انتخاب سردبیر پشت درهای بسته اکونومیست چگونه صورت میگیرد؟
داستان یک انتخاب
هفته گذشته اکونومیست، زنی مینتون بدوس را به عنوان نخستین سردبیر زن این هفتهنامه در مدت ۱۷۱ سال گذشته معرفی کرد.
هفته گذشته اکونومیست، زنی مینتون بدوس را به عنوان نخستین سردبیر زن این هفتهنامه در مدت 171 سال گذشته معرفی کرد. این اقدام نهتنها در مورد خود اکونومیست، که در میان نشریات مشابه آن یعنی حجم انبوهی از مطبوعات بنام بریتانیا بیسابقه است. فایننشالتایمز، والاستریت ژورنال، واشنگتنپست و لسآنجلس تایمز نیز مانند تایمز، تلگراف یا گاردین در انگلستان هرگز سردبیر زن نداشتهاند. ساندیتلگراف، ساندیتایمز و آبزرور تنها نشریات مستثنی از این قاعدهاند؛ آن هم با یک سردبیر زن در طول یک قرن! تایم و نیوزویک هر دو در نیمه دوم دهه گذشته توسط یک زن اداره شدهاند اما بیزینسویک هرگز با زنان کنار نیامده است. مینتون بدوس در میان 13نفری که برای دریافت بالاترین سمت در اکونومیست اعلام آمادگی کرده بودند تنها کاندیدای زن بود. سایر کاندیداها مردانی از کارکنان کنونی یا سابق اکونومیست بودند.
50 سال از زمان سردبیر آلیستر برنت میگذرد. وی تنها سردبیری بود که از خارج از گروه اکونومیست انتخاب شد گرچه وی نیز سابقه همکاری کوتاهی با این نشریه داشته است. تمرکز مدیران مجموعه بر نیروهای داخلی اکونومیست در وهله نخست بدین دلیل است که سردبیر میبایست بر فرهنگ ویژه این روزنامه (که هرگز خود را مجله نخوانده و نمینامد) اشراف کامل داشته باشد. دیدارهای هفتگی سردبیر با مخاطبان یکی از سنتهای دیرینهای است که به ما میگوید آشنایی سردبیر با آن تا چه اندازه اهمیت دارد. هر دوشنبه صبح، شمار قابل توجهی از مردم به سختی خود را در دفتر سردبیر، واقع در طبقه سیزدهم ساختمان مرکزی اکونومیست در لندن جا میکنند. تعداد اندکی از میهمانان جایی برای نشستن مییابند، اکثریت باقیمانده میایستند، روی زمین مینشینند یا به کناره پنجرهها تکیه میدهند آنگونه که راه دیدن چشمانداز هایدپارک و قصر بکینگهام برای سایرین سد میشود. دیدارها یک ساعت و گاهی بیشتر به طول میانجامد. فضای اتاق به سرعت گرم و خالی از هوا میشود. کسانی که دیرتر میرسند در مقابل در ورودی تجمع میکنند و میکوشند تا تنها بخشی از بحث و گفتوگو در مورد سیاستهای بانک
مرکزی اروپا یا نحوه برخورد آمریکا با برخی دیکتاتورهای سرسخت جهان را بشنوند.
سردبیر، هم نقش هدایتگر جلسه و هم وظیفه داوری را بر عهده دارد چرا که دیدار، پر از افراد روشنفکری است که برخی در زمینههای خاص خود، کارشناسانی در سطح جهانی محسوب میشوند. بحثها در نهایت ادب و احترام صورت میگیرد اما حرفها صریح و بعضاً کنایهآمیز است. سیاست گمنامی نویسندگان نشریه و ویرایش سختگیرانه محتوا، فضایی مانند دانشگاه در آن ایجاد کرده است. به علاوه نشان میدهد سردبیر، چیزی بیش از سرپرست و متولی ساده یک سنت فکری قدمتدار یا شیوههای اجرایی تثبیتشده است. تمامی این شرایط سبب میشود احتمال آنکه یک تازهوارد بتواند در اعتماد به نفس، از کارکنان اکونومیست پیشی بگیرد به صفر نزدیک شود؛ اعتماد به نفسی که برای کسب مقام سردبیری لازم و ضروری است. در حالی که مدیران ارشد موسسه (که همگی به جز یک نفر مرد هستند) با نامزدهای سردبیری مصاحبه و یک نفر را به هیات امنا توصیه میکنند، یک گروه 14نفره عالیرتبه مسوولیت تضمین استقلال سردبیر را بر عهده میگیرد، و از تمامی کارکنان اکونومیست خواسته میشود نظر خود را در مورد اینکه چه کسی شایسته جایگاه سردبیری است بنویسند و اعلام کنند.
طبعاً این فرآیند به لابیگری پشت درهای بسته دفاتر منتهی میشود؛ دفاتری که هر کدام مانند یک انبار مملو از کتاب و مجلهاند و محل کار کارکنان اکونومیست محسوب میشوند.
راهی برای صعود
بنا به سنت دیرینه اکونومیست، سردبیری نهتنها یک شغل مردانه به شمار میرود بلکه جایگاهی است که بر مبنای سیاستهای نشریه فقط به مردان جوان تعلق میگیرد. از 16 نفر سردبیر پیش از بدوس، به جز پنج نفر، سایرین هنگام انتصاب کمتر از 40 سال سن داشتهاند. روث دادلی ادوارد، در تاریخچه اکونومیست که در سال 1993 با عنوان «به دنبال علت» به رشته تحریر درآورده است، مینویسد هنگامی که برنت در سال 1965 به عنوان سردبیر معرفی شد رئیس هیات مدیره، جفری کروتر، در نامهای به هیات امنای اکونومیست یادآور شد در این دنیایی که به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است ما میبایست سردبیر جوان داشته باشیم و از افرادی که بیش از 40 سال دارند صرفنظر کنیم. اما شرایط از آن زمان تغییر کرده است. هنگامی که برنت مسوولیت سردبیری اکونومیست را بر عهده گرفت تیراژ هفتهنامه 70 هزار نسخه بود که بیشترین آن در انگلستان توزیع میشد. اکنون این هفتهنامه 6/1 میلیون نسخه تیراژ دارد و مخاطبان آن در سراسر دنیا پراکندهاند. روزنامهنگاران خبره بسیاری که نزدیک به یکچهارم آنان زن هستند در اکونومیست فعالیت میکنند. گرچه،
آمار مخاطبان زن نشریه امیدوارکننده نیست؛ تنها 13 درصد خوانندگان این هفتهنامه اقتصادی را زنان تشکیل دادهاند. هیات مدیره اکونومیست هنوز هم به نفع نیروهای جوان تصمیم میگیرد و در عمل، 50سالگی سن غیررسمی بازنشستگی در موسسه است. میتوان تصور کرد فرآیند انتخاب سردبیر در یکی از دژهای مستحکم بریتانیا، درگیر آداب و رسوم محرمانهای است که مانند تصمیمات کلیسای کاتولیک توسط افراد خرقهپوش و پشت درهای بسته انجام میگیرد. این تصویر برای کسانی که مایلند از بیرون موسسه به آن بپیوندند و سکاندار تحریریه شوند به نظر ناامیدکننده میآید.
پس از آنکه جان میکلثویت اعلام کرد برای پیوستن به بلومبرگ، اکونومیست را ترک میگوید، افراد زیادی به مدیر اکونومیست، روپرت پنانت رآ، ایمیل کوتاهی ارسال کردند و نوشتند مایلند جانشین میکلثویت شوند. پنانت رآ که خود از سردبیران سابق اکونومیست است با لحن آمرانه و غیرمنتظرهای- که امضا و خصلت ویژه اکونومیست به شمار میرود- به تمامی این داوطلبان پاسخی با این مضمون ارسال کرد: «دوست عزیز، ممنونم از اینکه به من اطلاع دادید مایل هستید سردبیر بعدی اکونومیست باشید.» پاسخی در همین حد!
آنچه پس از این روی داده است، در هیچ جای دیگری از دنیا و در هیچ نشریهای اتفاق نمیافتد. فهرست کامل نامزدهای سردبیری بدون آنکه محرمانه انگاشته شود به ایمیل تمامی کارکنان ارسال شد. بسیاری شوکه شدند! در تمامی دیگر نشریات جهان چنین فهرستی فوق محرمانه تلقی میشود و تنها ستوننویسان شایعهپرداز روزنامهها قادرند به بخشی از آن دسترسی پیدا کنند یا دست کم برخی اسامی را حدس بزنند. اما در اکونومیست چنین نیست. نامزدها یادداشت و رزومه خود را ارسال کردند. 13 نفر برای مصاحبهای دعوت شدند که در طبقه چهاردهم دفتر مرکزی اکونومیست و در فضایی بزرگ و دلباز برگزار میشد. پرسشنامهای که در برابر متقاضیان قرار گرفت، محترمانه، دقیق و البته مرموز بود. پنانت رآ، مرد شماره یک اکونومیست که به تندخویی شهره است و گفته میشود در دوران سردبیری هر روز ساعت چهار صبح از خواب بر میخاسته تا مطالبش را بنویسد در مدت مصاحبه متقاضیان را همراهی کرده است. خواندن چهره بیتغییر او برای هیچ کس ممکن نیست. کسی نمیدانست مدیر اکونومیست او را شایسته کسب عنوان سردبیری تشخیص داده است یا یک احمق تازه به دوران رسیده و مدعی!. در پایان این مصاحبه، 13 نفر
کاندیدا برای صرف ناهار به رستورانی میروند و عصر آن روز به محل کار خود بازمیگردند. همان روز عصر، پس از انتخاب بدوس به عنوان هفدهمین و تنها زن سردبیر در تاریخ اکونومیست سایر متقاضیان سردبیری ایمیلی بدین شرح از پنانت رآ دریافت کردند: «همانطور که میدانید، ما متقاضیان ممتاز و توانمند بسیار زیادی داشتیم و تعدادی از آنها در مقایسه با شما نامزدهای قویتری بودند. متاسفم که شما را ناامید میکنم اما امیدوارم ما را درک کنید!»
بدوس این رقابت دشوار را برده است. حالا اکونومیست به این میاندیشد که دامنه فروش خود را که عمدتاً به آمریکا و اروپا محدود است به آسیا و آمریکای لاتین هم گسترش دهد، نسخههایی به زبانهای دیگر منتشر کند و سهم زنان را در گروه مخاطبان آن افزایش دهد؛ کاری که شاید خانم بدوس بهتر از یک مرد از پس آن برآید.
دیدگاه تان را بنویسید