صعود روی دوش گرانی ها
کوچکهای پربازده را بشناسیم
بازار سرمایه کشور از ابتدای سال جاری در حالی با رشد و رونق همراه شد که نزدیک به دو سال بود که سرمایهها اغلب به سمت چهارراه استانبول سرازیر شده بودند.
بازار سرمایه کشور از ابتدای سال جاری در حالی با رشد و رونق همراه شد که نزدیک به دو سال بود که سرمایهها اغلب به سمت چهارراه استانبول سرازیر شده بودند. بازدهی بالای بازارهای ارز و طلا و کاهش روزانه ارزش پول ملی، تنور بازار دلار را آنقدر داغ کرد که ریال همچون آتشی دستها را میسوزاند و کسی حاضر نبود حتی یک ریال خود را بیکار نگه دارد و به سرعت راهی صرافیها شده تا آن را به ارزهایی دیگر که رایجترین آن دلار بود، تبدیل کند. این روند تا جایی پیش رفت که داد مسوولان از نگهداری بیش از ۱۸ میلیارد دلار در خانههای مردم درآمد. با این وجود راهکارهای آنها که بگیر و ببند در بازار ارز از یک سو و پیشفروش سکه از سوی دیگر بود نیز فایدهای نداشت و همچنان ارز و طلا پیشرو در میان سایر بازارها بودند و یکهتازی میکردند. اما از ابتدای سال جاری ورق برگشت و تالار حافظ چراغ سبز خود را به سرمایهگذاران نشان داد. اوج روزهای خوش بازار سرمایه پس از انتخابات ریاستجمهوری بود. به این ترتیب که از ۲۵ خرداد به بعد رکوردزنیهای بازار سرمایه چشمها را خیره کرد و سیل اسکناسها بود که به امید فردایی بهتر راهی تالار حافظ شد. اما در این میان
کارشناسان و مدیران بازار سرمایه مهمترین دلیل رونق بازار را عملکرد مثبت شرکتها و افزایش عایدی آنها میدانستند که البته انتشار گزارشهای مثبت شرکتها به همراه تعدیل سودهای پی در پی آنها، گواهی بر این مدعا بود. روند رونق بازار سهام تا جایی پیش رفت که بازدهی بورس تا پایان روز نهم مرداد ماه به ۵۰ درصد هم رسید.
رونق بازار سهام در صنایع مختلف باعث شده است در سال جاری همه صنایع حتی گروههای کوچک که روزگاری گوشهنشین تالار شیشهای بودند این روزها با قدرت در میدان بتازند و بازدهیهایی به مراتب بالاتر و بیشتر از میانگین کل بازار را نصیب سهامداران خود کنند. بر همین اساس در نگاهی به روند بازدهی صنایع بورسی میبینیم در میان ۳۸ صنعت بازار سرمایه، ۱۰ صنعت بازدهی نزدیک یا بیش از ۱۰۰ درصد را ثبت کردهاند. اما نکته جالب توجه در میان صنایع پربازده بازار این بود که صنایعی توانستند در صدر قرار بگیرند که روزگاری نه چندان دور، حاشیهنشین بازار سهام بودند و سرمایهگذاران به سختی نیمنگاهی به آنها میکردند اما امروز سهام شرکتهای این گروهها با صفهای سنگین خرید، رونق معاملات و رشد قیمت سهم مواجه شدند و عملکرد آنها با تعدیلهای مثبت پی در پی همراه است. با بررسی شاخص قیمت صنایع که توسط اداره آمار شرکت بورس منتشر شده است میبینیم که صنعت محصولات کاغذی با بازدهی ۱۷۹درصدی از ابتدای سال تا امروز، پربازدهترین صنعت بازار بوده است. رتبه دوم نیز به گروه لاستیک و پلاستیک با بازدهی ۱۶۴درصدی اختصاص یافته است. صنعت محصولات غذایی و آشامیدنی
نیز در این مدت بالغ بر ۱۴۷درصد بازدهی را نصیب سهامدارانش کرده است. همچنین سیمانیها نیز سهامداران خود را با سود ۱۳۹درصدی شاد کردند. صنعت خدمات مهندسی نیز بازدهی ۱۳۸درصدی را ثبت کرده است. رتبه ششم پربازدهترینها به گروه سایر محصولات کانی غیرفلزی با بازدهی 123درصدی رسید. ماشینآلات و تجهیزات هم با بازدهی ۱۱۵درصدی رتبه هفتم را کسب کرد. شرکتهای کاشی و سرامیک هم از ابتدای سال تا به حال با عملکرد خوب خود، برای سرمایهگذاران این گروه بیش از ۱۰۷درصد بازدهی ثبت کرد. صنعت مواد و محصولات دارویی نیز در جمع پربازدهها قرار گرفت و با بازدهی ۱۰۶درصدی یک پله پایینتر از کاشی و سرامیک جا گرفت. ماشینآلات و دستگاههای برقی نیز بازدهی ۱۰۰درصدی داشته است. با نگاهی به این صنایع میبینیم که10صنعت پربازده بازار هیچ نمایندهای در میان۱۰صنعت بزرگ بازار ندارند و این موضوع نشان میدهد که صنایع کوچک بازار امسال دور را از سایر گروهها گرفتهاند و یکهتازی میکنند. اما آنچه مهم و محل سوال است دلیل رونق سهام کوچک در بازار است. به این ترتیب که باید دید آیا شرکتهای این گروه با بهبود عملکرد و سوددهی بالا مواجه شدهاند یا صرفاً پایین
بودن سهام شناور بازار در کنار کوچک بودن شرکتها و سرمایههای پایین آنها باعث افزایش قیمت سهم و رشد بازدهی شده است.
البته هر دو این عوامل در کنار هم در بازدهی صنایع تاثیرگذارند اما اینکه وزنه کدام یک سنگینتر است برای تحلیل و تجزیه روند بازار سهام مهم است. گروهی از کارشناسان معتقدند افزایش نرخ ارز و کاهش واردات یکی از پارامترهای تاثیرگذار در رونق سهام کوچک در بازار شده است اما به طور قطع این اتفاق به تنهایی نمیتواند باعث شود صنایع کوچک در بازار مرکز توجه قرار بگیرند و بازدهیهایی بالغ بر دو برابر بازار را از آن خود کنند. با نگاهی به این ۱۰ صنعت پربازده میبینیم که محصولات کاغذی با تنها دو نماینده و ۱۴۷ میلیون سهم، ارزش بازاری ۷۹۱ میلیارد ریالی دارد و با نسبت قیمت به درآمد (P/E) ۱۳، بازدهی بالغ بر ۱۷۹ درصد را برای سهامداران خود به همراه داشته است. لاستیک و پلاستیک هم با بازدهی ۱۶۴درصدی در بازار پنج نماینده دارد و ارزش بازاری ۹ هزار و ۵۵۱ میلیارد ریالی را ثبت کرده است. رتبه سوم هم به محصولات غذایی و آشامیدنی با بازدهی ۱۴۷درصدی رسیده است.
این گروه که ۲۰ نماینده در بازار دارد به مدد افزایش قیمت روغن نباتی امسال شاهد رشد قیمت سهام شرکتهای تولیدی روغن بود. این شرکتها با افزایش سودآوری توانستند ارزش بازار این صنعت را به ۴۰ هزار میلیارد ریال برسانند. در مجموع به نظر میرسد صنایع کوچک بازار در کنار افزایش نرخ ارز و کاهش واردات، امتیاز ویژه دیگری را نیز کسب کردند که در رونق این روزهای آنها تاثیر شگرفی داشته است و آن هم افزایش نرخ فروش محصولات بوده است. بنگاههای تولیدی این گروهها سالها با کنترلهای قیمتی اجازه نفس کشیدن نداشتند و ظرف یکی دو سال اخیر توانستند با افزایش نرخ فروش جهش سودآوری داشته باشند. اما باید دید این روند میتواند از این به بعد نیز ادامهدار باشد یا نه. با توجه به اینکه تا پیش از این صنایع، مواد اولیه خود را با ارز ۱۲۲۶تومانی تامین میکردند و با افزایش قیمت فروش ظرف این مدت، کالاها را بر اساس دلار 2500تومانی اتاق مبادلات ارزی به فروش میرسانند و فاصله این تفاوت قیمت سود قابل توجهی را برای آنها به همراه داشته است. باید دید از این به بعد این گروهها تا چه حد میتوانند خود را با حذف ارز ۱۲۲۶تومانی و افزایش هزینههای تولید
هماهنگ کنند. برخی کارشناسان پیشبینی میکنند عمر رونق این کوچکهای پربازده خیلی طولانی نخواهد بود و با آغاز به کار دولت جدید بازار سعی میکند تا با شناسایی گروههای بزرگتر، استراتژی جدیدی را برای سرمایهگذاری طراحی کند. مهمترین دلیل کوتاهی عمر رونق صنایع کوچک، ریسک بالای این گروه است. تا جایی که روند کاهش قیمت و صف فروش این سهام را «اصلاح دردناک سهام کوچک» عنوان میکنند چراکه ترکیب سهامداری اکثر این شرکتها خانوادگی است و در شرایط افت قیمت، سهامداران عمده تمایلی به حمایت از سهم و جمعآوری صفهای فروش ندارند به همین دلیل معمولاً زمانی که این سهام در صف فروش قرار میگیرند مدتها در این شرایط ماندگار میشوند و زیانهای کمرشکنی را برای سهامداران جزء به همراه دارند. اما صنایع بزرگ سهامداران عمده بزرگی دارند که با حمایت مداوم از سهام اجازه ریزش بیش از اندازه در قیمت و گرههای طولانی در صفهای فروش را به سهم نمیدهند به همین دلیل است که اکثر کارشناسان بازار سرمایه به سرمایهگذاران حقیقی به خصوص سرمایهگذاران تازهوارد و غیرحرفهای تاکید میکنند که فریب بازدههای بالای سهام کوچک را نخورند زیرا این گروه در کنار
اینکه به سرعت سود بالایی را به سهامدار خود از محل نوسان قیمت میدهد، قابلیت این را دارد که به همان سرعت کل سرمایه فرد را در صف فروش و افت قیمت هرروزه به باد بدهد. از دیگر ریسکهای این گروهها عدم تحلیلپذیری سهام به دلیل ترکیب خاص سهامداری عمده آنها که عمدتاً خانوادگی هستند، است. به این ترتیب که نمیتوان پیشبینی و تحلیل قابل اتکایی از روند حرکتی سهام داشت چراکه رفتار سهامداران عمده غیرقابل پیشبینی است. در این شرایط نباید فراموش کرد که سهام این گروهها با خطر حباب قیمتی نیز مواجهند چراکه اکثر سهامدارانی که وارد صنایع کوچک میشوند حقیقی هستند و با رشد قیمت سهم، حاضر به خروج نمیشوند و آنقدر در سهم میمانند تا قیمت دچار حباب شود و دیگر راهی برای بازگشت جز ترکیدن این حباب ندارند. با بررسی روند حرکتی سهام این صنایع به این نتیجه میرسیم که سهام بزرگ با وجود کندی سرعت بازدهی، ریسک کمتری داشته و برای سرمایهگذار آرامش خاطر بیشتری را به همراه میآورد.
دیدگاه تان را بنویسید