شناسه خبر : 14169 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی به شاخه‌ای نوپا در علم اقتصاد

اقتصاد مهاجرت

شاید نام اقتصاد مهاجرت برای کسانی که با شاخه‌ها و حوزه‌های مختلف علم اقتصاد آشنایی دارند، اندکی نامانوس به نظر آید، نه از این جهت که تا به حال درباره آن مطلبی نخوانده‌اند بلکه بدین خاطر که کمتر از آن به عنوان شاخه‌ای جداگانه یاد شده است.

سیدمحمدامین طباطبایی

شاید نام اقتصاد مهاجرت برای کسانی که با شاخه‌ها و حوزه‌های مختلف علم اقتصاد آشنایی دارند، اندکی نامانوس به نظر آید، نه از این جهت که تا به حال درباره آن مطلبی نخوانده‌اند بلکه بدین خاطر که کمتر از آن به عنوان شاخه‌ای جداگانه یاد شده است. از آنجا که یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های مهاجرت، دستیابی به شغل بهتر و نهایتاً افزایش درآمد و رفاه است، مهاجرت از جایی به جای دیگر چه در مقیاس داخلی و چه در مقیاس بین‌المللی از نظر تغییرات رایج در بازار کار اثر می‌گذارد. لذا پدیده مهاجرت معمولاً به عنوان زیرشاخه‌ای در اقتصاد نیروی کار مورد مطالعه قرار می‌گیرد. اگر بخواهیم به تعریف مهاجرت رجوع کنیم باید بگوییم نقل ‌مکان از کشور یا ناحیه‌ای که فرد بومی آن محسوب می‌شود به کشور یا ناحیه‌ای دیگر پدیده‌ای است که از دیرباز مرسوم بوده است یعنی حتی از زمانی که انسان کوچ‌نشین بود و هنوز مرزی میان کشورها کشیده نشده بود. اما امروزه همین پدیده به ظاهر ساده برای بسیاری منفعت و برای بسیاری دیگر زیان به دنبال دارد. به طور کلی مردم از مناطقی که بهره‌مندی کمتری از منابع دارند به سمت مناطق برخوردار کوچ می‌کنند اما مهاجرت امروزی به سادگی کوچ و ییلاق و قشلاق در گذشته نیست. امروز سیم‌های خاردار، گذرنامه، روادید، پلیس مهاجرت، قوانین و روابط سیاسی کشورها بخشی از موانعی هستند که بر سر راه مهاجرت قرار دارند. مخالفان و موافقان مهاجرت بارها و بارها در مورد مزایا و مضرات مهاجرت مباحثه کرده‌اند و سختگیری کشورها باعث شده در برابر مهاجرت قانونی، روش غیرقانونی آن نیز شکل بگیرد و کمپ‌های پناهندگان مامن تازه‌ای برای آنهایی باشد که نتوانسته‌اند از راه قانونی وارد یک کشور شوند. با وجود کوشش‌های برخی از کشورهای مقصد برای تسهیل مهاجرت کارگران با مهارت‌های خاص، روش‌های آزمایشی دولتی نمی‌تواند با بازارهای ناپایدار کار همگام باشد. همانند هماهنگ کردن مصرف‌کنندگان با محصولات، انطباق کارگران با مشاغل نیز هنگامی به بهترین شکل انجام می‌شود که انجام این کار به سازوکارهای بازار واگذار شود. با وجود اینکه کشورهای مبدأ و مقصد از مرزهای آزادتر سود می‌برند، اصلاحات مهاجرت جهانی هنوز به لحاظ سیاسی شدنی نیست. البته همکاری بین‌المللی گسترده‌تر، منافع اقتصادی مهاجرت را بیشینه می‌کند. اما با وجود منافع بالقوه همکاری در کنترل مهاجرت غیرقانونی، اکثر کشورها مانند ایالات متحده و انگلستان، به دنبال اصلاح قوانین مهاجرتی خود به صورت یکجانبه هستند. آنان با فرض وجود رقابت طبیعی بین کشورهای مبدأ و مقصد برای مولدترین کارگرها، همکاری را نشدنی می‌دانند. یافته‌های مطالعات تجربی مهاجرت اقتصادی از آزادسازی بیشتر سیاست‌های مهاجرتی حمایت می‌کنند. اما هراس همچنان اصلاحات اثرگذار را به تعویق می‌اندازد.
اقتصاد مهاجرت سعی دارد علاوه بر بررسی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مهاجرت، پا را کمی فراتر گذاشته و ماجرا را از اندکی قبل‌تر دنبال کند، و به تحلیل انگیزه‌ها و مشوق‌هایی که افراد را به لحاظ آنچه در اقتصاد از آن به عنوان تصمیم فردی عقلایی یاد می‌شود، بپردازد. در این میان علاوه بر عوامل تشویق‌کننده، عوامل بازدارنده‌ای هم مانند، سختی زندگی در محیط جدید یا جنگ و ... نیز وجود دارند که مسلماً در فرآیند این تصمیم‌گیری موثرند. مبحث عمده دیگری که در این شاخه نسبتاً جدید از علم اقتصاد مورد بررسی قرار می‌گیرد، نظریه و شواهد تجربی اثرات مهاجرت بر بازار کار است. به منظور اندیشیدن به اثراتی که بازار کار از مهاجرت می‌گیرد، یک راه مناسب این است که تحلیل را از عرضه و تقاضای بازار کار شروع کنیم.index:2|width:300|height:425|align:left
می‌توان استدلال کرد که افزایش در تعداد مهاجران، عرضه کل نیروی کار را افزایش می‌دهد. این موضوع را در نمودار با انتقال منحنی عرضه نیروی کار به سمت راست نشان می‌دهند. بر اساس این چارچوب ساده، برخی معتقدند مهاجرت به کاهش دستمزد منجر می‌شود.
اقتصاددانان اصلی در زمینه مهاجرت مانند جرج بورجاس که در رتبه‌بندی سایت معتبر IDEAS در جایگاه نخست این شاخه از اقتصاد قرار دارد، از این دیدگاه در زمینه مهاجرت حمایت می‌کنند که «تقاضای نیروی کار شیب نزولی دارد» و استدلال می‌کنند مهاجرت افزایش‌یافته، به عرضه نیروی کار اضافه می‌شود و فشار بر دستمزد از سوی بومی‌ها را کاهش می‌دهد، که به کاهش دستمزد منجر می‌شود. مهاجرت افزایش‌یافته علاوه بر انتقال به سمت راست منحنی عرضه، باعث اتفاقات بیشتری نیز می‌شود. از طرفی ادعایی که البته مورد پذیرش همه نیست، این است: افزایش مهاجرت، تقاضای نیروی کار را نیز زیاد می‌کند. البته برخی اظهار می‌دارند که در صورت وقوع این پدیده، منحنی تقاضا نیز با تغییراتی مواجه خواهد شد که در اینجا به چند دلیل که چرا تقاضا نیز به سمت بیرون (به سمت راست) حرکت می‌کند، اشاره شده است:
مصرف: مهاجران کالا و خدمات مصرف می‌کنند و تقاضا (و تقاضا برای نیروی کار) را برای محصولات افزایش می‌دهند.
نسبت بلند سرمایه به نیروی کار: توابع تولید متداول نسبت سرمایه به نیروی کار ثابت را پیش‌بینی می‌کنند و مطابق آنها، نیروی کار بیشتر، در نهایت به معنی سرمایه‌گذاری بیشتر و بنابراین تقاضای نیروی کار بیشتر خواهد بود.
تجارت: تولید محلی (داخلی) و تقاضا برای نیروی کار محلی را قادر می‌کند که مصرف محلی (داخلی) را زیاد کنند.
بهره‌وری: مهاجران می‌توانند به افزایش بهره‌وری کمک کنند، که می‌تواند منجر به بروز رخدادهای بزرگی برای اقتصاد شود. افزایش بهره‌وری تنها به افزایش تقاضای نیروی کار منجر نمی‌شود، بلکه همان‌طور که در بالا اشاره شد، فعالیت‌های اقتصادی بیشتری را نیز ایجاد می‌کند. در یک مقاله جدید، «پری اتال» به طور تقریبی تخمین زده یک جریان ورودی از کارگران خارجی، می‌تواند یک‌چهارم از مقدار نرخ رشد بهره‌وری در دهه‌های 1990 و 2000 را توضیح دهد.بنابراین این اثر بهره‌وری می‌تواند خصوصاً برای مهاجران دارای مهارت بالا، بزرگ باشد. علاوه بر این، داشتن مشتریان داخلی، اندازه بازارهای محصول را بزرگ کرده و ممکن است سرمایه‌گذاری‌ها و نوآوری‌های جدید را تحت عنوان بسط مقداری سودهای بالقوه و «بازارهای قابل شناسایی» تشویق کند. با این حساب، مهاجرت موجب انتقال به بیرون (سمت راست) هر دو منحنی عرضه و تقاضا می‌شود، البته تشخیص این مساله که کدام انتقال بزرگ‌تر است و دستمزد به سمت بالا حرکت می‌کند یا پایین؛ یک موضوع تجربی است.

شواهد تجربی
ممکن است با خود فکر کنید برای دستیابی به شواهد تجربی تنها کافی است، اما به طور کلی به دو سوال اساسی در این زمینه باید پاسخ داد: اول اینکه، بازار کار را چگونه تعریف می‌کنیم؟ آیا باید شکل‌ها و صورت‌های مجزایی برای گروه‌های با مهارت پایین و بالا داشته باشیم؟ چطور هر یک از این بازارها مکمل دیگری است؟ آیا بومی‌های با مهارت پایین و مهاجران با مهارت پایین جانشین کامل هم هستند؟ در خصوص جغرافیاهای مختلف چطور؟ این موضوعات برای تفسیر اینکه افزایش در عرضه به دنبال اضافه شدن یک نفر به یک بازار 100 نفری، دقیقاً چقدر بزرگ‌تر از افزایش عرضه در نتیجه اضافه شدن یک نفر به یک بازار یک میلیون‌نفری است، مهم است.
سوال دوم نیز که باید از خود بپرسیم این است که برای دستمزدها چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ اگر مهاجران به جاهایی بیایند که بازارهای کار رونقی دارند، آنگاه مشاهده تاثیرات کم بر دستمزد بومی‌ها ممکن است بد تفسیر شود، در صورتی که بومی‌ها هم از سوی دیگر مثلاً با پنج درصد افزایش در تعداد خود مواجه شده باشند. ما نیاز به وضعیتی داریم که بتواند رخدادهای واقع تحت شرایط مختلف را توضیح بدهد، تا بتوانیم تخمین خوبی از اثرات مهاجرت داشته باشیم.
در نهایت باید گفت مهاجرت همچنان به عنوان یک پدیده مهم در دنیای امروز مورد توجه است و روز‌به‌روز نیز با هجوم خیل مهاجران به کشورهای مختلف، این امر تشدید شده و بالطبع اهمیت مطالعه آن نیز افزایش می‌یابد. بنابراین شاید چندان بیراه نباشد که اکنون از اقتصاد مهاجرت به عنوان یک شاخه مجزا در علم اقتصاد یاد کنیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها