تاریخ انتشار:
مثلثنابسامانی بازار ارز درگفت و گو با رئیس دانشکده اقتصاد تهران مرکز
سفتهبازان، دولت و تحریم
تغییرات قیمت ارز در بازارهای کشورمان به حدی بالاست که نمیتوان مطمئن بود نقطهای به نام نقطه تعادلی در بازار ارز ایران اصولاً معنایی به همراه داشته باشد.
تغییرات قیمت ارز در بازارهای کشورمان به حدی بالاست که نمیتوان مطمئن بود نقطهای به نام نقطه تعادلی در بازار ارز ایران اصولاً معنایی به همراه داشته باشد. شاید مهمترین بازار کشور که بیشترین ناپایداری را تجربه کرده همین بازار است؛ بازاری که با بازار ارز همه کشورهای دنیا و اقتصادهای آزاد متفاوت است و در مقایسه با اقتصادهای متکی به منابع طبیعی نیز به دلیل شرایط تحریم مشکلات خاص خود را دارد. بازاری با این خصوصیات آرام نمیگیرد مگر آنکه زیرساختهای آن از نوساخته شوند. در این خصوص با دکتر عباسعلی ابونوری، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران مرکز گفت و گو شده است.
***
آقای دکتر ابونوری، طی مدت اخیر افت و خیزهای بازار ارز اولاً از یک منطق اقتصادی خاصی تبعیت نکرده و ثانیاً ناپایداری بالایی را تجربه کرده است، به عقیده شما این نوع تغییرات با زبان علم اقتصاد قابل ترجمه است؟
در پاسخ به این سوال باید اشاره کرد که شرایط اقتصادی کشور ما با شرایط کشورهای دیگر که قادرند با استفاده از سیاستهای پولی و مالی شرایط اقتصادی را کنترل کنند متفاوت است. به عنوان مثال اگر این کشورها قادرند به راحتی و به سرعت با استفاده از ابزار نرخ بهره بازارهای پول و سرمایه را کنترل کنند، اما این عامل در اقتصاد ایران قادر به خلق این فرصتهای کنترلی نیست. حتی اگر در برههای از زمان آثاری از اعمال سیاستهای بهرهای در کشور مشاهده شده، متاسفانه این آثار یا پایدار نبوده یا به ایجاد خلأهایی در بخشهای دیگر منجر شده است؛ به عبارتی اعمال سیاستهای پولی و مالی در کشور ما به نوساناتی دامن زده است که این نوسانات از یک سیاست اقتصادی مشخصی پیروی نکرده است. درست به همین دلیل است که سیاستگذاران اقتصادی در کشور ما نتوانستهاند بازارهایی مانند بازار ارز را در کنترل خود درآورند و به خصوص در شرایط خاصی مانند تحریمهای اقتصادی اخیر، این مشکلات بیش از همیشه خودنمایی کرده است.
به عقیده شما نابسامانی بازار ارز را باید به گردن چه کسی انداخت؟
در این رابطه باید به این موضوع اشاره کنم که معاملهگران بازار و فعالان اقتصادی افرادی عقلایی هستند. این تحلیل هم که گمان کنیم همواره در اقتصاد کشور تنها این سوداگران و سفتهبازان هستند که با اثرگذاری بر جریان بازار، حتی بر روند تصمیمات اقتصادی دولتها نیز اثر میگذارند، تحلیل نادرستی است. چراکه این نوع تحلیلها منجر به فاصله تحلیلگر از اثراتی میشود که تورم بر کاهش ارزش پول ملی میگذارد، به عبارتی نباید فراموش کنیم که نرخ تورم بالایی که در کشور ما تجربه میشود و باید گفت جزو بالاترین نرخهای تورم جهان محسوب میشود به شدت از ارزش پول ملی کاسته و بخش زیادی از این معضل در نتیجه نحوه اجرای هدفمندی یارانهها در سالهای گذشته بوده که به افزایش قیمت مواد اولیه تولید و انرژی و افزایش نقدینگی در بازار منتهی شده است. در این شرایط با محدودیتی که در امر تولید وجود دارد و تورم هزینهای که در کشور رواج مییابد در نتیجه برای جلوگیری از کاهش ارزش پولی که برآیند این موضوعات است به بازارهایی نظیر بازار ارز هجوم میبرند؛ اتفاقی که دقیقاً در سالهای اخیر در بازار رخ داده است. اما این تصمیم را باید عقلانی اندیشیدن مردم بدانیم؛ هرچند در این میان افرادی نیز وجود دارند که به نام بخش خصوصی بازار ارز را در کنترل خود میگیرند و از بازار آشفته ارز به نفع خود استفاده میکنند.
در کنار دو دسته فوق (خریداران خرد ارز و خریداران عمده) که در اختلال بازار ارز و افزایش آن نقش داشتند، دولت نیز بدش نمیآید که از شرایط گلآلود بازار به نفع خود ماهی بگیرد، چراکه گفته میشود دولت دهم بارها با قفل و بست بازار در مواقع حساس قیمت ارز را ناگهان افزایش داده و سپس با تزریق ارز به بازار از منافع ناشی از شرایط صعود قیمتی استفاده کرده و یا یارانههای مردم را تامین کرده یا مزایای این اقدام را در جهت کنترل کسری بودجه به کار برده است. بر این اساس باید گفت همواره در بازار کسانی وجود داشته و دارند که از تعادل بازار ارز جلوگیری کردهاند و اجازه ندادهاند بازار در یک تعادل پایدار باقی بماند و در هر نقطهای از منحنی عرضه و تقاضا که قیمت را تعیین کرده به تغییر شرایط دامن زدهاند و با نوسان قیمت منافعی را برای خود رقم زدهاند و همانطور که اشاره شد چون دولت هم نسبت به این موضوع بیمیل نبود، لذا سیاست منسجمی برای کنترل این بازار وجود نداشته و مشکلات همچنان باقی مانده است.
به قیمت تعادلی اشاره کردید اما به نظر میرسد این قیمت در کشور ما مشخص نیست، آیا شما دامنه مشخصی را برای دلار میتوانید اعلام کنید؟
حقیقت آن است که نرخ دلار بالاتر از 3200 تومان کنونی است چراکه سیل نقدینگی که در خلال سالهای اخیر به بازار تزریق شده است و تورم موجود هم دلیل دیگری است که منطقاً تایید میکند که ریال به شدت در برابر دلار تضعیف شده است. به همین دلیل به نظر من ناپایداری قیمتها حاصل غیرواقعی بودن قیمت ارز در کشور ماست و این مسالهای است که دیر یا زود دامن همه دولتها را خواهد گرفت مگر اینکه دولت از تمام ابزارهای عرضه و تقاضا در بازار استفاده کند و قیمت در نقطه تعادلی خود تعیین شود که در این صورت احتمالاً قیمت دلار بالاتر از این ارقام خواهد بود. اما با آنکه قیمت افزایش مییابد اما مزیت این روش آن است که ثبات در بازار ارز افزایش مییابد و رانتهای موجود از بین میرود و مخصوصاً به دلیل آنکه پیشبینی میشود در دولت جدید ثبات اقتصادی و سیاسی بیش از گذشته تامین شود بنابراین میتوانیم به روشن شدن و شفافیت بازار و تصمیمات فعالان بازار امیدوار باشیم.
آقای دکتر، جای تحریمها در تحلیلهایی که تاکنون داشتید خالی بود. به نظر میرسد این مساله همانطور که تاکنون بازار ارز را درگیر کرده، به زودی مشکلات بیشتری را به وجود خواهد آورد، تحلیل شما از این موضوع چیست؟
به عقیده من، تحریم در کشور ما جلوتر از مسوولان حرکت کرده است. به عبارتی سادهتر با آنکه در خلال دهههای پس از انقلاب کشور ما در شرایط تحریم به سر برده است اما برنامهریزی خاصی در زمینه تعدیل شرایط اقتصادی کشور صورت نگرفته و در نتیجه زمانی که نفت با این وسعت تحریم شد، نه ذخایر کافی ارزی برای اداره کشور در اختیار مسوولان قرار داشت و نه آمادگی در سایر حوزهها برای تامین زیرساختهای کشور وجود داشت. در نتیجه در بلندمدت اثرات تحریم چهره واقعی خود را نشان داده است و لذا اگر ذخایر ارزهای معتبر ما مانند دلار و یورو بیش از این کاهش یابد قیمت در بازار افزایش خواهد یافت، در این شرایط است که دولت تنها باید در سیاست بینالمللی خود تلاش کند گامهای بیشتری را در جهت رفع تحریمها بردارد که موضوعی عینیتر و البته سختتر خواهد بود.
به عقیده شما وظیفه دولت جدید در بازار ارز چیست؟
در دولت یازدهم ثبات بازار از اهمیت بالایی برخوردار است. به عقیده من حتی اگر قیمت ارز در رقم بالایی تثبیت شود مشکلات کمتری را نسبت به زمانی که ثبات قیمت را در بازار نداریم ایجاد میکند. البته به عقیده من با توجه به تیمی که دولت یازدهم مشخص کرده و برنامههایی که در حوزه داخلی و بینالمللی اعلام کرده میتوان امیدوار بود هم بتوان در مسیر رفع تحریمها قدمهایی برداشت و هم در کنترل اثرات منفی ناشی از تحریمها در بازار بتوان اقداماتی عملی صورت داد که در این صورت از شرایط حاد اقتصادی در بازار ارز جلوگیری خواهد شد؛ لذا باید گفت دولت قادر است از ابزارهای خود برای کنترل این بازار استفاده کند و شاید در کوتاهمدت نتوان انتظار چندانی از دولت داشت اما در بلندمدت با اتخاذ سیاستهای دقیق اقتصادی مطمئناً این امکان که بتواند بازار را در اختیار و کنترل خود بگیرد، وجود دارد.
***
در پاسخ به این سوال باید اشاره کرد که شرایط اقتصادی کشور ما با شرایط کشورهای دیگر که قادرند با استفاده از سیاستهای پولی و مالی شرایط اقتصادی را کنترل کنند متفاوت است. به عنوان مثال اگر این کشورها قادرند به راحتی و به سرعت با استفاده از ابزار نرخ بهره بازارهای پول و سرمایه را کنترل کنند، اما این عامل در اقتصاد ایران قادر به خلق این فرصتهای کنترلی نیست. حتی اگر در برههای از زمان آثاری از اعمال سیاستهای بهرهای در کشور مشاهده شده، متاسفانه این آثار یا پایدار نبوده یا به ایجاد خلأهایی در بخشهای دیگر منجر شده است؛ به عبارتی اعمال سیاستهای پولی و مالی در کشور ما به نوساناتی دامن زده است که این نوسانات از یک سیاست اقتصادی مشخصی پیروی نکرده است. درست به همین دلیل است که سیاستگذاران اقتصادی در کشور ما نتوانستهاند بازارهایی مانند بازار ارز را در کنترل خود درآورند و به خصوص در شرایط خاصی مانند تحریمهای اقتصادی اخیر، این مشکلات بیش از همیشه خودنمایی کرده است.
به عقیده شما نابسامانی بازار ارز را باید به گردن چه کسی انداخت؟
در این رابطه باید به این موضوع اشاره کنم که معاملهگران بازار و فعالان اقتصادی افرادی عقلایی هستند. این تحلیل هم که گمان کنیم همواره در اقتصاد کشور تنها این سوداگران و سفتهبازان هستند که با اثرگذاری بر جریان بازار، حتی بر روند تصمیمات اقتصادی دولتها نیز اثر میگذارند، تحلیل نادرستی است. چراکه این نوع تحلیلها منجر به فاصله تحلیلگر از اثراتی میشود که تورم بر کاهش ارزش پول ملی میگذارد، به عبارتی نباید فراموش کنیم که نرخ تورم بالایی که در کشور ما تجربه میشود و باید گفت جزو بالاترین نرخهای تورم جهان محسوب میشود به شدت از ارزش پول ملی کاسته و بخش زیادی از این معضل در نتیجه نحوه اجرای هدفمندی یارانهها در سالهای گذشته بوده که به افزایش قیمت مواد اولیه تولید و انرژی و افزایش نقدینگی در بازار منتهی شده است. در این شرایط با محدودیتی که در امر تولید وجود دارد و تورم هزینهای که در کشور رواج مییابد در نتیجه برای جلوگیری از کاهش ارزش پولی که برآیند این موضوعات است به بازارهایی نظیر بازار ارز هجوم میبرند؛ اتفاقی که دقیقاً در سالهای اخیر در بازار رخ داده است. اما این تصمیم را باید عقلانی اندیشیدن مردم بدانیم؛ هرچند در این میان افرادی نیز وجود دارند که به نام بخش خصوصی بازار ارز را در کنترل خود میگیرند و از بازار آشفته ارز به نفع خود استفاده میکنند.
در کنار دو دسته فوق (خریداران خرد ارز و خریداران عمده) که در اختلال بازار ارز و افزایش آن نقش داشتند، دولت نیز بدش نمیآید که از شرایط گلآلود بازار به نفع خود ماهی بگیرد، چراکه گفته میشود دولت دهم بارها با قفل و بست بازار در مواقع حساس قیمت ارز را ناگهان افزایش داده و سپس با تزریق ارز به بازار از منافع ناشی از شرایط صعود قیمتی استفاده کرده و یا یارانههای مردم را تامین کرده یا مزایای این اقدام را در جهت کنترل کسری بودجه به کار برده است. بر این اساس باید گفت همواره در بازار کسانی وجود داشته و دارند که از تعادل بازار ارز جلوگیری کردهاند و اجازه ندادهاند بازار در یک تعادل پایدار باقی بماند و در هر نقطهای از منحنی عرضه و تقاضا که قیمت را تعیین کرده به تغییر شرایط دامن زدهاند و با نوسان قیمت منافعی را برای خود رقم زدهاند و همانطور که اشاره شد چون دولت هم نسبت به این موضوع بیمیل نبود، لذا سیاست منسجمی برای کنترل این بازار وجود نداشته و مشکلات همچنان باقی مانده است.
به قیمت تعادلی اشاره کردید اما به نظر میرسد این قیمت در کشور ما مشخص نیست، آیا شما دامنه مشخصی را برای دلار میتوانید اعلام کنید؟
حقیقت آن است که نرخ دلار بالاتر از 3200 تومان کنونی است چراکه سیل نقدینگی که در خلال سالهای اخیر به بازار تزریق شده است و تورم موجود هم دلیل دیگری است که منطقاً تایید میکند که ریال به شدت در برابر دلار تضعیف شده است. به همین دلیل به نظر من ناپایداری قیمتها حاصل غیرواقعی بودن قیمت ارز در کشور ماست و این مسالهای است که دیر یا زود دامن همه دولتها را خواهد گرفت مگر اینکه دولت از تمام ابزارهای عرضه و تقاضا در بازار استفاده کند و قیمت در نقطه تعادلی خود تعیین شود که در این صورت احتمالاً قیمت دلار بالاتر از این ارقام خواهد بود. اما با آنکه قیمت افزایش مییابد اما مزیت این روش آن است که ثبات در بازار ارز افزایش مییابد و رانتهای موجود از بین میرود و مخصوصاً به دلیل آنکه پیشبینی میشود در دولت جدید ثبات اقتصادی و سیاسی بیش از گذشته تامین شود بنابراین میتوانیم به روشن شدن و شفافیت بازار و تصمیمات فعالان بازار امیدوار باشیم.
آقای دکتر، جای تحریمها در تحلیلهایی که تاکنون داشتید خالی بود. به نظر میرسد این مساله همانطور که تاکنون بازار ارز را درگیر کرده، به زودی مشکلات بیشتری را به وجود خواهد آورد، تحلیل شما از این موضوع چیست؟
به عقیده من، تحریم در کشور ما جلوتر از مسوولان حرکت کرده است. به عبارتی سادهتر با آنکه در خلال دهههای پس از انقلاب کشور ما در شرایط تحریم به سر برده است اما برنامهریزی خاصی در زمینه تعدیل شرایط اقتصادی کشور صورت نگرفته و در نتیجه زمانی که نفت با این وسعت تحریم شد، نه ذخایر کافی ارزی برای اداره کشور در اختیار مسوولان قرار داشت و نه آمادگی در سایر حوزهها برای تامین زیرساختهای کشور وجود داشت. در نتیجه در بلندمدت اثرات تحریم چهره واقعی خود را نشان داده است و لذا اگر ذخایر ارزهای معتبر ما مانند دلار و یورو بیش از این کاهش یابد قیمت در بازار افزایش خواهد یافت، در این شرایط است که دولت تنها باید در سیاست بینالمللی خود تلاش کند گامهای بیشتری را در جهت رفع تحریمها بردارد که موضوعی عینیتر و البته سختتر خواهد بود.
به عقیده شما وظیفه دولت جدید در بازار ارز چیست؟
در دولت یازدهم ثبات بازار از اهمیت بالایی برخوردار است. به عقیده من حتی اگر قیمت ارز در رقم بالایی تثبیت شود مشکلات کمتری را نسبت به زمانی که ثبات قیمت را در بازار نداریم ایجاد میکند. البته به عقیده من با توجه به تیمی که دولت یازدهم مشخص کرده و برنامههایی که در حوزه داخلی و بینالمللی اعلام کرده میتوان امیدوار بود هم بتوان در مسیر رفع تحریمها قدمهایی برداشت و هم در کنترل اثرات منفی ناشی از تحریمها در بازار بتوان اقداماتی عملی صورت داد که در این صورت از شرایط حاد اقتصادی در بازار ارز جلوگیری خواهد شد؛ لذا باید گفت دولت قادر است از ابزارهای خود برای کنترل این بازار استفاده کند و شاید در کوتاهمدت نتوان انتظار چندانی از دولت داشت اما در بلندمدت با اتخاذ سیاستهای دقیق اقتصادی مطمئناً این امکان که بتواند بازار را در اختیار و کنترل خود بگیرد، وجود دارد.
دیدگاه تان را بنویسید