در راستای حفظ جان و تامین امنیت او به کار گرفته میشود. صنعت آتشنشانی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
تحولات تکنولوژیک هر روز به نحوی دنیا را غافلگیر میکند. بخشی از این دستاوردها جان انسان را در معرض خطر و آسیب قرار میدهد و بخشی دیگر در راستای حفظ جان و تامین امنیت او به کار گرفته میشود. صنعت آتشنشانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. حوادث تلخی که در سراسر جهان مرگ انسانها در حصار آتش را رقم میزند سبب شده است کشورهای پیشرفته جهان ضمن بهرهگیری از ابداعات تکنولوژیک به فرآیندها و استراتژیهایی بیندیشند که عملکرد واحدهای اطفای حریق را با کمترین خطا به بالاترین سطح سرعت و اطمینان ارتقا دهد. استفاده از تجهیزات مدرن، ماشینهای آتشنشانی با بیشترین امکانات، لباسهای ایمنتر، افزایش سرعت و دقت در عملیات و اتخاذ تدابیر پیشگیرانه در طراحی و ساخت سازهها، همگی به خدمت سازمانهای آتشنشانی درآمدهاند. دنیا اینک میداند مهار آتشهای مدرن، به آتشنشانهای مدرن نیاز دارد. یکی از مهمترین ویژگیهای آتشنشانی در دنیای مدرن آن است که آتشنشانان دیگر با ساختمانهای کوچک و کمارتفاع مواجه نیستند. گسترش بلندمرتبهسازی آتش را به ارتفاعاتی صعود داده است که نیازمند بازنگری در امکانات و فرآیندهای اطفای حریق است. در همین راستا
بسیاری از کمپانیهای بزرگی که به کار تولید تجهیزات ماشینی اطفای حریق اشتغال دارند، ماشینهایی تولید کردهاند که با ضریب اطمینان بسیار بالا میتوانند تا ارتفاع 50 متر نردبان هیدرولیکی را به کمک مصدومان و افراد محصور در آتش بفرستند. اما مهمتر از این تجهیزات، استراتژیهای درست بههنگام بروز آتشسوزی در سازههای بلند است.
آتشسوزی در سازههای بلند
در حوزه آتشنشانی سازهای بلندمرتبه تعریف میشود که ارتفاع آن بیش از طول نردبان هوایی باشد. وقوع حریق در طبقات بالا از این نظر فاجعهبار است، چرا که امکان دسترسی به طبقات بالایی برای آتشنشانها وجود نخواهد داشت. بنابراین قربانیان تنها راه فرار را سقوط از پنجرههای ساختمان میدانند. در چنین شرایطی که آتش در طبقات بالا و خارج از فضای دسترسی نردبان شعلهور میشود دو استراتژی غیرقابل اجراست:
1- اطفای حریق از طریق آبپاشی خارجی
2- تخلیه مصدومان از طریق نردبان.
در چنین وضعی عملیات جستوجو و امداد تنها از طریق پلکان داخلی یا پلههای اضطراری امکانپذیر است. تنها راه اطفای حریق در طبقات بالا، حمله داخلی است. ماموران آتشنشانی موظفند که به همراه شیلنگ آبپاشی پلکان دودآلود و داغ ساختمان را طی کنند و در محل سانحه حاضر شوند. در غیر این صورت باید ناظر مرگ گرفتارشدگان در آتش باشند.
راز سر به مهر
حتی در آمریکا، فرونشاندن حریقی به وسعت 1800 تا 2800 مترمربع و در طبقات بالایی برجها تقریباً غیرممکن است. این حقیقتی است که سازمان آتشنشانی آمریکا همواره بر آن سرپوش گذاشته است. یک شرکت آتشنشانی مجهز به شیلنگ 2/21 اینچی و نازل 4/1 اینچی قادر است در هر دقیقه تنها 300 گالن آب را به شعاع 15 متر بر آتش بپاشد. این مقدار برای کنترل حریقی به وسعت 230 مترمربع کافی است. در اداراتی که تقسیم فضا به وسیله پارتیشنهای کوتاه صورت گرفته است آتش به سرعت گسترش مییابد. در چنین شرایطی دو مامور آتشنشانی با یک شیلنگ آبپاشی قادر به کنترل حریق نخواهند بود. این حقیقتی است که تمامی فرماندهان عملیات سازمان آتشنشانی آمریکا بدان واقفند. اما مدیران شهرداری و روسای آتشنشانی ناگزیرند برای اطفای چنین حریقی به تاکتیکهای دیگری تکیه کنند. به منظور مهار آتش در یک طبقه از ساختمان بلندمرتبه و حفظ جان ساکنان آن و جلوگیری از نفوذ آتش به سایر طبقات، حضور همزمان 40 تا 50 مامور آماده برای انجام عملیات سریع و ضربتی ضروری است. این ماموران موظفند با حفظ موقعیت دفاعی در پلکان داخلی ساختمان مستقر شوند و عملیات آبپاشی را تا زمان اطفای کامل
محتویات مشتعل ادامه دهند. در غیر این صورت اجرای عملیات به 100 تا 200 مامور آتشنشانی نیاز خواهد داشت. کمبود پرسنل در سازمان تنها با تجهیز ساختمانهای بلند به سیستم آبپاشی اتوماتیک قابل جبران و توجیه است.
زمان؛ فاکتور تعیینکننده
تاخیر در عملیات آتشنشانی مهمترین عامل برای توسعه و مهارناپذیری آتش به ویژه در سازههای بلند است. مدت زمان واکنش (از لحظه دریافت اولین هشدار تا آغاز عملیات) قابل قبول در سازههای بلند، حداقل 15 دقیقه است. برخلاف ساختمانهای کمارتفاع، در سازههای بلند ماموران ناچارند از محوطهای به طول 300 تا 600 متر عبور کنند، از محل آتشسوزی مطلع شوند، پنل هشدار را کنترل و نردبان را مستقر کنند و سیستم تهویه ساختمان را غیرفعال سازند. همچنین ناگزیرند مدتی را صرف رسیدن به آسانسور کنند. ماموران بایستی یک یا دو طبقه پایینتر از کانون آتش از آسانسور پیاده شوند و طبقات باقیمانده را از راه پلکان طی و شیلنگها و نازلها را به شیر خروجی استند پایپ در طبقه پایین وصل کنند. در خیابان شیلنگ تخلیه پمپ به ورودی ساختمان متصل میشود. آخرین چالش پیش از عملیات، شکستن قفل در ورودی و جستوجوی محل آتشسوزی است. عملیات جستوجو در فضای دودآلودی به وسعت 1800 مترمربع با بیش از 150 اتاقک پارتیشندار کاری بس دشوار است. پس از کشف کانون آتش عملیات واقعاً آغاز میشود. هیچ یک از عملیات فوق
در سازههای کوتاه اجرا نمیشود. بعد از گذشت 15 دقیقه از اولین هشدار، تازه آتشنشانها با انبوهی از آتش و دود غیرقابل کنترل روبهرو میشوند.
استفاده از آسانسور
مهار و کنترل موفقیتآمیز آتش به سیستمی بستگی دارد که ساختمان به آن تجهیز است. آسانسور باید برای جابهجایی ماموران، ابزار و تجهیزات از سلامت و ایمنی کافی برخوردار باشد. سیستم استند پایپ باید آب را با فشار و حجم کافی به طبقات بالا منتقل کند. در آسمانخراشهای فولادی سیستم ارتباطی ساختمان میبایست امواج رادیویی آتشنشانی را مخابره کند. در صورت نقص یا عدم وجود سیستمهای فوق عملیات آتشنشانی با شکست رو به رو خواهد شد. به عنوان مثال در شهر نیویورک پژوهشی که به مدت هشت سال بر روی 179 مورد آتشسوزی بزرگ صورت گرفت نشان داد در 59 مورد از این آتشسوزیها (یکسوم) نقص آسانسور گزارش شده است. آتش، گرما و آب عوامل اصلی خرابی آسانسور به شمار میروند. در برخی از آتشسوزیها آسانسور حامل ماموران به جای آنکه یک یا چند طبقه پایینتر از محل آتشسوزی متوقف شود در طبقهای که آتشسوزی رخ داده ایستاده است. برخی دیگر از گزارشها حاکی از آن است که آسانسور از حرکت ایستاده و ماموران آتشنشانی را در خود محبوس کرده است. از دیگر نواقص آسانسورها، عدم بازگشت به طبقه همکف بوده است.
خروج دود
در اغلب برجها و ساختمانهای بلند، پنجرهها مهر و موم یا قفل شدهاند و برای باز شدن به کلید نیاز دارند. این سازهها، سازههای بدون پنجره قلمداد میشوند. در مواقع آتشسوزی شکستن شیشههای ضخیم کاری بس خطرناک است. قطعات شیشه شکسته به رهگذران صدمات بسیار جدی وارد میکند و سبب پارگی شیلنگهای آبپاشی میشود. اطفای حریق در سازههای بلند مشابه عملیات آتشنشانی در انباری است که دود و گرما در آن محبوس شده و راهی برای خروج ندارد. در این نوع ساختمانها حجم زیادی از دود و گرما در فضای داخلی انباشته میشود و ابر غولپیکری از دود سیاه را تشکیل میدهد. تجمع بیش از حد دود و گرما در فضای داخلی ساختمان پدیدهای به نام اثر پشتهای (Stack effect - اختلاف دمای بین فضای داخلی و خارجی) را به وجود میآورد که موجب انتشار دود در سایر طبقات میشود. این اختلاف دما با ایجاد اختلاف فشار در داخل فضای سربسته سبب جابهجایی غیرقابل کنترل دود و گرما میشود. جریان دود ناشی از اثر پشتهای دلیل دیگری است برای ناکارایی خروج کامل دود از پنجرهها در سازههای بلند؛ و متاسفانه همین امر سبب خفگی و مرگ
کسانی میشود که در این سازهها در محاصره آتش قرار گرفتهاند. یکی دیگر از عواملی که باعث میشود آسمانخراشهای مدرن در برابر آتش مقاوم نباشند نصب سیستم تهویه مطبوع در برخی از آنهاست. سیستم تهویه مرکزی در ساختمانهای بلند به قصد ایجاد گرمایش و سرمایش 10 تا 20 طبقه را به یکدیگر متصل میسازد. لولهها، شفتها و سوراخها از میان طبقات دیوارها و سقفها عبور میکنند. دود از طریق سوراخ و دریچههای تهویه نفوذ کرده و در داخل طبقات منتشر میشود. در یک آتشسوزی که در هتلی در لاسوگاس رخ داد نفوذ دود از طریق سیستم تهویه مرکزی به داخل اتاقها و طبقات بالا، جان 85 نفر را گرفت. سیستم تهویه این هتل فاقد دودیاب و خاموشکننده اتوماتیک سیستم تهویه در شرایط اضطراری بود. به همین دلیل در ساختمانهایی که به تهویه مطبوع مجهز هستند یکی از اولین اقدامات ماموران آتشنشانی از کار انداختن این سیستم است.
سیستم استند پایپ
در یکی از برجهای لسآنجلس، سیستم استند پایپ در دست تعمیر بود که آتشسوزی بزرگی روی داد. کار نکردن پمپها و پارگی شیلنگ استند پایپ در اثر برخورد با شیشهای در حال سقوط موجب شد در چهار دقیقه اول عملیات، فشار آب دچار افت شدیدی شود. از سوی دیگر نصب شیرهای خروجی استند پایپ از جنس آلومینیوم در داخل فضاهای مسکونی که نوعی نقص در طراحی به حساب میآید بر وخامت اوضاع افزود. شیرهای آلومینیومی در اثر حرارت ذوب و موجب نشت آب از سیستم استند پایپ شد. در آتشسوزی دیگری که در برج فیلادلفیا به وقوع پیوست، شیرهای تنظیم فشار نصبشده بر روی خروجی استند پایپ روی درجه کم تنظیم شده بود و با هیچ ابزاری قابل اصلاح نبودند. همین امر موجب اختلال در عملیات آتشنشانی و گسترش حریق شد.
رادیوهای قابل حمل
برقراری ارتباط رادیویی به منظور فرماندهی و هماهنگی در عملیات آتشنشانی سازههای بلند از اهمیت بسزایی برخوردار است. ماموران آتشنشانی باید بتوانند با ماموران جستوجو و امداد در هر لحظه در تماس باشند. برای ماموران حاضر در طبقات بالا باید امکان برقراری ارتباط با مرکز و فرماندهی مستقر در لابی یا خیابان فراهم باشد. معمولاً سازههای فلزی ساختمانهای بلند مخابره امواج رادیویی را دچار اختلال میکند. طبق مطالعات انجامشده روی مرکز تجارت جهانی (برجهای دوقلوی 110 طبقه) و ساختمان امپایر استیت 102 طبقه، امواج رادیویی تنها تا طبقه 65 قابل دریافت و ارسال است. در برخی از آسمانخراشها مانند راکفلر سیستم ارتباطی آنتن نصب شده است. در این سیستم آنتن رادیو در تمام طبقات نصب میشود و به امواج رادیویی اجازه میدهد که در سراسر ساختمان مخابره شوند. ساختمانهای نوساز باید از لحاظ قدرت مخابره امواج رادیویی مورد ارزیابی قرار گیرند. در صورت اختلال در ارسال و دریافت امواج، نصب آنتن الزامی است. اغلب سازههایی که عنوان «ضدحریق» میگیرند از نظر عملیاتی در برابر آتش مقاوم نیستند. منظور
از ضدحریق این است که آتش به همان طبقهای که کانون آتشسوزی بوده است محدود شود. در یک سازه ضدحریق دیوارها، کفها و سقفها باید طوری طراحی شوند که امکان سرایت آتش وجود نداشته باشد. امری که تا به امروز محقق نشده و سازه ضدحریق به معنای واقعی ساخته نشده است.
استراتژی تخلیه ساکنان
در طول مدت آتشسوزی، تخلیه سریع ساکنان که گاه تعداد آنان به هزاران نفر میرسد امکانپذیر نیست. مهمترین استراتژی در سازههای بلند «مبارزه درجا» است بدین معنی که عملیات اطفای حریق در حالی انجام شود که ساکنان در واحدهای مربوطه بمانند و ساختمان را ترک نکنند. استراتژیهایی که در سازههای کوتاه اجرا میشود در سازههای بلند عملیاتی نیست. در سازههای کمارتفاع، عملیات اطفا و تخلیه ساکنان به طور همزمان میسر است. استراتژی مبارزه درجا به دو عامل بستگی دارد: 1- میزان قابلیت سازه برای مهار آتش در محلی معین و عدم سرایت آن به طبقات دیگر
2- تبعیت ساکنان از دستورات فرمانده برای حفظ موقعیت و عدم ترک محل. هیچ یک از این دو پیشفرض، لزوماً صحیح نیست چرا که اولاً سازه ضدحریق وجود ندارد و دوم اینکه مردم بدون توجه به دستورات مسوولان، ساختمان را ترک میکنند. در انفجار تروریستی مرکز تجارت جهانی که در 26 فوریه 1993 در نیویورک به وقوع پیوست به دلیل قطع سیستم ارتباطی رادیویی امکان ابلاغ هیچگونه دستورالعملی از سوی ماموران آتشنشانی به 50 هزار نفر ساکن (25 هزار نفر در هر ساختمان) باقی نمانده بود. یکی از مهمترین درسهایی که این آتشسوزی به سازمانهای آتشنشانی آموخت این بود که استراتژیای با عنوان «مبارزه درجا» وجود ندارد.
چشماندازی نو در صنعت آتشنشانی
در دهههای اخیر پژوهشگران در خصوص انواع مختلف آتش دست به انجام آزمایشهایی زدهاند، چالشهایی که آتش در برابر انسان قرار میدهد و نیز روشهای بهتر اطفای حریق که نتیجه آن ابداع شیوههای جدیدی در صنعت آتشنشانی بوده است. با وجود این اصول اولیه در این نوآوری از نظر دور نگه داشته نشده و پاشیدن آب بر روی آتش شیوهای است که بشر قرنهاست برای فرونشاندن آتش از آن استفاده میکند. در این میان دانشمندان دانشگاه هاروارد در تحقیقات خود بر روی پالسهای الکتریکی متمرکز شدند که به کشف فناوری خمیدگی آتش در اثر الکتریسیته منجر شد. البته اساس این تکنولوژی به سالها قبل بازمیگردد. از 200 سال قبل دانشمندان میدانستند که برق میتواند اثراتی بر شعلههای آتش بگذارد. پتانسیل کاربرد این شیوه در صنعت آتشنشانی موضوعی است که به تازگی کشف شده است. در این آزمایش دانشمندان میلهای را به یک آمپلیفایر 600 واتی (مشابه آنچه در استریوی اتومبیل کار گذاشته میشود) متصل و پرتوهای الکتریسیته را توسط آمپلیفایر به سوی شعلههای آتش هدایت کردند. این سیستم دانشمندان را قادر ساخت
شعلهای را از فاصله معین بارها و بارها خاموش کنند. این تکنولوژی جدید افق جدیدی را مقابل دنیای آتشنشانی نمایان ساخته است. با استفاده از آن میتوان شعلههای آتش را خم کرد تا ماموران بتوانند قربانیان آتشسوزی را نجات دهند. جزییات عملیاتی بدین گونه است: ماموری که کولهپشتی حاوی منبع برق را با خود حمل میکند به آتش نزدیک میشود، میله را به سمت شعلهها نگه میدارد و پرتوهای الکتریسیته را به سوی آتش شلیک میکند. از این طریق مسیری در میان شعلهها باز میشود و امکان عبور و مرور به مرکز آتشسوزی را فراهم میکند. این کشف میتواند تجهیزات جدیدی را در صنعت آتشنشانی پیریزی کند. مثلاً به جای نیروی آب در سیستمهای آبپاش از انرژی برق کمک گرفته شود. در این صورت خسارات غیرقابل جبران ناشی از نفوذ آب به محتویات خانه، واحد تجاری یا سایر مراکز از بین میرود. به گفته محققان هاروارد، نیروی برق قادر است سبب تغییر شکل شعلههای آتش شود، مثلاً شعله را خم کند، بتاباند، بچرخاند، بلرزاند یا حتی خاموش کند. این تکنولوژی به ویژه در آتشسوزیهایی که در فضاهای کوچکتر نظیر کامیونهای زرهی، هواپیماها و زیردریاییها رخ میدهد کاربرد دارد.
در این روش ذرات کربن یا همان دودی که در اثر احتراق تولید میشود به راحتی شارژ شده و به میدان الکتریکی واکنش نشان میدهد. در نتیجه پایداری و استحکام شعله تضعیف و شعله خاموش میشود. از جنبههای اجتماعی منفی این فناوری میتوان به موارد زیر اشاره کرد: پالسهای الکتریکی خواهناخواه مستعد ایجاد صاعقهاند. از سوی دیگر تبهکاران همیشه در کمین نشستهاند تا از تکنولوژیهای جدید سوء استفاده کنند. برخی از مسوولان آتشنشانی قادر به درک ماهیت این تکنولوژی نیستند. استفاده از آن پروسهای نسبتاً پیچیده است به طوری که آموزش آن به افراد عادی کار سادهای نیست. در مقایسه با تکنولوژی آبپاشی پرهزینه و غیرقابل اطمینان است. از سوی دیگر این شیوه از مزایای قابل توجهی نیز برخوردار است. از جمله اینکه اطفای حریق بدون نیاز به حجم عظیم آب و بدون آنکه ساختمان و محتویات آن در آب غرق شوند، انجام میگیرد. همچنین این شیوه این امکان را به ماموران میدهد که مسیری را از میان آتش باز کنند تا عملیات جستوجو و امداد راحتتر صورت پذیرد. این تکنولوژی از آن جهت در آتشسوزیهای کوچک کارآمد است که محل را از گزند خیس شدن در امان نگه میدارد. کشف
تکنولوژی خمیدگی شعله در اثر الکتریسیته میتواند تحولی را در صنعت آتشنشانی ایجاد کند همچنان که در ابتدای قرن بیستم اختراع پمپهای آتشنشانی انقلابی در این صنعت ایجاد کرد. شاید روزی برسد که تانکرهای آب جای خود را به ژنراتورها بدهند! به نظر میرسد مجموعهای از عوامل یعنی تجهیزات کارآمد و مهارت و سرعت آتشنشانها در بهکارگیری آنها، یکپارچگی تیم امداد و نجات، همراه با اتخاذ تدابیر و فرآیندهای مدیریتی صحیح همگی دست به دست هم میدهند تا از جان مردم در برابر آتش حفاظت کنند. نبود هر یک از این عوامل میتواند به رویدادی منجر شود که نامی جز «فاجعه» بر آن نمیتوان گذاشت.
دیدگاه تان را بنویسید