تاریخ انتشار:
راهبرد و تنظیم بازار از نگاه عضو هیات علمی دانشگاه تهران
چاله چولههای اقتصاد با ارز پر شد
«علی اکبرنیکو اقبال» معتقد است که نفت در ایران، مهمترین عامل تعیینکننده نرخ ارز است. نیکو اقبال که عضو هیات علمی دانشکده اقتصاددانشگاه تهران است، ریشه آسیبپذیری بازار ارز را نیز در سهم بالای نفت در صادرات میداند.
«علی اکبرنیکو اقبال» معتقد است که نفت در ایران، مهمترین عامل تعیینکننده نرخ ارز است. نیکو اقبال که عضو هیات علمی دانشکده اقتصاددانشگاه تهران است، ریشه آسیبپذیری بازار ارز را نیز در سهم بالای نفت در صادرات میداند. با او در باب سیاستهای ارزی و نیز آثار این سیاستها گفتوگو شده است. این اقتصاددان تاکید میکند، روشهای دستوری نمیتواند بازار ارز را متعادل کند و باید با تغییر سیاست وارداتمحوری زمان از دست رفته برای تعادل در بازار را جبران کرد.
آقای دکتر نیکواقبال، چرا آسیبپذیری دلار در کشور ما بالاست و این موضوع چه آثاری را به همراه داشته است؟
نقطه تعادل در تجارت خارجی نقطهای است که بین واردات و صادرات کالا و خدمات برابری باشد. این تعادل نرخ ارز را تعیین میکند چراکه این تعادل عرضه و تقاضای ارز را به وجود میآورد. اما در کشور ما نفت مهمترین عامل تعیینکننده نرخ ارز است چراکه صادرات ایران معطوف به این ماده خام است. این موضوع همان آسیبپذیری بازار ارز را رقم میزند. در حال حاضر موضوع اصلی آن است که به دلیل مشکلاتی که نفت درگیر آن شده، تعیین نرخ ارز از روش تعادلی آن خارج شده است و در نتیجه قیمت تعادلی ارز دچار تغییر بالایی شده است. البته این مشکل همه کشورهایی است که به نفرین منابع دچارند. درآمدهای ارزی برای کشوری مثل کشور ما در برههای از زمان چنان افزایش یافته بود که سرمست از دلارهای نفتی و بدون برنامهریزی مشخص مقدار قابل ملاحظهای دلار را به ریال تبدیل کرده و وارد چرخه اقتصادی کردیم. اینکه حدود 80 درصد این دلارها از محل نفت بوده مصیبتی بزرگ برای کشور بود چراکه موجودی ارزهای خارجی ناگهان در بدنه اقتصاد افزایش یافت و همین کافی است که بدون منطق قیمت ریال افزایش یابد و دلار ارزان در اختیار خریداران قرار بگیرد و به عبارتی حرام شود! در نتیجه صادرات ما در این سالها گران و واردات ارزان شد که نتیجه آن نیز به هم خوردن تراز تجاری به نفع سایر کشورها شد. گفته میشود کشور در حدود 100 میلیارد دلار در سالهای قبل ارز به بازار تزریق کرده و سادهانگارانه است اگر نتیجهای جز آنچه شاهدیم انتظار داشته باشیم. این در حالی است که اگر حسابشدهتر عمل کرده بودیم قطعاً قیمت دلار منطقیتر و ذخایر ارزی نیز قابل قبولتر بود. به طور کلی باید گفت کشور ما به این مقولات و مشکلاتی که همواره کارشناسان اقتصادی در زمینه بیماری هلندی مورد تاکید قرار دادهاند بیتوجه بوده و حالا در نبود دلارهای نفتی، چالشها خودنمایی کرده است؛ خصوصاً آنکه دولت در این سالها تمام چاله چولههای اقتصاد را از طریق ارز پر کرده است، به عنوان مثال به جای آنکه مالیاتها را به عنوان یک منبع کنترلی در بودجه در نظر بگیرد با ارز و سیاستهای ارزی و واردات و صادرات بازارها را کنترل کرده و نتیجه نیز عقبماندگی دولت از سیاستهای مالی و پولی درست و اختلال در روند طبیعی اقتصاد بوده است و وابستگی اقتصاد به نفت بیش از پیش تشدید شده است و به همان نسبت سایر بخشهای اقتصادی از بین رفته و یا به شدت تضعیف شده است.
آقای دکتر چرا برای دلار هیچگاه یک قیمت مشخص و یا یک روش مشخص وجود ندارد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت نرخ یا ارزش ریال در ایران در دهههای گذشته به طور روزافزون بیشارزشگذاری شده است ولی بعضاً اظهارنظرهایی توسط مقامات سیاسی و حتی علمی در جهت تثبیت و حتی تقویت ارزش ریال در مقابل اسعار خارجی (و به عبارتی کاهش ارزش اسعار جهانروا) حتی در این شرایط که نرخ ارز بیش از همیشه افزایش یافته مطرح میشود که نشان میدهد تعادل اقتصاد و بازارها به هم خورده است. اینها موضوعات و مسائلی است که باید توسط کارشناسان بررسی و به آن پاسخ داده شود که چرا دولتها غالباً تمایلی به برخورد علمی با نرخ ارز و یا مشکلات و مقدمات اصلاح نرخ را در حوزههای سیاستهای پولی و مالی و حتی فراتر از اقتصاد در حوزه سیاسی ندارند.
این در شرایطی است که در گذشته هم دولت با بیشبها دادن یا گرانی پول از طریق تضعیف ارزهای خارجی، صادرات را تضعیف کرده و انگیزه واردات را شدت بخشیده است؛ یعنی دقیقاً در مقایسه با گذشته در نقطه مقابل ایستادهایم، این در حالی است که هنوز میتوان سیاستی درست را در پیش گرفت تا بتوان بازار ارز را به توازن رساند، چراکه زمینههای لازم برای رشد اقتصادی در حال حاضر فراهم است. به عقیده من به همان نسبت که در گذشته بیش بها دادن پول ملی موجب کاهش بهرهوری کالاهای صادراتی میشد و کشورهای طرف تجاری نیز انگیزه واردات کالا را از دست میدادند و به همان میزان نیز اعماق فرآیند توسعه مختل شد، در حال حاضر نیز مشکلات در حوزه تامین مواد اولیه تولید افزایش یافته است و دولت گذشته نیز در یک سال گذشته مجبور شد سیاستهایی را در پیش بگیرد که اقشار میانی جامعه اولین قربانیان این سیاست شدند.
اما الان در وضعیتی هستیم که ارزی در اختیار دولت نیست و به نظر میرسد چارهای نداریم.
محدودیت ارزی رشد کل اقتصاد ملی را کند میکند و این موضوع باید در دستور کار دولت قرار گیرد وگرنه تحقق شعارهای دولت غیرممکن میشود. کشور ما در مقابل محدودیت ارزی بینهایت ضربهپذیر است، زیرا واردات مواد اولیه تولید کاهش یافته و شرایط بحرانی برای بسیاری از صنایع ما رقم خورده است، در حالی که واردات برای حفظ و نگهداری تولید اجتنابناپذیر است. از نظر علمی نیز در جایی که محدودیتهای کمّی واردات وجود داشته باشد، صادرات نیز به خاطر عدم کارایی معمول و هزینههای بالا که با محدودیتهای کمی واردات مرتبط است مورد تبعیض مداوم قرار گرفته و سعی و کوششی که اعمال میشود تا به وسیله یارانه و کمکهای دولت سیاستهای تجاری ادامه یابند، نمیتوانند دوام پیدا کنند زیرا این کمکها موجب افزایش کسری بودجه دولت میشوند و تمام این موضوعات در یک سال گذشته کاملاً زیر سر ارز و محدودیتهای آن بوده و خودنمایی کرده است.
این موضوع چه اثراتی بر سرمایهگذاریها داشته است؟
به خصوص در یک سال گذشته تقاضا برای ارز به شدت تقویت شده است که تورم در اقتصاد علت اصلی این امر بوده است به خصوص آنکه مدام ارزش ریال در برابر ارزهای معتبر کاهش یافته است. این اثر زمانی تقویت میشود که اذهان عمومی بر این عقیده باشد که دولت نمیتواند نرخ ارز را تثبیت کند، بنابراین سعی عمومی بر آن است که ارز بیشتری خریداری شود و این اتفاق به انحراف سرمایهها از مسیرهای اصلی آنها منجر شده است. در نتیجه تقاضای اضافه برای ارزهای خارجی در این مدت به تضعیف ذخایر ارزی منجر شده و از آنجا که ورودیهای ارز نیز مسدود است وضعیتی حاکم شده که این روزها بر کسی پوشیده نیست. از طرف دیگر، این موضوعات به افزایش قیمت تمامشده سرمایهگذاریهای دولتی نیز منجر شده است به طوری که تورم در این طرحها در حال حاضر بیداد میکند که کمبود ارز و افزایش قیمت آن به این مساله دامن زده است. در این بین به نظر من باید قیمت ارز را تثبیت کرد و نباید ارزش دلار را کاهش داد چراکه این سیاست نیز غلط است. تعادل تجاری که الان هم شاهدیم کاملاً مصنوعی بوده و قابل اتکا نیست و باید سیاست واحدی را در این زمینه در پیش گرفت. من معتقدم دولت در این مدت سعی کرده است جلوی قیمت ارز را بگیرد، به خصوص در یک سال گذشته و به این ترتیب مانع از افت بیش از حد قیمت ریال شود اما این سیاست اثر معکوسی داشته و فایدهای را عاید کشور نکرده است چراکه این روشهای دستوری نمیتواند بازار را متعادل کند. حتی به عقیده من چون در سالهای قبل بیشتر وارداتمحور بودهایم زمان را از دست دادهایم و حالا هم اگر از همین لحظه اقدام نکنیم لحظه به لحظه تاخیر در این موضوع به شرایط منفیتر اقتصادی منجر خواهد شد.
***
نقطه تعادل در تجارت خارجی نقطهای است که بین واردات و صادرات کالا و خدمات برابری باشد. این تعادل نرخ ارز را تعیین میکند چراکه این تعادل عرضه و تقاضای ارز را به وجود میآورد. اما در کشور ما نفت مهمترین عامل تعیینکننده نرخ ارز است چراکه صادرات ایران معطوف به این ماده خام است. این موضوع همان آسیبپذیری بازار ارز را رقم میزند. در حال حاضر موضوع اصلی آن است که به دلیل مشکلاتی که نفت درگیر آن شده، تعیین نرخ ارز از روش تعادلی آن خارج شده است و در نتیجه قیمت تعادلی ارز دچار تغییر بالایی شده است. البته این مشکل همه کشورهایی است که به نفرین منابع دچارند. درآمدهای ارزی برای کشوری مثل کشور ما در برههای از زمان چنان افزایش یافته بود که سرمست از دلارهای نفتی و بدون برنامهریزی مشخص مقدار قابل ملاحظهای دلار را به ریال تبدیل کرده و وارد چرخه اقتصادی کردیم. اینکه حدود 80 درصد این دلارها از محل نفت بوده مصیبتی بزرگ برای کشور بود چراکه موجودی ارزهای خارجی ناگهان در بدنه اقتصاد افزایش یافت و همین کافی است که بدون منطق قیمت ریال افزایش یابد و دلار ارزان در اختیار خریداران قرار بگیرد و به عبارتی حرام شود! در نتیجه صادرات ما در این سالها گران و واردات ارزان شد که نتیجه آن نیز به هم خوردن تراز تجاری به نفع سایر کشورها شد. گفته میشود کشور در حدود 100 میلیارد دلار در سالهای قبل ارز به بازار تزریق کرده و سادهانگارانه است اگر نتیجهای جز آنچه شاهدیم انتظار داشته باشیم. این در حالی است که اگر حسابشدهتر عمل کرده بودیم قطعاً قیمت دلار منطقیتر و ذخایر ارزی نیز قابل قبولتر بود. به طور کلی باید گفت کشور ما به این مقولات و مشکلاتی که همواره کارشناسان اقتصادی در زمینه بیماری هلندی مورد تاکید قرار دادهاند بیتوجه بوده و حالا در نبود دلارهای نفتی، چالشها خودنمایی کرده است؛ خصوصاً آنکه دولت در این سالها تمام چاله چولههای اقتصاد را از طریق ارز پر کرده است، به عنوان مثال به جای آنکه مالیاتها را به عنوان یک منبع کنترلی در بودجه در نظر بگیرد با ارز و سیاستهای ارزی و واردات و صادرات بازارها را کنترل کرده و نتیجه نیز عقبماندگی دولت از سیاستهای مالی و پولی درست و اختلال در روند طبیعی اقتصاد بوده است و وابستگی اقتصاد به نفت بیش از پیش تشدید شده است و به همان نسبت سایر بخشهای اقتصادی از بین رفته و یا به شدت تضعیف شده است.
آقای دکتر چرا برای دلار هیچگاه یک قیمت مشخص و یا یک روش مشخص وجود ندارد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت نرخ یا ارزش ریال در ایران در دهههای گذشته به طور روزافزون بیشارزشگذاری شده است ولی بعضاً اظهارنظرهایی توسط مقامات سیاسی و حتی علمی در جهت تثبیت و حتی تقویت ارزش ریال در مقابل اسعار خارجی (و به عبارتی کاهش ارزش اسعار جهانروا) حتی در این شرایط که نرخ ارز بیش از همیشه افزایش یافته مطرح میشود که نشان میدهد تعادل اقتصاد و بازارها به هم خورده است. اینها موضوعات و مسائلی است که باید توسط کارشناسان بررسی و به آن پاسخ داده شود که چرا دولتها غالباً تمایلی به برخورد علمی با نرخ ارز و یا مشکلات و مقدمات اصلاح نرخ را در حوزههای سیاستهای پولی و مالی و حتی فراتر از اقتصاد در حوزه سیاسی ندارند.
این در شرایطی است که در گذشته هم دولت با بیشبها دادن یا گرانی پول از طریق تضعیف ارزهای خارجی، صادرات را تضعیف کرده و انگیزه واردات را شدت بخشیده است؛ یعنی دقیقاً در مقایسه با گذشته در نقطه مقابل ایستادهایم، این در حالی است که هنوز میتوان سیاستی درست را در پیش گرفت تا بتوان بازار ارز را به توازن رساند، چراکه زمینههای لازم برای رشد اقتصادی در حال حاضر فراهم است. به عقیده من به همان نسبت که در گذشته بیش بها دادن پول ملی موجب کاهش بهرهوری کالاهای صادراتی میشد و کشورهای طرف تجاری نیز انگیزه واردات کالا را از دست میدادند و به همان میزان نیز اعماق فرآیند توسعه مختل شد، در حال حاضر نیز مشکلات در حوزه تامین مواد اولیه تولید افزایش یافته است و دولت گذشته نیز در یک سال گذشته مجبور شد سیاستهایی را در پیش بگیرد که اقشار میانی جامعه اولین قربانیان این سیاست شدند.
اما الان در وضعیتی هستیم که ارزی در اختیار دولت نیست و به نظر میرسد چارهای نداریم.
محدودیت ارزی رشد کل اقتصاد ملی را کند میکند و این موضوع باید در دستور کار دولت قرار گیرد وگرنه تحقق شعارهای دولت غیرممکن میشود. کشور ما در مقابل محدودیت ارزی بینهایت ضربهپذیر است، زیرا واردات مواد اولیه تولید کاهش یافته و شرایط بحرانی برای بسیاری از صنایع ما رقم خورده است، در حالی که واردات برای حفظ و نگهداری تولید اجتنابناپذیر است. از نظر علمی نیز در جایی که محدودیتهای کمّی واردات وجود داشته باشد، صادرات نیز به خاطر عدم کارایی معمول و هزینههای بالا که با محدودیتهای کمی واردات مرتبط است مورد تبعیض مداوم قرار گرفته و سعی و کوششی که اعمال میشود تا به وسیله یارانه و کمکهای دولت سیاستهای تجاری ادامه یابند، نمیتوانند دوام پیدا کنند زیرا این کمکها موجب افزایش کسری بودجه دولت میشوند و تمام این موضوعات در یک سال گذشته کاملاً زیر سر ارز و محدودیتهای آن بوده و خودنمایی کرده است.
این موضوع چه اثراتی بر سرمایهگذاریها داشته است؟
به خصوص در یک سال گذشته تقاضا برای ارز به شدت تقویت شده است که تورم در اقتصاد علت اصلی این امر بوده است به خصوص آنکه مدام ارزش ریال در برابر ارزهای معتبر کاهش یافته است. این اثر زمانی تقویت میشود که اذهان عمومی بر این عقیده باشد که دولت نمیتواند نرخ ارز را تثبیت کند، بنابراین سعی عمومی بر آن است که ارز بیشتری خریداری شود و این اتفاق به انحراف سرمایهها از مسیرهای اصلی آنها منجر شده است. در نتیجه تقاضای اضافه برای ارزهای خارجی در این مدت به تضعیف ذخایر ارزی منجر شده و از آنجا که ورودیهای ارز نیز مسدود است وضعیتی حاکم شده که این روزها بر کسی پوشیده نیست. از طرف دیگر، این موضوعات به افزایش قیمت تمامشده سرمایهگذاریهای دولتی نیز منجر شده است به طوری که تورم در این طرحها در حال حاضر بیداد میکند که کمبود ارز و افزایش قیمت آن به این مساله دامن زده است. در این بین به نظر من باید قیمت ارز را تثبیت کرد و نباید ارزش دلار را کاهش داد چراکه این سیاست نیز غلط است. تعادل تجاری که الان هم شاهدیم کاملاً مصنوعی بوده و قابل اتکا نیست و باید سیاست واحدی را در این زمینه در پیش گرفت. من معتقدم دولت در این مدت سعی کرده است جلوی قیمت ارز را بگیرد، به خصوص در یک سال گذشته و به این ترتیب مانع از افت بیش از حد قیمت ریال شود اما این سیاست اثر معکوسی داشته و فایدهای را عاید کشور نکرده است چراکه این روشهای دستوری نمیتواند بازار را متعادل کند. حتی به عقیده من چون در سالهای قبل بیشتر وارداتمحور بودهایم زمان را از دست دادهایم و حالا هم اگر از همین لحظه اقدام نکنیم لحظه به لحظه تاخیر در این موضوع به شرایط منفیتر اقتصادی منجر خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید