تاریخ انتشار:
امیررضا کاهدی از آثار احتمالی کاهش نرخ خوراک میگوید
گاز ارزان تنها مزیت سرمایهگذاری نیست
میگویند «گلوله داغی» است که هیچ طرفی تحمل حفظ آن را ندارد و میان ارگانهای مختلف دست به دست میشود و هیچ طرفی حاضر به ورود به این موضوع نیست. حدود دو سال از بحثو جدل بر سر تعیین فرمول نرخ خوراک پتروشیمیها میگذرد.
میگویند «گلوله داغی» است که هیچ طرفی تحمل حفظ آن را ندارد و میان ارگانهای مختلف دست به دست میشود و هیچ طرفی حاضر به ورود به این موضوع نیست. حدود دو سال از بحث و جدل بر سر تعیین فرمول نرخ خوراک پتروشیمیها میگذرد. و نتیجه این مجادلات، سرگردانی است که باعث شده یک روز این نرخگذاری به دولت واگذار شده و یک روز دیگر مجلس عهدهدار آن میشود. در این بین بازار سرمایه نیز از کش و قوسهای این اختلافنظرها بینصیب نبوده است. گروه شیمیایی همواره به عنوان بزرگترین گروه بورسی قابل بررسی است؛ بهطوری که در دوران اوج بازار سرمایه از آن به عنوان لیدر بورس یاد شده است. به زعم بسیاری از کارشناسان شروع رکود مدتدار بورس تهران از دیماه سال 92، با انتشار خبرهایی مبنی بر افزایش پنج برابری نرخ خوراک آغاز شد. سهامداران این صنعت بزرگ در این سالها همواره از ابهام و عدم شفافسازی شکایت داشتهاند، این موضوع در کنار افت شدید قیمت نفت در یک سال اخیر تا حد زیادی شرایط را برای فعالان این صنعت و شرکتها دشوار ساخته و باعث تضعیف صورتهای مالی آنها شده است. در همین خصوص «تجارت فردا» در گفتوگویی با امیررضا کاهدی، مدیرعامل
شرکت آریا سهم به بایدها و نبایدهای نرخ خوراک پتروشیمی و احتمالهای افزایش یا کاهش آن میپردازد. کاهدی میگوید: نبود یک استراتژی واحد و مدون معضلی است که اکثر صنایع را درگیر خود کرده است، اگر قانونگذار توسعه صنعت پتروشیمی و تکمیل زنجیره ارزش را ملاک و هدف نهایی خود در نظر گرفته، باید فرمولی را تدوین کند که نوسان قیمت نفت از یک سو و از سوی دیگر توسعه زنجیره ارزش ملاک عمل قرار گیرد.
برخی معتقدند اواخر سال 92 که بورس در اوج خود به سر میبرد، افزایش نرخ خوراک پتروشیمیها عامل رکود بازار سهام شد. این در حالی است که برخی دیگر، اثرگذاری این اقدام را آنچنان بالا نمیدانند که کل بازار را متاثر از خود کرده باشد. نظر شما در این خصوص چیست و اثرگذاری افزایش نرخ خوراک پتروشیمیها را تا چه اندازه بزرگ میدانید؟
مدت زمان زیادی است که نرخ خوراک پتروشیمیها مورد توجه سیاستگذاران و همچنین فعالان بازار سرمایه قرار گرفته است. در این میان، همواره اثرپذیری بازار سرمایه از گروه شیمیایی بهعنوان بزرگترین گروه بورسی قابل بررسی است؛ بهطوریکه در دوران اوج بازار سرمایه از آن بهعنوان لیدر بورس یاد میشد. با این حال در خصوص افت بازار سهام تنها به یک عامل خاص نمیتوان اشاره کرد. در بورس اوراق بهادار معاملهگر با یک انتظار آتی مواجه است و میتوان گفت بیش از آنکه در کوتاهمدت متاثر از مولفههای بنیادی باشد تحت تاثیر مولفههای سیاسی است. بر این اساس زنجیرهای از عوامل در بهمن 1392 آغاز شد تا شرایط بازار سهام بعد از یک رشد مناسب با افت مواجه شود. در حقیقت رشد غیرقابل توجیه شاخص در سال 1392 در برههای که صنایع سیگنالهای رکود را به صدا درآورده بودند عاملی شد که عمده شرکتها و صنایع بزرگ بورسی بیش از ارزش ذاتی خود معامله شوند و پس از تغییر فضای اجرایی دولت و گذر از هیجان زودگذر آن شاهد اصلاح شدید قیمتها بودیم. در این راستا عوامل بنیادی نظیر ابهام در نرخ خوراک واحدهای پتروشیمی و سایر ابهامهای دیگر صنایع از جمله در بخش پالایشگاهی
و معادن به تعمیق یافتن این رکود کمک کردند.
در شرایط کنونی اختلافات بسیاری میان سیاستگذاران به ویژه در وزارت نفت و شرکتهای پتروشیمی وجود دارد. در حالی که پتروشیمیها نرخ خوراک 13 سنتی را بسیار بالا میدانند، وزارت نفت معتقد است برای ایجاد رقابتپذیری واقعی، نباید نرخها را کاهش داد. به نظر شما کدام گروه اظهارات قابل دفاعتری دارند؟
در سالهای گذشته نرخ خوراک پایین، عامل ایجاد یک رخوت و رکود در صنعت پتروشیمی و به خصوص پتروشیمیهای با خوراک گاز شده است به نحوی که به دلیل نبود یک استراتژی واحد و مشخص و عدم نظارت بر گسترش این مجتمعهای پتروشیمی شاهد در اولویت قرار گرفتن تولید محصولات با ارزش افزوده پایین نظیر متانول و اوره بودیم. این در شرایطی است که توسعه زنجیره ارزش محصولات پتروشیمی، یکی از مهمترین اهداف ترسیمشده در افق کلان صنعت پتروشیمی کشور در اسناد بالادستی عنوان میشود و به دلیل عرضه خوراک ارزانقیمت، عمده طرحهای سرمایهگذاری نیز به سوی تولیدات تکمحصولی اوره و متانول سوق پیدا کرده است. به نحوی که طبق آمار ارائهشده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی 60 درصد طرحهای باقیمانده صنعت پتروشیمی در برنامه چهارم و طرحهای در دست اجرای برنامه پنجم در حوزه صنایع بالادست پتروشیمی، صنایع شیمیایی پایه و اساسی مانند متانول، آمونیاک و اوره متمرکز است که میتواند یک رخداد نامبارک با توجه به وضعیت مازاد عرضه در این محصول در بازارهای بینالمللی باشد. در این صورت این امر میتواند پیامدهای بسیاری را به همراه داشته باشد. مسالهای که شاید
بتواند ما را به سمت ایجاد واحدهای غیرقابل توجیه اقتصادی با توجه به نیاز بازار داخل و بینالمللی در این محصولات پیش ببرد. رخدادی که پیش از این با توجه به نبود نظارتهای مناسب و عدم بازارسنجی و داشتن نگاه لحظهای در صنایعی نظیر سیمان و... شاهد آن بودیم.
از سوی دیگر آمارهای بینالمللی در سال 2013 نیز نشان میدهد ظرفیت تولید سالانه متانول ۹۸ میلیون تن و میزان مصرف آن برابر با 5 /59 میلیون تن بوده است که این ظرفیت خالی میتواند زنگ خطری از وجود مازاد عرضه در سالهای آتی و ایجاد مشکلات فروش در این نوع از محصولات باشد.
طبق توضیحات فوق به شخصه از گران شدن قیمت خوراک در محصولاتی با این مشخصات که در سالهای آتی با مازاد عرضه مواجه میشود و عمده آن به شکل خام صادر میشود و میتواند در سالهای آتی مشکلات مضاعفی را ایجاد کند موافق هستم تا شاید بتوان از ساخت این دست از واحدها با مشخصات فعلی جلوگیری به عمل آورد. باید توجه کرد خوراک ارزان را باید به واحدهای پتروشیمی و سرمایهگذاریها در راستای تکمیل زنجیره ارزش اختصاص داد بر این اساس یکی از سرمایهگذاریهایی که میتواند در این بخش انجام گیرد تبدیل متانول به MTP و محصولاتی مانند فرمالدئید، اسید استیک، متیل کلراید و متیل متاکریلات و... است. در این صورت اصلاح پلکانی نرخ خوراک با هدف تکمیل و توسعه زنجیره ارزش و اعطای خوراک ارزانقیمت برای واحدهایی که به اهداف یادشده دست مییابد میتواند یک سناریوی مناسب و مشوق در این صنعت در راستای خروج از خامفروشی و رانتزدایی باشد.
برخی کارشناسان معتقدند، افزایش نرخ خوراک در زمانی که قیمت نفت بیش از 100 دلار بود شاید منطقی باشد، اما اکنون با کاهش قیمت نفت به زیر 35 دلار، باقی ماندن نرخ خوراک در 13 سنت نمیتواند صحیح باشد. در واقع، اگر نرخ خوراک در آن زمان به صورت کارشناسی و رقابتی تعیین شده، این نرخ با توجه به افت قیمت نفت و سایر محصولات وابسته به آن نمیتواند منطقی باشد. شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حقیقت نبود یک استراتژی واحد و مدون معضلی است که اکثر صنایع را درگیر خود کرده است، اگر قانونگذار توسعه صنعت پتروشیمی و تکمیل زنجیره ارزش را ملاک و هدف نهایی خود در نظر گرفته است باید فرمولی تدوین کند که نوسان قیمت نفت از یک سو و از سوی دیگر توسعه زنجیره ارزش ملاک عمل قرار گیرد، این در شرایطی است که هیچ کدام از دو مولفه یادشده در سالهای اخیر مورد توجه قرار نگرفته و واحدهای پتروشیمی نیز با بهره بردن از این رانت نتوانستند از مزایای خوراک ارزان در جهت بهبود توسعه محصول و خروج از خامفروشی موفق عمل کنند.
آنچه واضح است نرخ خوراک به شدت بر صورتهای مالی شرکتهای پتروشیمی متانولی و اورهساز اثرگذار است. به ویژه برای پتروشیمیهایی که محصول نهایی آنها متانول است، تغییرات نرخ خوراک موجب تغییرات سودآوری میشود. نظر شما در این خصوص چیست و شرکتهای تولیدکننده متانول و اوره تا چه حد توانایی نرخ خوراک بالا را دارند؟
پرواضح است نمادهای متانول و اورهساز بالغ بر 12 درصد ارزش کل بازار سهام را در اختیار دارند و از سوی دیگر عمده این واحدهای پتروشیمی به دلیل استفاده از اهرم بالای صادراتی به سه مولفه مهم تاثیرگذار وابسته هستند، در حقیقت نرخ دلار، نرخ محصول، توسعه محصول و نرخ خوراک دریافتی مثلث سودآوری این دسته از مجتمعهای پتروشیمی است. با این حال بررسیها طی سالهای اخیر نیز نشان داده که با توجه به سیاستهای کلان اقتصادی در راستای بهبود صادرات، همواره تقویت ارز خارجی در دستور کار قرار گرفته است. امری که میتواند یکی از ضلعهای سودآوری را تکمیل کند. از سوی دیگر نوسانات قیمت نفت و وابستگی این محصولات بهخصوص متانول و همچنین وجود مازاد عرضه عامل شیب نزولی نرخ این محصولات شده است که با توجه به شدت آن از یک سو و لمس قیمت متانول به مرز 200 دلار و از سوی دیگر خوراک 13 سنت میتواند سود شرکتی نظیر پتروشیمی زاگرس را با کاهش قابل توجه 80درصدی مواجه سازد. از اینرو به نظر میرسد در این شرایط، بحران اعمال سیاستهای افزایش هزینهای راهکار صحیحی نیست و باید بر اساس یک برنامه بلندمدت و با بررسی شرایط اصلاحات انجام گیرد.
پتروشیمیهای مصرفکننده نرخ خوراک گازی، بیش از 10 درصد ارزش کل بازار را دارند، این در حالی است که کل پتروشیمیها بزرگترین گروه بورس با سهم بازار بیش از یکچهارم هستند. به نظر شما چرا باید مساله نرخ خوراک تا این حد مهم باشد و بسیاری کاهش نرخ خوراک را زمینهساز رونق در بازار سهام بدانند؟
همانگونه که در اوایل صحبت مطرح شد بورس متاثر از عوامل کلان اقتصادی است که با رکود مواجه شده است، در حقیقت کاهش قابل توجه قیمت نفت و نرخ سودهای بانکی به افزایش قابل توجه بهای تمامشده محصول منجر شده و در کنار آن رکود و عواملی از این قبیل نیز بسیار دخیل بوده است. از اینرو اعتقاد من بر این است که نوع تصمیمگیری مسوولان در ارتباط با مباحثی نظیر نرخ خوراک به عوامل کلان اقتصادجهانی وابسته است و کاهش نرخ خوراک تنها بخش کوچکی از این پازل بزرگ برای بهبود بازار میتواند باشد.
زمزمههایی مبنی بر کاهش نرخ خوراک پتروشیمیها به گوش میرسد. اثر این موضوع را بر وضعیت رخوتبار بورس چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این مساله میتواند زمینهساز رونق بازار سهام شود؟
در مجموع شفافیت خود عامل بهبود است. طی سالهای اخیر یکی از مشکلات فعالان بازار سرمایه نبود شفافیت در صنایع بوده است، در حقیقت صنعت پتروشیمی نیز از محل نامشخص بودن نرخ خوراک به عنوان صنعتی که بالغ بر 27 درصد از ارزش کل بورس اوراق بهادار را به خود اختصاص داده با رکود نسبی مواجه شده است. در عین حال عامل کاهش قیمت محصولات پتروشیمی متاثر از افت قیمت نفت را نباید از خاطر برد. بر این اساس همچنان اعتقاد داریم نرخ خوراک به هر نحوی که هست باید سریعاً شفاف شود تا سرمایهگذار و فعالان بازار سرمایه را ازفضای ابهامانگیز اطلاعاتی خارج سازد.
نوع تصمیمگیری مسوولان در ارتباط با مباحثی نظیر نرخ خوراک به عوامل کلان اقتصادجهانی وابسته است و کاهش نرخ خوراک تنها میتواند بخش کوچکی از یک پازل بزرگ برای بهبود بازار باشد.
بررسی کلی نشان میدهد تولید محصولات پتروشیمی در کشورمان از تنوع بالایی برخوردار نیست و عمده پتروشیمیها محصولات بسیار ساده را که به عنوان خوراک صنایع پاییندستی استفاده میشود تولید میکنند. آیا ریشه این موضوع در نرخ خوراک پایین نیست؟ حمایتهای یارانهای از بسیاری از صنایع کشور که منجر به عدم توان رقابتپذیری آنها در بازارهای بینالمللی شده است در صنعت پتروشیمی تا چه حد مشاهده میشود؟ مثلاً در صنعت خودرو مشاهده میشود همچنان پس از گذشت نیمقرن فعالیت، رقابتپذیری آنها بسیار پایین است. آیا صنعت پتروشیمی نیز که در کشور مزیت نسبی دارد، به این معضل دچار است یا در آینده دچار خواهد شد؟
همانگونه که اشاره کردیم بررسی روند صادرات محصولات پتروشیمی در سالهای اخیر نشان میدهد در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد محصولات پتروشیمی نظیر اوره و متانول به صورت خام صادر میشود. از این نظر، وضع کنونی پتروشیمیهای داخلی و طرحهای توسعهای پتروشیمی نشان میدهد صنعت پتروشیمی ایران یک فروشنده مواد خام پتروشیمی در جهان است که یکی از ریشههای این معضل در نرخ خوراک پایین و ارزانقیمت است.
در حقیقت برخی از نهادها و فعالان صنعت، گویی تنها راه سودآوری این صنعت را در نرخ خوراک و دریافت خوراک ارزانقیمت جستوجو میکنند. از اینرو گاز ارزان، تنها مزیت سرمایهگذاری نیست و بررسیهای صورت گرفته نیز نشان میدهد ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی و حمایت از آن، امری فراتر از تخصیص خوراک ارزانقیمت است. بر این اساس حمایتهای یارانهای بدون تقویت زنجیره ارزش تنها عاملی است که در بلندمدت میتواند صنعتی را که در آن مزیت داریم به رکود بکشاند و این صنعت را نیز همانند صنایعی نظیر خودرو، سیمان و... که به سمت توسعه محصول پیش نرفتهاند با مشکلات عدیدهای مواجه سازد.
اثرگذاری سودآوری در گروه پتروشیمی با توجه به آنکه زیرمجموعه بسیاری از هلدینگهای بزرگ بازار سهام هستند، بر کل بازار چگونه است؟ به عبارت دقیقتر، چرا این گروه اهمیت زیادی برای فعالان بورسی دارد؟
در مجموع صنعت پتروشیمی به دلیل مزیتهای ویژهای که در اختیار دارد همواره یکی از صنایع مطرح و مورد اقبال فعالان بازار سرمایه است. از اینرو نمادهای وابسته به خوراک که بالغ بر 10 تا 12 درصد از ارزش بورس را به خود اختصاص دادهاند به صورت غیرمستقیم با توجه به اینکه در سبد هلدینگهای بزرگ نیز قرار دارند بیش از 20 درصد از ارزش بازار را میتوانند متاثر از شرایط خود سازند. در مجموع رقمی بالغ بر 30 تا 35 درصد از ارزش بازار مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر مشخص شدن نرخ خوراک است.
فارغ از بحث نرخ خوراک، بسیاری از کارشناسان پتانسیل بالایی برای گروه پتروشیمی پس از رفع تحریمها متصور هستند. به عنوان یک قاعده کلی، هر صنعتی که بیشتر از تحریمها صدمه دیده است، اکنون با گشایشهای هستهای میتواند سودآوری خود را بیش از سایرین افزایش دهد. بر این اساس، گروه پتروشیمی که به زعم بسیاری از کارشناسان از محل تحریمها به شدت متاثر شده است، اکنون با اجرای عملی برجام پتانسیل بالایی برای رشد پیدا میکند. به نظر شما اثرگذاری این موضوع بر بزرگترین گروه بورسی به چه میزانی است؟
ایران با دارا بودن 3 /9 درصد از ذخایر نفتی و 18 درصد از ذخایر گازی در جهان و شرایط مساعد تامین خوراک و سوخت و همچنین دسترسی به آبهای آزاد، فضای جغرافیایی مطلوب برای سرمایهگذاری و حمل و نقل مواد اولیه و محصولات، حتی بازار مصرف بالفعل قدرتمند داخلی یا در کشورهای همسایه و صنایع تکمیلی شاید یکی از جذابترین کشورها برای سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی باشد. این ویژگی مثالزدنی قطعاً مدتهاست که مورد توجه شرکتهای بزرگ بینالمللی بوده و البته رقبای منطقهای ما را نیز به تکاپو واداشته است. این وضعیت باعث شده در شرایط تحریمی شاهد ایجاد یک رقابت چندگانه و معکوس برای فتح بازارهای هدف با ابزارهای مختلف همچون کاهش قیمتهای پیشنهادی در کنار افزایش همکاری با کشورهای همسایه و تولیدکنندگان بزرگ منطقهای، تلاش برای افزایش استفاده از ذخایر زیرزمینی مشترک، تمایل کشورهای منطقه و رقیب به تعمیق تحریمهای نفتی، گازی و پتروشیمی ایران، عقب افتادن نسبی صنعت پتروشیمی کشور در سالهای اخیر با کاهش راندمان تولید در کنار افت سرمایهگذاریها، عدم توجه جدی به صنایع تبدیلی و زنجیره ارزش، توجه به تولیداتی با فرآیند تولید سادهتر و قیمت کمتر
و بسیاری دادههای متفاوت در این صنعت باشیم. با این حال یکی از معضلات این صنعت عدم پیشروی در مسیر توسعه محصول و تکمیل زنجیره ارزش است. در حقیقت رفع تحریمها مهمترین فرصت برای تکمیل زنجیره ارزش با هدف پایداری مزیت این صنعت است، بر این اساس تجربه نشان داده با رفع تحریمها این صنعت جزو صنایعی است که سرمایهگذاران خارجی به شدت به آن علاقه نشان میدهند زیرا از مزیت نسبی برخوردار بوده و یکی از بهترین گزینههای سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی همچنان صنعت نفت، گاز و پتروشیمی است که این امر متکی به تبیین سیاستهای واحد از سوی مجریان قانونگذار در جهت رفع موانع ورود سرمایهگذار است. بر این اساس لغو تحریمها میتواند به توسعه بازارهای صادراتی و بهبود فروش و تولید محصولات و همچنین به جذب سرمایهگذاری خارجی و کاهش معضلات بانکی-پولی و حمل و نقل منجر شود.
دیدگاه تان را بنویسید