تاریخ انتشار:
گفتوگو با مدیرعامل بانک صنعت و معدن درباره توان تسهیلاتدهی بانکها
منابعی نداریم که اختصاص بدهیم
علی اشرفافخمی مدیرعامل بانک صنعتومعدن، هم تجربه کار در حوزه تجارت را در کارنامه خود دارد هم تجربه کار در حوزه صنعت. او در این گفتوگو به رویکرد نوین بانک صنعت و معدن برای پرداخت وام به متقاضیان اشاره کرده و در مقابل این سوال که برای بهبود این شرایط چه راهکار نهایی وجود دارد
علی اشرفافخمی مدیرعامل بانک صنعتومعدن، هم تجربه کار در حوزه تجارت را در کارنامه خود دارد هم تجربه کار در حوزه صنعت. او در این گفتوگو به رویکرد نوین بانک صنعت و معدن برای پرداخت وام به متقاضیان اشاره کرده و در مقابل این سوال که برای بهبود این شرایط چه راهکار نهایی وجود دارد؛ انگشت به سوی بخش دولتی برده و میگوید «راهکار مناسب تزریق منابع دولتی به بخش تولید است؛ همچنان که کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه و آلمان هنگام بحران مالی بزرگ هفت سال پیش این راه را رفتند.»
حدود یک سال است شما در بانک صنعت و معدن به عنوان یک بانک توسعهای با سابقه 60ساله مشغول به کار شدهاید. در این مدت چه چیزی بیش از همه در بانک نظر شما را جلب کرده و چه برنامهای برای رفع آن داشتید؟
همان طور که گفتید بانک صنعت و معدن یک بانک استخواندار و دارای ساختار محکم است. پیش از انقلاب سه بانک اصلی، اعتبارات صنعتی که دولتی بود، توسعه صنعتیومعدنی ایران که خصوصی بود و سرمایهگذاری ایران که توسط بانکها تامین شده بود به اضافه دو موسسه مالی دیگر وجود داشت که از تجمیع این پنج بانک، بانک صنعتومعدن تشکیل شد. تا 12 سال پیش، که اهداف جدیدی هم برای بانک تعریف شد و بانک به سمت تاسیس «شعبه» رفت؛ کار بانک مشخص بود. معمولاً بانکهای توسعهای در دنیا، دارای شعبه نیستند و یک ساختمان اصلی دارند و متخصصان در آن مستقر هستند و آنها بر اساس اصول حرفهای طرحها را بررسی و تسهیلات پرداخت میشود. این نگاه در بانک صنعت و معدن هم بود و وقتی من وارد بانک شدم، به واسطه شعبی که تاسیس شده بود؛ کار بانک را متفاوت از کار یک بانک توسعهای دیدم. این شعب، اندکی موجب گرایش به بانکداری غیرتوسعهای شده بود. در ساختار جدید تلاش کردیم شعب موجود را حفظ و از این ابزاری که درستشده مدل کسبوکار جدیدی ایجاد کنیم. این شبکه شعب حفظ شد اما به سمت تامین مالی واحدهای کوچک و متوسط رفت.
رویکردی که شما از آن صحبت کردید چه ویژگی خاصی دارد؟
رویکرد نوینی است و شاید با کاری که همه بانکها انجام میدهند و فقط وام میدهند قدری متفاوت باشد. در مدل جدید اعتقاد بر این است که در واحدهای کوچک و متوسط صرفاً نباید به پرداخت وام بسنده شود. وام دادن یکی از چندین خدمتی است که بانکداری کوچک و متوسط باید انجام دهد. اعتقاد داریم باید به «توانمندسازی» افرادی که در صنایع کوچک یا متوسط کار میکنند کمک کنیم. در «توانمندسازی» نقش مشاور هم برای طرف ایفا میشود. بنابراین فقط وام نباید پرداخت شود و بعد از آن دیگر خبری از پیگیریهای بعدی نباشد.
تمام این خدمات در درون بانک انجام میگیرد؟
الزاماً تمام این خدمات در داخل بانک انجام نمیشود. یک شبکه است که از بیرون راهنمایی و پشتیبانی میشود تا دانش مدیریت و اداره کسبوکار یک مجموعه بهتر انجام گیرد. بستهای ارائه میشود که به آن بانکداری واحدهای کوچک و متوسط گفته میشود. در این بسته، وام دادن یکی از کارهایی است که انجام میشود. در این مدل، بانک یک مشاور و شریک مجازی محسوب میشود. به هر حال تجربیات تلخی هم ما در کشورمان داشتهایم که موضوع وامهای پرداختی به بنگاههای زودبازده یکی از آنهاست. خیلی از این وامهای زودبازده از مسیری که میتوانست به تولید ناخالص داخلی کشورمان کمک کند به هدر رفته است.
اما به هر حال صنعت در ایران به واسطه دولتی بودن همواره در دست کمپانیهای بزرگ بوده است. این را قبول دارید؟
این تمثیل وضعیت بخش دولتی و خصوصی را مقایسه میکند. بخش خصوصی علاوه برحفظ توازن بایستی با پا زدن دوچرخه یا تکچرخه را به جلو هم ببرد در حالی که بخش دولتی سوار بر خودرو چهار چرخ است. بله، به همین دلیل هم کار اصلی بانک، تامین مالی پروژههای بزرگ است که در توسعه کشور نقش بالایی دارد. بانکداری صنایع کوچک و متوسط به عنوان یک فعالیت جانبی انجام میگیرد. صنایع کوچک در دنیا به لحاظ اشتغال، خیلی بیشتر از پروژههای بزرگ به طور مستقیم ایجاد شغل میکند. این یک واقعیت است که نباید در کشورمان از آن غفلت کنیم. الان موضوع بیکاری و رکود موضوع مهمی است. خیل لشگر بیکاران تحصیلکرده هم به اینها اضافه میشود. چهبسا سه سال دیگر بانکداری صنایع کوچک و متوسط تبدیل به یک بانک جدا شود. خیلی از کشورها مثل مالزی یا ترکیه مدل مشابهی برای حمایت از صنایع کوچک و متوسط ایجاد کردند که تجربه موفقی بوده است.
با توجه به اینکه حجم و نوع فعالیت کار صنعتی در این کشورها به سختی قابل مقایسه با ایران است؛ آیا الگوبرداری از چنین شیوهای پاسخ مناسب داده است؟ ضمن اینکه تعداد بنگاههای کوچک و متوسط در ایران در مقایسه با کشورهایی که نام میبرید بسیار کمتر است؛ بسیاری از این بنگاهها هم به واسطه وابستگی به پول بنگاههای بزرگ و بدقولی آنها در تامین به موقع مطالبات، در شرایط سختی به سر میبرند.
بله، اما باید دید چرا این اتفاق افتاده است؟ دلیل اینکه به طور مثال در کشورهای همسایه این الگو موفق است به استراتژی آنها برمیگردد. من پنج سال در کار کشتیرانی بودم. در آن زمان بازار جهانی را بازار خود میدانستیم. نتیجه کار هم مشخص است. کار تجاری بود و تعداد زیادی از کشتیها اصلاً ایران نمیآمدند. هم سودآوری بالاتر بود هم در دنیا به یک برند تبدیل شده بود. این یک استراتژی است.
اما از بنگاههای کوچک و متوسط گرفته تا بنگاههای بزرگ کشور کمبود یا حتی نبود نقدینگی و سرمایه در گردش را بزرگترین مشکل خود و البته بانکها را مقصر این شرایط میدانند.
بله، پول همیشه مهم است و وزن زیادی هم در فعالیت اقتصادی به آن میدهم. اما همهاش این نیست. در واقع پول مشکل اصلی نیست. من اینجا که نشستهام قصدم پاسخ دادن یا توجیه کردن نیست. مدلی را تشریح میکنم که به رفع چالشهای تولید به طور عام از کوچک تا بزرگ کمک کند. نوع نگاه من به عنوان کسی که در بانک است و میتواند منابع تامین کند برای سرمایه در گردش یا سرمایه ثابت. اما تغییر تکنولوژی مهم است. رویکرد خود صنعت هم مهم است. اینکه فقط همه مشکلات را از ناحیه نقدینگی بدانیم قابل قبول نیست. من کار صنعتی کردهام و معتقدم حتماً نقدینگی پایین تاثیرگذار است. اما اگر صنایع ما در بازار بینالملل حضور داشته باشند دیگر جنس با کیفیت پایین جایی در آن ندارد. چرا صنایع ما نگاه صادراتی ندارند؟ چون تولید جنس بدون کیفیت لازم، روی دستشان میماند.
بله، اما فکر نمیکنید همه چیز یکشبه حل نمیشود؟
بله، من هم قبول دارم. اما اگر یاد بگیریم که قاعده بازی را رعایت کنیم مشکلات حل میشود. چرا همه دوست داریم از بانک وام بگیریم و بعد دنبال راههایی باشیم که بازپرداخت وام را عقب بیندازیم؟
احتمالاً به خاطر این نیست که توان بازپرداخت وجود ندارد؟
خب چرا وجود ندارد؟ یا بازار مناسب برای کالای تولیدی نیست یا کیفیت مناسبی ندارد یا محصول سرسری تولید میشود یا اصلاً دنبال دریافت یک وام هستیم و قرار است این وام در جایی دیگر سرمایهگذاری شود که ممکن است بازده هم نداشته باشد. تولید و ارزش افزوده اهمیت دارد. چرا در ایران، برند وجود ندارد که در سطح جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد؟
خب قبلاً این برندها بوده اما الان ورشکسته و از گردونه خارج شده است.
من نمیدانم از کدام برندها صحبت میکنید.
چند برند بزرگ مثل کفش ملی و... که فعالیت خوبی داشتند و حتی در مقاطعی صادرات به اروپای شرقی هم داشتند.
اینها بزرگ نبود. کفش ملی برند جهانی نبود. خود من یک دوره در کفش ملی بودم. در همان زمان یکی از اولین کارهایی که کردم حضور در نمایشگاه پاریس بود.
خیلیها میگویند باید بهترین مدیریت منابع را انجام داد. اما منابعی وجود ندارد که بتوان آن را مدیریت کرد. فعال صنعتی را میتوان با افزایش قدرت تسهیلاتدهی راضی کرد. اما اصلاً منابعی نیست.
از محصولات استقبال شد؟
همین که در این نمایشگاه آن هم پس از 10 سال غیبت حضور پیدا کردیم، یک مقدار استقبال شد. این در سالهای اواسط دهه 60 بود. ولی چون محصول ما شش یا هفت سال از نوآوری فناوری روز عقب افتاده بود؛ طبیعی است که به راحتی نمیتوانستیم کار را جلو ببریم. اما این یک بحث مهم است که در کار صادرات باقی بمانیم مثلاً همین الان محصولات پتروشیمی قابلیت بالای صادراتی دارد و این امر بایستی الگو قرار گیرد.
اما اصلاً قابل مقایسه با همسایههای حاشیه خلیجفارس نیست؟
نه، من برخلاف شما معتقدم در پتروشیمی میتوان حرف زیادی داشت. 20 میلیارد دلار صادرات پتروشیمی وجود دارد. نمیتوان گفت بازیگر مهمی نیستیم. در محصولی مثل متانول استانداردها در سطح جهانی رعایت میشود و حجم تولید در مقیاس جهانی و قابل رقابت با دنیاست. مهمترین درسی که از یک صنعتگر خارجی که 35 سال پیش به دفتر من آمد گرفتم، همین بود. آنها دنبال فروش محصول مواد اولیه به ایران بودند. من خواستم که کمی در مورد راههای موفقیت در صادرات توضیح دهد. دو سه کلمه بیشتر به من نگفت: اول حتماً خریدار را شریک خود بدان، دوم محصولی که تولید میکنید استاندارد و باکیفیت باشد و سوم صبور باش. بازار جهانی دستوری نیست که یک نفر بگوید اینقدر باید صادر کنید.
بانک یک بنگاه است و باید پول دربیاورد و گردش مالی داشته باشد. هزینه و درآمد باید همخوانی داشته باشد. با این حساب آیا کار یک بانک پرداخت وام است؟
اتفاقاً تاکید من بر روی کار حرفهای به دلیل همین است. مثل محصول استاندارد است که باید تولید شود. در کار بانک، محصول بانک خدمات آن است. خدمات بانک ممکن است خیلی قابل لمس نباشد. وقتی به کسی وام داده میشود باید رصد شود که این پول به کجا میرود؟ چون این پول مردم است و باید صیانت شود و بانک هم در هر شرایطی به دنبال این است. اولاً اهلیت یک متقاضی تسهیلات باید تایید شود. دوم اینکه خود پروژهای که نیاز به وام دارد باید دید توجیه دارد یا نه؟ سوم اینکه ریسک این پروژه بررسی شود و بسیاری نکات دیگر. بر مبنای اینکه همه اینها توجیه دارد با نگاه و ابزار علمی بررسیها انجام میشود و وام پرداخت میشود.
به نظر شما استمهال بدهی دریافتکنندگان وام، به دلیل همین نکات و مسائلی است که رعایت نمیشود؟
بله و به همین دلیل هم هست که ضرورت دارد مشاوره انجام شود. در واقع با رعایت اصول حرفهای بازپرداخت وام بیمه میشود.
اما این همان چیزی است که بخش خصوصی از آن به عنوان همکاری نکردن بانکها نام میبرد.
بله، این چالش با متقاضی وام وجود دارد و حتماً هم میتواند حل شود. پروژههایی وجود دارد که چندین بار برای دریافت وام مراجعه کرده اما پرداختی صورت نگرفته و در عوض راهنمایی صورت گرفته که این شرایط باید محقق شود. مثلاً ظرفیت یا نوع محصول عوض شده تا وام هم دریافت شود. بانک باید مطمئن شود که این کالایی که تولید میشود حتماً بازار داشته باشد و فردی که وام دریافت میکند میتواند از پس بازپرداخت وام برآید. مطالعه بازار یکی از مهمترین بخشهای هر گزارش توجیهی است.
شما میتوانید برای یک تولیدکننده که برای فرار از ورشکستگی نیاز فوری به پول دارد، این بوروکراسی را ایجاد کنید؟
ما در مورد کسانی صحبت میکنیم که در حال تاسیس یک فعالیت جدید هستند. کسی که مشکل سرمایه در گردش دارد و به لحاظ رکود با مشکل مواجه است فرق میکند. این حرف درست است. اما بانک نباید صرفاً پول را بدهد. وقتی فقط پول پرداخت شود بدون اینکه صلاحیت و کیفیت یک سرمایهگذار مورد بررسی قرار گیرد ممکن است فرد به جای کار تولید به سمت کار دیگری مثلاً بازار املاک برود که شاید سود بهتری هم داشته باشد. بانک باید نظارتشده وام پرداخت کند. حتی در مورد تولید ممکن است بانک راهنمایی کند که با این ظرفیت دیگر نمیتوان کار کرد و باید ظرفیت را تغییر داد. در واقع نقش مشاور و راهنمای بانک پررنگ میشود. وقتی میگوییم خود را باید شریک طرف دانست به این معنی نیست که از آن سهمی ببریم. خود را باید از نظر جنبههای عملی، شریک طرف بدانیم. این یک جور «مهندسی مالی» است که بانک میتواند برای مشتری خود انجام دهد.
در واقع شما این سازوکار را کار یک بانک میدانید؟
در بانک توسعهای بله. بانک توسعهای باید مطمئن شود که صنعتگر کار ماندگاری انجام میدهد. این به تداوم فعالیت واحد تولیدی کمک میکند. یکی از مشکلاتی که وجود دارد تغییر بالای نرخ دلار در برابر ریال است. کسی که قرار است محصول خود را به صورت ریالی بفروشد اما مواد اولیه را به دلار خریداری کند همواره در ریسک است. اگر نگاه صادراتی داشته باشد دلار به دست میآورد و ریسک را کاهش میدهد و کل مجموعه را بیمه میکند. پس باید به سمت تولید برای صادرات حرکت کرد تا به اقتصاد ملی کمک کند.
در حال حاضر شرایط بانک از نظر منابع مالی چگونه است؟
حتماً میدانید که بانکهای توسعهای در بیشتر موارد منابعی از مردم دریافت نمیکنند و بیش از 85 درصد منابعی که بانکهای توسعهای دارند دولتی است. یعنی سرمایهشان را دولت تامین میکند. بانک صنعت و معدن هم دولتی است اما شاید حمایتی که باید از سمت دولت باشد عملاً وجود ندارد یعنی در تامین منابع خودمان هم دچار یک چالش بزرگ هستیم. چون دولت به هر دلیلی در شرایطی نیست که بانک را تامین مالی کند. چه به صورت وجوه ادارهشده و چه به صورت افزایش سرمایه. الان سرمایه بانک صنعت و معدن در مقایسه با بسیاری از بانکهای توسعهای دنیا به شدت پایین است. با سرمایه محدود که نمیشود بخش تولید را به خوبی حمایت کرد. گرچه تلاشهایی برای استفاده از ابزارهای مختلف برای تامین پول انجام شده اما این کارها کفایت نمیکند. دوم اینکه بانکهای توسعهای به ویژه آنهایی که دولتی هستند به لحاظ مقررات دولتی، اساسنامهشان را طوری اصلاح کردهاند که درست مثل بانک خصوصی اداره میشوند و قدرت مانور بالاتری دارند. آنقدر ما درگیر بوروکراسی تحمیلی هستیم که سرعت را پایین میآورد و طبیعی است که در بازار رقابتی نمیتوان خوب عمل کرد.
اما یک فعال صنعتی که در گوشهای مشغول کار است نیاز به پول دارد و این وظیفه یک بانک توسعهای است که نقدینگی آن را تامین کند؟
بله، من هم به این موضوع معتقدم و میگویم باید یک راهی برای آن پیدا کنیم. همین که به دنبال مهندسی مالی هستیم کمک میکند که راه مشترکی پیدا کنیم.
اما در حال حاضر نقدینگی زیادی در کشور وجود دارد؛ به نظر شما چگونه میتوان این نقدینگی را به سمت تولید هدایت کرد؟
بخش عمدهای از این نقدینگی قفل است و سیال نیست. من فکر میکنم یکی از راههایی که برای بانکهای دولتی وجود دارد افزایش سرمایه است. اما به هر حال برای بانکهای دولتی این کار سخت است. هم دولت باید قانع شود و هم مجلس و این کار بسیار طولانی و فرسایشی است. منابع که نمیتواند از هوا بیاید؟ پول را که نمیتوان چاپ کرد؟ خیلیها میگویند باید بهترین مدیریت منابع را انجام داد. اما منابعی وجود ندارد که بتوان آن را مدیریت کرد. فعال صنعتی را میتوان با افزایش قدرت تسهیلاتدهی راضی کرد. اما اصلاً منابعی نیست. تعارف که نداریم. بعد از این بحران مالی که در سال 2008 رخ داد نقش دولتهای خارجی را ببینید. بالای هزاران میلیارد دلار در آمریکا و فرانسه و آلمان به بخش مالی تزریق شد.
شما روش تزریق منابع دولتی به بخش تولید را پیشنهاد میدهید؟
من میگویم دولت وظیفه دارد وارد این کار شود. بهترین ابزار برای حمایت از صنعت خود بانکهای توسعهای هستند. درست است که تولیدکنندگان از شرایط وام بانکی راضی نیستند اما کمی بیانصافی است که بانکها، مقصر همه چیز قلمداد شوند. بانکها باید هزینه درآمدشان به هم بخورد تا ادامه فعالیت دهند.
اما در حال حاضر دیدگاههایی وجود دارد که معتقد است تزریق منابع دولتی شرایط ایجاد تورم را تشدید میکند؟
من اقتصاددان نیستم اما در اداره بنگاههای اقتصادی سابقه مدیریت دارم. باید دانست که پول به کجا میرود. سفتهبازی که قرار نیست انجام شود؟ وام که قرار نیست به همین راحتی و بدون بررسی لازم به کسی پرداخت شود؟ بانک توسعهای بانکی است که باید وام را نظارتشده به تولید بدهد. اگر توان تولیدی کشور اضافه شود حتماً میتوان آثار تورمی را که ممکن است با تزریق پول ایجاد شود، کاهش داد. اما بالاخره بین رکود و تورم باید یکی را انتخاب کرد. من از ارقام درشت حرف نمیزنم. 10 هزار میلیارد تومان رقم زیادی نیست. سه میلیارد دلار میشود. این رقم اگر در طول یک سال به صورت مدیریتشده به صنایع پرداخت شود شرایط تولید قطعاً خیلی بهتر میشود. اما نکته دیگر برداشتن قید و بندهای اداری است که توان مدیریتی بانکهای دولتی را کاهش داده است. این قیدوبندها زائد است. من به شفافیت در کار و پاسخگویی به مردم و سهامداران معتقد هستم. اما تجهیز منابع یک حرفه است و با مقررات دولتی سازگار نیست. به نظر بنده «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید». نمیتوان چرخهای دایرهایشکل را به چرخهایی به شکل مربع تغییر داد و سپس انتظار حرکت روان و با سرعت بالا را
داشت. وضع مدیریت و اداره بنگاههای دولتی شبیه وسیلهای با چرخهای مربعشکل است.
در خاتمه بایستی از همکارانم در بانک صنعت و معدن تشکر کنم که در شرایط بسیار دشوار، توانستهاند دستاوردهای بسیار خوبی به هموطنان خود هدیه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید