تاریخ انتشار:
میرمحمود موسوی معتقد است مناسبات تهران و آنکارا باید با در نظر گرفتن مصالح کشور تنظیم شود
روابط با ترکها را سر و سامان دهیم
به تمایل ترکیه برای سرمایهگذاری در حوزه انرژی ایران اشاره میکند و میگوید: با توجه به منابع مالی ترکها و نیازی که ایران برای جذب این سرمایهها دارد باید از هر پیشنهادی که در رابطه با جذب سرمایه مطرح میشود استقبال کنیم.
به تمایل ترکیه برای سرمایهگذاری در حوزه انرژی ایران اشاره میکند و میگوید: با توجه به منابع مالی ترکها و نیازی که ایران برای جذب این سرمایهها دارد باید از هر پیشنهادی که در رابطه با جذب سرمایه مطرح میشود استقبال کنیم. البته این به معنای سپردن تام و تمام همه امور به آنها نیست؛ براساس آنچه قانونگذار معین کرده است بحثهای مربوط به حوزه انرژی جزو موضوعات مهم و حساس ماست و هر نوع قراردادی باید با در نظرگیری حفظ استقلال کشور محقق شود. میرمحمود موسوی، مدیر کل پیشین آسیای غربی وزارت خارجه در ادامه تاکید میکند که همکاری با هیاتهای کشورهای مختلف و از جمله ترکها باید در جهت توسعه همکاریهای اقتصادی باشد نه در سمت و سوی خروج سرمایه از ایران که این امر به هیچ وجه مورد تایید نیست. او با طرح این موضوع که در سالهای اخیر حجم سرمایهگذاری ایرانیها در ترکیه و روند خروج سرمایه از کشور افزایش یافته است، متذکر میشود ادامه این روند به نفع منافع ایران نیست.
در انتخابات ریاستجمهوری ترکیه رجب طیب اردوغان توانست به عنوان رئیس جدید دستگاه مجریه این کشور انتخاب شود. سیاستهای ترکها در قبال ایران پس از انتخابات اخیر را چگونه ارزیابی میکنید و آیا حضور اردوغان در عالیترین حوزه اجرایی این کشور تغییری در مناسبات آنکارا با تهران ایجاد میکند؟
تغییراتی که در سیستم اجرایی ترکیه به وقوع پیوسته است تحولی در مناسبات تهران و آنکارا ایجاد نمیکند. ممکن است این مناسبات متاثر از تحولات منطقه یا موضوعات دیگر باشد اما ارتباطی به انتخابات ریاستجمهوری ترکیه ندارد چرا که اردوغان برآمده از حزب عدالت و توسعه است که از سال 2003 بر مسند اجرایی ترکیه تکیه زده و این انتخابات نیز ارتباطی به شاکله درونی حزب ندارد و تنها در ساختار اجرایی این کشور جابهجاییهایی ایجاد میکند. زمینههای سازنده روابط ایران و ترکیه بخشی متاثر از شرایط و تعاملات اقتصادی و درجهای در همکاریهای سیاسی و منطقهای و میزانی هم بر موضوعات مبتلا به منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی متمرکز بوده است. این روابط در مقاطعی با فراز و نشیبها و افت و خیزهایی همراه بوده است اما ظرفیتهای موجود در روابط دوجانبه هیچگاه نگذاشته است این مناسبات قطع شود. هرچند که در طول سه سال گذشته به دلیل درگیر شدن مناسبات ایران و ترکیه با موضوع سوریه اختلالاتی در روابط دو کشور به وجود آمد. این موضوعی است که من به کرات در گفتوگوهای خود به آن اشاره کردهام و این موضوع را متذکر شدهام که پافشاری بر موضوعات فراروابطی به صلاح دو کشور نیست و نباید با مانور بر این مسائل روابط ایران و ترکیه را تخریب کرد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که آنقدر که تهران تلاش میکند تا در مناسبات با آنکارا به مناقشات سوریه بپردازد ترکها بر این امر مصر نیستند. خوشبختانه با تغییرات صورتگرفته در دولت ایران این وضعیت کمی تغییر کرد هر چند که هنوز ما شاهد ظهور و بروز آن هستیم.
سفر آقای اردوغان به تهران و سفر آقای روحانی به آنکارا نیز در راستای همین تغییر سیاستها بود؟ اینکه دو کشور ترجیح دادند در دوره جدید سیاستگذاریهای ایران و ترکیه نقشآفرین باشند و این خواست را با امضای توافقنامه استراتژیک همکاریهای دوجانبه ماهیت اجرایی بخشیدند؟
در روابط کشورها، سفرهای مقامات عالیرتبه همیشه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و به شکلی مثبت ارزیابی میشود. چرا که فرصتی فراهم میشود تا طرفین علاوه بر رسیدگی به سوءتفاهمات احتمالی به طرح علایق دوجانبه بپردازند و در راستای بهبود مناسبات گام بردارند. قطعاً در این دیدارها حوزههایی از همکاریهای جدید نیز ترسیم میشود. باید بدانید که در طول سالهای پس از انقلاب همیشه یکی از حوزههای همکاری ایران با ترکیه تاکید بر مباحث تجاری و اقتصادی بوده است. به طور مثال در دهه 60 هجری و نخستوزیری تورگوت اوزال، ترکیه که دستیابی به افقهای بزرگ اقتصادی را در دستور کار خود قرار داده بود، به رابطه با ایران از این موضع مینگریست. در آن شرایط ما درگیر و دار جنگ هشتساله بودیم و با نیازی که برای واردات کالا داشتیم مناسباتمان با ترکها شکل میگرفت. پس از آن ترکیه به زمینه انرژی پرداخت، آنها به دنبال این هستند که ترکیه مرکز تقسیم و ارتباط انرژی بشود. طبیعی است که در چارچوب این فکر به ظرفیتهای بالای ایران توجه دارند. تاکید بر مناسبات اقتصادی و تجاری بخشی از نگاه ترکها به تهران است. ترکها با در نظرگیری این مباحث به روابطشان با ما میپردازند و به اعتقاد بنده ما نیز باید با ارائه یک سیاست مدبرانه و البته توام با کار کارشناسی به ارزیابی این رابطه بپردازیم. دیپلماسی ایرانی باید بسیار پخته و بدون تاثیرپذیری از موضوعی خاص به سر و سامان دادن به روابطش با کشورهای دیگر به ویژه همسایگانش بپردازد.
امضای توافقنامهها و برگزاری شورای همکاری استراتژیک تاثیری در بالندگی روابط ما با ترکها دارد؟
قطعاً تاثیرگذار است. البته باید در نظر داشت که امضای این یادداشت تفاهمها به تنهایی کافی نیست و باید اهتمام اجرایی نیز در پس آن وجود داشته باشد. ما قراردادهای بسیاری را با کشورهای مختلف منعقد کردهایم که در حد همان کاغذهای تفاهمنامه باقی مانده است. کشورها بر اساس نقشه راه ترسیمشده به تنظیم مناسباتشان میپردازند و یک نظام پیگیری نیز بر چند و چون فعالیتهایشان نظارت دارد. این سیاست باید در مورد روابط ما با کلیه کشورها اجرا شود هر چند که متاسفانه با ترکها اینچنین نبوده است به طور نمونه شاید از روابط ما با آنها در برخی سازمانهای منطقهای بیش از 20 سال میگذرد که حاصل چشمگیری به دست نیامده است.
مثلاً سازمان اکو که ما و ترکها در آن عضویت داریم؟
اکو ظرفیت خوبی دارد اما مشکلات جدی دارد و هنوز نتوانسته به جایگاه قابل قبولی دست یابد.
اما روابط اقتصادی که منحصر به مناسبات ما در سازمانهای منطقهای نمیشود. در ماههای اخیر هیاتهای تجاری و بازرگانی از شهرهای مختلف ترکیه به ایران سفر کردهاند. هیاتهایی از شهرهای ازمیر، آنکارا و استانبول که بیشتر بر سرمایهگذاری در پروژههای نفتی و گازی ایران و بعضاً بازرگانی تاکید میکردند. خواست اعضای این هیاتها این بود که در حوزههای نفتی و گازی سرمایه موردنظر خود را به ایران بیاورند و در همکاری با طرف ایرانی به بهرهبرداری از میادین انرژی ما بپردازند. آنها همچنین خواستار آن بودند که با احداث سیلوهایی در مرزهای دو کشور ایران را از حیث کالاها و ماشینآلات صنعتی تامین کنند.
معتقدم ایران و ترکیه به عنوان دو کشور همسایه باید از تمام ظرفیتهایشان برای ارتقای مناسبات فیمابین استفاده کنند. در جریان این پیشنهاد نیستم اما معتقدم ترکها تمایل بسیار زیادی برای فعالیت در زمینه انرژی و هر آنچه به آن ارتباط پیدا میکند، دارند. اما ما در بررسی هر پیشنهادی ابتدا باید به منافع خودمان توجه داشته باشیم. بعد هم اینکه با توجه به منابع مالی ترکها و نیازی که ایران برای جذب این سرمایهها دارد باید از هر پیشنهادی که در رابطه با جذب سرمایه مطرح میشود استقبال کنیم. البته این به معنای سپردن تام و تمام همه امور به آنها نیست. براساس آنچه قانونگذار معین کرده است بحثهای مربوط به حوزه انرژی جزو موضوعات مهم و حساس ماست و هر نوع قراردادی باید با در نظرگیری حفظ استقلال کشور محقق شود. متاسفانه ما تجارب تلخی از چپاول نفتمان توسط قدرتهای بزرگ جهانی و بیگانگان داشتهایم و به هیچ وجه مایل به تکرار خاطرات تلخ گذشته نیستیم.
ترکها در مذاکرات دوجانبه با ایرانیها درخواست ارتقای مناسبات تجاری را نیز مطرح کردهاند. اینکه در سیاستگذاریهای جدید به گونهای تصمیمگیری شود که حجم این مناسبات از 15 میلیارد دلار به 30 میلیارد دلار ارتقا پیدا کند. البته شاید این یک ایده بلندپروازانه باشد اما اگر ما بخواهیم در راستای تحقق این هدف گام برداریم علاوه بر حوزه انرژی بر چه موضوعاتی میتوانیم سرمایهگذاری کنیم؟
در خبرها آمده بود که ترکها درصدد هستند تا هیات بلندپایهای از تجار و بازرگانان خود را راهی ایران کنند. اعضای این هیات که عمدتاً از تجار بزرگ ترکیهای هستند در تمام حوزههای صنعت و معدن، مصالح ساختمانی و بازرگانی و بخشهایی چون دکوراسیون داخلی و مبلمان مشغولیت دارند و در مهرماه به تهران و تبریز سفر میکنند. تنوعی که در میان هیات اعزامی ترک وجود دارد نشان دهنده عزم آنها برای افزایش مناسبات بازرگانی با ایران است. بازرگانان این کشور در سالهای اخیر به تولیدات خود تنوع بخشیدهاند که نتیجه آن در بازار ایران به وضوح قابل مشاهده است. البته این موضوع به معنای آن نیست که هر کالایی که وارد ایران شده است از کیفیت مناسب و خوبی برخوردار بوده است. اتفاقاً اینطور نیست و امیدوارم بازنگریهایی در این زمینه صورت گیرد. شاید باید در واردات صورتگرفته و امتیازهای تبادلشده تغییراتی صورت گیرد و به نحوی نباشد که بخش اقتصادی دولت فعلی منفعل از قضایای گذشته و سیاستهای دولت پیشین و برخلاف مصالح مجبور به مراودات اقتصادی با کشورهای دیگر از جمله ترکها باشد. همین حالا هم ما کالاهایی را در بازار ایران مشاهده میکنیم که توانایی تولید آن در میان صنعتگران و تولیدکنندگان داخلی وجود دارد. هرچند که شاید این تجدید نظر با ابراز ناخشنودیهایی از سوی کشورهایی که در گذشته بازار ما را تامین میکردند همراه باشد اما در هر صورت ما در ابتدای هر توافقی ابتدا باید به تامین منافع ملی کشور و مصالح اقتصادی آن بپردازیم. امیدوارم زمینههای همکاری آتی ما با ترکها دربرگیرنده این مباحث و موضوعات باشد. همکاری با هیاتهای کشورهای مختلف و از جمله ترکها باید در جهت توسعه همکاریهای اقتصادی باشد نه در سمت و سوی خروج سرمایه از ایران که این امر به هیچ وجه مورد تایید نیست. متاسفانه در سالهای اخیر حجم سرمایهگذاری ایرانیها در ترکیه و روند خروج سرمایه از کشور افزایش یافته که به نفع منافع ایران نیست.
به مورد خوبی اشاره کردید. موردی که ترکها مدام به آن اشاره میکنند این است که بعد از قضایای تحریم تعداد شرکتهای ایرانی در شهرهای مختلف ترکیه افزایش یافته است. بعضی وقتها هم ترکها نقش کشور ثالث را برای ما ایفا کردهاند و با دریافت هزینهای مبادلات ایران با کشورهای مختلف را به سرانجام رساندهاند. با احتمال توافق ایران و 1+5 و خوشبینی که در این زمینه وجود دارد، گمان میکنید که مناسبات ایران و ترکیه به کدام سو رهنمون شود؟
معتقدم نباید پیش از هرگونه توافقی به پیشداوری در بحث هستهای بپردازیم. بحثهای هستهای دارای نکات بسیار پیچیدهای است. خوشبینی که به آن اشاره کردید بیاحتیاطی و پیش از موقع است. متاسفانه نقش تحریمها در مناسبات ما با کشورهای دیگر بسیار چشمگیر است. بسیاری از طرفهای اقتصادی به لحاظ ترس از به خطر افتادن سرمایههایشان مایل به مبادلات اقتصادی و سرمایهگذاری در ایران نیستند. اتفاقی که در مناسبات ترکها با لیبی افتاد و تجار و بازرگانان ترک به لحاظ ریسکی که انجام دادند بسیار متضرر شدند. آنها در سوریه و لیبی و حتی عراق سرمایههایشان را از دست دادند و حالا با هوشیاری بیشتری به سرمایهگذاری در کشورهای دیگر میپردازند. مذاکرات هستهای به دور از خوشبینی و بدبینیها سهم و نقش بسیار بزرگی در مناسبات ما با کشورهای دیگر دارد چرا که ریسک متاثر از تحریمها بسیار زیاد است. متاسفانه آثار و عواقب قطعنامههای پی در پی سازمان ملل که بعضیها زمانی آنها را کاغذپاره توصیف کردند بسیار زیاد است و کشورهای دیگر از ترس اعمال این قطعنامهها بر سرمایههایشان از سرمایهگذاری در ایران واهمه دارند.
جدای از مباحث اقتصادی، زمانی ترکها مایل به میانجیگری در روابط ایران و آمریکا بودند، با توجه به چند دور مذاکرات دوجانبه میان تهران و واشنگتن که در رابطه با بحثهای هستهای صورت گرفته است آیا در صورت به نتیجه نرسیدن این مذاکرات ممکن است که طرفین خواهان حضور کشور ثالثی چون ترکیه در مذاکرات آتی باشند؟
تصور میکنم در اوضاع فعلی موضوع میانجیگری در مناسبات ایران و آمریکا دیگر توجیهی نداشته باشد چرا که وقتی وزرای خارجه ایران و آمریکا چندین بار دور میز مذاکره با یکدیگر نشستهاند دیگر جایی برای میانجیگری کشور ثالث وجود ندارد. شاید در گذشته این بحث موضوعیت داشت اما حالا شرایط بسیار متفاوت از گذشته است.
ترکها با حمایتهایی که از برخی گروههای تکفیری چون داعشیها داشتهاند در نقطه مقابل ایران قرار گرفتهاند. این تقابل و تضاد دیدگاهها چه تاثیری بر مناسبات و روابط تهران و آنکارا دارد؟
صحبت از داعش و مباحثی را که در مورد حمایتهای ترکها از آنها مطرح کردید بسیار شبههناک میدانم. اخبار غیرمعتبری که در کشورهای منطقه تهیه و تولید شده است. شاید ترکها زمانی چشمهای خود را بسته و حمایتهای مالی از داعشیها انجام داده باشند اما باید دید که این کمک و مساعدتها با چه هدفی انجام شده است؟ در کدام حوزه و با چه سیاستی؟ در حوزهای که به مباحث کردها ارتباط پیدا میکند. باید بدانید که کردهای سوریه از دیرباز رابطه قوی و مستحکمی با کردهای ترکیه داشتهاند. کردهای سوری پس از تغییر و تحولاتی که در دولت مرکزی دمشق به وجود آمد کنترل بخشهای مربوطه خود را در دست گرفتهاند و به جهت امکان همکاری میان این کردها و کردهای ترکیه، آنکارا تصمیم گرفت موضع داعشیها را در برابر آنها تقویت کند. بزرگترین گروه کرد سوریه خود را زیر چتر رهبری عبدالله اوجالان رهبر پکک میداند. این همکاری برای ترکیه یک تهدید جدی امنیتی به حساب میآید و برای مقابله با این تهدید ترکیه در مقطعی به همکاری با داعش پرداخت. اما اگر بخواهیم این حمایت را به بحث پشتیبانی ترکها از موجودیت داعش تعمیم دهیم اشتباه است. چندی پیش گفتوگویی به نقل از یکی از اعضای داعش منتشر شد مبنی بر اینکه اگر ما به مصر برسیم مرسی را خواهیم کشت. مرسی که اخوانی است. اردوغان هم اخوانی است. بنابراین یک تناقضی به وجود میآید. آیا ترکیه از داعش حمایت میکند که مرسی را بکشد! داعش با اخوانیها رابطه خوبی ندارد. داعش در مقابل اخوان و در مقابل ترکیه است. داعش زاییده عوامل منطقهای است. عامل اول حکومتهای ظالم و مستبد در منطقه، عامل دیگر ظلم قدرتهای خارج از منطقه و بعد هم قدرت گرفتن شیعه نگرانی قدرتهای سنی را به دنبال آورده است. اقتدار شیعه الزاماتی دارد که باید به آن توجه کرد. چاره کار همگرایی با اهل تسنن است. داعش ابزار دستی برای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است و هر قدرتی در راستای نیات خود از آن استفاده میکند. باید توجه داشت که در روزهایی که مالکی حاضر به کنارهگیری از قدرت نبود آمریکا به مواضع داعش حمله نمیکرد تا به این شکل مالکی را تحت فشار قرار دهد. هر یک از دولتهای منطقه از داعش استفاده میکنند تا به منافع خود دست یابند. غافل از اینکه این گروه در درازمدت آنها را تهدید خواهد کرد. در خبرها بود که درآمد روزانه داعش چندین میلیون دلار است. آنها به دولت مرکزی سوریه نفت میفروشند. در خبر دیگری آمده بود که داعش نفت منطقه شمال عراق را پس از تصفیه در سوریه به تجار قاچاقچی ترک میفروشد. بنابراین میبینید که ظهور و حضور داعش در منطقه صحنه پیچیدهای دارد و هر کشور و قدرتی به فراخور اهداف و منافع خود از آن استفاده میکند. همکاری داعش با سعودی کمتر از همکاری داعش با خیلی دولتهای دیگر نبوده است.
در انتخابات ریاستجمهوری ترکیه رجب طیب اردوغان توانست به عنوان رئیس جدید دستگاه مجریه این کشور انتخاب شود. سیاستهای ترکها در قبال ایران پس از انتخابات اخیر را چگونه ارزیابی میکنید و آیا حضور اردوغان در عالیترین حوزه اجرایی این کشور تغییری در مناسبات آنکارا با تهران ایجاد میکند؟
تغییراتی که در سیستم اجرایی ترکیه به وقوع پیوسته است تحولی در مناسبات تهران و آنکارا ایجاد نمیکند. ممکن است این مناسبات متاثر از تحولات منطقه یا موضوعات دیگر باشد اما ارتباطی به انتخابات ریاستجمهوری ترکیه ندارد چرا که اردوغان برآمده از حزب عدالت و توسعه است که از سال 2003 بر مسند اجرایی ترکیه تکیه زده و این انتخابات نیز ارتباطی به شاکله درونی حزب ندارد و تنها در ساختار اجرایی این کشور جابهجاییهایی ایجاد میکند. زمینههای سازنده روابط ایران و ترکیه بخشی متاثر از شرایط و تعاملات اقتصادی و درجهای در همکاریهای سیاسی و منطقهای و میزانی هم بر موضوعات مبتلا به منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی متمرکز بوده است. این روابط در مقاطعی با فراز و نشیبها و افت و خیزهایی همراه بوده است اما ظرفیتهای موجود در روابط دوجانبه هیچگاه نگذاشته است این مناسبات قطع شود. هرچند که در طول سه سال گذشته به دلیل درگیر شدن مناسبات ایران و ترکیه با موضوع سوریه اختلالاتی در روابط دو کشور به وجود آمد. این موضوعی است که من به کرات در گفتوگوهای خود به آن اشاره کردهام و این موضوع را متذکر شدهام که پافشاری بر موضوعات فراروابطی به صلاح دو کشور نیست و نباید با مانور بر این مسائل روابط ایران و ترکیه را تخریب کرد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که آنقدر که تهران تلاش میکند تا در مناسبات با آنکارا به مناقشات سوریه بپردازد ترکها بر این امر مصر نیستند. خوشبختانه با تغییرات صورتگرفته در دولت ایران این وضعیت کمی تغییر کرد هر چند که هنوز ما شاهد ظهور و بروز آن هستیم.
سفر آقای اردوغان به تهران و سفر آقای روحانی به آنکارا نیز در راستای همین تغییر سیاستها بود؟ اینکه دو کشور ترجیح دادند در دوره جدید سیاستگذاریهای ایران و ترکیه نقشآفرین باشند و این خواست را با امضای توافقنامه استراتژیک همکاریهای دوجانبه ماهیت اجرایی بخشیدند؟
در روابط کشورها، سفرهای مقامات عالیرتبه همیشه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و به شکلی مثبت ارزیابی میشود. چرا که فرصتی فراهم میشود تا طرفین علاوه بر رسیدگی به سوءتفاهمات احتمالی به طرح علایق دوجانبه بپردازند و در راستای بهبود مناسبات گام بردارند. قطعاً در این دیدارها حوزههایی از همکاریهای جدید نیز ترسیم میشود. باید بدانید که در طول سالهای پس از انقلاب همیشه یکی از حوزههای همکاری ایران با ترکیه تاکید بر مباحث تجاری و اقتصادی بوده است. به طور مثال در دهه 60 هجری و نخستوزیری تورگوت اوزال، ترکیه که دستیابی به افقهای بزرگ اقتصادی را در دستور کار خود قرار داده بود، به رابطه با ایران از این موضع مینگریست. در آن شرایط ما درگیر و دار جنگ هشتساله بودیم و با نیازی که برای واردات کالا داشتیم مناسباتمان با ترکها شکل میگرفت. پس از آن ترکیه به زمینه انرژی پرداخت، آنها به دنبال این هستند که ترکیه مرکز تقسیم و ارتباط انرژی بشود. طبیعی است که در چارچوب این فکر به ظرفیتهای بالای ایران توجه دارند. تاکید بر مناسبات اقتصادی و تجاری بخشی از نگاه ترکها به تهران است. ترکها با در نظرگیری این مباحث به روابطشان با ما میپردازند و به اعتقاد بنده ما نیز باید با ارائه یک سیاست مدبرانه و البته توام با کار کارشناسی به ارزیابی این رابطه بپردازیم. دیپلماسی ایرانی باید بسیار پخته و بدون تاثیرپذیری از موضوعی خاص به سر و سامان دادن به روابطش با کشورهای دیگر به ویژه همسایگانش بپردازد.
امضای توافقنامهها و برگزاری شورای همکاری استراتژیک تاثیری در بالندگی روابط ما با ترکها دارد؟
قطعاً تاثیرگذار است. البته باید در نظر داشت که امضای این یادداشت تفاهمها به تنهایی کافی نیست و باید اهتمام اجرایی نیز در پس آن وجود داشته باشد. ما قراردادهای بسیاری را با کشورهای مختلف منعقد کردهایم که در حد همان کاغذهای تفاهمنامه باقی مانده است. کشورها بر اساس نقشه راه ترسیمشده به تنظیم مناسباتشان میپردازند و یک نظام پیگیری نیز بر چند و چون فعالیتهایشان نظارت دارد. این سیاست باید در مورد روابط ما با کلیه کشورها اجرا شود هر چند که متاسفانه با ترکها اینچنین نبوده است به طور نمونه شاید از روابط ما با آنها در برخی سازمانهای منطقهای بیش از 20 سال میگذرد که حاصل چشمگیری به دست نیامده است.
مثلاً سازمان اکو که ما و ترکها در آن عضویت داریم؟
اکو ظرفیت خوبی دارد اما مشکلات جدی دارد و هنوز نتوانسته به جایگاه قابل قبولی دست یابد.
اما روابط اقتصادی که منحصر به مناسبات ما در سازمانهای منطقهای نمیشود. در ماههای اخیر هیاتهای تجاری و بازرگانی از شهرهای مختلف ترکیه به ایران سفر کردهاند. هیاتهایی از شهرهای ازمیر، آنکارا و استانبول که بیشتر بر سرمایهگذاری در پروژههای نفتی و گازی ایران و بعضاً بازرگانی تاکید میکردند. خواست اعضای این هیاتها این بود که در حوزههای نفتی و گازی سرمایه موردنظر خود را به ایران بیاورند و در همکاری با طرف ایرانی به بهرهبرداری از میادین انرژی ما بپردازند. آنها همچنین خواستار آن بودند که با احداث سیلوهایی در مرزهای دو کشور ایران را از حیث کالاها و ماشینآلات صنعتی تامین کنند.
معتقدم ایران و ترکیه به عنوان دو کشور همسایه باید از تمام ظرفیتهایشان برای ارتقای مناسبات فیمابین استفاده کنند. در جریان این پیشنهاد نیستم اما معتقدم ترکها تمایل بسیار زیادی برای فعالیت در زمینه انرژی و هر آنچه به آن ارتباط پیدا میکند، دارند. اما ما در بررسی هر پیشنهادی ابتدا باید به منافع خودمان توجه داشته باشیم. بعد هم اینکه با توجه به منابع مالی ترکها و نیازی که ایران برای جذب این سرمایهها دارد باید از هر پیشنهادی که در رابطه با جذب سرمایه مطرح میشود استقبال کنیم. البته این به معنای سپردن تام و تمام همه امور به آنها نیست. براساس آنچه قانونگذار معین کرده است بحثهای مربوط به حوزه انرژی جزو موضوعات مهم و حساس ماست و هر نوع قراردادی باید با در نظرگیری حفظ استقلال کشور محقق شود. متاسفانه ما تجارب تلخی از چپاول نفتمان توسط قدرتهای بزرگ جهانی و بیگانگان داشتهایم و به هیچ وجه مایل به تکرار خاطرات تلخ گذشته نیستیم.
ترکها در مذاکرات دوجانبه با ایرانیها درخواست ارتقای مناسبات تجاری را نیز مطرح کردهاند. اینکه در سیاستگذاریهای جدید به گونهای تصمیمگیری شود که حجم این مناسبات از 15 میلیارد دلار به 30 میلیارد دلار ارتقا پیدا کند. البته شاید این یک ایده بلندپروازانه باشد اما اگر ما بخواهیم در راستای تحقق این هدف گام برداریم علاوه بر حوزه انرژی بر چه موضوعاتی میتوانیم سرمایهگذاری کنیم؟
در خبرها آمده بود که ترکها درصدد هستند تا هیات بلندپایهای از تجار و بازرگانان خود را راهی ایران کنند. اعضای این هیات که عمدتاً از تجار بزرگ ترکیهای هستند در تمام حوزههای صنعت و معدن، مصالح ساختمانی و بازرگانی و بخشهایی چون دکوراسیون داخلی و مبلمان مشغولیت دارند و در مهرماه به تهران و تبریز سفر میکنند. تنوعی که در میان هیات اعزامی ترک وجود دارد نشان دهنده عزم آنها برای افزایش مناسبات بازرگانی با ایران است. بازرگانان این کشور در سالهای اخیر به تولیدات خود تنوع بخشیدهاند که نتیجه آن در بازار ایران به وضوح قابل مشاهده است. البته این موضوع به معنای آن نیست که هر کالایی که وارد ایران شده است از کیفیت مناسب و خوبی برخوردار بوده است. اتفاقاً اینطور نیست و امیدوارم بازنگریهایی در این زمینه صورت گیرد. شاید باید در واردات صورتگرفته و امتیازهای تبادلشده تغییراتی صورت گیرد و به نحوی نباشد که بخش اقتصادی دولت فعلی منفعل از قضایای گذشته و سیاستهای دولت پیشین و برخلاف مصالح مجبور به مراودات اقتصادی با کشورهای دیگر از جمله ترکها باشد. همین حالا هم ما کالاهایی را در بازار ایران مشاهده میکنیم که توانایی تولید آن در میان صنعتگران و تولیدکنندگان داخلی وجود دارد. هرچند که شاید این تجدید نظر با ابراز ناخشنودیهایی از سوی کشورهایی که در گذشته بازار ما را تامین میکردند همراه باشد اما در هر صورت ما در ابتدای هر توافقی ابتدا باید به تامین منافع ملی کشور و مصالح اقتصادی آن بپردازیم. امیدوارم زمینههای همکاری آتی ما با ترکها دربرگیرنده این مباحث و موضوعات باشد. همکاری با هیاتهای کشورهای مختلف و از جمله ترکها باید در جهت توسعه همکاریهای اقتصادی باشد نه در سمت و سوی خروج سرمایه از ایران که این امر به هیچ وجه مورد تایید نیست. متاسفانه در سالهای اخیر حجم سرمایهگذاری ایرانیها در ترکیه و روند خروج سرمایه از کشور افزایش یافته که به نفع منافع ایران نیست.
به مورد خوبی اشاره کردید. موردی که ترکها مدام به آن اشاره میکنند این است که بعد از قضایای تحریم تعداد شرکتهای ایرانی در شهرهای مختلف ترکیه افزایش یافته است. بعضی وقتها هم ترکها نقش کشور ثالث را برای ما ایفا کردهاند و با دریافت هزینهای مبادلات ایران با کشورهای مختلف را به سرانجام رساندهاند. با احتمال توافق ایران و 1+5 و خوشبینی که در این زمینه وجود دارد، گمان میکنید که مناسبات ایران و ترکیه به کدام سو رهنمون شود؟
معتقدم نباید پیش از هرگونه توافقی به پیشداوری در بحث هستهای بپردازیم. بحثهای هستهای دارای نکات بسیار پیچیدهای است. خوشبینی که به آن اشاره کردید بیاحتیاطی و پیش از موقع است. متاسفانه نقش تحریمها در مناسبات ما با کشورهای دیگر بسیار چشمگیر است. بسیاری از طرفهای اقتصادی به لحاظ ترس از به خطر افتادن سرمایههایشان مایل به مبادلات اقتصادی و سرمایهگذاری در ایران نیستند. اتفاقی که در مناسبات ترکها با لیبی افتاد و تجار و بازرگانان ترک به لحاظ ریسکی که انجام دادند بسیار متضرر شدند. آنها در سوریه و لیبی و حتی عراق سرمایههایشان را از دست دادند و حالا با هوشیاری بیشتری به سرمایهگذاری در کشورهای دیگر میپردازند. مذاکرات هستهای به دور از خوشبینی و بدبینیها سهم و نقش بسیار بزرگی در مناسبات ما با کشورهای دیگر دارد چرا که ریسک متاثر از تحریمها بسیار زیاد است. متاسفانه آثار و عواقب قطعنامههای پی در پی سازمان ملل که بعضیها زمانی آنها را کاغذپاره توصیف کردند بسیار زیاد است و کشورهای دیگر از ترس اعمال این قطعنامهها بر سرمایههایشان از سرمایهگذاری در ایران واهمه دارند.
جدای از مباحث اقتصادی، زمانی ترکها مایل به میانجیگری در روابط ایران و آمریکا بودند، با توجه به چند دور مذاکرات دوجانبه میان تهران و واشنگتن که در رابطه با بحثهای هستهای صورت گرفته است آیا در صورت به نتیجه نرسیدن این مذاکرات ممکن است که طرفین خواهان حضور کشور ثالثی چون ترکیه در مذاکرات آتی باشند؟
تصور میکنم در اوضاع فعلی موضوع میانجیگری در مناسبات ایران و آمریکا دیگر توجیهی نداشته باشد چرا که وقتی وزرای خارجه ایران و آمریکا چندین بار دور میز مذاکره با یکدیگر نشستهاند دیگر جایی برای میانجیگری کشور ثالث وجود ندارد. شاید در گذشته این بحث موضوعیت داشت اما حالا شرایط بسیار متفاوت از گذشته است.
ترکها با حمایتهایی که از برخی گروههای تکفیری چون داعشیها داشتهاند در نقطه مقابل ایران قرار گرفتهاند. این تقابل و تضاد دیدگاهها چه تاثیری بر مناسبات و روابط تهران و آنکارا دارد؟
صحبت از داعش و مباحثی را که در مورد حمایتهای ترکها از آنها مطرح کردید بسیار شبههناک میدانم. اخبار غیرمعتبری که در کشورهای منطقه تهیه و تولید شده است. شاید ترکها زمانی چشمهای خود را بسته و حمایتهای مالی از داعشیها انجام داده باشند اما باید دید که این کمک و مساعدتها با چه هدفی انجام شده است؟ در کدام حوزه و با چه سیاستی؟ در حوزهای که به مباحث کردها ارتباط پیدا میکند. باید بدانید که کردهای سوریه از دیرباز رابطه قوی و مستحکمی با کردهای ترکیه داشتهاند. کردهای سوری پس از تغییر و تحولاتی که در دولت مرکزی دمشق به وجود آمد کنترل بخشهای مربوطه خود را در دست گرفتهاند و به جهت امکان همکاری میان این کردها و کردهای ترکیه، آنکارا تصمیم گرفت موضع داعشیها را در برابر آنها تقویت کند. بزرگترین گروه کرد سوریه خود را زیر چتر رهبری عبدالله اوجالان رهبر پکک میداند. این همکاری برای ترکیه یک تهدید جدی امنیتی به حساب میآید و برای مقابله با این تهدید ترکیه در مقطعی به همکاری با داعش پرداخت. اما اگر بخواهیم این حمایت را به بحث پشتیبانی ترکها از موجودیت داعش تعمیم دهیم اشتباه است. چندی پیش گفتوگویی به نقل از یکی از اعضای داعش منتشر شد مبنی بر اینکه اگر ما به مصر برسیم مرسی را خواهیم کشت. مرسی که اخوانی است. اردوغان هم اخوانی است. بنابراین یک تناقضی به وجود میآید. آیا ترکیه از داعش حمایت میکند که مرسی را بکشد! داعش با اخوانیها رابطه خوبی ندارد. داعش در مقابل اخوان و در مقابل ترکیه است. داعش زاییده عوامل منطقهای است. عامل اول حکومتهای ظالم و مستبد در منطقه، عامل دیگر ظلم قدرتهای خارج از منطقه و بعد هم قدرت گرفتن شیعه نگرانی قدرتهای سنی را به دنبال آورده است. اقتدار شیعه الزاماتی دارد که باید به آن توجه کرد. چاره کار همگرایی با اهل تسنن است. داعش ابزار دستی برای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است و هر قدرتی در راستای نیات خود از آن استفاده میکند. باید توجه داشت که در روزهایی که مالکی حاضر به کنارهگیری از قدرت نبود آمریکا به مواضع داعش حمله نمیکرد تا به این شکل مالکی را تحت فشار قرار دهد. هر یک از دولتهای منطقه از داعش استفاده میکنند تا به منافع خود دست یابند. غافل از اینکه این گروه در درازمدت آنها را تهدید خواهد کرد. در خبرها بود که درآمد روزانه داعش چندین میلیون دلار است. آنها به دولت مرکزی سوریه نفت میفروشند. در خبر دیگری آمده بود که داعش نفت منطقه شمال عراق را پس از تصفیه در سوریه به تجار قاچاقچی ترک میفروشد. بنابراین میبینید که ظهور و حضور داعش در منطقه صحنه پیچیدهای دارد و هر کشور و قدرتی به فراخور اهداف و منافع خود از آن استفاده میکند. همکاری داعش با سعودی کمتر از همکاری داعش با خیلی دولتهای دیگر نبوده است.
دیدگاه تان را بنویسید