نگاهی به فراز و نشیبهای اکران فیلم خارجی در سینمای ایران
پرده نقرهای غریبهها
ماه گذشته بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر بهطور مستقل و تفکیکشده برای نخستین بار برگزار شد. استقلال بخش بینالملل از جشنواره فیلم فجر هزینههای قابل توجهی را روی دست اقتصاد سینما گذاشت.
ماه گذشته بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر بهطور مستقل و تفکیکشده برای نخستین بار برگزار شد. استقلال بخش بینالملل از جشنواره فیلم فجر هزینههای قابل توجهی را روی دست اقتصاد سینما گذاشت. این در حالی است که در کلیت این امر یک ابهام نیاز به بررسی دارد؛ این بخش از جشنواره چه منفعتی برای بازار سینمای ایران دارد که حاضر شد در 10 روز برگزاری جشنواره این هزینهها را متحمل شود. بازاری که سالهاست جای خالی اکران فیلمهای خارجی در آن یک فقدان اقتصاد- فرهنگی را پدید آورده است. «نمایش فیلم»، «گیشه» و «مخاطب» هر کدام مقولاتی است که در سینمای ایران در هر برهه از شکلی به شکل دیگر درآمده؛ روزگاری شرایط ایجاب میکرد که مخالفانی تمامقد مقابل اکران فیلمهای خارجی بایستند و به بهانه رونق گیشه فیلمهای داخلی، مخاطبان علاقهمند به سینمای جهان را از دیدن آثار خارجی محروم کنند. حالا اما روزگار بحرانزده اقتصاد سینمای ایران شرایطی را فراهم کرده که این بار برای رونق گیشههای خالی سالنهای سینما موافقانی تمامقد به دفاع از اکران فیلمهای خارجی بپردازند که از میل و رغبت مخاطبان علاقهمند به سینمای جهان برای به گردش درآوردن چرخ
اقتصاد سینما استفاده کنند. فراز و نشیب اکران فیلمهای خارجی در چند دهه و تاثیر آن بر اقتصاد سینما موضوعی بود که «تجارت فردا» در گفتوگو با سه کارشناس و تهیهکننده سینما آن را بررسی کرده است.
«سینما» ابزاری برای جهانی شدن
جهانی شدن، راهبردی است که عصر جدید را به صورت فزایندهای به سمت تحول پیش میبرد. راهبردی که جهان را با استفاده از انقلاب اطلاعاتی در پرتو فناوریهای نوین ارتباطی از دهه 1970، متحول ساخت. اقتصاد اولین حوزهای بود که به سمت جهانی شدن رفت و سپس حوزههای دیگر همچون فرهنگ و سیاست درگیر آن شدند. این پدیده تا جایی پیش رفت که امروزه در سمینارها، همایشها، کتابها و مقالات معتبر بهگونهای جدی از جهانی شدن اقتصاد، جهانی شدن فرهنگ و جهانی شدن سیاست سخن گفته میشود.
حالا اما در میان انواع دیپلماسی نوین که جهانیان را با خود درگیر کرده، اعم از دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانهای و دیپلماسی آموزش، واضح است که به «دیپلماسی فرهنگی» با دغدغه بیشتری پرداخته میشود. این دغدغه را از ابزارهای گوناگونی که در این سالها پدید آمده میتوان به خوبی درک کرد. در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی - روزنامه، رادیو، تلویزیون و سینما- با انتقال اطلاعات و مبادله افکار عمومی، در راه دیپلماسی فرهنگی نقش بزرگی را بر عهده گرفتهاند.
در این میان ایران نیز از قطار توجه به «دیپلماسی فرهنگی» جا نماند و با آن همراه شد و در این بخش تلاشهایی برای دستیابی به ارتباط با جهان صورت گرفته است.
سینما اما در میان دیگر ابزارهای دیپلماسی فرهنگی مهمتر تلقی میشود، ابزاری که به عنوان یک وسیله آگاهیدهنده و سرگرمکننده دارای گستره جهانی بیشتری نسبت به بقیه ابزارهای فرهنگی است. برگزاری چندین فستیوال و جشنواره در اقصی نقاط جهان و تلاشی که کشورها برای صدور فیلمهای خود به جهان دارند و همینطور تاثیری که این آثار میتواند بر افکار عمومی داشته باشد، نشان از اهمیت این ابزار فرهنگی است.
با ساخت اولین سالن سینمای عمومی در سال 1904 و با ورود سینما به زندگی اجتماعی مردم، فیلمهای خارجی نیز در سینماهای تهران و شهرستانها به نمایش درآمد، حتی به ابتکار برخی از سینماداران داستان فیلمها در ورقههایی چاپ شده و در اختیار تماشاگران قرار میگرفت.
باید فیلم خارجی بیاید
در دهه 30 نخستین فیلم خارجی با نام «دختر فراری» به دست اسماعیل کوشان دوبله شد و به اکران عمومی درآمد. روندی که سالها ادامه پیدا کرد و تماشاگران زیادی را برای دیدن فیلمهای روز جهان با دوبله فارسی به سینماها کشاند. آنچنان که شاید همچنان پدران و مادران ما در مرور خاطراتشان پس از گذشت سالها از دیدن «تعطیلات در رم»، «دزد بغداد» و «هفت دلاور» در سالن سینما به خوشی یاد میکنند.
آن دوران چرخه اقتصادی سینما به شکلی بود که تهیهکننده فیلم به رغم اینکه صاحب سالن سینما بود، فیلمهای خارجی را نیز وارد میکرد. اکران این فیلمها اگر با استقبال مواجه میشد ممکن بود سینمادار شش ماه آن فیلم را روی پرده نگه دارد. این نوع استقبال مخاطبان از فیلمهای خارجی سرمایه اقتصادی خوبی را برای سینماداران پدید آورد.
در دهه 50، اکران فیلم خارجی چنان بیضابطه دنبال شد که سینمای فارسی را ضعیف کرد. در سالهای میانی دهه 50 دیگر برای تهیهکنندهها تولید فیلم ایرانی مقرون به صرفه نبود. از سویی این فیلمها مشتریشان را از دست داده بودند و از سوی دیگر، با پول تهیه یک فیلم ایرانی میشد چندین فیلم خارجی وارد و دوبله کرد و به سهولت به اکران درآورد. فیلمهای نازل خارجی گیشه سینماها را تا حدی فتح کرده بودند که کار به جایی رسید که یک سال پیش از انقلاب اسلامی، سینمای فارسی رسماً اعلام ورشکستگی کرد.
با ظهور انقلاب اسلامی در سال 57 جامعه فرهنگی کشور به سرعت در حال پوست انداختن بود و هیچ مسیر و قاعده روشنی پیش روی مدیران در خصوص اکران فیلمهای خارجی وجود نداشت. از سوی دیگر بازار مکارهای در میان واردکنندههای فیلم خارجی شکل گرفته بود که از پخش و نمایش فیلمهای سیاسی در محاق مانده در رژیم گذشته مثل «شب روی شیلی»، «نبرد الجزایر» و «حکومت نظامی» گرفته تا دوبله و نمایش فیلم «الرساله» (محمد رسولالله (ص)) و حتی «دختر گلفروش» محصول کره شمالی بدون هیچ آیندهنگری مشغول بودند. فیلمهایی که اتفاقاً با استقبال بینظیری مواجه میشد و مردم را بارها به سینما میکشاند.
در فضایی که هنوز صنعت ویدئو در کشور رایج نشده بود، تنها تماشای این آثار در سینمای ایران، خط رابط مردم با سینمای جهان بود. رابطهای که گذشته از مبادلات فرهنگی بار مالی قابل توجهی را وارد چرخه اقتصادی سینما میکرد و همچنان دست تهیهکنندگان را از تولید فیلم، کوتاه نگه میداشت.
باید فیلم خارجی برود
شاید بتوان دیدن صفهای طولانی مردم مقابل چند سینمای تهران برای دیدن فیلم «شعله» اثر سینمای هند را زنگ هشداری برای مدیران سینمایی آن دوران دانست که ناگهان به صرافت ایجاد تحول در ساختار سینمای بعد از انقلاب افتادند. روند توقیف و جرح و تعدیل فیلمهای خارجی بر پرده سینماها از همان دوران آغاز شد.
اوایل دهه 60 بنیاد سینمایی فارابی تاسیس شد. این یعنی بخش خصوصی دیگر اجازه ورود و اکران فیلم خارجی را از کف داد و دولت برای کنترل بازار و حمایت از تولید داخلی به صورتی کنترلشده اقدام به ورود فیلمهایی کرد که اغلب محصول اروپای شرقی بودند.
نمایش آثار آندره تارکوفسکی و سرگئی پاراجانف در دهه60، تهدیدی برای تولید ایران محسوب نمیشد تا اینکه پس از خاتمه جنگ و تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی، فیلم اسکاری «با گرگها میرقصد» روی پرده آمد؛ فیلمی که این شبها، مخاطبان شبکه نونوار اچدی سیما هم آن را در چند نوبت مشاهده کردند. نمایش این فیلم، موضعگیری برخی از اهالی سینما را در پی داشت که از احتمال تکرار تاریخ صدمه به تولید داخل ابراز نگرانی میکردند. اکران فیلم خارجی در اواخر دهه 60 چنان خنثی دنبال شد که کسی اصلاً متوجه آمدن و رفتن این فیلمها نمیشد. در این میان کارگردانان هم در حاشیهای امن از ممانعتهای صورتگرفته با اکران فیلمهای خارجی در آرامش کامل شروع به ساخت فیلم کردند و بازار تولید و حمایت تهیهکنندگان خصوصی از فیلمنامهها رونق گرفت.
اواسط دهه 70، با رشد تهیهکنندگان خصوصی تولید فیلم در ایران افزایش پیدا کرد و آمارها نشان از بالا رفتن افراد سینمابرو در کشور داشت. آثار داخلی پرده سینماها را به صورت انحصاری در اختیار گرفته بود و موضوع اکران فیلمهای خارجی به دست فراموشی سپرده شد تا دیگر کسی نگران آسیب فروش فیلمهای خارجی در اکران نباشد. غافل از اینکه نمیتوان مخاطب علاقهمند به سینمای جهان را از پیگیری فیلمهای روز محروم کرد. این مخاطب به جای رفتن به سینما فیلمهای خارجی را در نمایش خانگی اگرچه به سختی اما همچنان پیگیرانه دنبال میکرد.
اوایل دهه 80 سینمای سرمست از گیشههای پرفروش همچنان میتاخت و این بار به لطف بودجههای دولتی سعی شد با تولید فیلم در ژانرهای مختلف مخاطبان را راضی نگه دارد. در حالی که مخاطبان فیلمهای خارجی همچنان سایه به سایه آثار فیلمسازان ایرانی پیش میآمدند و این آثار را مورد مقایسه قرار میدادند.
اواخر دهه 80 ورق اقبال مردم از سینماها برگشت و مخاطبان سینما به مرور کمتر شدند. از سویی وضعیت معیشتی مردم مجال سینما رفتن را نمیداد، از سویی هم با رواج ابزارهای ارتباطی مثل اینترنت دسترسی به آثار خارجی حالا دیگر آسانتر شده بود. همین روند در دسترس بودن فیلمهای روز جهان موجب شد مخاطبان از سوژههای داخلی با انتقاد یاد کنند، به طوری که توقع از سینمای حرفهای در میان مردم انتظار انتخاب سوژههای متنوعتری را ایجاب میکرد.
آغاز دهه 90 بود که دستاندرکاران سینما سایه مخاطب علاقهمند به سینمای جهان را پشت سر خود احساس کردند. این در حالی بود که دست فیلمسازان ایران برای رقابت با سینمای جهان هم از لحاظ توان تکنیکی و هم محدودیتهایی که در ذات فرهنگی سینمای ایران وجود داشت، بسته بود.
و دوباره باید «فیلم خارجی» بیاید
سرانجام، جدال نابرابر پردههای سینمای ایران با اکران فیلمهای خارجی حاصلش این شد که مخاطبان سینما کمرنگ و کمرنگتر شدند و اقتصاد سینما باری دیگر به سمت ورشکستگی رفت. تا جایی که به گفته بسیاری از کارشناسان سینما شاید بهترین راهکار این باشد که دولت به نقش صرفاً نظارتی بسنده کند و اکران فیلم خارجی را به دست بخش خصوصی بسپرد؛ راهی میانه و متعادل که هم علاقهمندان پرشمار سینمای جهان را راضی کند و هم به صنعت سینمای ایران لطمهای وارد نشود.
محیط گلخانهای، در سایر حوزههای کشور نیز مشابهتهایی دارد از خودروسازی گرفته تا برخی صنایع خانگی و تجهیزات صنعتی. رهاورد این انحصار اما هیچگاه به رونق منجر نشده است. حالا مخاطب آشناشده با آثار جهانی، علاقهای به سوژههای تکراری سینما و تکنیکهای به کار گرفتهشده ندارد و برخی اهالی سینما امیدوارند با اکران فیلمهای خارجی روز و وسوسه دیدن آن بر پرده بزرگ، پای این مخاطب به سینما باز شود و ایجاد این عادت، برخی فیلمهای ایرانی را نیز در دایره انتخاب تماشاگر سختگیر امروز قرار دهد.
دیدگاه تهیهکنندگان سینما درباره اکران فیلمهای خارجی در گفتوگو با تجارت فردا:
فیلم خارجی به گیشه رونق میدهد
علی سرتیپی تهیهکننده سینما معتقد است اگر سالنهای جدید ساخته شود و تعداد سالنهای سینما بالا برود، میتوان فیلمهای خارجی را هم به نمایش گذاشت.
سرتیپی در گفتوگو با «تجارت فردا» درباره صدمه اکران فیلمهای خارجی گفت: «سالنهای سینما در حال حاضر جوابگوی فیلمهای خودمان هم نیست. این روند منطقی نیست که به دلیل نگرانی از صدمه به فروش فیلمهای ایرانی با اکران فیلمهای خارجی مخالفت شود. باید سالنهای سینما این ظرفیت را پدید آورند که فیلم خارجی به گیشه سینما رونق میدهد.»
این تهیهکننده سینما اهمیت اکران فیلمهای جهان را اینگونه بیان کرد: «بیتردید سینمای جهان علاقهمندان زیادی در ایران دارد. این علاقهمندان نیاز دارند فیلمهای روز جهان را در قاب سینما ببینند؛ نه اینکه فقط از طریق سیدیهای منتشرشده آنها را تماشا کنند. اکران فیلمهای خارجی میتواند موجب استقبال مردم از سینماها شود و اندکی به چرخه اقتصادی سینمای ایران کمک کند و به گیشهها رونق بیاورد. این حق مردم است که فیلمهایی را که در جشنوارههای جهانی جوایز معتبر میگیرد باکیفیت خوب ببینند. تنها مشکلی که باعث ممانعت با این موضوع میشود کمبود سالنهای سینماست. همین تعداد سالنهایی که در کشور داریم هم روزبهروز کمتر میشود.»
تهیهکننده فیلم شهر موشها 2 در ادامه به یک راهحل برای حل این مشکل اشاره کرد و گفت: «بهتر است آرامآرام با چند سانس در روز این اکرانها را آغاز کرد که بتوان مردم را به سینما کشاند. رونق گیشههای سینما امر اجتنابناپذیری است که باید به آن توجه جدی کرد. این روش میتواند رونق را به گیشهها برگرداند. مخاطب از سالنهای سینما انتظار اکران فیلمهای خارجی را هم دارد. نمیتوان این را از مخاطب دریغ کرد. از طرف دیگر اکران فیلمهای خارجی برای سینماداران سرمایه تولید میکند. همین تولید سرمایه میتواند به ساخت سالنهای بیشتر کمک کند. ما امیدواریم شرایط سینما و مدیریت آن به سمتی پیش رود که بتوان هم مخاطب را از سینما راضی نگه داشت هم اقتصاد آن را بهبود بخشید.»
با اکران فیلمهای خارجی افسارگسیخته مقابله شد
منوچهر محمدی تهیهکننده سینما نیز اعتقاد دارد با اکران فیلمهای خارجی به شکل افسارگسیختهای مقابله شده است.
منوچهر محمدی در گفتوگو با تجارت فردا درباره دلایل ممانعت از اکران فیلمهای خارجی در سینماهای ایران گفت: «از سال 62 به بعد به شکل جدی با اکران فیلمهای خارجی مقابله شد. البته همین مقابله موجب شد سینمای ایران حرکت رو به جلو را آغاز کند و تولیدات رونق چشمگیری داشته باشد. اما باید در نظر داشت به شکل افسارگسیخته و بدون تعادلی جلو اکران فیلم خارجی گرفته شد. سینما در انحصار دولت قرار گرفت.»
این تهیهکننده پیامد این مقابله را اینطور توضیح داد: «وقتی اکران در انحصار سینمای داخلی قرار گرفت، سینمای ایران در میدانی که میدان نابرابری هم بود، رشد کرد و بالنده شد اما از جایی به بعد مخاطب این انحصارطلبی را پس زد و از سالنهای سینما انتظار اکران فیلمهای جهان را پیدا کرد.»
تهیهکننده فیلم «فرشتهها با هم میآیند» درباره حمایت از فیلمهای خارجی بیان کرد: ما از اکران فیلمهای روز دنیا استقبال میکنیم به شرط آنکه این نوع اکران با تدبیر و برنامهریزی باشد، به طوری که به تولیدات داخلی صدمه وارد نشود. اگر تعداد محدود سالنهای سینما در اختیار فیلمهای روز دنیا قرار گیرد بیتردید به ضرر سینما خواهد بود.»
محمدی در مورد وضعیت اقتصاد سینمای ایران چنین گفت: «سینمای ایران در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. در این شرایط نمایش فیلمهای خارجی بلامانع است. همین میزان محدود سالنهای سینما به چرخه اقتصادی سینما آسیب میزند. برای افزایش سالنهای سینما به سرمایههای کلانی نیاز است.»
اکران فیلم خارجی جنبه آموزشی دارد
سیدجمال ساداتیان تهیهکننده سینما اکران فیلم خارجی را ایدهای خوب میداند که به دلیل کمبود سالن سینما در ایران با مشکلاتی روبهرو میشود.
این تهیهکننده در مورد اکران فیلمهای خارجی گفت: «اینکه فیلم خارجی در سینماهای ایران روی پرده برود کار درستی است، کیفیت بالای فیلمهای خارجی به لحاظ تکنیکی میتواند حتی جنبه آموزشی نیز داشته باشد».
ساداتیان با در نظر گرفتن مخاطبان گفت: «به دلیل وجود ویژگیهای تکنیکی و نکاتی از این دست مخاطبان نیز قطعاً علاقه زیادی به تماشای این آثار در سالن سینما دارند، اما واقعیت این است که محدودیت فضای نمایشی موجود در کشور اجازه نمیدهد تا بتوان از اکران فیلم خارجی به درستی بهره برد و آن را در کنار آثار ایرانی روی پرده نمایش اکران کرد.»
این تهیهکننده با اشاره به سود حاصل از استقبال مخاطبان گفت: «مخاطب دسترسی راحتی به فیلمهای خارجی دارد. این دسترسی موجب نزدیک شدن ذهنیت مخاطب به فیلمهای خارجی میشود و سینمای ایران هم میتواند سود خود را از این عرصه ببرد، اما در این میان نگرانی از وضعیت نمایش فیلمهای ایرانی به وجود میآید.»
تهیهکننده «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به منظور برقراری تعادل در اکران برنامهریزی را لازم دید: «به هر حال در مورد اکران فیلم خارجی نباید این مساله را نادیده گرفت که نمایش این گروه از آثار میتواند ظرفیتهای اکران آثار ایرانی را به خود اختصاص دهد و فرصت موجود را از سینمای ایران بگیرد. اگر برنامهریزی درستی صورت بگیرد میتوانیم این دو نوع آثار را در کنار هم روی پرده سینماها داشته باشیم، اما نگرانی از کم شدن فرصت اکران فیلمهای ایرانی همچنان ادامه خواهد داشت».
دیدگاه تان را بنویسید