کودکان کار ساماندهی میشوند؟
حراج کودکی
چراغ سبز که قرمز میشود، دخترک راه میافتد تا آیندهاش را در همین تقاطع بیابد. کودک دیروز که هنوز کودک است و حالا در کودکی مادر هم شده. دخترک، کودک است، مادر شده و در خیابان کار هم میکند. شاید تو هم او را دیده باشی.
چراغ سبز که قرمز میشود، دخترک راه میافتد تا آیندهاش را در همین تقاطع بیابد. کودک دیروز که هنوز کودک است و حالا در کودکی مادر هم شده. دخترک، کودک است، مادر شده و در خیابان کار هم میکند. شاید تو هم او را دیده باشی. هر روز، با چهرهای معصوم با گلهایی در دست، لابهلای خودروهای پشت چراغ قرمز، میانه افکارت آمدورفت میکند. کودک ریزنقش دیروز، چند ماهی است که چند سال بزرگتر نشان میدهد. پشت همین چراغ قرمز با دنیای کودکی خداحافظی کرد، بزرگ شد و حالا آبستن نوزادی که در راه است.... این روزها جلوههای «کار» کودکان کمشمار نیست. از کودکانی که تا نیمه در سطلهای زباله خم میشوند و زبالهگردی میکنند تا آنها که سرقفلی چهارراهها را به نام خود کردهاند یا آنها که در پیادهروها ترازویی مقابل خود نهادهاند و با «وزنکشی» عابران، نانشان را درمیآورند. اما شاید یکی از غمانگیزترین فصلهای این داستان در روزهای باقیمانده به نوروز رقم میخورد، روزهایی که «حاجی فیروز»های پدر با فرزندان خردسالشان روانه خیابانها میشوند و به محض آنکه شروع به نواختن و خواندن میکنند، کودک را به میان خودروها هل میدهند و این کودک نیز با
چهرهای غمگین و از سر اجبار برای شاد کردن رانندگان دستهایش را در هوا میچرخاند. البته این تنها نمودی آشکار از کار کودکان است که اغلب عنوان «تکدیگری» را نیز میتوان بر آن نهاد. در حالی که عبارت «کودک کار» در ذهن مردمی که در شهرها سکنی دارند، تصویر همین کودکان را زنده میکند. در این تصویرسازی ذهنی، احتمالاً کودکانی که پابهپای والدینشان، روزگار خود را در زمینهای کشاورزی سپری میکنند یا کودکانی که از دوران خردسالی، راهی کورههای آجرپزی میشوند تا با «گرما» و «خشت» و «کار» کودکی کنند، جایی ندارند. خبرگزاری مهر در گزارشی اعلام کرده است گروهی از محرومترین کارگران کشور در 30 هزار کوره آجرپزی مشغول به کارند و محرومیت باعث شده خانوادههای این کارگران محروم نیز مجبور به اشتغال دستهجمعی باشند و سن کودکان کار در این شغل سخت و زیانآور به شدت کاهش یافته است. همچنین کودکانی که از درس و تحصیل، دست شستهاند و اکنون به عنوان کارگر ساختمانی، فعالیتهایی دشوار و زیانآور را به انجام میرسانند.
موضوع «کودکان کار و خیابان» شبیه آنچه در مورد سایر وجوه «آسیبهای اجتماعی در ایران» رخ داده است، چه بسیار در معرض بررسی و آسیبشناسی رسانهها و فعالان مدنی قرار گرفته است؛ اما این گزارشها و هشدارها نهتنها از گسترش این پدیده جلوگیری نکرده که در سالهای اخیر، به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی و تعمیق فقر در خانوادهها، کار کودکان نیز رونق بیشتری یافته است. از سوی دیگر، نهادهای متعدد متولی کنترل این پدیده نیز گویی سیاستی جز برخورد ضربتی، آن هم صرفاً با چهره عیان کار کودکان را نمیدانستهاند. البته نهادهایی چون شهرداری و بهزیستی سالهاست که بر سر تولیگری این کودکان در جدال با یکدیگرند؛ آنگونه که هرگاه موعد تقسیم بودجه فرامیرسد، آنها خود را متولی کنترل پدیده کار کودکان یا سایر آسیبهای اجتماعی معرفی میکنند و در مواقع دیگر، این وظیفه را به یکدیگر احاله میدهند.
کودکان کار را ساماندهی میکنیم
با این حال اما «علی ربیعی» وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی دولت یازدهم وعده داده است کودکان کار را ساماندهی کند. او که شورای عالی ساماندهی کودکان خیابانی را احیا کرده است، در خلال نشستهای این شورا نسبت به توانمندسازی این گروه از کودکان تاکید کرده است. در یکی از همین نشستها بود که «محمدتقی حسینی» قائممقام او در امور بینالملل، پرده از خریدوفروش کودکان در دروازه غار تهران برداشت. خبرگزاری ایرنا به نقل از حسینی نوشت: «تاریخ ظهور پدیده موسوم به «کار خیابانی» و رواج آن در ایران را دهه ۱۳۸۰ شمسی میداند، و کودکان درگیر این پدیده را در بخشهای متمایزی دستهبندی میکند، گروه نخست که به محض تولد، به علت اعتیاد والدین، ازدواج نامشروع یا ربوده شدن در زایشگاه فروخته میشوند، و از سهسالگی به خیابان میآیند.» به گفته او، گروه دوم از حمایت خانوادههایشان برخوردارند اما این کودکان، به علت فقر خانواده از ششسالگی تا 14سالگی در خیابان ظاهر میشوند که نمونههای بارز این گروه، در محله صالحآباد نزدیک بهشتزهرا دیده میشوند که بیشترشان گلفروشی میکنند. او
همچنین دسته سوم را نوجوانانی برشمرده است که یا در کودکی فروخته یا به دلایلی دیگر وارد خیابان شدهاند و حتی به کارهایی مانند سرقت، کیفقاپی و... روی میآورند. حسینی حتی گفته است که میتوان با الگوبرداری از آنچه در منطقه «هارلم» نیویورک صورت گرفته است، ناامنی در دروازه غار تهران را کاهش داد. اما به هر روی به نظر میرسد، ربیعی با رویکردی خوشبینانه نسبت به کنترل پدیده کودکان کار سخن گفته است. او در مورد سیاستهای این وزارتخانه در مقابله با این معضل میگوید: «دو نوع سیاست اتخاذ میشود که یکی از آنها شناسایی و جمعآوری جدی این کودکان از سوی نیروی انتظامی است که پس از اقدام آنها این افراد را تحت حمایت و پوشش خود قرار خواهیم داد و همچنین از بخشی از کودکانی که به دلیل نیاز اقتصادی خانواده دست به کار زده و دچار آسیب جسمی و روحی شدهاند حمایتهای بیمهای، آموزشی، تحصیلی و همچنین مشاوره برای آنها انجام خواهد شد.»1 او در ادامه این را هم افزوده است که «ترجیح ما این است که کودکانی که خانواده دارند، با حمایت از این خانوادهها زمینهای فراهم شود تا کودک کار نکند و همچنین مشکل معیشتی نیز نداشته باشد.»2 او حتی در مقطعی که
ایرانیان در گیرودار ثبتنام دریافت یارانه بودند، از آنها خواست که از دریافت یارانه انصراف دهند تا منابع حاصل از این صرفهجویی صرف توانمندسازی کودکان کار شود.
ربیعی در حالی نسبت به ساماندهی کودکان کار وعده داده که بیتردید میداند، بازرسان سازمان تامین اجتماعی به موجب ماده 191 قانون کار اجازه بازرسی از کارگاههای زیر 10 نفر را ندارند. کارگاههایی که به گواهی فعالان مدنی و حقوق کودک، کودکان بسیاری را به اشتغال درآورده است. آیا این سخنان وزیر کار به معنای این است که او دست به تغییر قوانین نیز خواهد زد؟
یا آنگونه که ربیعی وعده داده است، شرایط رفاهی مردم در مناطق محروم به گونهای تقویت خواهد شد که پدران، کودکان خود را به جای کورههای آجرپزی به مدرسه بفرستند؟ بیتردید وزیر کار، رفاه و تعاون مطلع است که براساس آماری که مسوولان وزارت آموزش و پرورش در دولت دهم اعلام کردند، در سالهای منتهی به سال 1388، سه میلیون کودک ترک تحصیلکردهاند که البته به نظر میرسد، آمار کودکان ترک تحصیلکرده، در سالهای اخیر به دلیل شرایط حاکم بر اقتصاد و معیشت ایرانیان رو به افزایش گذاشته باشد.
از طرفی، ایران در سالهای گذشته به پیماننامه جهانی حقوق کودک که بر ممنوعیت اشتغال کار کودک تاکید دارد و نیز کنوانسیون 182 سازمان جهانی کار که اشتغال کودکان را ممنوع ساخته و نسبت به تلاش برای شناسایی و محبوبترین نوع اشتغال کودکان توصیه میکند، پیوسته اما مفاد این کنوانسیونها، تاکنون در ایران به اجرا در نیامده است. آیا با احیای شورای عالی ساماندهی کودکان خیابان شاهد پایان به کارگیری کودکان و نیز محو بدترین نوع اشتغال کودکان خواهیم بود؟
پینوشتها:
-1 خبرآنلاین، 1393/1/28
-2 همان
دیدگاه تان را بنویسید