پارادوکس تاریخی رفتار ما ایرانیان
رفع انحصار حوزه نمایش
انحصار همیشه شیرین است و دارنده این قدرت بدون شک برای حفظ این موجودیت ترجیح میدهد از نقطهای وارد موضوع شود که برای تصمیمگیرندگان عدم حذف انحصار مهمترین سیاست است و گویا چنانچه این موضوع بخواهد بر اساس مصالح ملی مورد ارزیابی قرار گیرد، تصمیمگیرندگان چارهای ندارند که به ادامه وضعیت موجود به خاطر حمایت از تولید داخلی رای مثبت دهند!
انحصار همیشه شیرین است و دارنده این قدرت بدون شک برای حفظ این موجودیت ترجیح میدهد از نقطهای وارد موضوع شود که برای تصمیمگیرندگان عدم حذف انحصار مهمترین سیاست است و گویا چنانچه این موضوع بخواهد بر اساس مصالح ملی مورد ارزیابی قرار گیرد، تصمیمگیرندگان چارهای ندارند که به ادامه وضعیت موجود به خاطر حمایت از تولید داخلی رای مثبت دهند! رفع انحصار حوزه نمایش سینمایی برای تولید فیلمهای غیرکیفی داخلی، سالهاست که تبدیل به تابویی شده است که گویا هیچ مدیری جرات پایان دادن به این خواست غیرمنطقی و ضدمنافع عالی سینما را ندارد و به قول معروف سری که درد نمیکند چه نیازی به دستمال دارد! اما سالهاست که تمام اعضای بدن سینما از این انحصار به درد آمدهاند و مگر میشود بیش از دو دهه برای مردم یک سرزمین که به همه فیلمهای روز و سریالها و... دسترسی آنلاین دارند، بگوییم شما فقط باید فیلم ایرانی ببینید آن هم بدون ژانر و مضمون مشخصی! اکثر فیلمهای سینمای ایران در طبقهبندی ژانرها در جهان به عنوان سینمای بدون ژانر معرفی میشوند و انتظار غیرمعقولی است که به علاقهمندان سینما چه بالفعل و چه بالقوه بگوییم فیلمهایی را در سینما به تماشا بنشینید که نه شما را به فکر فرو میبرد و نه هیجانی برایتان خواهد داشت و نه حرف جدیدی برای شما به ارمغان خواهد آورد و همه اینها یک طرف و ساختار تلویزیونی این فیلمها نیز مزید علت است که سینما از سبد هزینه فرهنگی خانوار برای همیشه حذف شود که خب برای بیش از ۹۵ درصد مردم این سرزمین این هزینه حذف شده است! در تمام کشورهای دارای سالن سینما که بیش از ۶۵ کشور برآورد میشود از هند که بیشترین تولیدات سینمایی را دارد گرفته تا کشورهایی که بیش از ۱۰ تولید ندارند، حوزه توزیع و نمایش سینمایی آنها وابستگی صددرصدی به تولید داخلی ندارند و درنهایت کشورهای تولیدکننده فیلم برای حمایت از تولید داخلی از مکانیسمهای حمایتی و تشویقی و وضع تعرفههای مالیاتی به نفع تولید داخلی استفاده میکنند و این کشورها هیچگاه به خاطر حمایت از تولید داخلی مردمان کشورهای خود را از دیدن فیلمهای خارجی محروم نمیکنند و ترجیح میدهند مانعی برای فعالیت طبیعی حوزه نمایش سینمایی خود نباشند. سینمای آمریکا با بیش از ۵۰۰ تولید داخلی فقط سالانه نزدیک به ۲۰۰ فیلم داخلی را نهایتاً به اکران سینماییاش میرساند و نزدیک به ۱۰ درصد از فضای نمایشی خود را در اختیار تولیدات سایر کشورها میگذارد و سینماهای فرانسه و آلمان و انگلیس و هند و کره جنوبی و ژاپن نیز ۳۰ تا ۵۰ درصد ظرفیت نمایشی خود را در اختیار نمایش فیلمهای خارجی (عمدتاً سینمای آمریکا) گذاشتهاند و این اجازه را به مردمانش میدهند که همزمان با تماشای تولیدات داخلی خود بر اساس حق انتخاب سینمای جهان را نیز بر پرده سینماهای خود ببینند و نتایج این تصمیم هم افزایش کیفی تولیدات داخلی این کشورها و هم افزایش فروش فیلمهای داخلیشان را دربر داشته است و هیچگاه دولتها و تولیدکنندگان داخلی برخلاف همتایان ایرانی اجازه ورود به حیات طبیعی حوزه توزیع و نمایش سینمایی را به خود نمیدهند. متولیان دولتی سینما و تولیدکنندگان فیلم در ایران حاضرند سینمای ایران حیاتش به مویی وصل شود اما به خاطر شعار حمایت از تولید داخلی حوزه توزیع و نمایش سینمای ایران را به خاک سیاه بنشانند اما هرسال در بوق و کرنا کنند که ۸۰ فیلم تولید کردهایم و در مقابل ضریب بهرهوری سینماهایش به کمتر از سه درصد برسد و مردمانش هر هشت سال یک بار سینما بروند! از منظر نگارنده نهایتاً ۲۰ فیلم از این تعداد امکان نمایش در سینماها را دارند در حالی که با همین تعداد۳۰۰ پرده سینماهای کشور در طول سال ۲۰۰ فیلم نیاز دارند، آن هم با مضامین مختلف و ژانرهای متنوع، فیلمهای انیمیشن، ترسناک، موزیکال، فضایی، حادثهای، کمدی و ملودرام که بتوانند ویترین سینماهای کشور را جذاب کنند و تا زمانی که این حوزه رونق نگیرد، سینما در ایران امکان رونق نخواهد داشت! افزایش زیرساخت با پول دولت و همکاری شهرداریها نمیتواند معنادار باشد و مهمترین سیاست برای افزایش زیرساختهای نمایشی امکان ایجاد فضای امن برای سرمایهگذاری توسط بخش خصوصی است و بخش خصوصی با نمایش فیلم ایرانی به تنهایی نمیتواند تضمین سرمایهگذاری داشته باشد! از سال ۱۳۸۴ تا به امروز که ۱۰ سال میشود، بیش از ۶۰ پرده سینما توسط پردیسهای سینمایی به ظرفیت نمایشی تهران افزوده شده است و تا به امروز برخلاف نظر اکثر سینماگران که مدعی هستند با افزایش سالنهای سینما تماشاگرها نیز افزایش پیدا خواهند کرد، باید به عرض برسانم که در دهه گذشته نهتنها به تعداد تماشاگران افزوده نشده است بلکه سیر نزولی تماشاگران بحرانها را جدیتر کرده است و این سرنوشت محتوم حوزه توزیع و نمایش سینمای ایران است که به اشتباه متولیانش، رگ حیاتش سالیان سال است به تولید داخلی غیرکیفی گره خورده است و حیاتش به حیات نباتی تبدیل شده است نه حیات طبیعی یک موجود زنده و سر حال! سینمای ایران سالیان سال است که انحصار تولید غیرکیفی داخلی را مقدم شمرده است در حالی که اکثر متولیان این انحصار ماشینهای سواریشان آخرین مدل خارجی روز است و هر شب فیلمهای خارجی را در سالنهای اختصاصیشان به تماشا مینشینند و عجبا از این پارادوکس تاریخی رفتار ما ایرانیان.
دیدگاه تان را بنویسید