کودکانی که دوست ندارند بگویند خانه ندارند
بیخانمانها
بیش از ۳/۱ میلیون نفر از کودکانی که در مقاطع مختلف تحصیلی در مدارس دولتی ایالات متحده در سال تحصیلی ۲۰۱۳-۲۰۱۲ ثبت نام کردهاند، بیخانمان بودهاند. بنا به آمار رسمی این عدد رشدی هشت درصدی را نسبت به سال قبل از آن نشان میدهد و همچنین بالاترین نرخ برای دانشآموزان بیخانمان در تاریخ ایالات متحده است.
بیش از 3/1 میلیون نفر از کودکانی که در مقاطع مختلف تحصیلی در مدارس دولتی ایالات متحده در سال تحصیلی 2013-2012 ثبت نام کردهاند، بیخانمان بودهاند. بنا به آمار رسمی این عدد رشدی هشت درصدی را نسبت به سال قبل از آن نشان میدهد و همچنین بالاترین نرخ برای دانشآموزان بیخانمان در تاریخ ایالات متحده است. علت بدتر شدن وضعیت در سالهای اخیر در کنار برنامههای اقتصادی دولت و کاهش بودجه برای حمایت از بیخانمانها، دقیقتر شدن روشهای سرشماری این افراد عنوان شده است. هر چند مقامات هنوز هم تاکید دارند احتمالاً ارقام واقعی، به میزان معناداری بیش از سرشماری اعلام شده است. عدم توانایی مالی برای تهیه سرپناه، باعث شده بسیاری از خانوادهها مجبور به زندگی در چادر، خیابان، متل یا زندگی اشتراکی با خانوادهای دیگر شوند که علاوه بر تاثیر منفی بر روند یادگیری دانشآموزان میتواند باعث آسیبها و ناهنجاریهای اخلاقی نیز باشد که جنبه خطرناکتر موضوع است. هر نوع آسیب و ناهنجاری اخلاقی میتواند تمام عمر افراد را تحت تاثیر قرار دهد علاوه بر اینکه عدم موفقیت در مدرسه، درآمد دریافتی او را برای تمام عمر کاهش خواهد داد. شمارش تعداد دانشآموزان بیخانمان در حقیقت، کاری بسیار دشوار است و به مسوولان و کارمندان مدرسه (از معلم و مدیر گرفته تا راننده اتوبوس) بستگی دارد که تشخیص دهند کودکی بیخانمان است و نیاز به تحت حمایت قرار گرفتن دارد یا خیر؟ دانشآموزان اغلب نهایت سعی خود را میکنند تا این موضوع را پنهان نگه دارند. علاوه بر شرم و خجالت از فاش شدن موضوع، این ترس که مجبور شوند از والدین حقیقی خود جدا شوند نیز انگیزه مهمی برای آنهاست تا اجازه ندهند کسی از وضعیت زندگی آنان باخبر شود. این وضعیت نشان میدهد بهرغم آمارهای موجود، هنوز اقتصاد ایالات متحده و احتمالاً جهان، با بهبود فاصله زیادی دارد. طبق آمار رسمی دولتی در ایالات متحده، 20 درصد کسانی که طی پنج سال گذشته از کار خود اخراج شدهاند، هنوز نتوانستهاند کاری پیدا کنند و از میان بقیه افراد اخراجشدهای که توانستهاند شغلی بیابند 46 درصد اظهار داشتهاند شغل جدید آنها حقوق کمتری دارد و 44 درصد هم گفتهاند برای یافتن شغل مجبور به قبول تنزل موقعیت اداری شدهاند. همچنین آمار حکایت از افزایش بدبینی میان افراد بیکار دارد. در نظرسنجی ماه سپتامبر 34 درصد از کسانی که هنوز شغلی نیافتهاند اظهار داشتهاند گمان نمیکنند اقتصاد هیچگاه به وضعیت پیش از بحران بازگردد در حالیکه در نظرسنجی ماه ژانویه این عدد 29 درصد بود. بنا بر تعریف آماری، بیش از شش ماه متوالی بیکار ماندن، بیکاری بلندمدت نامیده میشود. بررسیها نشان میدهد یکسوم افراد شاغل، بیش از هفت ماه در جستوجوی کار بودهاند. یعنی یک دوره بیکاری بلندمدت را تجربه کردهاند که میتواند آسیبهای شدیدی به بنیان مالی و حتی ساختار خانواده وارد کند. بیکاری بلندمدت معمولاً بین افراد با تحصیلات دبیرستان اتفاق افتاده که اکثریت آنها نیز ساکن مناطق جنوبی ایالات متحده بودهاند. همچنین بیکاری بلندمدت در بین سفیدپوستان بیش از سیاهان بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید