گفتوگو با بابک حیدری درباره مزایا و معایب شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی گردهماییهای جمعی روزگار ما هستند
بابک حیدری(استادیار و محقق اصلی موسسه تکنولوژی استیونس در نیویورک) معتقد است از باب تکنولوژی دیگر کسی راجع به مزایا و معایب شبکههای اجتماعی صحبت نمیکند و بحثتنها درباره تاثیرات فردی و جمعی و شکلهای مختلف استفاده از این تکنولوژیها و نکات مثبت و منفی هر کدام از اشکال استفاده است. او در دسترس بودن، هماهنگی دوربینهای موبایل، سهولت عکسبرداری با تلفنهای همراه و به اشتراکگذاری آسان را علل اصلی اقبال مردمی به اینستاگرام میداند. همچنین تاثیر اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی روی سبک زندگی افراد را از وی جویا شدیم.
بابک حیدری، استادیار و محقق اصلی موسسه تکنولوژی استیونس در نیویورک است. مصاحبه با او را پیرامون بحث درباره مزایا و معایب شبکههای اجتماعی و مخصوصاً اینستاگرام آغاز کردیم. او معتقد است از باب تکنولوژی دیگر کسی راجع به مزایا و معایب شبکههای اجتماعی صحبت نمیکند و بحث تنها درباره تاثیرات فردی و جمعی و شکلهای مختلف استفاده از این تکنولوژیها و نکات مثبت و منفی هر کدام از اشکال استفاده است. در ادامه گفتوگو به علل محبوبیت اینستاگرام در ایران و جهان پرداختیم. او در دسترس بودن، هماهنگی دوربینهای موبایل، سهولت عکسبرداری با تلفنهای همراه و به اشتراکگذاری آسان را علل اصلی اقبال مردمی به اینستاگرام میداند. همچنین تاثیر اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی روی سبک زندگی افراد را از وی جویا شدیم. اعتقادش بر این است که شبکههای اجتماعی آنلاین تاثیر زیادی بر روی میزان، گستره مخاطب و فرم بیانهای فردی اشخاص داشته و مجال بیان فردی چه احساسی و چه استدلالی را به بسیاری از افرادی که پیش از این مجالی چنین پیدا نمیکردند، داده است. البته این شبکهها روی نحوه شکلگیری و مدیریت روابط اجتماعی هم تاثیر شگرفی داشته است. در پایان به درستی یا نادرستی فیلترینگ شبکههای اجتماعی از نظر ایشان میپردازیم. حیدری معتقد است فیلترینگ و محدودسازی شبکههای اجتماعی با هیچ استدلالی قابل توجیه نیست. او میگوید: ما عموماً نمیتوانیم به اثرات دقیق ناشی از این محدودیتها و فرصتهایی که از دست میروند اشاره کنیم و بر روی آنها ارزش عددی بگذاریم.
نظر شما راجع به مزایا و معایب شبکههای اجتماعی و مخصوصاً اینستاگرام چیست؟
بحث در مورد مزایا و معایب شبکههای اجتماعی، اساساً مشابهت زیادی با بحث در مورد مزایا و معایب خیلی از فناوریهای ارتباطی -رسانهای دیگر بهخصوص زمانی که هنوز عمر زیادی از آنها نگذشته دارد. احتمالاً زمانی در نیمه دوم قرن ۱۵ میلادی و پس از اختراع ماشین چاپ، عدهای سرگرم بحث یافتن مزایا و معایب صنعت چاپ بودهاند. همین سوال در قرن بیستم در مورد تلفن، تلویزیون و بهخصوص در همین دوران معاصر در مورد مزایا و معایب اینترنت هم مطرح شد. امروز دیگر کسی از مزایا و معایب تلفن و تلویزیون و حتی اینترنت صحبت نمیکند. این فناوریها پس از مدتی به واقعیتهای انکارناپذیر زندگی امروزی مبدل شدهاند و بحثهای پیشین در مورد اصل این تکنولوژیها و مزایا و معایب وجود آنها جای خودشان را به بحث در مورد تاثیرات فردی و جمعی شکلهای مختلف استفاده از این تکنولوژیها و نکات مثبت و منفی هرکدام از این شکلها دادهاند، بدون آنکه این بحثها به ایجاد شک در مورد لزوم بود و نبود این تکنولوژیها از بنیان منجر بشود. مثلاً ممکن است که ما در مورد تاثیر
تعداد ساعات استفاده از تلویزیون کودکان در سنین پایین بر روی موفقیت درسی، سلامت جسمی یا خلاقیت آنها بحث و تحقیق کنیم یافتههای این بحث و تحقیق را به حوزه عمومی و سیاستگذاری بکشانیم و آگاهیبخشی کنیم، ولی دیگر کمتر کسی تایید یا رد تکنولوژی تلویزیون بهطور کلی را وابسته به پاسخ این بحثها و تحقیقات میداند.
همین حرفها را در مورد شبکههای اجتماعی هم میتوان زد. با این تفاوت که تعداد بیشتری از مردم به خاطر جدید بودن این فناوری هنوز سوال را شتابزده و به شیوه اول، یعنی در مورد مزایا و معایب این فناوریها بهطور کلی و نه اثر فردی و اجتماعی شکلهای مختلف استفاده، مطرح میکنند و طبیعتاً چون سوال به شکل درستی مطرح نشده، نتایج و بعضاً سیاستگذاریهای نادرستی از پاسخهای آن نتیجه میشود.
به نظر شما چرا عدهای اینستاگرام را به سایر شبکههای اجتماعی ترجیح میدهند؟
این سوال را میشود به دو شکل پاسخ داد: اول دلایلی که باعث محبوبیت اینستاگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی اشتراک عکس نسبت به سایر شبکههای اجتماعی با طبیعت متفاوت، مانند فیسبوک یا توئیتر میشود. دوم دلایلی که باعث محبوبیت اینستاگرام نسبت به سایر شبکههای اشتراک عکس شده است.
در پاسخ به شکل اول این سوال میتوان به مفهومی که شاید بتوانیم آن را ضریب بهره مبادله پیام بنامیم، اشاره کرد. منظور از این ضریب نسبت میزان تاثیرگذاری پیام مبادلهشده به میزان تلاش صورت گرفته برای تهیه و ارسال آن پیام است. در بین شکلهای مختلف مبادله پیام، تصویر-در مقایسه با فرضاً متن یا صدا- اثرگذاری به مراتب بیشتری دارد. از طرف دیگر، با توجه به در دسترس بودن هماهنگی دوربینهای موبایل با کیفیت بالا و سهولت عکس گرفتن و به اشتراگگذاری آن میزان تلاش صورتگرفته هم به نسبت فرمهای دیگر مبادله پیام کمتر شده است. بنابراین ضریب بهره مبادله پیام در شبکههای اجتماعی اشتراک عکس بسیار بالاست و این به محبوبیت این شبکهها کمک زیادی میکند.
اینکه در بین شبکههای مختلف اشتراک عکس چرا اینستاگرام این میزان محبوبیت دارد هم تا حد زیادی به همین ضریب برمیگردد. اینستاگرام با ترکیب کردن سرویس اشتراکگذاری عکس با شبکههای اجتماعی به شکلی بسیار ساده، ایجاد قابلیتهای جستوجو و همینطور گنجاندن ابزار ویرایش و فیلتر کردن عکس، میزان و گستره تاثیرگذاری پیام مبادلهشده را بالا برده است. همینطور با سادهسازی فوقالعاده شکل استفاده و ترکیب طبیعی سرویس با تلفنهای هوشمند باعث کاهش شدید میزان تلاش مورد نیاز برای تهیه و ارسال محتوا شده که هر دو اینها باعث افزایش ضریب بهره پیام در اینستاگرام شدهاند.
بهطور معمول چند وقت به چند وقت به اینستاگرام سر میزنید؟
من جزو استفادهکنندههای تفننی اینستاگرام هستم و گاه روزها به این سرویس سر نمیزنم. معمولاً زمانهایی که عکسی هم برای ارسال در نظر دارم از فیسبوک استفاده میکنم.
برای سایر شبکههای اجتماعی چقدر وقت میگذارید؟
از بین شبکههای اجتماعی موجود بیشتر از فیسبوک استفاده میکنم. علاوه بر دیدن و خبر گرفتن از دوستان، بیشتر منابع خبری، هنری و حرفهای که پیش از این به شکل یک به یک دنبال میکردم، بر روی فیلم ظاهر میشوند. معمولاً سعی میکنم روزی بیش از ۳۰ تا ۴۵ دقیقه وقت صرف فیسبوک نکنم. برای روابط حرفهای و همینطور به اشتراک گذاشتن لینکهای مربوط به موضوعات تحقیقاتی با دانشجویان و اعضای گروه تحقیقاتیام در دانشگاه، از لینکدین استفاده میکنم که البته این یکی به هفتهای دو، سه بار سر زدن محدود میشود. یک شبکه اجتماعی دیگر که زیاد برایم کاربرد دارد شبکه یلپ (yelp) است که خیلی وقتها از روی آن رستورانها و کافیشاپهای خوب را پیدا میکنم و بهخصوص در زمان سفر واقعاً همراه خوبی است.
به نظر شما اینستاگرام روی سبک زندگی مردم تاثیر میگذارد؟ اگر پاسخ مثبت است چرا و چگونه؟ سایر شبکههای اجتماعی چطور؟
شبکههای اجتماعی آنلاین تاثیر بسیار زیادی بر روی سبک زندگی مردم داشته و دارد و از این نظر در سه دهه گذشته شاید در کنار اینترنت و تلفنهای هوشمند در بالای لیست تکنولوژیهای تاثیرگذار بر روی سبک زندگی باشد. میشود به تعداد زیادی از مواردی که سبک زندگی مردم با بروز شبکههای اجتماعی آنلاین تغییر کرده، اشاره کرد. در بعضی موارد شبکههای اجتماعی بسیاری از مفاهیمی را که پیش از این حالت دوگانه داشتند به طیفهای پیوسته تبدیل کرده است. فرضاً دوگانگی آشنا و غربیه، یا دوگانگی خصوصی و عمومی که هر دو به طیفهای پیوستهای تبدیل شدهاند و تعاریف حتی ۱۰ سال پیش بسیاری از این مفاهیم که بر اساس دوگانگیهای موجود انجام شده بود در این چارچوبهای جدید استوار بر طیفهای پیوسته منطبق نمیشود. علاوه بر این، شبکههای اجتماعی آنلاین تاثیر زیادی بر روی میزان، گستره مخاطب و فرم بیانهای فردی اشخاص داشته و مجال بیان فردی چه احساسی و چه استدلالی را به بسیاری از افرادی که پیش از این مجالی چنین پیدا
نمیکردند، داده است. البته این شبکهها روی نحوه شکلگیری و مدیریت روابط اجتماعی هم تاثیر شگرفی داشته است. به شکلی که به نظر میرسد بعضی از نهادها و رسومات اجتماعی که یکی از کارکردهای اصلیشان در واقع حفظ روابط موجود، ولی نهچندان نزدیک بین افراد بوده، با انتقال این کارکرد به شبکههای اجتماعی آنلاین دچار تغییر زیادی خواهند شد.
نظر شما راجع به فیلترینگ شبکههای اجتماعی چیست؟ ممکن است اینستاگرام در ایران فیلتر شود. نظر شما راجع به فیلتر شدن اینستاگرام چیست؟
به نظر من فیلترینگ و محدودسازی شبکههای اجتماعی با هیچ استدلالی قابل توجیه نیست. همانطور که پیشتر گفتم، این شبکهها به سرعت به بخشی از واقعیت زندگی قرن بیست و یکم تبدیل میشوند و میتوان آنها را با زیرساختهایی مانند شبکههای مخابراتی که لازمه زندگی دنیای مدرن است، مقایسه کرد. واژه زیرساخت را از اینرو استفاده میکنم که این فناوریها میتوانند به عنوان میسرکننده بسیاری فناوریهای دیگر عمل کنند و باعث بروز خلاقیت و شکوفایی در جامعه، ورای میزان تصور و پیشبینی موجود بشوند. همانطور که زمانی که تلفنهای هوشمند برای اولین بار معرفی شد، هیچکس، حتی طراحان و پایهریزان این تکنولوژی هم تصور گستردگی و تنوع خلاقیتهای برخاسته از آن را نداشتند و این دسترسی همگانی و خاصیت میسرکنندگی تکنولوژی مورد ذکر بود که به شکلی قدم به قدم، ولی گسترده لایههای مختلفی از خلاقیتهای تجاری، هنری و انساندوستانه را از دل تکنولوژی تلفنهای هوشمند به وجود آورد. به دلیل نامشخص بودن فرم دقیق
این خلاقیتهای برخاسته، که جزو تعریف خلاقیت است، ما عموماً نمیتوانیم به اثرات دقیق ناشی از این محدودیتها و فرصتهایی که از دست میروند، اشاره کنیم و بر روی آنها ارزش عددی بگذاریم. اما میتوانیم مطمئن باشیم که این محدودسازیها بخش قابل توجهی از فرصتهای بروز خلاقیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با فرم قرن بیست و یکمی را از جامعه ما میگیرد.
در مورد اینستاگرام مثالی که از این شکل خلاقیتهایی که حول این شبکه شکل گرفته به ذهنم میرسد این است که، در حال حاضر بسیاری از هنرمندان و طراحان هنری از این شبکه برای معرفی و بازاریابی طرحهای خود استفاده میکنند. طراح لباس یا جواهر یا مجسمهسازی که پیش از این برای معرفی کارهای خود نیاز به سرمایه اولیه قابل توجهی داشت و حتی در آن صورت هم مخاطبانش بیشتر محلی باقی میماندند، این روزها از اینستاگرام برای معرفی و بازاریابی محصولات خود استفاده میکند و با طراحان دیگر ایجاد ارتباط میکند. بیایید برای نمونه فقط همین قابلیت را در نظر بگیریم و به پتانسیلی که به هنرمندان و طراحان ما، حتی در شهرهای کوچک، امکان میدهد که با کمترین هزینه، برای محصولات هنری- طراحی ایرانی مخاطب در سطح جهانی داشته باشند فکر کنیم.
نظر شخصی من این است که این بحثها و محدودیتها از عمر چندان طولانی برخوردار نیست و همانطور که پیشتر هم گفتم پس از چندین سال اصل تکنولوژیهای مورد بحث پذیرفته میشود و این بحثها جای خود را به بحثی معقولتر در مورد چگونگی استفاده این تکنولوژیها میدهد. همانطور که این اتفاق با همین روند در مورد ویدئو و ماهواره افتاد. این تاخیر در پذیرش اما به بهای پرورش نسلی تمام میشود که با زبان رایج جهانی زمان خودش - زبان مبادله پیام به شیوه نو- آشنایی زیادی ندارد. همینطور باید توجه داشت که بیشترین فرصت برای بروز فکرهای نو و خلاقیتهای موثر تجاری- اقتصادی بر اساس یک تکنولوژی در زمان جوانی و پویایی آن تکنولوژی است و این همان زمانی است که صدها شرکت نوبنیان پیرامون آن تکنولوژی جدید تاسیس میشوند و اکوسیستمی از رونق اقتصادی و خلاقیت فردی- اجتماعی پدید میآورند. حیف است که ما خیلی وقتها این زمان پویایی را بیشتر به محدود کردن و انکار آن فناوری میپردازیم.
توجیه اصلی مسوولان در ایران برای فیلترینگ، ترویج فساد از طریق این شبکههاست. شما این نظر را تایید میکنید؟
این استدلال به نظر من استدلال مشکلداری است و فکر میکنم ریشه در چند باور متاسفانه متداول، اما نادرست دارد. باور اول یک نگاه مطلقاندیش در مورد رد یا قبول یک تکنولوژی -یا بهطور کلی یک پدیده- است. در این نگاه فرض بر این است که اگر یک تکنولوژی امکان بروز رفتارهایی را میسر کرد که از دید ما رفتارهای مسالهدار یا فاسد قلمداد میشوند، صرفنظر از محاسبات سود و زیان دیگر، استفاده از آن را باید محدود کرد. یک مثال میزنم که هرچند کمی اغراق در آن نهفته است، اما این شیوه استدلالی را به خوبی نشان میدهد: در یک شهر فرضی اتوبانها زیرساخت چندان خوبی ندارند و آسفالت هم چندان تعریفی ندارد و قرار است بودجهای گذاشته شود و اتوبانها وضعیتشان درست شود. حالا این مساله طبیعتاً باعث این میشود که بعضی از اتومبیلها که تا پیش از این نمیتوانستند از یک حدی سریعتر برانند، بعد از این سرعتهای بالا و بعضاً خطرآفرین خواهند داشت و باعث سانحه خواهند شد. این باوری که اشاره کردم حکم میکند که ما با ترمیم
زیرساخت و آسفالت اتوبانها مخالفت کنیم و استدلال کنیم که به این شکل جلوی یک مفسده -سانحه رانندگی در این مورد- را گرفتهایم. عیناً همین استدلال در زمینه افزایش پهنای باند -ترمیم آسفالت اتوبانهای سیگنال - از طرف بعضی از مسوولان ارائه میشود و استدلال مربوط به محدودیت شبکههای اجتماعی هم تا حد زیادی شبیه به همین استدلال است.
باور نادرست بعدی همانند در نظر گرفتن خط قرمزهای قانونی با خط قرمزهای اخلاقی و به این ترتیب نادیده گرفتن نقش افراد جامعه در زمینه تصمیم در مورد درستی و نادرستی رفتارهایشان است. بر اساس این باور، مجاز شمرده شدن یک رفتار از نظر قانون به معنی تایید اخلاقی انجام آن است. در صورتی که خیلی وقتها چارچوبهای قانونی محدودیتهای حداقلی بر رفتارهای شهروندان اعمال میکند و مابقی تصمیمگیریهای رفتاری را بر عهده افراد میگذارد. مثالی که شاید این نکته دوم را نشان بدهد سیگار است. ضرر سیگار بر سلامت افراد سالهاست که ثابت شده، اما کمتر جامعهای خریدوفروش سیگار را غیرقانونی اعلام کرده است، چرا که در اینجا محترم شمردن حق انتخاب افراد، حتی با وجود ضرر اثباتشده، از وزن بیشتری برخوردار است و کسی از قانونی بودن خریدوفروش سیگار نمیتواند نتیجه بگیرد که قانونگذار استفاده از سیگار را تشویق میکند، یا حتی نسبت به آن نظر خنثی دارد.
هر دو استدلال مطرحشده، بحث هزینه- فایده جمعی و جدا بودن حوزه قانون از اخلاق، در مورد شبکههای اجتماعی صادق است. شبکههای اجتماعی بستری برای ابراز نظر، به اشتراک گذاشتن تجربههای شخصی، مبادله دانش و یادگیری از یکدیگر است و از این نظر شبیه گردهماییهای دوستانه در خانههای شخصی افراد است. طبیعتاً هر رفتار یا موضوع مطرحشده در مهمانیهای دوستانه افراد مورد تایید نهادهای رسمی نیست و خیلی وقتها - از نظر این نهادها- خطوط قرمز اخلاقی در این جمعها رد میشوند. اما آیا این مساله میتواند توجیه کند که قانونگذار مهمانیهای دوستانه در خانههای افراد را به علت احتمال گذر از این خطوط قرمز غیرقانونی اعلام کند؟ شبکههای اجتماعی آنلاین گردهماییهای جمعی روزگار ما هستند.
دیدگاه تان را بنویسید