رویارویی دولت روحانی با چالشهای ارزی
اکنون و پس از گذشت حدود دو سال از بروز نوسانات شدید ارزی، دولت روحانی و تیم اقتصادی او میراثبر اوضاع نابسامان ارزی است.
اکنون و پس از گذشت حدود دو سال از بروز نوسانات شدید ارزی، دولت روحانی و تیم اقتصادی او میراثبر اوضاع نابسامان ارزی است. سامان دادن به بازار نابسامان ارز، تنها یکی از چالشهای بزرگ دولت روحانی است، اما امید میرود در سایه اصلاح سیاستهای داخلی و خارجی، این مهم در آینده و به تدریج تحقق یابد. در شرایط فعلی، میتوان سه چالش اصلی برای حوزه سیاست ارزی برشمرد: الف- محدودیت شدید ذخایر ارزی
ب- مدیریت نوسانات بازار آزاد ارز و ج- احیای نظام ارزی تکنرخی. در این راستا سوال مهم و اصلی این است که سیاستگذاران اقتصادی دولت روحانی با طراحی و اجرای چه سیاستهایی میتوانند بر این چالشها فائق آیند و بازار ارز را ساماندهی کنند؟ به این منظور بهتر است در ابتدا به بررسی تحولات گذشته بازار ارز و وضعیت جاری آن بپردازیم.
1- روند نوسانات ارزی و حاکمیت نظام چندنرخی
شکاف میان نرخ ارز مرجع و بازار از سال 89 آغاز شده بود، اما این شکاف تا نیمه اول سال 90 به حدی نبود که بتوان آن را به عنوان بازگشت نظام دونرخی ارز مد نظر قرار داد. اما از نیمه دوم سال 90 و با توجه به بحث تشدید تحریمهای اقتصادی، شکاف میان نرخ ارز مرجع و بازار به مرور افزایش یافت و تا شهریورماه 91 به مرز 2500 تومان رسید. اما در مهرماه 91، اتفاق مهمی در بازار ارز کشور افتاد. دولت با راهاندازی مرکز مبادلات ارزی و تفکیک گروههای کالایی، نرخ رسمی دلار را برای واردات بخش مهمی از گروههای کالایی تحت عنوان نرخ ارز مبادلهای، به محدوده 2500تومان و نزدیک نرخ بازار افزایش داد. به این ترتیب از مهرماه 91عملاً اقتصاد ایران به نظام ارزی سهنرخی شامل نرخ ارز مرجع، نرخ ارز مبادلهای و نرخ ارز بازار پا گذاشت و نرخهای رکودهای در دامنه سهتا چهار هزارتومان را ثبت کرد. اما مسیر تحولات بازار ارز در دوره پس از انتخابات خرداد 92، نسبت به دوره پیش از آن دچار چرخشی نسبی شد. با انتخاب دکتر حسن روحانی به
ریاستجمهوری یازدهم، از فردای انتخابات ریال در برابر سایر ارزها تقویت شد و پس از آن تاکنون (مرداد 92) بازار ارز از ثبات نسبی نرخها برخوردار شده و در شرایط فعلی هر دلار در نرخی حدود 3100 تا 3300 تومان در تعادل نسبی به سر میبرد.
2- تحولات ساختاری بازار ارز
تحولات ساختاری بازار ارز را باید در تحولات عرضه و تقاضای بازار ارز جست. بررسی تحولات عرضه و تقاضای بازار ارز از سال 1390، حاکی از آن است که مجموعهای از محدودیت طرف عرضه ارز و افزایش شدید در طرف تقاضای ارز، موجبات جهش نرخهای ارز و تنزل ارزش ریال را فراهم کرده است که این شرایط ساختاری همچنان برقرار است.
2-1- شرایط ساختاری طرف تقاضا
طرف تقاضای بازار ارز را میتوان به دو بخش تقاضای معاملاتی (تقاضای ارز به عنوان وسیله مبادله عمدتاً با هدف تامین مالی واردات) و تقاضای سفتهبازی (تقاضای ارز به عنوان یک دارایی با هدف کسب سود) تفکیک کرد. بنابراین برای بررسی طرف تقاضای بازار ارز، بررسی هر دو جنبه تقاضای معاملاتی و سفتهبازی ارز ضرورت دارد.
روند تقاضای معاملاتی ارز: تقاضای معاملاتی ارز در سالهای اخیر مانند سالهای گذشته تحت تاثیر عوامل بنیادی مانند افزایش نقدینگی و بالاتر بودن تورم داخلی از تورم خارجی از روند صعودی برخوردار بوده است. در این میان اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها نیز موجب تقویت روند صعودی تقاضای معاملاتی ارز شده است. بنابراین اگرچه تقاضای معاملاتی ارز با توجه به نرخ رشد نقدینگی در محدوده 20 تا 30 درصد، روند نرخ تورم و اجرای هدفمندی یارانهها، از یک روند صعودی در این دوره برخوردار بوده، اما این افزایش تقاضای معاملاتی ارز هرگز به میزانی نبوده است که به جهش شدید نرخ ارز بینجامد. در مجموع در شرایط فعلی فشار تقاضای معاملاتی برای ارز، همچنان تحت تاثیر رشد نقدینگی و رشد قیمتها در حال افزایش است. اما در این مورد باید به این نکته توجه داشت که تقاضای معاملاتی ارز رابطهای معکوس با نرخ ارز دارد؛ یعنی زمانی که نرخ ارز افزایش مییابد، تقاضای معاملاتی برای واردات کالا و خدمات از خارج کاهش مییابد و این کاهش تقاضای معاملاتی میتواند خود به مانعی در برابر افزایش
بیشتر و بیشتر نرخ ارز تبدیل شود. به همین دلیل در دو سال اخیر و با وجود فشار تقاضای ناشی از رشد نقدینگی و تورم، به واسطه افزایش شدید نرخ ارز، تقاضای معاملاتی برای واردات کاهش یافته است.
روند تقاضای سفتهبازی ارز: طرف تقاضای بازار ارز از سال1390 با تحول بزرگی روبهرو شد. مهمترین تحول در طرف تقاضای بازار ارز، اوجگیری تقاضای سفتهبازی ارز بود. افزایش شدید تقاضای سفتهبازی در بازار ارز عمدتاً حاصل شکلگیری انتظارات فعالان اقتصادی نسبت به محدودیت منابع ارزی و پیشبینی افزایش نرخ ارز در اقتصاد کشور بود. البته شکلگیری چنین انتظاراتی بدون پشتوانه هم نبود، بلکه این انتظارات بر مبنای عواملی مانند افزایش تنش با غرب بر سر برنامه هستهای کشور، تشدید تحریمهای اقتصادی به خصوص طرح تحریم بانک مرکزی و نفت از سوی غرب و محدودیتهای گسترده در مبادلات ارزی شکل گرفت. در واقع افزایش شدید تقاضای سفتهبازی ارز، ناشی از همهگیر شدن چنین انتظاراتی در اقتصاد کشور بود. انتظارات در بازار ارز به گونهای رقم خورد که بسیاری از فعالان اقتصادی و حتی مردم عادی از یک طرف به منظور حفظ ارزش داراییهای خود و از طرف دیگر به منظور کسب سود، ارز را یکی از گزینههای مناسب سرمایهگذاری تشخیص داده و اقدام به خرید و نگهداری ارزهای معتبر بینالمللی مانند دلار و یورو
کردند که این امر منجر به جهش تقاضای سفتهبازی ارز در دوره اخیر شد. به علاوه باید توجه داشت که برخلاف کاهش تقاضای معاملاتی بر اثر افزایش نرخ ارز، تقاضای سفتهبازی نهتنها ممکن است با افزایش نرخ ارز کاهش نیابد، بلکه ممکن است افزایش نرخ ارز به تقاضای بیشتر و بنابراین افزایش بیشتر و بیشتر نرخ ارز، البته در کوتاهمدت بینجامد. اما در شرایط فعلی و با توجه به روی کار آمدن دولت روحانی، تقاضای سفتهبازی در بازار ارز تا حدودی فروکش کرده است. فارغ از رویکردها و سیاستهای داخلی، رویکرد اصلی دولت روحانی در سیاست خارجی، بهبود روابط خارجی و تمرکز بر حل و فصل پرونده هستهای و رفع تحریمهاست. انتخاب چنین رویکردی در سیاست خارجی، موجب شکلگیری انتظارات خوشبینانه نسبت به رویکرد دولت روحانی در سیاست خارجی و بالا رفتن احتمال حل و فصل پرونده هستهای و رفع تحریمها شده است. در نتیجه شکلگیری انتظارات خوشبینانه نهتنها به کاهش تقاضای سفتهبازی ارز انجامیده است، بلکه بر عرضه سفتهبازی با هدف گریز از زیان در بازار ارز نیز انجامیده است. در واقع بخش عمده فعالان اقتصادی که تا پیش از این با هدف
کسب سود یا حفظ ارزش دارایی خود اقدام به خرید و نگهداری ارز کرده بودند، اکنون از بیم کاهش نرخ ارز و تحمل زیان، اقدام به فروش ارز میکنند. نتیجه این تحول در انتظارات، فروکش کردن تقاضای سفتهبازی است. البته در این مورد باید توجه داشت که تحقق یا عدم تحقق این انتظارات در آینده نزدیک میتواند به تضعیف شدید یا تقویت شدید تقاضای سفتهبازی ارز بینجامد.
2-2- شرایط ساختاری طرف عرضه بازار ارز
از سال 1390، محدودیتهایی در طرف عرضه ارز ایجاد شده است که از مهمترین این محدودیتها، میتوان به کاهش درآمدهای نفتی به دلیل تحریمهای اقتصادی، تحریم بانکی و محدودیت مبادلات خارجی و محدودیت ذخایر ارزی به دلیل مدیریت نامناسب درآمدهای نفتی در سالهای اخیر اشاره کرد.
کاهش درآمدهای نفت زیر سایه تشدید تحریمها: از سال 1390 تحریمهای نفتی و مالی بیسابقهای از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران تصویب شد و به مرحله اجرا درآمد. در نتیجه تشدید تحریمهای اقتصادی، صادرات نفت و به تبع آن درآمدهای نفتی ایران از اواخر سال 90 و به خصوص از سال 91 با کاهش شدیدی مواجه شده است. بنابراین با توجه به سهم بسیار بالای درآمدهای نفتی در درآمدهای ارزی کشور، یکی از مهمترین عوامل عرضه ارز در اقتصاد ایران با محدودیتهای گستردهای مواجه شده است. در نتیجه بانک مرکزی به عنوان عرضهکننده اصلی ارز، قدرت مانور خود را برای تزریق ارز و مدیریت نرخ ارز از دست داده است.
تحریم بانکی و محدودیت مبادلات مالی: علاوه بر تحریم نفتی، مساله بسیار مهم دیگر تحریم شبکه بانکی و به خصوص تحریم بانک مرکزی ایران بود که موجب شد علاوه بر کاهش درآمدهای نفتی، مبادلات مالی ایران با خارج از کشور بسیار سخت و پرهزینه شود. این امر در کنار کاهش درآمدهای نفتی، محدودیتهای عرضه ارز را در اقتصاد کشور تشدید کرده است.
محدودیت ذخایر ارزی به دلیل مدیریت نامناسب: درآمدهای نفتی ایران از ابتدای دهه 80 از روندی صعودی برخوردار بوده و در نیمه دوم دهه 80 به بالاترین سطح خود رسید و در نهایت در سال 1390 از مرز 100 میلیارد دلار نیز عبور کرد. طی دهه 80 درآمدهای نفتی ایران در مجموع به 645 میلیارد دلار رسید که حدود 440 میلیارد دلار آن در نیمه دوم دهه 80 حاصل شد. یک محاسبه ساده نشان میدهد اگر طی دهه 80، سالانه تنها 30 درصد از درآمدهای نفتی کشور پسانداز و به ذخایر ارزی تبدیل میشد، میزان ذخایر ارزی ایران در پایان سال 90 از مرز 200 میلیارد دلار عبور میکرد. اما متاسفانه بخش عمده درآمدهای سرشار نفتی به خصوص در نیمه دوم دهه 80 به جای پسانداز و انباشت ذخایر ارزی به بازار ارز تزریق شد و از مسیر کاهش نرخ واقعی ارز به افزایش شدید واردات انجامید. در واقع عدم مدیریت مناسب درآمدهای سرشار نفتی و اتخاذ سیاست تزریق دلارهای نفتی به بازار در سالهای اخیر موجب شد در آستانه تشدید تحریمهای نفتی، ذخایر ارزی کشور با محدودیت قابل توجهی مواجه باشد. در حالی که
اگر سهم بیشتری از درآمدهای نفتی در سالهای گذشته انباشت میشد، ذخایر بزرگ ارزی میتوانست برگ برندهای برای مدیریت بازار ارز در دوران تحریم اقتصادی باشد. بنابراین علاوه بر کاهش درآمدهای نفتی و محدودیت مبادلات مالی، محدودیت ذخایر ارزی به دلیل مدیریت نامناسب درآمدهای نفتی در سالهای اخیر نیز یکی از عوامل محدودیت عرضه ارز در اقتصاد ایران در دوره تشدید تحریمهای اقتصادی بوده است. محدودیت ذخایر ارزی در شرایط فعلی به واسطه کاهش شدید درآمدهای نفتی از سال 91 تشدید نیز شده است.
تقویت عرضه ارز از ناحیه صادرات غیرنفتی: با وجود محدودیتهای گسترده در صادرات نفت و مبادلات خارجی، عرضه ارز از ناحیه افزایش صادرات غیرنفتی، تحت تاثیر افزایش نرخ ارز تقویت شده و این امر حداقل بخشی از محدودیتها در کاهش درآمدهای ارزی را جبران کرده است.
2-3- پیامد تحولات ساختاری در عرضه و تقاضای ارز
سیاستگذاران ارزی، با توجه به تحولات ساختاری عرضه و تقاضای ارز، از سال 90 با دشواری بزرگی در مدیریت بازار ارز مواجه بودهاند. از یک طرف کاهش درآمدهای نفتی، محدودیت مبادلات مالی و محدودیت ذخایر ارزی، محدودیتهای گستردهای را برای عرضه ارز در دوره تشدید تحریمهای اقتصادی به خصوص از سال 91 ایجاد کرده است. در مقابل شکلگیری انتظارات به سمت افزایش نرخ ارز، موجب جهش تقاضای سفتهبازی ارز با هدف کسب سودهای سرشار توسط فعالان بازار و مردم عادی شده است. بررسی تحولات عرضه و تقاضای بازار ارز از سال1390، حاکی از آن است که بروز مازاد تقاضای ارز در اثر محدودیت طرف عرضه ارز از یکسو و افزایش شدید تقاضای ارز از سوی دیگر، فشارهای بزرگی را بر نرخ ارز وارد کرد. طبیعتاً در چنین شرایطی، مهار نرخ ارز در بازار و پایین نگهداشتن آن، مستلزم تزریق بیش از حد ذخایر ارزی به بازار ارز است که اتخاذ چنین سیاستی میتوانست موجبات کاهش شدید ذخایر ارزی و تشدید نگرانیها از محدودیت بیشتر منابع ارزی و احتمال بروز بحران ارزی را در
آینده فراهم آورد. بنابراین بروز مازاد تقاضا در بازار ارز در نهایت موجب ایجاد روند صعودی نرخ ارز و رکوردشکنیهای پی در پی در بازار ارز شد. اما بروز چنین وضعیتی در بازار ارز، سیاستگذاران ارزی را بر سر یک دوراهی قرار داد. دوراهی که یک سوی آن تعدیل نرخ ارز رسمی و افزایش آن به نرخ ارز بازار جهت حفظ نظام تکنرخی و سوی دیگر آن عدم تعدیل نرخ رسمی و پذیرش نظام ارزی چندنرخی بود. مسیر اول یعنی افزایش نرخ ارز رسمی به نرخ ارز بازار جهت حفظ نظام تکنرخی، با توجه به شکاف گسترده میان نرخ ارز رسمی و بازار، نیازمند تعدیل شدید نرخ ارز رسمی بود. در مقابل عدم تعدیل نرخ رسمی و پذیرش نظام چندنرخی دارای این زیان است که با حاکمیت دو یا چند نرخ در بازار ارز، زمینه برای ایجاد رانتهای بزرگ در بازار ارز فراهم میشود. در نهایت سیر تحولات بازار ارز به سمت و سویی رفت که سیاستگذاران ارزی، عملاً مسیر دوم را در پیش گرفتند. با تثبیت نرخ ارز مرجع در 1226 واحد از بهمن 90 و در حالی که نرخ بازار بسیار بالاتر از این رقم بود، عملاً و به ناگزیر نظام ارزی دونرخی بر اقتصاد ایران حاکم شد. به این
ترتیب سیاستگذاران ارزی با در پیش گرفتن نظام دونرخی ارز ترجیح دادند واردات رسمی کشور را با نرخ رسمی تامین مالی کنند و در مقابل اجازه دهند تقاضای سفتهبازی ارز در بازار غیررسمی به راه خود برود. اما فشار محدودیتهای عرضه ارز از یک سو و عبور نرخ ارز بازار به فراتر از دو هزار تومان از تابستان 91 موجب شد تا به مرور تامین مالی ارز به نرخ مرجع سخت و سختتر شود. به این ترتیب از مهرماه 91 با راهاندازی مرکز مبادلات ارزی و تفکیک گروههای کالایی، نرخ رسمی دلار برای واردات بخش مهمی از گروههای کالایی تحت عنوان نرخ ارز مبادلهای، به محدوده 2500 تومان افزایش یافت. به این ترتیب از مهرماه 91 عملاً اقتصاد ایران به نظام ارزی سهنرخی شامل نرخ ارز مرجع، نرخ ارز مبادلهای و نرخ ارز بازار پا گذاشت. در نهایت از تابستان 92، به واسطه شکاف بسیار زیاد میان نرخ ارز مرجع و بازار، تداوم تامین ارز مرجع عملاً ناممکن شد و در نتیجه با حذف ارز مرجع، نظام ارزی مجدداً به نظام ارزی دونرخی شامل نرخ رسمی در محدوده 2500 تومان و نرخ بازار در محدوده فراتر از سه هزار تومان تبدیل شد.
3- سناریوهای مواجهه تیم اقتصادی روحانی با چالشهای ارزی
همان طور که تشریح شد در شرایط فعلی سه چالش اصلی در حوزه سیاست ارزی عبارت است از: الف- محدودیت شدید ذخایر ارزی، ب- مدیریت نوسانات بازار آزاد ارز و ج- احیای نظام ارزی تکنرخی. سوال مهم و اصلی این است که سیاستگذاران اقتصادی دولت روحانی با طراحی و اجرای چه سیاستهایی میتوانند بر این چالشها فائق آیند و بازار ارز را ساماندهی کنند؟ از مباحث فوق روشن است که در حال حاضر شاهکلید گشایش بازار ارز، در سیاست خارجی و رفع تحریمها نهفته است. با این حال به نظر میرسد با توجه به نقش عمده تحریمها در بروز شرایط فعلی بازار ارز، تیم اقتصادی روحانی باید دو سناریوی متفاوت برای شرایط عدم حصول توافق در پرونده هستهای و تداوم تحریمها و شرایط حصول توافق در پرونده هستهای و رفع تحریمها طراحی کند.
1-3- سیاست ارزی در سناریوی تداوم تحریم
با وجود اینکه رویکرد اصلی دولت روحانی در سیاست خارجی، بهبود روابط خارجی و تمرکز بر حل و فصل پرونده هستهای و رفع تحریمهاست، اما به هر حال این احتمال وجود دارد که توافق نهایی در زمینه پرونده هستهای حاصل نشود یا بسیار زمانبر شود و در نتیجه تحریمهای فعلی تداوم یابد یا حتی با تشدید نیز مواجه شود. در این شرایط اگرچه انتظار میرود با اصلاح رویکردها در سیاستهای اقتصادی دولت جدید، تا حدودی برخی فشارها در بازار ارز نیز کاهش یابد، اما به هر حال عمده شرایط ساختاری بازار ارز تحت تاثیر تحریمها باقی خواهد ماند. در این صورت محدودیتهای طرف عرضه بازار ارز همچنان تداوم مییابد و امکان جهش مجدد تقاضای ارز به واسطه جهش تقاضای سفتهبازی در بازار ارز در اثر کمرنگ شدن انتظارات خوشبینانه وجود خواهد داشت. تحت حاکمیت چنین شرایطی، ساختار سیاست ارزی نیز باید به طور متناسب تغییر کند. در حالی که مهمترین چالش سیاست ارزی، محدودیت شدید ذخایر ارزی است، مهمترین هدفی که سیاستگذاران ارزی میتوانند برای سیاست ارزی در شرایط فعلی اقتصاد کشور قائل شوند، صیانت و استفاده مناسب از
ذخایر محدود ارزی است. در این راستا سیاستگذاران ارزی باید هر نوع هدفگذاری در راستای تعیین نرخ اسمی ارز در بازار به هر منظوری اعم از کنترل تورم یا کنترل انتظارات تورمی را رها کنند و صرفاً به مدیریت محدود نوسانات بازار ارز تا جایی که به ذخایر ارزی فشار نیاورد، بپردازند. در عین حال، احیای نظام ارزی تکنرخی، در نهایت باید به عنوان هدف مهم سیاست ارزی مد نظر قرار گیرد. در سناریوی تداوم تحریم، تکنرخی کردن ارز نیازمند تعدیل نرخ ارز رسمی به نرخ ارز غیررسمی است که آن را میتوان به دو روش دفعی و تدریجی به مرحله اجرا درآورد. در شرایط فعلی تکنرخی کردن دفعی ارز با توجه به محدودیت شدید ذخایر ارزی، میتواند با احتمال بسیار بالا به شکست منتهی شود و چنین شکستی در تکنرخی کردن ارز میتواند بیثباتیهای بازار ارز را تشدید کند. بنابراین راه حل نهایی احیای نظام تکنرخی در سناریوی تداوم تحریم، تعدیل تدریجی نرخ رسمی ارز به سمت نرخ بازار در یک پروسه زمانی و با توجه به تحولات بازار ارز خواهد بود. در مجموع سیاستگذاران ارزی در سناریوی تداوم تحریم، باید انتظارات از سیاست ارزی
در لایههای مختلف را تا حد بالایی تعدیل کرده و تعهدات بانک مرکزی نسبت به مدیریت بازار ارز را کاهش داده و سیاستی کاملاً محافظهکارانه که هدفهای معدود و محدودی را دنبال میکند، در پیش گیرند.
2-3- سیاست ارزی در سناریوی رفع تحریم
در صورتی که دولت روحانی در سیاست خارجی موفق به حل و فصل پرونده هستهای و رفع تحریمها شود، ساختار بازار ارز با تحولات مهمی روبهرو خواهد شد. این تغییر ساختاری شامل رفع محدودیتهای طرف عرضه ارز از یک سو و کاهش شدید تقاضای سفتهبازی از سوی دیگر خواهد بود. پیامد این تحول، بازیابی قدرت مانور سیاستگذاران ارزی در مدیریت بازار ارز است. در چنین شرایطی احیای یکباره نظام ارزی تکنرخی حتی در نرخهایی پایینتر از نرخهای فعلی بازار، با توجه به رفع محدودیت ذخایر ارزی عملی خواهد بود. مهمترین اصلی که تحت این سناریو باید مد نظر قرار گیرد این است که سیاست تثبیت نرخ اسمی ارز با وجود توانایی سیاستگذاران ارزی در تامین آن، باید رها شود و سیاستگذاران ارزی اجازه دهند تا نرخ اسمی ارز با توجه به تحولات اقتصادی به ویژه نرخ تورم یک روند صعودی هموار و باثبات را طی کند. پیگیری این سیاست موجب میشود تا اقتصاد کشور همچنان از مزایای بهبود قدرت رقابتپذیری در برابر رقبای خارجی چه در بازارهای داخلی و چه در بازارهای جهانی استفاده کند.
در مجموع سیاستگذاران ارزی در سناریوی رفع تحریم، میتوانند سیاستی کاملاً فعالانه در راستای مدیریت قاطع بازار ارز البته در جهتی صحیح، در پیش گیرند.
دیدگاه تان را بنویسید