راهکارهای خالی نماندن مشاغل
معمولاً وقتی مقامات مسوول از مشاغل بدون متصدی سخن میگویند منظورشان بیشتر مشاغلی است که تخصص انجام آن مشاغل در کشور ما چندان وجود ندارد و معمولاً کارگران ایرانی تمایلی به انجام آن کارها ندارند.
معمولاً وقتی مقامات مسوول از مشاغل بدون متصدی سخن میگویند منظورشان بیشتر مشاغلی است که تخصص انجام آن مشاغل در کشور ما چندان وجود ندارد و معمولاً کارگران ایرانی تمایلی به انجام آن کارها ندارند. از جمله این مشاغل مقنی است که اگر در مراکزی که کارگران در انتظار کار جمع هستند هم بروید و دنبال مقنی بگردید احتمالاً کارگر ایرانی پیدا نخواهید کرد. معمولاً در این مشاغل بیشتر کارگران اتباع بیگانه حاضر هستند کار کنند. در واقع اینها مشاغلی هستند که تخصص انجام آن در ایران تقریباً از بین رفته و بیشتر افاغنه یا کارگرهای خارجی تن به این کارها میدهند. با این حال در مورد رقم دو میلیون یا 5/2 میلیون شغل بدون متصدی به نظر میرسد این میزان باید بیشتر بررسی شود. به نظر میرسد این آمار چندان دقیق نیست و باید صحت و سقم آن بیشتر بررسی شود. همچنین در این گونه مواقع که مسوولان دولتی در مورد این مسائل میخواهند آماری بدهند، توجه کنند که جزییات و آن عناوین شغلی را هم باید بگویند تا کارشناسان بتوانند مستندتر اظهارنظر کنند. به نظرم وقتی به صورت کلی مطرح میشود که میزانی مشاغل وجود دارد که کسی تصدی آن را نمیپذیرد آن وقت خیلی از افراد
هم میگویند هر شغلی که بگویید ما انجام میدهیم. در واقع وقتی در هالهای از ابهام مطرح میکنند که میزانی شغل بدون متصدی وجود دارد دیگر امکان این وجود ندارد که متقاضیان از جنس آن مشاغل مطلع شوند اما وقتی که جزییات و لیست این مشاغل را اعلام کنند ممکن است مثلاً فردی بگوید که من میتوانم چندین شغل از این مشاغل را ساماندهی کنم.
با وجود این، وقتی لیست مشاغل را اعلام نمیکنند اذهان به سمت مشاغلی مانند مقنی میرود که ایرانیها آن کار را انجام نمیدهند یا مشاغل زیرزمینی که در مجموع هر طور هم که حساب کنیم این تعداد به آن دو میلیون یا دو میلیون و 500 هزار شغلی که توسط برخی مقامات مسوول اعلام شده نمیرسد. بنده پیشنهاد میکنم اگر این ادعا وجود دارد که به این اندازه مشاغل بدون متصدی وجود دارد پس متولیان آن، لیست این مشاغل را در سایتی بگذارند تا کارگران به آن لیست مراجعه کنند و با این کار دیگر واقعاً شغلی بدون متصدی نماند. البته در کنار این، پیشنهاد میکنم برای مشاغلی مانند مقنی یا مشاغل سخت دیگر هم که ایرانیها حاضر به انجام آن نیستند این مشاغل را به شکل صنعتی درآورند تا مهندسان ما بتوانند متولی آن مشاغل شوند. گره خوردن این مشاغل با صنعت شاید از طریق تبدیل شیوه سنتی انجام این کارها به صنعتی میسر شود. اکنون در خیلی از کشورها همین جنس مشاغل را مهندسان به کمک وسایل و تجهیزات خاصی انجام میدهند که اتفاقاً در این شکل جدید کار امکان اشتباه یا خطا و حادثه در حین کار بسیار پایین میآید. به نظر میرسد باید این گونه مشاغل را که هماکنون کارگران
ایرانی نمیپذیرند انجام دهند مدرن کنیم تا هم کارهای ما بدون متصدی نمانند و هم اینکه تحصیلکردههای ما به شغلی دست پیدا کنند. اگر ما مدعی هستیم که ایران یک کشور در حال توسعه و رو به توسعه است و از سوی دیگر بیش از دو میلیون شغل بدون متصدی داریم و در طرف دیگر انبوهی تحصیلکردههای دانشگاههای ملی، آزاد و علمی-کاربردی داریم، باید بتوانیم همه اینها را با هم در نظر بگیریم تا مجموعهای از مشکلات ما با همدیگر همزمان حل شود. البته به جز شغل مقنی، باید مشاغلی مانند ریختهگری را هم صنعتی کنیم. یا مثلاً در حال حاضر کار در کارخانههای سنتی آرد را با همین کار در کارخانههای صنعتی مقایسه کنید. شاید این مقایسهها نشان دهد که با تغییر شکل کار از سنتی به صنعتی چقدر میتوان موفقیتها را بیشتر کرد. در مجموع در مورد بیش از دو میلیون شغلی که اعلام شده متقاضی تصدی برای آن وجود ندارد یادآور میشوم که اولاً اینکه این ارقام نیاز به بررسی بیشتر دارند، ثانیاً اینکه به دلیل اینکه جزییاتی از آمار و ارقام و لیست آنها منتشر نمیشود کسی نمیتواند آنها را بشناسد که خودش را برای آنها آماده کند و ثالثاً اینکه حتی در صورت صحت داشتن این
آمارها و اینکه ما مدعی در حال توسعه بودن هستیم باید شکل آنها را از سنتی به صنعتی درآوریم تا بتوانیم متصدیانی برای این مشاغل جذب کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید