شناسه خبر : 1783 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

محمدمهدی رئیس‌زاده از وضعیت این روزهای بازار ارز می‌گوید

بازار بلاتکلیف است

هرچه دوران توافق موقت ایران و کشورهای ۱ + ۵ به پایان خود نزدیک می‌شود، بازارها نیز بیشتر و بیشتر در بیم و امید نتیجه آخرین دور مذاکرات فرو‌می‌غلتد. در حالی که بازار سهام بعد از مدت‌ها روند نزولی، این روزها یک خط در میان صعودی - نزولی می‌شود نشان از بیم و امید نتیجه مذاکرات پیش‌رو دارد. در این میان بازار ارز نیز که به واسطه توافق موقت مدتی است رنگ ثبات به خود دیده است، می‌تواند دوباره با آنچه از پشت میز مذاکره حاصل می‌شود دستخوش تغییر شود.

هرچه دوران توافق موقت ایران و کشورهای 1+5 به پایان خود نزدیک می‌شود، بازارها نیز بیشتر و بیشتر در بیم و امید نتیجه آخرین دور مذاکرات فرو‌می‌غلتد. در حالی که بازار سهام بعد از مدت‌ها روند نزولی، این روزها یک خط در میان صعودی- نزولی می‌شود نشان از بیم و امید نتیجه مذاکرات پیش‌رو دارد. در این میان بازار ارز نیز که به واسطه توافق موقت مدتی است رنگ ثبات به خود دیده است، می‌تواند دوباره با آنچه از پشت میز مذاکره حاصل می‌شود دستخوش تغییر شود. محمدمهدی رئیس‌زاده که ریاست کمیسیون سرمایه‌گذاری و تامین مالی اتاق تهران را بر عهده دارد معتقد است نتیجه مثبت مذاکرات اثر قابل ‌توجهی بر قیمت ارز نخواهد داشت؛ چرا که بازار هم‌اکنون در تعادل نسبی قرار دارد و با تداوم روند امید به بهبودی اقتصاد تغییر قیمت زیاد نخواهد بود. رئیس‌زاده همچنین اظهار می‌کند اگر مذاکره‌کنندگان به نتیجه نرسند وضعیت قیمت ارز هم غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود. با این همه او افزایش قیمت ارز به نرخ چهار هزار تومان را که برخی پیش‌بینی می‌کنند، برای اقتصاد ایران غیرقابل‌تحمل می‌داند.
مذاکرات هسته‌ای ایران با شش قدرت جهان به مرحله حساسی رسیده است و اکنون بسان آنچه در یک سال گذشته مرسوم بوده است، کارشناسان و فعالان بازارها به تحلیل گزینه‌های محتمل روی آورده‌اند. با توجه به میزان اثرگذاری نرخ ارز بر فعالیت‌های مختلف، بسیاری نگران تاثیر‌پذیری بازار ارز از نتیجه مذاکرات آتی هستند. ما در این گفت‌وگو قرار است واکنش این بازار را به نتیجه این مذاکرات مورد تحلیل قرار دهیم؛ اما اگر موافق باشید در ابتدا به این موضوع بپردازیم که نرخ ارز در یک سال گذشته تا چه حد به روند مذاکرات حساس بوده است؟
تجربه نشان داده است که روند نرخ ارز در ایران، افزون بر تحولات اقتصادی، تحت تاثیر بخش روانی اقتصاد نیز هست. اگر تحولات بازار ارز را در دوره‌ای که دولت یازدهم بر سر کار آمده است مورد ارزیابی قرار دهیم باید به مقطعی بازگردیم که دولت به‌تازگی مستقر شده بود. در آن زمان، دولت بخشی از هم‌و‌غم خود را بر کاهش تنش‌های بین‌المللی و به نتیجه رساندن مذاکرات معطوف کرده بود. این رویه دولت، نوعی خوش‌بینی در بازار ایجاد کرد؛ اما در همان مقطع نیز کارشناسان این هشدار را مطرح کردند که اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد یا در کنار این خوش‌بینی، شاخص‌های اقتصادی بهبود نیابد، این امیدواری به یأس و افسردگی اقتصادی تبدیل شود که زیان این وضعیت برای اقتصاد بالا خواهد بود؛ بنابراین به واسطه این خوش‌بینی، نرخ ارز نیز کاهش یافت.

این کاهش بیشتر ناشی از خروج تقاضای سوداگرانه از بازار بود...
بله، در آذرماه سال گذشته به موجب توافق اولیه‌ای که در مذاکرات صورت گرفت، خوش‌بینی به وجود آمده تشدید شد. کاهش نرخ ارز در آن مقطع به نقطه‌ای رسید که حتی موجبات نگرانی صادرکنندگان را فراهم کرد. نگرانی آنان این بود که با کاهش قیمت دلار به کمتر از سه هزار تومان، صادرات توجیه خود را از دست بدهد. البته خوش‌بینی به وجود آمده، نه‌تنها بازار ارز که شاخص بورس را نیز تحت تاثیر قرار داد؛ اما به طور کلی، در مورد بازار ارز باید بگویم که ما با یک دوره امیدواری مواجه بودیم که این امیدواری به دلیل اتفاقاتی که رخ داد، در حال حاضر به واقع‌بینی تبدیل شده است. روح حاکم بر مذاکرات تاکنون مثبت بوده است؛ اما گروه‌های مذاکره‌کننده در هر دوره مسائل جدیدی را مطرح می‌کنند و گرچه مقرر بوده است که تحریم‌ها تشدید نشود اما در طول سال گذشته، نهادها یا افراد جدیدی وارد لیست تحریم‌ها شدند. اگر بخواهیم از زاویه اقتصاد نیز به این موضوع بنگریم، نرخ تورم بر اساس وعده‌ای که دولت به مردم داده بود، روند نزولی در پیش گرفت؛ اما سایه رکود همچنان بر سر اقتصاد ایران سنگینی می‌کند. دست‌کم، اقتصاد خرد هنوز از رکود خارج نشده است. این واقع‌گرایی ناشی از این تحولات بوده است.

بازار ارز در مواجهه با این ریسک‌های سیستماتیک و غیر‌سیستماتیک چه روندی را طی کرد؟
در تعقیب این روند درمی‌یابیم که نرخ ارز در دوره‌ای متاثر از خوش‌بینی حاکم بر جامعه، دچار کاهش شد و به کمتر از سه هزار تومان نیز رسید؛ اما در ماه‌های بعد، هنگامی که این جو تا حدودی تعدیل شد، قیمت دلار افزایش پیدا کرد و به کانال 3400 تومان نیز وارد شد؛ اما این نرخ چنان تحت تاثیر اخبار و رویدادهای سیاسی است که به محض آنکه یک پیام مثبت مانند خروج بندر شهید رجایی از لیست تحریم‌ها منتشر می‌شود، نرخ ارز نیز کاهش می‌یابد.

اکنون اگر نتیجه مذاکرات منفی شود بازار ارز چه واکنشی نشان خواهد داد؟
اگر نتیجه این مذاکرات منفی شود، شاید پیش‌بینی شرایطی که پس از آن ایجاد خواهد شد، دشوار باشد. البته من فکر می‌کنم این گزینه چندان هم محتمل نیست. به این دلیل که دو طرف در پی آن هستند که در قالب یک استراتژی برد- برد به توافق دست پیدا کنند.

بنابراین اگر گزینه محتمل «عدم توافق» را کنار بگذاریم چنانچه در مذاکرات آتی توافق صورت گیرد، قیمت‌ها در این بازار چه تغییری خواهد کرد؟
اکنون به دلیل وجود خوش‌بینی که هنوز در فضای اقتصاد ایران باقی است، بازار در شرایط تعادل نسبی قرار دارد.

البته برخی بر این باور هستند که به دلیل طولانی شدن روند مذاکرات، بازار به پایان دوره خوش‌بینی مثبت رسیده است. فکر می‌کنید اگر قرار باشد پارامترهای واقعی در بازار ظاهر شود، در این صورت باید شاهد چه تغییراتی در این بازار باشیم؟
اکنون خوش‌بینی مثبتی که پیش از این مورد اشاره قرار دادم، به واقع‌بینی تبدیل شده است. گویی همه متوجه شده‌اند که به نتیجه رساندن مذاکرات، ظرف چند ماه کار ساده‌ای نیست. حتی اگر مذاکرات به نتیجه برسد، رفع تحریم‌ها بر اساس یک جدول زمانی صورت خواهد گرفت. در توافق آذرماه سال گذشته که مقرر شد بخشی از درآمد بلوکه‌شده ایران آزاد شود، این اقساط با چند ماه تاخیر وصول شد و البته باز هم در نقل و انتقال آن با اشکال مواجه شدیم؛ بنابراین شرایط به سمت و سویی پیش رفت که خوش‌بینی به وجود آمده به واقع‌بینی تبدیل شده است. این واقع‌بینی به معنای بدبینی نیست و مردم امیدوارند که دولت موفق شود. در آن زمان هم این مباحث مطرح می‌شد که به مردم اطلاع‌رسانی شود تا دچار خوش‌بینی غیرواقعی نشوند اما به هر حال اگر نتیجه مذاکرات آتی مثبت باشد، به طور قطع برای یک محدوده زمانی شاهد افزایش قیمت نخواهیم بود و شرایط عادی‌تر می‌شود.

دولت در حال تدوین لایحه بودجه است و ماجرای کاهش قیمت نفت نیز مساله‌ای است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. از طرفی در بازارهای مالی بین‌المللی هم به دلیل آنچه فدرال رزرو از نتایج اجرای برنامه حمایت از بازار و بهبود برخی شاخص‌های اقتصادی در آمریکا اعلام کرد، قدرت دلار در برابر سایر ارزها نیز تقویت شده است، به طوری که گفته می‌شود، این وضعیت حتی در یک دهه اخیر نیز بی‌سابقه بوده. با این وجود باز هم فکر می‌کنید شرایط بازار ارز در ایران عادی خواهد بود؟
اگر این پیش‌فرض را بپذیریم که نتیجه مذاکرات مثبت شود، در این صورت این پرسش مطرح می‌شود که در جیب‌مان چه داریم؟ نفت 100‌دلاری یا 110‌دلاری که احتمالاً دیگر وجود ندارد. پیش‌بینی‌ها حول و حوش 80 دلار و حتی نرخی پایین‌تر است. در چنین شرایطی، قیمت نفت در بودجه، بیش از 80 دلار تعیین نمی‌شود؛ بنابراین تعیین 80 دلار برای قیمت نفت در مقابل 100 دلار سال گذشته، منجر به کاهش 20‌درصدی درآمدها خواهد شد؛ یعنی اگر فرض کنیم که تحریم وجود نداشته باشد، باز هم متغیرهایی نظیر قیمت نفت، روی بازار اثر خواهند گذاشت. همان‌گونه که در سال‌های گذشته نیز وقتی تحریم‌ها به این شدت نبود و قیمت ارز در مقاطعی دچار نوسان می‌شد دولت از محل خزانه به بازار تخصیص می‌داد و این نوسانات را تحت کنترل در‌می‌آورد. در مقاطعی نیز که درآمدها کاهش یافته است، تخصیص‌ها نیز کمتر بوده؛ اما نکته مهم آن است که اگر توافق نهایی حادث شود و بانک مرکزی ایران به فوریت از لیست تحریم‌ها خارج شده و بانک مرکزی نیز وارد شبکه سوئیفت شود، موقعیت حاصل از دفع تحریم، این کسری عرضه را جبران خواهد کرد حتی بیشتر هم می‌تواند جبران کند. در این صورت قیمت ارز تابع عرضه و به تعبیر دیگر، تابع درآمدهای نفتی خواهد بود. به هر روی دولت هنوز بزرگ‌ترین عرضه‌کننده ارز است و بودجه نیز هنوز از وابستگی به نفت خارج نشده؛ بنابراین حرف اول را عرضه‌کننده عمده می‌زند؛ بنابراین با فرض کاهش درآمدها و البته رفع تحریم‌ها، حتی در خوش‌بینانه‌ترین حالت، بعید به نظر می‌رسد، نرخ ارز، کاهش فاحشی به گونه‌ای که به کمتر از سه هزار تومان سقوط کند، داشته باشد. نخست به این دلیل که به نفع صادرکنندگان نیست. چرا که با کاهش نرخ دلار به کمتر از سه هزار تومان ممکن است صادرات برای صادرکنندگان صرفه اقتصادی نداشته باشد. اگرچه هرچه قیمت ارز پایین‌تر باشد، به سود واردکنندگان است اما به دلیل آنکه قیمت پایین ارز، صادرات را متوقف می‌کند، به واردکنندگان هم لطمه وارد می‌شود.

با در نظر گرفتن این سه فرض، یعنی مثبت شدن نتیجه مذاکرات، کاهش قیمت نفت و نیز افزایش قدرت دلار در برابر سایر ارزها، پیش‌بینی می‌کنید، قیمت دلار در چه محدوده‌ای دچار نوسان شود؟
در حالت خوش‌بینانه، اگر ما در مذاکرات به توافق دست پیدا کنیم و با توجه به وجود مفروضاتی چون افزایش قدرت دلار و نیز کاهش قیمت نفت، فکر می‌کنم، دامنه نوسانات ارز مانند آنچه اکنون در جریان است از 100 تومان، 150 تومان یا 200 تومان فراتر نرود. در مقطعی مشاهده کردید که قیمت ارز به 3400 تومان رسید اما به سرعت کاهش پیدا کرد.

به هر حال با کاهش درآمدهای نفتی عرضه ارز کاهش پیدا می‌کند، در این صورت باید منتظر چه واکنشی از بازار باشیم؟
این احتمال را هم در نظر بگیرید که اگر تحریم برداشته شود، سرمایه‌گذاران خارجی روانه ایران می‌شوند. ایرانیان مقیم خارج که در حال حاضر نمی‌توانند پول‌شان را در سیستم رسمی بیاورند آن موقع می‌توانند بیاورند. این سرمایه‌گذاران در شرایط فعلی نمی‌توانند سود خود را از کشور خارج کنند اما با رفع تحریم‌ها می‌توانند. سرمایه‌گذاری خارجی ظرفیت اقتصادی کشور را افزایش می‌دهد. این تحولات برای شرایطی است که تحریم‌ها برداشته شده باشد؛ اما اگر شرایط فعلی حاکم باشد، کسری بودجه حتمی است و اگر این روند ادامه پیدا کند به‌تدریج روی بازارها اثر می‌گذارد و آن وقت مطمئن هم باشید قیمت‌های روزانه به‌تدریج بالا می‌رود.

افزایش قیمت دلار نیز یکی از نتایج این کسری خواهد بود.
به هر حال همواره، افزایش قیمت دلار یکی از راه‌های جبران کسری بودجه در اقتصاد کلان ایران بوده است؛ اما در بدترین شرایط هم که دلار به چهار هزار تومان رسید، چه مدت دوام آورد؟ اگر اشتباه نکنم پس از چند روز، دوباره افت کرد. دولت هم آن گونه که ابراز کرده و در عمل نشان داده، مانند دولت قبل قصد ندارد در بازار مداخله کند.

این تحمل‌ناپذیری چه دلیلی دارد؟
ببینید برخی گاه این تحلیل را ارائه می‌کنند که قیمت دلار به شش هزار یا هفت هزار تومان می‌رسد؛ اما تجربه نشان داده است که ظرفیت اقتصاد ایران تحمل این نرخ‌ها را ندارد. من دوباره به همین مثال بازمی‌گردم؛ زمانی که دلار به چهار هزار تومان رسید، به سرعت کاهش یافت. به دلیل عدم تناسب قدرت ریال و دلار، این نرخ باید کاهش پیدا می‌کرد. البته، قیمت، به‌تدریج افزایش پیدا می‌کند. دولت نرخ ارز مبادله‌ای را به‌تدریج افزایش خواهد داد تا به نرخ ارز بازار برسد؛ چرا که هدف تک‌نرخی کردن ارز است؛ اما اگر به موجب نتایج مذاکرات قیمت ناگهان افزایش یا کاهش یافت، این شوک است و آنهایی که عاقل باشند به نیت سوداگری وارد بازار نمی‌شوند. برای مثال اگر یک روز قیمت دلار از 3400 تومان به چهار هزار تومان رسید، ورود به این بازار، دیگر ریسک هم نیست.

البته برخی از کارشناسان این احتمال را مطرح می‌کنند که در صورت عدم توافق قیمت دلار به چهار هزار تومان و بالاتر افزایش می‌یابد.
قیمت دلار زمانی به چهار هزار تومان می‌رسد و در این نرخ باقی می‌ماند که اقتصاد ایران از رکود خارج شده باشد و تحریم نیز برداشته شده باشد. رونق که بیاید، سرمایه‌گذار خارجی هم خواهد آمد. در این صورت ظرفیت اقتصاد بالا می‌رود و در چنین شرایطی، نرخ‌های بالا نیز قابل تحمل خواهد بود. پس از آنکه نرخ دلار از 1226 تومان به دو برابر افزایش پیدا کرد، در بخش یورو این اتفاق بیشتر افتاد، هنوز که هنوز است واحدهای تولیدی به تعادل نرسیده‌اند؛ یعنی اگر واحدهای تولیدی بخواهند با نرخ جدید دلار یا یورو و با صد درصد ظرفیت تولید کنند، حجم اقتصاد و شبکه پولی و بازار سرمایه جوابگوی نیاز آنها نخواهد بود.

در این میان عامل دیگری همچون افزایش قدرت دلار نیز وجود دارد که می‌تواند روی درآمدهای دولت ایران اثر بگذارد و باعث کسری بودجه شود. در این صورت بازار ارز چه تاثیری خواهد پذیرفت؟
به این دلیل که دقیقاً مشخص نیست، در سبد ارزی بانک مرکزی چه ترکیبی از ارزها وجود دارد، نمی‌توان در این مورد پیش‌بینی دقیقی داشت؛ اما اگر بدانیم نسبت دلار و یورو چقدر است، شاید پیش‌بینی وضعیت بازار آسان‌تر باشد. برای مثال، اگر از 100 واحد، 60 واحد یا 70 درصد آن یورو باشد، با تقویت دلار، یورو ضعیف می‌شود و قدرت خرید ما نیز کاهش می‌یابد. در این صورت می‌توان، اثرات آن را روی نرخ ارز دید؛ بنابراین می‌خواهم بگویم در حالت خوش‌بینانه اگر تحریم برداشته شود این به منزله کاهش قیمت ارز نخواهد بود. اگر هم نتیجه مذاکرات منفی شود، ممکن است نرخ ارز در مقطعی کوتاه، دچار شوک شود و باز هم کاهش یابد. چرا که افزایش نرخ روی فعالیت‌ها بسیار اثر خواهد گذاشت؛ بنابراین نه‌تنها اقتصاد ایران فاقد این ظرفیت است بلکه از بعد روانی نیز تداوم قیمت‌های بالا در بازار ممکن نیست.

اکنون یک حالت بینابینی نیز وجود دارد؛ اینکه مذاکرات مانند یک سال گذشته بدون حصول نتیجه تمدید شود. در این صورت بازار ارز چه روندی را خواهد پیمود؟
تمدید مذاکرات به این معناست که ما وضعیت فعلی را حفظ خواهیم کرد. حال ممکن است قیمت دلار 100 تومان بالا و پایین شود؛ اما به طور کلی تمدید مذاکرات به معنای تداوم بلاتکلیفی است.

آیا می‌توان این تعبیر را برای وضعیت این روزهای بازار ارائه کرد که بازار در حالت گیجی است یا به انتظار نشسته است؟ به هر حال اکنون بسیاری از واردکنندگان و البته سایر فعالان اقتصادی، تقاضای خود را برای روشن شدن نتیجه مذاکرات به تعویق انداخته‌اند.
بازار گیج نیست؛ اما می‌توان گفت بازار اکنون بلاتکلیف است. در واقع فعالان اقتصادی، فرا رسیدن موعد مذاکرات آتی را انتظار می‌کشند تا بتوانند تصمیم بگیرند. اگر نتیجه مثبت باشد، بلافاصله در روزهای بعد، اثر خود را در بازارها نشان خواهد داد؛ یعنی ممکن است عده‌ای از صاحبان منابع ارزی، به صرافت بیفتند ارز خود را در بازار عرضه کنند که برای مثال به جای ارز 3200‌تومانی ارز سه هزارتومانی به دست نیاورند. در چنین شرایطی، به واسطه افزایش عرضه در بازار قیمت کاهش می‌یابد. اگر نتیجه مذاکرات منفی باشد به دلیل هجوم فعالان بازار، قیمت‌ها بالا می‌کشد. به طور کلی اما، فعالان اقتصادی در انتظار به سر می‌برند؛ اما اگر نتیجه مثبت باشد و معاملات به جریان بیفتد، کسی منفعت کسب خواهد کرد که به کسب و کار اقتصادی بپردازد، نه سوداگری. کسانی که به نرخ ارز به عنوان یک کالا می‌نگرند تا بتوانند با آن کالا معامله کنند و یک سودی برای خودشان بسازند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها