بررسی چرایی میل به سرمایهگذاری در بانک به جای بیمه عمر در گفتوگو با سیدداود حسینی
مانع اصلی سرمایهگذاری در بیمههای عمر چیست؟
شاید سپردههای بانکی یکی از عوامل تاثیرگذاری در بخش سرمایهگذاری در بیمههای عمر و سرمایهگذاری باشد، اما خدمات ارائهشده به بیمهشدگان از سوی بانکها امکان ارائه ندارد، چرا که بیمههایی همچون حادثه، از کارافتادگی، درمان و غیره امکان پوششدهی از سوی بانک را ندارند.
در سالهای اخیر میل به سرمایهگذاری در بانکها نسبت به فعالیت در سایر حوزهها بیش از پیش شده است تا جایی که حتی در شرایطی برخی حاضر نیستند سرمایه خود را برای عمر و زندگی خود و خانوادهشان پسانداز کنند و میخواهند به دلیل سودهای زودبازده سرمایه خود را به بانکها ببرند. در این مورد نیز معاون فنی بیمههای اشخاص بیمه دانا معتقد است عوامل متعددی در جذب نشدن افراد در بیمههای عمر و سرمایهگذاری دخیل است. دکتر سید داوود حسینی به تجارت فردا گفت در مقایسه میان سرمایهگذاری در بیمههای عمر و پسانداز، با سپردهگذاری در بانکها، علاوه بر کاهش قدرت اقتصادی مردم، فرهنگسازی و نرخ بالای سود بانکی موثر است، البته یکی دیگر از مهمترین عوامل کمطاقت شدن مردم در دریافت سود سپرده و سرمایهشان است، به همین دلیل است که راه آسانتر را که سرمایهگذاری در بانک است انتخاب میکنند. او معتقد است، در نهایت از نگاه اجتماعی به نفع جامعه است که در بخش بیمههای عمر و سرمایهگذاری قدمی بردارد. در ادامه گفتوگوی تجارت فردا با معاون فنی بیمههای اشخاص بیمه دانا آمده است.
در سالهای گذشته همواره شاهد این بودیم که به دلیل نرخ سودهای بالا در بانکها، بسیاری از افراد سرمایه خود را از بخشهای مختلف به بانکها میبردند که در این شرایط حتی بخشهای تولیدی نیز آسیب دیدهاند. اما یکی از مهمترین مواردی که در بخش سرمایهگذاریهای بلندمدت مطرح است، کم بودن سرمایهگذاری در بخش بیمه است. اینکه شاید هنوز افرادی هستند که حاضرند به جای سرمایهگذاری بیمه عمر، به دلیل دریافت سود بیشتر سرمایه خود را در بانک سپردهگذاری کنند. به نظر شما دلیل این تفکرات چیست و باید چه راهکاری برای آن در نظر گرفت؟
البته تنها عاملی که مردم نسبت به سرمایهگذاری بیمه عمر رغبت ندارند، بالا بودن سودهای بانکی نیست، زیرا به نوعی سودی که در بیمههای عمر و سرمایهگذاری از سوی بیمهگر به بیمهشونده پرداخت میشود، از سودهای بانکی متاثر است، به این معنی سودی که در بیمههای عمر و سرمایهگذاری پرداخت میشود بر اساس آییننامه بیمه مرکزی است که در پنج سال ابتدایی 18 درصد، پنج سال دوم تا 10 سال حدود 15 درصد و بیش از آن 10 درصد است که البته این میزان هر چند سال یکبار از طرف بیمه مرکزی تغییر میکند و بر
اساس وضعیت اقتصادی کشور و درصد سودی که بانکها پرداخت میکنند متغیر خواهد بود. یکی از راهکارهای سرمایهگذاری که در این آییننامه برای بیمههای عمر و پسانداز پیشبینی شده است، سپردهگذاری بانکی برای شرکتهای بیمه است. در حقیقت هنگامی که سود بانکی کاهش یابد، بخشی از درآمد شرکتهای بیمه که ناشی از سپردهگذاری بانکی است، کاهش مییابد، به این معنی که نمیتوان صرفاً گفت با کاهش نرخ سود سپردههای بانکی استقبال از بیمههای عمر بیشتر میشود، زیرا این سرمایهگذاری متاثر از عوامل مختلفی است. زودبازده بودن سپرده بانکی و بالاتر بودن سود آن نسبت به شرکتهای بیمه دلیل اصلی تمایل به سپردهگذاری بانکی است.
برخی بر این باورند که با کاهش نرخ سود بانکی، افزایش استقبال آن دسته از مردمی که سرمایهای دارند اما حاضر به فعالیت اجتماعی و اقتصادی نیستند به این سمت میرود، به نظر شما تاثیر این موضوع تا چه میزان است؟
اما اگر تاثیری داشته باشد، به نظر نمیرسد چندان قابل توجه باشد. در بحث بیمههای زندگی فرهنگسازی و تفکر اجتماعی مد نظر است، به این معنی که مردم در این موارد به چه فکر میکنند، اینکه برایشان سرمایهگذاری کوتاهمدت مهم است یا سرمایهگذاری بلندمدت اهمیت دارد، اما مردم ما به دلیل فراز و فرودهای اقتصادی در کشور؛ فقط امروز را میبینند و برنامهریزی بلندمدت ندارند. از اینرو برای آنها بیمههای عمر و پسانداز با سپردههای بانکی قابل مقایسه نیستند، چرا که دو مقوله مجزا از یکدیگر هستند.
البته شاید سپردههای بانکی یکی از عوامل تاثیرگذاری در بخش سرمایهگذاری در بیمههای عمر و سرمایهگذاری باشد، اما خدمات ارائهشده به بیمهشدگان از سوی بانکها امکان ارائه ندارد، چرا که بیمههایی همچون حادثه، از کارافتادگی، درمان و غیره امکان پوششدهی از سوی بانک را ندارند. بلکه در زمینه سوددهی بانکها قراردادهای کوتاهمدتتری دارند و این امر با نگاه مردم همخوانی بیشتری دارد. اما در بخش بیمهها نگاه بلندمدت است، نگاه اجتماعی از این منظر اهمیت دارد که محوریت سرمایهگذاری در بانکها توجه به خود فرد است، به نوعی شاید فردگرایی و خودخواهی است، اما در سرمایهگذاری عمر و پسانداز محوریت توجه به سایر نزدیکان در کنار توجه به خود است، به گونهای که فردی که قرارداد بیمه عمر و سرمایهگذاری منعقد کند، اگر در بلندمدت در صحت و سلامت زندگی کرد خود از سود بیمه بهره میبرد در غیر این صورت، خانواده ذینفعان از این سود منتفع میشوند.
به نظر میرسد، سرمایهگذاری در بیمه اخلاقمدارتر از سپردهگذاری در بانک باشد، این سرمایهگذاری متاثر از فرهنگ حاکم بر جامعه و ارزشهای اجتماعی است زیرا بیمههای عمر نهتنها برای فرد، بلکه برای نزدیکان هم دارای منفعت است.
شما اشاره کردید که نمیتوان سرمایهگذاری در بیمه عمر و سپردهگذاری در بانک را با یکدیگر مقایسه کرد، به نظر شما اختلاف میان این دو چه میزان است؟
این سرمایهگذاری به این بستگی دارد که نگاه بیمهشده به سمت سرمایهگذاری است یا خیر؟ اینکه چه بخشی از بیمهنامه تامین و بحث حمایتی است و چه بخشی مربوط به سرمایهگذاری است. در این بیمهها بخشی به عنوان تامین وجود دارد که خدمات تعهد شده است که البته برای برخی بیشتر جنبه سرمایهگذاری و برای برخی دیگر بخش تامین اهمیت دارد و کمتر به بخش سرمایهگذاری توجه دارند.
در برخی بیمهنامهها بخش سرمایهگذاری غالب است و بخش تامین در آن کمرنگتر است بنابراین نمیتوان تفاوت سرمایهگذاری بانک و بیمه را رقم ثابتی عنوان کرد. اما متاسفانه غالب بیمههای عمر و سرمایهگذاری در کشور در بخش تامین کمرنگ است و بیشتر نگاه مردم برای استقبال به سمت شرکتهای بیمهای نگاه سرمایهگذاری است، از اینرو باید این نگاه را تغییر داد.
آنگونه که شما میگویید، فرهنگسازی یکی از دلایل استقبال کم از بیمههای عمر و زندگی است. به نظر شما وظیفه کدام نهادهاست تا این آموزشها را اجرایی کنند، آیا نباید آموزش در این زمینه از دوران تحصیل به افراد آغاز شود؟
آموزش وظیفه همه است. شاید بخشی از وظایف شرکتهای بیمه هم این باشد، اما اجرای این امر به تنهایی از عهده شرکتهای بیمه خارج است. به نظر میرسد در این میان نقش دولت میتواند تاثیرگذار باشد و بیمه مرکزی شاید بتواند نقش حمایتگر را ایفا کند. حتی در شرایطی که رسانهها هم بتوانند در این زمینه اطلاعرسانی کنند، برنامهریزی بلندمدت در غالب افراد وجود ندارد. از اینرو برنامهریزی 20-15ساله در ذهن آنها وجود ندارد و مردم نیز بسیاری از مزایا و منافع بیمههای عمر و سرمایهگذاری را نمیشناسند، به همین دلیل موضوع دوم که به وسیله بیمهها به جز کار تبلیغی باید صورت گیرد، افزایش تعداد نمایندگیها و بازاریابان است. بیمه عمر و سرمایهگذاری به گونهای است که نمایندگان بیشترین نقش و تاثیر را نسبت به سایر رشتههای بیمهای دارند. به طور مثال شاید در بخش بیمههای درمان تبلیغ کمتری صورت گیرد زیرا خود
مردم به سمت آن میروند و زندگی روزمره مردم را درگیر میکند، اما در بحث بیمههای عمر و سرمایهگذاری باید مخاطب به صورت حضوری توجیه شود. از اینرو نمایندگان و بازاریابان هستند که میتوانند به این مهم دست یابند.
در صورتی که فعالیت در حوزه نمایندگان و بازاریابی افزایش یابد، میتوان به این نتیجه رسید که با آگاهسازی مردم از مزایا میتوان به موفقیت دست یافت، از طرف دیگر برای استقبال بیشتر از بیمهنامهها امید بیشتری وجود داشته باشد.
به نظر شما مهمترین ضعفها در کمبود پذیرش بیمههای عمر و سرمایهگذاری در کشور چیست؟
به نظر میرسد، علاوه بر نبود فرهنگسازی در بخش بیمههای عمر و سرمایهگذاری، کاهش قدرت اقتصادی مردم نیز موثر است. همچنین فراز و فرودهای اقتصادی و تورم شاید به این دلیل است که مردم هنوز محتاج تامین نیازهای روزمره خود هستند و به این فکر نیستند که 10 یا 15 سال آینده زندگیشان چگونه خواهد شد. از اینرو تورم در این میان بسیار تاثیرگذار بوده است، البته در حال حاضر تورم به نحوی با کاهش عددی همراه شده است، از اینرو اگر این رویه ادامه یابد و تورم به سمت تکرقمی میل کند، در این زمان باید شاهد افزایش گرایش به سمت بیمههای عمر بود.
در بیشتر کشورها تورم وجود دارد، چرا در سایر کشورها مردم از سرمایه خود در بانکها کمترین استفاده را میبرند و بیشتر به سمت سرمایهگذاری در بیمهها گرایش دارند؟
البته مقایسه آماری در مورد تورم سایر کشورها و بیمه عمر در دست نیست، هنوز اطلاعاتی که بخواهیم موارد موجود را با سایر کشورها مقایسه کنیم، در دست نیست. باید مطالعهای در این زمینه صورت گرفته باشد، اما اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم، به نظر میرسد باید به صورت دقیق ریشهیابی صورت گیرد. اما بنده اطلاع دقیقی درباره این شرایط ندارم. اما این موارد مولتی فاکتوریل هستند به این معنی که عوامل متعددی در این باره دخیل هستند که باید به صورت جداگانه بررسی شود تا علت اصلی مشخص شود.
روشی که کشورهای توسعهیافته در نظر گرفتهاند، چیست؟ آیا ایران هم میتواند از الگوی سایر کشورها کمک بگیرد؟
روش خاصی نیست، روشی که در سایر کشورها اجرایی میشود به نوعی در کشور ما نیز اجرایی میشود، به نظر میرسد به غیر از الگو و برنامه اجرایی در این کشورها، بسترسازی مورد اهمیت است. در این میان تلاش میشود این بسترها به نوعی فراهم شود و شرکتهای بیمه دائم در حال پیگیری هستند. شاید بیشتر بستر مناسب و نگاه مردم است که میتواند کمککننده باشد. شرکتهای بیمهای دائم از این صحبت میکنند که پرتفوی بیمهنامه زندگی کشور 10 درصد و متوسط جهانی سمینار بیمه سیزدهم آذر 40 تا 60 درصد است که وزیر اقتصاد هم در این زمینه تاکید داشته است. تا جایی که امکان داشته باشد، شرکتهای بیمه میخواهند این رویه توسعه ادامه یابد، همچنین مابقی بخشها همچون بیمه مرکزی نیز به این توسعه تمایل دارد و مخاطبان نیز باید بدانند که این بخش تا چه اندازه رشد یافته است که بیشتر به اطلاعرسانی نیاز دارد.
به نظر شما تنوع تعداد بیمهها تا چه اندازه میتواند در جذب بیمهشونده موثر باشد؟
معتقدم چندان تاثیرگذار نیست. شاید تنوع بیمهای یا ارائه بیمهنامهای که جذابیت خاصی داشته باشد بتواند تعدادی از افراد را جذب کند. مشکل اصلی در کشور مشکل تنوع بیمهای نیست، بلکه مشکل این است که اطلاعات کافی و گرایش بیمهای به این جهت وجود ندارد. از اینرو اگر بگوییم مشتری کافی به دلیل نبود تنوع وجود ندارد، اشتباه است و چندان عذر موجهی نیست. مشکل اساسی در بخش بیمهها نبودن تنوع بیمهای نیست و برخی شرکتهای بیمه نیز باید در نظر داشته باشند که برخی الگوهای ارائهشده به دلیل ریسک بالای پیشنهادهای موجود قابلیت اجرا ندارند، اما به نظر نمیرسد مشکل فعلی، مشکل تنوع باشد، بلکه کلاً گرایش به این سمت کاهش یافته است.
در دو سال گذشته تورم رو به کاهش بوده است، اما همچنان شنیده میشود که برخی بیمهها در حال ورشکستگی هستند یا شنیده میشود که برخی مسوولیتهای خود را به سایر شرکتهای همکار واگذار میکنند. به نظر شما دلیل اصلی این ورشکستگیها چیست، آیا نبود گرایش خرید بیمهنامه موثر بوده است یا عدم توانایی پرداخت غرامت از سوی بیمهگران دلیل ضعف مالی شرکتها شده است. همچنین وابستگی شرکتهای بیمه به بانکها و کاهش نرخ سود تا چه میزان تاثیرگذار بوده است؟
اگر مد نظر شما همه رشتههای بیمهای باشد، به نظر میرسد بزرگترین علت ورشکستگی شرکتهای بیمهای در همه کشورها نداشتن ارزیابی مناسب از ریسک و نرخشکنی است که در کشور ما رواج یافته است، به این معنی که در بحث بیمههای درمان اگر بخواهیم جمعیتی را پوشش دهیم، بسیاری از فاکتورها وجود دارد که جامعه مخاطب چه فعالیتی انجام میدهد و چه خواستههایی دارد، چه سنی دارد، در چه حوزه جغرافیایی فعال هستند و سوابق خسارتی آنها چه میزان است؟ در این زمان مجموع عوامل بررسی میشود و شرکتهای بیمه به یک نرخ واحد دست مییابند. اما متاسفانه در کشور ما این امر چندان بر اساس ارزیابی ریسک
مناسب صورت نمیگیرد. شاید در ابتدا این کار صورت گیرد، اما در کشاکش نرخشکنی با سایر شرکتها، ممکن است برخی شرکتها نرخهای خود را بیمحابا کاهش دهند، بدون اینکه به عواقب آن توجه کنند. این موارد بیشتر برای شرکتهای جدید ایجاد میشود چرا که میخواهند هر چه زودتر خود را به مشتریان معرفی و به بازار ورود کنند. از اینرو به نظر میرسد مهمترین عاملی که باعث ورشکستگی شرکتهای بیمه میشود این است که ارزیابی درستی از ریسک ندارند یا اینکه بدون منطق و غیرفنی نرخشکنی را اعمال میکنند.
در این زمان با نرخشکنی و تخفیفها، کاهش خدمات نیز صورت میگیرد؟
کاهش خدمات بحث دیگری است، هنگامی که به ارائه خدمت متعهد هستیم و نرخ مناسبی با آن ارائه نمیدهند، در نهایت شرکتها ورشکسته میشوند و شرکتی که خدمات واقعی را ارائه نمیدهد، کار غیراخلاقی صورت میدهد که شاید با موضوع ورشکستگی ارتباطی نداشته باشد، اما در حال حاضر اطلاعات بیمهگذاران افزایش یافته است و بیمهشدگان نیز در این باره اطلاعات کسب کردهاند که شرکتی نمیتواند کمفروشی کند تا از زیر بار تعهدات شانه خالی کند.
با توجه به اینکه در کشور رسیدن به شرایط مطلوب اقتصادی نسبت به چشمانداز 1404 سنجیده میشود، به نظر شما استقبال از بیمههای عمر و زندگی از 10 سال گذشته تاکنون تا چه اندازه در میان مردم جا افتاده است و اینکه پیشبینی شما از رشد گرایش به سمت بیمههای عمر و پسانداز تا سند 1404 یعنی 10 سال آینده چیست؟
در بخش بیمه عمر اوضاع کشور رو بهبود است. امسال- نسبت به سنوات گذشته- اولین سالی است که از 10 درصد نسبت پرتفو صنعت فراتر رفتهایم. همچنین به نظر میرسد مجموعه شرایط و فعالیتهایی که در این بخش صورت گرفته، روند رو به رشدی را پیش گرفته است.
به نظر شما تا 10 سال آینده به چشماندازی مبنی بر کاهش سرمایهگذاری در بانکها و افزایش بیمههای عمر و پسانداز میرسیم؟
باید امیدوار بود. البته عوامل متعددی در این میان دخیل هستند، از اینرو این امیدواری وجود دارد که این اتفاق رخ دهد، به نظر میرسد آنچه به نفع جامعه باشد، همین است. در بحث اخلاقیات افرادی هستند که سرمایه بانکی بالایی دارند اما حس مالاندوزی آنها بیانتهاست و حاضر به سرمایهگذاری در بیمه نیستند گاهی نگهداری و مراقبت از این سرمایه میتواند به بیماری تبدیل شود، اما اگر به سمت و سوی بیمههای عمر و پسانداز بروند، احساس آرامش بیشتری دارند. در نهایت از نگاه اجتماعی به نفع جامعه است که در بخش بیمههای عمر و سرمایهگذاری، وزنه از حالت فعلی سنگینتر شود.
وضعیت استقبال از بیمهها در سال جاری چگونه بوده است؟
رشد صنعت بیمه در مدت اخیر نسبت به گذشته بهبود یافته است. در این حوزه همواره برنامههایی وجود دارد که گرچه تا حدودی زمانبر هستند، اما برای رشد این صنعت لازم است. به نظر میرسد روند رو به رشد حرکت به سمت بیمهها تداوم یابد و از شرایط فعلی بهتر خواهد شد.
در مورد اینکه برخی بانکها، نسبت به راهاندازی کارگزاری بیمه اقدام کردهاند و میتوانند طیف وسیعی از مشتریان بانکی خود را به سمت بیمهها سوق دهند، به نظر شما این روش تا چه اندازه به سوق دادن مشتریان بانکی به سمت بیمهها موفق خواهد بود؟
این مزیتی است که برخی بانکها و بیمهها دارند که سایر شرکتها ندارند، این امر در بسیاری از شرکتهای دنیا نیز اجرایی میشود و بانک و بیمه با یکدیگر کار میکنند و این دو میتوانند با یکدیگر همافزایی داشته باشند و به عنوان یک عامل مثبت تلقی شود. اما در نهایت موفقیت این شرکتها به توانمندی بانک و سرویسدهی بستگی دارد که بتواند درصد قابل قبولی از جامعه را به خود جذب کند.
آیا این روش میتواند در مورد سایر شرکتها یا بانکها اعمال شود و باعث شود مردمی که میخواهند سرمایه خود را در بانک سپردهگذاری کنند، به سمت بیمه بروند و این سرمایه را در این بخش به صورت سرمایه ارائه دهند؟
در اینجا بخش بازاریابی مطرح است و دیگر اینکه باید بانکها بخواهند این کار را صورت دهند. همچنین باید توجه داشت که این امر فرصتی است که برای نمایندگان بیمه ایجاد میشود و میتوانند مخاطبان خود را توجیه کنند، لذا همکاری بانک و بیمه در کنار یکدیگر مزیت اقتصادی محسوب میشود.
اگر کسی سرمایه 500میلیونی داشته و به دنبال سود سرمایهگذاری باشد شما بانک یا بیمهای توصیه میکنید؟
مقایسه سود سرمایهگذاری بانک و بیمه قیاس معالفارق است و اگر صرفاً بحث سرمایهگذاری مطرح باشد بانکها سود بیشتری پرداخت میکنند و مورد توصیه هستند. اما همانطور که عرض کردم مزیت بیمهها به بانکها تعهد خدماتی است که آرامش مردم را هنگام وقوع خطر تضمین میکند.
دیدگاه تان را بنویسید