سازمان تجارت جهانی در حال تغییر مدیریتی است. مدیریت پاسکال لامی پس از هشت سال در اولین روز از ماه سپتامبر سال جاری به پایان خواهد رسید اما ویژگیهای فردی که جانشین او میشود بسیار مهم است.
برنارد هوکمن
پتروس ماوریدیس
سازمان تجارت جهانی در حال تغییر مدیریتی است. مدیریت پاسکال لامی پس از هشت سال در اولین روز از ماه سپتامبر سال جاری به پایان خواهد رسید اما ویژگیهای فردی که جانشین او میشود بسیار مهم است. نخست به این دلیل که در حال حاضر سازمان تجارت جهانی در ایجاد آزادی اقتصادی و اصلاحات سیاسی به منظور تحریک و ارتقای سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال ناتوان شده است؛ یک مساله کلیدی که وضعیت اقتصادی امروز را سخت و پیچیده کرده است. دوم محافظت کردن از دستاوردهای گذشته است: نظام چندجانبه قانونمحوری که ایجاد شد تا از بازرخداد سیاستها و منازعات تجاری ملیگرایانه جلوگیری کند. این سازمان سکویی برای ارتباط ملتها ایجاد کرده تا بنشینند و روی قواعد بازی و حل مناقشات در یک فضای صلحآمیز گفتوگو کنند. مساله این است که باید یک صدای قوی وجود داشته باشد و به همه سهامداران یادآوری کند چرا این نظام خلق شده است. سازمان تجارت جهانی در شرایط خطیری قرار دارد: مذاکرات دور دوحه پس از 12 سال گفتوگو در بنبست گیر کرده است؛ ایالات متحده و اتحادیه اروپا که به طور سنتی حامیان این نظام تجاری بودند خود در حال مذاکره برای توافقات منطقهای هستند و
مسائلی را پیگیری میکنند که باید روی میز سازمان تجارت جهانی باشد. مثال برجسته آن همکاری ترنس پاسیفیک و مذاکرات همکاری تجاری و سرمایهگذاری ترنس آتلانتیک است. معالوصف دیگران نیز مسیری اینچنین در پیش گرفتهاند. ازدیاد طرحهای ترجیحی یک چالش اساسی است که تردیدهای قانونی و مشروع را افزایش میدهد در حالی که سازمان تجارت جهانی میتواند دوباره معاملات و بدهبستانهای باز به تجارت عرضه کند. ما معتقدیم سازمان تجارت جهانی باید به ایفای نقش حیاتی خود ادامه دهد. اگرچه مدیرکل سازمان نمیتواند دولتها را ملزم به انجام کاری کند اما میتواند کمک کند تا اعضا گزینههای پیش رو را بهتر بشناسند؛ گزینههایی که میتواند باعث افزایش رشد اقتصادی از راههایی بشود که نظام تجاری چندجانبه را تحت فشار قرار ندهد. بدون شک آنچه اقتصاد دنیا میتواند از طریق تعهدات چندجانبه کسب کند بسیار بیشتر از تعهدات چهارجانبه و پنججانبه است: مقررات یارانهها، تسهیلات تجاری و تجارت و توسعه نامزدهای آشکار قرار گرفتن در دستورکار مذاکرات دور دوحه هستند. روش مشابهی هم باید برای حوزههای جدید تجاری همچون معیارهای تجارت برای تحقق اهداف زیستمحیطی به کار
گرفته شود. از دیدگاه ما مدیرکل جدید سازمان باید اعضا را به جایی فراتر از « تجارت معمول» هدایت کند. سازمان تجارت جهانی نیازمند این است که مستقیماً با دو جامعه تصمیمگیر تعامل کند - جامعه تجاری و جامعه قانونگذاران- تا مطمئن باشد که عملکردش بر موضوعات تجاری بر اساس اولویتهایی است که اثر اقتصادی قابل توجهی خواهند داشت. در جریان انتخاب مدیرکل سازمان تجارت جهانی 9کاندیدا سخنرانی کردند. این 9 نفر که نامزدهایی قوی برای احراز این پست بودند چالشهای پیش روی سازمان تجارت جهانی و دیدگاه خود برای حرکت به جلو را اعلام کردند؛ و اینک در نهایت از بین این 9 نامزد یک نفر به عنوان مدیرکل جدید سازمان تجارت جهانی انتخاب شده است. اما سوالاتی که به نظر ما دیگران و مدیرکل جدید سازمان باید در مورد آنها فکر کنند، این است:
- آیا مدیرکل جدید باید همچون سیاستمدار مجرب عمل کند یا اینکه سازمان بیشتر نیازمند رهبری با تجارت مدیریتی تجاری و غیردولتی است؟ برای مثال آیا مدیر اجرایی سابق یک کمپانی چندملیتی قادر است بهتر فعالیتهای سازمان تجارت جهانی را به منظور رسیدن به اولویتهای سیاستی مثل ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی انجام دهد؟
- آیا مدیرکل جدید باید انرژیاش را صرف تلاش اتمام مذاکرات دور دوحه کند یا سعی داشته باشد فرآیندی را شکل دهد تا دستورالعمل جایگزینی برای این دور مذاکرات سازمان تدوین شود؟
- آیا سازمان تجارت جهانی و مدیرکلش باید بیش از پیش با کسب و کار و دیگر سهامداران آن وارد تعامل شوند؟
- آیا مدیرکل جدید باید نقش سازمان تجارت جهانی در طرحهایی ابتکاری چون «امداد تجارت» حفظ کند یا باید در این کار تفکر مجددی داشته باشد؟ آیا این حرکت برای تمرکز بیشتر بر روی موضوعات مربوط به توسعه اشتباهی است که تمرکز را از روی هسته کسب و کار برمیدارد یا اینکه امری ضروری است که باید برای ایجاد پیشرفت در گسترش رژیم تجاری قانونمحور انجام بگیرد؟
اینها سوالاتی جدی پیش روی سازمان و مدیرکل جدید است که باید حداقل اگر پاسخی به آن نمیدهند به روی آن فکر کنند.
دیدگاه تان را بنویسید